واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در حاشيه و متن فيلم فجر/درخشش "اجتماع" بر پرده نقرهاي بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر
گرايش به توليد فيلمهايي با مضامين پررنگ اجتماعي بيش از ساير موضوعها در جشنواره بيست و هفتم فيلم فجر جلب توجه ميكرد كه البته كيفيت اين نگاه از سوي فيلمسازان مختلف متفاوت بود.
به گزارش خبرنگار مهر، طبق پيشبينيهاي انجام شده قبل از جشنواره، با توجه به ديده نشدن فيلمها و حدس و گمان بر اساس خلاصه داستان آثار شركتكننده در بيست و هفتمين جشنواره فجر، فيلمهاي اجتماعي بيشترين كميت را به خود اختصاص دادند.
هر چند سويههاي اجتماعي در اكثر فيلمها وجود داشت و آثار كمدي، ملودرام، موزيكال و ... با رگههاي پررنگ اجتماعي در جشنواره امسال حضور داشتند، اما توجه به اين نكته لازم است كه در برخي فيلمها نگاه اجتماعي فيلمساز تا حدي به عمق روابط و مناسبات رايج نزديك بود كه تماشاي آنها به تعبيري مشاهده زندگي بر پرده نقرهاي بود.
پشت صحنه "درباره الي"
ملودرام اجتماعي:
"درباره الي" نمونهاي از اين پرداخت تمام و كمال است كه ميتواند برشي عميق و جزئينگرانه از روابط چند زوج جوان از طبقه متوسط ارائه دهد و همچنين مخاطب را درگير موقعيت دراماتيك محوري با سويههاي ملودرام كند. "بيپولي" نيز با گرايش اجتماعي پررنگ و انتخاب زبان طنز، واقعيتهاي تلخ جامعه امروز را براي مخاطب خود پذيرفتني كرد.
در اين ميان "شبانهروز" با بسط دادن نقطه ديد مخاطب به چند زوج معاصر، به گونهاي به آسيبشناسي پنهانكاري در مردان و زنان با شيوهاي ساختارشكنانه پرداخته و ميتواند چهار قصه مختلف را با گرايشهاي اجتماعي به روشني تصوير كند. "ترديد" با اقتباسي ايراني از نمايشنامه "هملت" نگاهي دارد به روابط و مسائل طبقه سرمايهداري در اين مقطع كه البته مولفههاي بهروز اجتماعي آن خاصتر است.
"بيست" با تمركز بر زندگي صاحب و كارگران يك تالار پذيرايي كه در آستانه تعطيلي است برشي عمقي به مسائل و مشكلات طبقه فرودست جامعه اعم از مرد و زن ميزند كه جاي تأمل دارد. "زادبوم" از جمله آثار اجتماعي است كه در پرداخت فيلمنامه آن به گونهاي هوشمندانه زندگي خانواده از هم پاشيده محوري فيلم با يك تحقيق علمي واقعي پيوند ميخورد.
"وقتي همه خوابيم" با پرداختن به مسائل پشت صحنه سينماي ايران كه بخشي از اجتماع روز است و همچنين روابطي طبقهاي خاص در بخش فيلم در فيلم، يك اثر اجتماعي با نگاه خاص استاد سينماي ايران در اين روزگار است. "هفت و پنج دقيقه" نيز هر چند به طور كامل در فرانسه ميگذرد اما توانسته بر اساس نياز فيلمنامه بدون كوچكترين نشانهاي از جامعه ايران به فضا و روابط زنان در آن سرزمين و وضعيت يك دختر مهاجر نزديك شود.
"عيار 14" هر چند تلاش ميكند بي زمان و مكان باشد تا تاريخ مصرفدار نشود اما به روابط و زندگي پنهان يك طلافروش پولپرست در يك شهر حاشيهاي ميپردازد كه به هر حال اينجايي و اين زماني است. "حيران" نيز قصه عشق يك دختر جنگزده ساكن شمال را به يك جوان مهاجر افغاني روايت ميكند كه سويههاي اجتماعي كار با رويكرد ملودرام فيلم همسو ميشود.
