محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826323626
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداهتهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:فرمول وارونه «فرمول وارونه»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد؛به موازات عمر 32 ساله نظام جمهوري اسلامي همواره دشمنان نشان دار نظام به توطئه ها و ترفندهايي دست يازيدند تا به زعم خودشان براندازي اين نظام را در پي داشته باشد. طبيعي است در اين ميان جريان سلطه و استعمار براي رويارويي و مقابله با نظام سياسي مستقل از شرق و غرب دنيا تمام ظرفيت و توانمندي خود را به صحنه بياورد تا آرزوي شوم خود را عملياتي و اجرايي نمايد. بهره گيري از گزينه هاي نظامي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي و طراحي پروژه هاي مختلف و متعدد طي سه دهه گذشته عليه جمهوري اسلامي نيز در اين راستا ارزيابي مي شود. فتنه سال پيش و ائتلاف نانوشته و البته معنادار گستره وسيعي از دشمنان بيروني و داخلي نظام جمهوري اسلامي پروژه و نمونه اخير تلاش هاي به بار ننشسته و تقلاها و تحرك هاي بيهوده اي بود كه تغيير ساختار جمهوري اسلامي را در كارزار تمام عيار نبرد نرم نشانه رفته بود. ناكامي جريان فتنه و بي آبرويي فتنه گران در حالي رقم خورد كه كماكان اين پرسش كليدي و اساسي ذهن استراتژيست ها و سياسيون غربي و صهيونيستي را مشغول كرده است كه: « با ايران چه بايد كرد؟» ساز تحريم هاي اقتصادي را عليه ايران اسلامي كوك مي كنند نتيجه آن مي شود كه امروز در شرايطي كه كشورهاي اروپايي و غربي در بدترين وضعيت اقتصادي و بحراني قرار گرفته اند جمهوري اسلامي بدون تاثيرپذيري از موج ويرانگر بحران هاي مالي شجاعانه دست به يك جراحي بزرگ اقتصادي مي زند و هدفمندي يارانه ها را به قوت و با همراهي آحاد ملت به پيش مي برد. بهانه هسته اي شدن جمهوري اسلامي را از سال ها پيش در بوق و كرنا مي كنند اما نهايتاً نتيجه معكوس مي دهد و امروز ايران يك قدرت هسته اي است و دنيا نيز «ايران هسته اي» را پذيرفته است آنهم در شرايطي كه علي رغم تمام ادعاها و سوءنيت ها و گمانه هاي قدرت هاي غربي هيچ گاه نشانه اي مبني بر صلح آميز نبودن فعاليت هاي هسته اي جمهوري اسلامي از سوي سازمان بين المللي انرژي اتمي گزارش نشده است. ناگفته پيداست مذاكرات اخير ژنو 3 ميان ايران و گروه كشورهاي 1+5 هم برگ ديگري از آچمز شدن غربي ها در رويارويي با ايران اسلامي را براي افكارعمومي جهان به نمايش گذارد. از سوي ديگر، حربه حقوق بشر كه اسم مستعار چپاولگري ها و غارتگري هاي نظام سلطه است نه تنها در مورد ايران كارايي نداشته بلكه امروز گريبانگير آمريكا، انگليس، فرانسه و... شده و گلوي اين قدرت ها را به سختي مي فشرد.از همين روي، طراحي فتنه 88 از سوي دشمنان بيروني و گمارده هاي داخلي آنان، آنچنان در نظر گرفته شده بود كه ناكامي هاي بزرگ گذشته با تغيير نظام جمهوري اسلامي جبران شود. بنابراين امروز كه گرد و غبار فتنه فرو نشسته است با تامل و دقيق شدن در روند و فرآيند ظهور و بروز فتنه پس از انتخابات و وقايع و رخدادهاي پس از آن به وضوح مشخص مي شود كه حجم انبوه توطئه ها و ترفندهاي پي درپي دشمن با چاشني تحريف، تبليغ و تطميع، هر كشور و حكومتي را نشانه مي رفت سرنگوني آن را به دنبال مي داشت اما درباره ايران اسلامي محاسبات به اصطلاح دقيق و عميق رنگ باخت و حماسه حضور توده هاي ميليوني مردم در 9 دي 88، قدرت نرم جمهوري اسلامي ايران را عيان و نمايان ساخت و بار ديگر استيصال و سردرگمي دشمنان هويدا گرديد. ضربه شست