واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز يكشنبه خبرنگار فرهنگي ايرنا، فيلم هاي بسياري در سينماي جهان در اين گونه سينمايي توليد شده كه بسياري از آنها به فيلم هاي مرجع تاريخ سينما تبديل شده و در گذر زمان مخاطبين بسيار پيدا كرده اند. سينماي پليسي به دليل وسعت دايره فعاليت خود شامل انواع و اقسام فيلم هايي مي شود كه عموما با معما سروكار داشته و ذهن مخاطب را از اين طريق با خود درگير مي سازد. از اين منظر فيلمي همچون:قطار سريع السير شرق كه براساس رماني از آگاتا كريستي ساخته شده نيز در اين گروه جاي مي گيرد. دسته اي ديگر كه به فيلم هاي پليسي كلاسيك شهرت دارند،آثاري هستند كه دزد و پليس را در دو قطب مثبت و منفي قرار داده و تعقيب و گريزهاي ميانشان را به تصوير مي كشد. حال در اين ميان گاه اين قطب ها كمرنگ شده و به سمت خاكستري تمايل پيدا مي كنند كه نمونه هاي درخشاني را در سال هاي اخير در اين رابطه شاهد بوده ايم كه براي نمونه مي توان از رونين ساخته جان فرنكن هايمر نام برد.همچنين مجموعه فيلم هاي دهه شصت كارگردان فرانسوي ژان پير ملويل به خصوص سامورايي و دايره سرخ با بازي درخشان آلن دلون كه در زمره بهترين فيلم هاي سينماي پليسي جهان قرار دارند. روز شغال ساخته فرد زينه مان نيز يكي از بهترين فيلم هاي پليسي تاريخ سينماست كه ضد قهرمان فوق العاده اي به نام شغال را با خود دارد كه براي ترور ژنرال دوگل توسط گروهي اجير شده است.موش و گربه بازي ميان او و كميسر پليس در اين فيلم فوق العاده از كار درآمده و تا انتها نيز ادامه پيدا مي كند. اما در سينماي ايران اين ژانر هيچ گاه جدي گرفته نشده و خالقين فيلم هاي فوق تنها به رويه ظاهري آن توجه كرده اند و بس!.در سينماي پيش از انقلاب تقريبا هيچ نمونه قابل ذكري در اين باب به چشم نمي خورد چرا كه اساسا اين سينماي ضعيف و مبتذل قصه هاي خود را در دايره اي محدود روايت كرده و همواره از ورود به حيطه هاي جديد خودداري مي ورزيد. پس از پيروزي انقلاب سينماي پليسي تا اندازه اي راه افتاده و به ندرت فيلم هاي قابل دفاعي را روي اكران سينماها فرستاد. محمد علي سجادي كه در اوايل دهه 1360 فيلمساز جواني به حساب مي آمد در نخستين اثر سينمايي اش بازجويي يك جنايت به سراغ وجه معمايي اين سينما رفته و كار درخشاني را خلق كرد. فيلم درباره كارخانه داري به نام هدايت نيا است كه جسدش در ميان زباله ها پيدا شده و بازپرسي جوان به دنبال كشف حقايق پرونده و قاتلين هدايت نياست.گره ها به خوبي در داستان گنجانده شده و تماشاگر را تا انتها به دنبال خود مي كشاند.بازجويي يك جنايت به عنوان اولين فيلم پليسي سينماي نوپاي ايران مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. زنده ياد امير قويدل كه با دستياري ساموئل خاچيكيان وارد عرصه سينما شده بود در بندر مه آلود به نوعي سينماي پليسي بومي نزديك شده و خلاقيت خوبي از خود در اين رابطه نشان داده است.