معناگرا: "امشب شب مهتابه"، "سوپراستار"، "هر شب تنهايي"، "ميزاك"، "پاي پياده" و "دوزخ، برزخ، بهشت" فيلمهايي هستند كه با گرايشهاي پررنگ معنوي و معنايي ساخته شدند. برخي چون "سوپراستار"، "ميزاك" و "امشب شب مهتابه" به گونهاي مستقيم و شعاري به اين وجه پرداختهاند و برخي نيز مانند "هر شب تنهايي"، "دوزخ، برزخ، بهشت" و "پاي پياده" به گونهاي بطئيتر.
پليسي/ جنايي: "پستچي سه بار در نميزند"، "چهره به چهره"، "صداها"، "حريم"، "دلخون" و "شكار روباه" آثاري هستند كه گرايشهاي جنايي / پليسي در آنها پررنگ است كه البته ژانري مهجور در سينماي ايران است. هر چند "پستچي ..." به قطاري از ژانرهاي سينمايي در كنار گونه پليسي توجه داشته اما "چهره ..." كاملاً بر مسير الگوي قديمي اين آثار با گرايشهاي پررنگ اجتماعي حركت ميكند. "صداها" نيز هر چند اثري جنايي است اما با گرايشهاي پررنگ عاشقانه برشي به اجتماع در قالب افراد ساكن در يك آپارتمان ميزند.
دفاع مقدس: "به كبودي ياس"، "كودك و فرشته"، "آن سوي رودخانه" و "اخراجي ها 2" فيلم هاي هستند كه به اين گونه سينمايي پرداختند كه چند سالي است مهجور مانده است. "كودك ..." با قصهاي ساده و روان از روزهاي اشغال خرمشهر، تلاشي موفق براي ثبت اين ايام بحراني از نگاهي جديد است. "آن ..." نيز از زاويه ديد يك دوربين وقايع جنگ را ثبت ميكند.
كمدي: "اخراجيها 2" و "خروس جنگي" آثار اين گونه سينمايي هستند كه هر چند گيشه تضمين شده دارد اما امسال تنها به دو فيلم اكتفا كرده است. هر چند كمتوجهي اين رويكرد از سوي فيلمسازان ميتواند آسيب شناسي شود اما تماشاي "اخراجيها 2" ثابت كرد چه بسا در غيبت آن اعتبار نسبي اين ژانر كماكان حفظ ميشد.
اگر اين فيلمساز در همان فيلم اول خود متوقف ميماند حداقل صاحب يك فيلم اول متوسط با فروش يك ميليارد توماني باقي ميماند. اما "اخراجيها 2" نشان داد همان تعاريف شكل گرفته درباره وي پس از فيلم اولش واقعي نبوده و اين بار بدون آنكه بتواند خود را زير سايه وجهي از فيلم مخفي كند، ديدگاه سطحي و سادهانگارانه خود را به طنز، كمدي، دفاع مقدس، فيلمسازي و ... عيان كرده است.
كودك و نوجوان: "زماني براي دوست داشتن" و "مانا"، جنگي: "موش"، "بنبست" و "زمزمه بودا"، وحشت: "كلبه" و ورزشي: "پنالتي" آثار شاخصترين گونههاي سينمايي در جشنواره بيست و هفتم هستند.
در فيلمهاي جشنواره بيست و هفتم علاوه بر گونههاي سينمايي تعريف شده و مشخص، چند گرايش ويژه به برخي مضامين و موقعيتها وجود داشت كه اشاره به آنها ميتواند جالب باشد. توجه ويژه به فيلم در فيلم، مسائل پشت پرده سينماي ايران، روابط حاكم بر زندگي افراد پشت صحنه در فيلمهاي "وقتي همه خوابيم"، "سوپراستار" و "شبانهروز" از جمله همين گرايشهاست.
نقد تلويحي مطبوعات و رسانهها بخصوص خبرنگاران نيز در "وقتي همه خوابيم" و "سوپراستار" جلب توجه ميكرد كه البته ربطي به ديدگاه اين فيلمسازان نسبت به جايگاه رسانهها ندارد چون هر دو پروژه از سوي مطبوعات انعكاس خبري گسترده داشتند!
توجه به لوكيشن شمال، روابط، مناسبات و لهجه درون گروهي افراد محلي نيز در "پاي پياده" و "ميزاك" جلب توجه ميكرد كه در هر دو فيلم يك بازيگر در كش و قوس ازدواج و سر و سامان گرفتن است. در همين راستا برخي معتقدند بايد ژانر فيلمهايي با حال و هواي شمال به گونههاي سينمايي الحاق شود.
دوشنبه|ا|28|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]