عاشورايي آحاد ملت بصير و رهبري خبير در محرم سال گذشته به فتنه گران و جريان فتنه و آفريدن حماسه تاريخي 9 دي بار ديگر اين پيام را به افكار عمومي دنيا مخابره كرد كه دشمنان بيروني و سست عنصران داخلي در مقابله و رويارويي با نظام جمهوري اسلامي هر چه نقشه كشيده بودند نقش بر آب شده و كماكان بايد روياي براندازي و تغيير را در مخيله تنگ و تاريكشان حمل نمايند. روياي محقق نشده براندازي آنچنان براي دشمنان جمهوري اسلامي سخت آمده كه چندي پيش مجله آمريكايي «فوربس» به صراحت و از موضع منفعلانه و عاجزانه مي نويسد: «تصورش را بكنيد تغيير رژيم در ايران چه تحولاتي را براي ما آمريكايي ها در دنيا بوجود مي آورد.»! در همين راستا و در حالي كه توده هاي ميليوني مردم در 9 دي ماه 88 با الهام از پيام و حقيقت عاشورا- كه چند روز قبل از آن فتنه گران در روز عاشورا گستاخانه به ارزش ها هتك حرمت كرده بودند- طومار اهانت كنندگان به امام حسين(ع)، اسلام و انقلاب اسلامي را پيچيدند چندي قبل مركز ارتباطات استراتژيك دانشگاه آريزونا طي گزارشي پيشنهاد مي دهد كه با تحريف حماسه عاشورا به براندازي جمهوري اسلامي اقدام شود. در اين تحقيق كه پشتيبان مالي آن مركز تحقيقات نيروي دريايي ارتش آمريكاست تصريح مي گردد كه از يك سو گزينه نظامي بر ضد ايران كارساز نبوده و از سوي ديگر، انقلابي سكولار در جمهوري اسلامي ميسر نخواهد شد. اين مركز استراتژيك نتيجه مي گيرد كه تنها راه اين است كه روايت عاشورا تحريف گردد و واقعه كربلا طوري روايت شود كه در آن نظام جمهوري اسلامي، نقش يزيد و يزيديان را داشته باشد و مخالفان آن نقش حسين و حسينيان.جالب اينجاست كه سال گذشته و قبل از آن كه اين تحقيق منتشر شود فتنه گراني كه در روز عاشورا هلهله كرده و سوت و كف زدند و حرمت روز عاشورا را نگه نداشتند و عليه جمهوري اسلامي شعار دادند از سوي ارباب خود ملقب به «مردان خداجوي»! مي شوند. البته ترفند تحريف واقعه عاشورا قدمتي ديرينه دارد و ايده اي نيست كه مركز ارتباطات استراتژيك دانشگاه آريزونا آن را كشف كرده باشد چرا كه هميشه در نزاع مستمر حق و باطل در طول تاريخ، جبهه باطل كه در رويارويي با حق و حقيقت ناتوان بوده است سعي نموده است از كاركرد «تحريف» بهره ببرد چرا كه؛ به تعبير استاد شهيد مطهري: «تحريف، چهره و سيما را عوض مي كند، خاصيت اصلي را از ميان مي برد،... تحريف از پشت خنجر زدن است، ضربت غير مستقيم است كه از ضربت مستقيم خطرناك تر است» (حماسه حسيني ج 2، ص 195) اما نكته اي كه بايد بدان اشاره شود اين است كه هر چند اين تحقيق دانشگاه آريزونا و ايده تحريف روايت عاشوراي حسيني نشان مي دهد آنها پي برده اند كه عقبه جمهوري اسلامي خط عاشورا و مشي و مرام مردمان ايران اسلامي عشق به امام حسين(ع) و ياران با وفايش است اما نفهميده اند كه با انقلاب اسلامي در روزگار معاصر خط بطلاني كشيده شد بر تمامي روايت هاي جعلي و تحريفي از كربلا و عاشورا. مشكل بزرگ تر آنها در فهم مسئله اين است كه ميان مردم و نظام جمهوري اسلامي قائل به تفكيك مي شوند و اين در حالي است كه تمامي وقايع پس از انتخابات و بخصوص حضور معنادار آحاد ملت در 9 دي و 22 بهمن سال گذشته اثبات كرد كه درهم تنيدگي و پيوستگي مردم و نظام به حدي است كه اگر فرض را بر امكان وقوع تحريف روايت كربلا بگذاريم و بخواهيم با فرمول دانشگاه آريزونا يزيديان را مشخص نماييم آن وقت 70 ميليون ايراني عاشق و دلباخته حسيني- العياذبالله- در جبهه يزيديان قرار مي گيرند و خنده دار و مضحك تر آنكه چند پيرمرد لجوج و آلوده به چرب و شيرين دنيا و جماعتي از خواص رفوزه و عده قليلي از معاندان و معترضان در صف جبهه حسيني به حساب خواهند آمد!