در اين فيلم فرامرز قريبيان به عنوان پليسي ايراني هويتي كاملا بومي داشته و تنها در پوشش و ظاهر به كارآگاه هاي كلاسيك تنه مي زند. اما در سال هاي بعد همان وجه رايج اين گونه سينمايي يعني تعقيب و گريز دزد و پليس مورد توجه قرار گرفت با اين تفاوت كه شغل بدمن هاي فيلم هاي نام برده قاچاق مواد مخدر بود. از تقابل ماموران نيروي انتظامي با اين قاچاقچي ها فيلم هايي ساخته شد كه بسياري از آنها فاقد ارزش هاي كيفي بوده و اغراق از جنبه هاي گوناگون در آن موج مي زد.فيلم هايي مثل:قافله ساخته مجيد جوانمرد،نيش ساخته همايون اسعديان و ...از نمونه هاي قابل تحمل تر اين سينما محسوب مي شوند كه در تمامي آنها مي توان عناصر مشتركي را يافت. اين شباهت ها به قدري بود كه به راحتي با يكديگر اشتباه گرفته مي شدند چرا كه بازيگران نقش اصلي و گاه نقش هاي دوم و سوم و فضاها-لوكيشن- يكي بوده و در فضاسازي ها نيز اين امر تشديد مي شد. افراط در توليد فيلم هاي اينچنيني نه تنها سينماي پليسي را با مشكل روبه رو كرد بلكه توليد فيلم هاي فوق را از يك سالي به بعد تقريبا متوقف كرد. بهروز افخمي در فيلم سينمايي روز شيطان سال 72 با اقتباس از كتاب فردريك فورسايت كه روز شغال زينه مان نيز براساس آن ساخته شده بود،فيلم پليسي دلچسبي با بهره گيري از قواعد اين ژانر ساخت. وي در اين فيلم مامور زبده امنيتي به نام مير محمد را به مصاف قاتلي خونسرد -ميشل گنج بخش- كه براي انفجار بمبي اتمي به ايران آمده،فرستاده و تعقيب و گريز جانانه اي را شكل داده است. البته رگه هايي از فيلم هاي جاسوسي نيز در روز شيطان به چشم مي خورد كه نشانه هاي سينماي پليسي بر آن چربش دارد. علي ژكان نيز از معدود فيلمسازان كشورمان است كه به سينماي پليسي علاقه داشته و دو فيلم از كارنامه اش سايه به سايه و چهره به چهره را به آن اختصاص داده است.در سايه به سايه شاهد روايتي كلاسيك از شهادت يكي از مامورين نيروي انتظامي براي يافتن قاچاقچي اشيا عتيقه هستيم كه به اشتباه انگ نافرماني و تمرد خورده است.در ادامه شاهد تلاش هاي مافوق او براي رسيدن به حقيقت هستيم كه در نهايت هم به نتيجه مي رسد. از نقاط قوت فيلم بايد به فيلمنامه رمزآلود فيلم در كنار بازي درخشان زنده ياد خسرو شكيبايي اشاره كرد.در چهره به چهره ژكان بار ديگر به سراغ قهرمان سرتراشيده فيلم هاي اكشن -جمشيد هاشم پور- رفته و اين بار وي را در جبهه مثبت داستان قرار داده است.در اينجا نيز قتلي رخ داده و كارآگاه سرتراشيده همراه دستيار جوانش مامور يافتن قاتل مي شود. گره هاي فيلمنامه در اينجا خوب از كار درنيامده و تماشاگر پيشاپيش پايان آن را حدس مي زندكه اين امر نيز در شكست تجاري و هنري فيلم بي تاثير نبوده است!. سال ها پيش زنده ياد ساموئل خاچيكيان كه در فيلم هايش معماهاي زيادي را طرح مي كرد در رابطه با سينماي پليسي جمله اي مشهور با اين مضمون داشت كه فيلم هاي پليسي تنها فيلم هايي با حضور پليس هستند نه فيلم هايي با مضمون و محتواي پليسي.به نظر مي رسد كه اين نقل قول همچنان در سينماي ايران طرفداران زيادي داشته باشد.نگاهي به سينماي پليسي ايران در سال هاي اخير نيز اين گفته را ثابت مي كند. البته اين اميد وجود دارد كه سينماي پليسي به عنوان گونه اي جذاب و پرطرفدار بتواند با حمايت هاي جدي و سرمايه گذاري اساسي به جايگاه واقعي خود در سينماي كشور دست يابد. از:محمدجليلوند فراهنگ**1983**
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]