بالاخره بايد گفت اين ايده صرفاً انتزاعي كه به قول اهل انديشه و تفكر ممتنع الوجود است تنها ليست سياه ترفندها و دسيسه هاي مقابله با نظام جمهوري اسلامي را بلندتر و سياه تر خواهد كرد. جمهوري اسلامي:بازتعريف شكست ارتش صهيونيستي در غزه «بازتعريف شكست ارتش صهيونيستي در غزه»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛در سالگرد شكست سنگين ارتش صهيونيستي در جنگ 22 روزه عليه غزه، اظهارات و رويدادهائي غيرمنتظره، بر سرنوشت اين جنگ اثر ميگذارد كه نبايد از كنار آنها به سادگي گذشت. "ايهود اولمرت" نخستوزير وقت رژيم صهيونيستي با انتشار كتابي، ايهود باراك، وزير جنگ وقت را به تكروي، ترس و "گريختن از غزه" متهم كرده و وي را مفصلاً مورد شماتت قرار داده است. اگرچه اظهارات و مواضع اولمرت بسيار گزنده و متنوع است ولي اصليترين محورهاي مواضعش را ميتوان اينگونه فهرست كرد و در واقع به "بازتعريف شكست ارتش صهيونيستي در غزه" پرداخت:- باراك فردي ترسو، بزدل و به شدت تكرو است كه راحتطلبي را برگزيد. او ضمن فرار از غزه، "آتشبس با حماس" را بر جنگ ترجيح داد و عجولانه دست به عقبنشيني از غزه زد. - باراك تمامي طرحهاي شوراي وزارت امنيت اسرائيل در خصوص براندازي كامل "حماس" و پاياندادن به سلطهاش در غزه را مسكوت و ناكام ساخت. او به هيچ يك از طرحريزيها پايبند نبود و عمليات جنگي در غزه را "زود هنگام" به پايان برد. - شوراي وزيران اسرائيل دستور جذب 60 هزار سرباز ذخيره را صادر كرده بود ولي باراك فقط 20 هزار سرباز را فراخواند و همين مسئله عمليات جنگي در غزه را محدود ساخت و باعث شكست اسرائيل شد. - من در شوراي وزيران، گزارشي از وضعيت جنگي در غزه ارائه كردم ولي باراك اطلاعات متناقضي داد و ميگفت از افسران مورد اعتمادش خبرهائي گرفته كه با اطلاعات من، سازگار نبود. - باراك مسئول پيروزي حماس و شكست اسرائيل است. او بدون اطلاع دولت و به تنهائي، چارچوب توافقنامه آتشبس را از طريق وزير خارجه فرانسه و بدون ابلاغ به كادر وزارتي(هيئت دولت) پذيرفته و در واقع مسئول شكلگيري اين فاجعه است. البته پاسخهاي "ايهود باراك" وزير جنگ وقت به "ايهود اولمرت" هم شنيدني است:- من در مقام محاكمه و پيگرد قانوني اولمرت نيستم. اما به زودي در دادگاهها، حرفهاي تازهاي در باره اولمرت خواهيم شنيد. او در دادگاه، ديگر نميتواند چرند بگويد و دروغپردازي كند. - يادداشتهاي اولمرت، سراسر دروغ و افترا است. او فعلاً مستحق لطف و محبت است چون به شدت احساس سرخوردگي و شكست ميكند. اولمرت به تنهائي، مجموعهاي از شكستها و ناكاميهاي تاريخ معاصر اسرائيل است. حرفهايش نشان ميدهد هنوز هم گيج و بياطلاع است و براي تبرئهكردن خودش ديگران را متهم ميكند. صرفنظر از اين دعواهاي شخصي ميان سران رژيم صهيونيستي كه در سالهاي اخير در مقياس وسيعي "رسانهاي" شده و يكديگر را به ناداني، بيكفايتي، دروغپردازي و تكروي متهم ميكنند، اولمرت انصافاً مسئول اصلي شكستها و ناكاميهاي آشكار و پنهان رژيم صهيونيستي در دوران اخير بوده است. هيچكس رجزخوانيهاي اولمرت در جنگ 33 روزه عليه لبنان و جنگ 22 روزه عليه غزه را فراموش نكرده است. نبايد از نظر دور داشت كه كميته تحقيق دولتي "وينوگراد" اولمرت را ستون اصلي شكست در جنگ 33 روزه معرفي كرد. اولمرت تنها نخستوزير تاريخ موجوديت منحوس رژيم صهيونيستي است كه دو شكست عظيم و غيرقابل جبران را در پرونده خود دارد. در گزارش كميته "وينوگراد" تصريح شده است كه اولمرت فاقد سوابق جنگي و فرماندهي نظامي است و ناتواني آشكاري در تصميمگيريهاي لازم در سطح فرماندهي جنگ از خود بروز داده و شكست ارتش صهيونيستي عمدتاً از ناحيه بلاتكليفي و بلاتصميمي بوده است. اظهارات اخير اولمرت در كتاب جديدش نيز دقيقاً از همين ديدگاه قابل بررسي و حتي قابل پيگرد قضائي عليه اوست كه اعتراف ميكند فرماندهي جنگ را به جائي رسانده كه وزير دفاع، شخصاً براي مهار اوضاع و پاياندادن به شكستها و ناكاميها وارد عمل شده و آتشبس را پذيرفته است. در همان حال، اولمرت و حاميانش در انگليس و آمريكا بر طبل جنگ ميكوبيدند و خواستار ادامه جنگ تا نابودي كامل حماس بودند. حتي ادعاي اولمرت براي احضار 60 هزار نيروي تازهنفس ذخيره هم نشانگر آنست كه وي از واقعيتهاي عيني در آن زمان هم آگاه نبوده است. در واقع وقتي نيروهاي ارتش صهيونيستي از جبهه ميگريختهاند و برترين نيروي تهاجمي و نيروهاي ويژه موسوم به "تيپ گولاني" از هم پاشيده و منهدم شده و فرماندهش به هلاكت رسيده، ديگر كسي حاضر به خودكشي و پيوستن به ارتش صهيونيستي براي اعزام به خط مقدم جنگ عليه غزه نبوده است تا براي اولمرت و اشغالگران، معجزه كند و كاري از پيش ببرد. گويا اولمرت فراموش كرده است كه صهيونيستهاي مهاجر به اميد زندگي بهتر و با فريبكاري براي ورود به "ارض موعود" به فلسطين اشغالي اعزام شدهاند و حالا به خاطر خوشايند اولمرت و باراك بايستي به كام مرگ بروند و به هلاكت برسند. البته باراك و ارتش صهيونيستي در غزه دست به هر جنايتي زدند و از بمبهاي ناپالم و فسفر سفيد گرفته تا بمبهاي دو زمانه و تاخيري، در غزه عليه مردم بيدفاع فلسطين سوءاستفاده كردند ولي بازهم نتيجهاي عايدشان نگرديد. شكست در غزه و لبنان، شكست اولمرت و باراك نبود و حتي فقط شكست ارتش صهيونيستي نيز محسوب نميشد بلكه اين شكست بزرگ و تاريخي استعمار سياه غرب است كه تاروپود رژيم اشغالگر صهيونيستي را همچون كرباس، از هم دريد و افسانه شكستناپذيري اسرائيل را براي هميشه باطل نمود. وقتي صهيونيستها رسماً اعتراف ميكنند به نمايندگي از غرب در قلب دنياي اسلام، دست به شرارت و جنايت ميزنند، در واقع شكست آنها شكست و رسوائي و ناكامي غرب نيز محسوب ميشود. رسالت:9دي و نگرش وارونه به واقعيت «9 دي و نگرش وارونه به واقعيت»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن ميخوانيد؛چند روز پس از عاشوراي سال 1388 در چهارشنبه نهم دي ماه در واکنش به چند ماه ناآرامي، اغتشاش، اهانت به مقدسات يک راهپيمايي خود جوش مردمي در سراسر کشور به خصوص تهران شکل گرفت که در نوع خود بي نظير بود. شعارهاي تند و تيز مردم در اين راهپيمايي با شکوه حکايت از عمق خشم و عصبانيت آنها از جريان فتنه بود که تمام ارزشها و اصول انقلاب را به بازي گرفته بود. حماسه تاريخي نهم دي برخاسته از عوامل مختلفي چون بصيرت، دشمن شناسي، وقت شناسي و حضور مجاهدانه ملت ايران در برهه هاي حساس و تعيين کننده بود که باعث شد اين روز تاريخ ساز به عنوان نقطه عطفي در معادلات انقلاب اسلامي ثبت شود. بهانه خروش مردمي نهم دي، حرمت شکني فتنه گران در عاشوراي سال 1388 بود. گستاخي هدفمند عده اي در اهانت و جسارت به قرآن، مساجد، حسينيهها و تكيهها، نذورات، عزادارن و مراسم حسيني، تخريب اموال عمومي، به بازي گرفتن مقدسات مردم و شعار عليه اصل ولايت فقيه آن هم در مراسم عزاي سيد سالار شهيدان امام حسين(ع) در روز عاشورا آحاد ملت ايران را متالم و خشمگين کرد. اين خشم مقدس آغازي بر پايان فتنه و پلکاني براي حرکت توفنده کشور در مسير تعالي و پيشرفت بود. فضايي که در آن انقلاب پس از گذشت سه دهه نفس تازه کرد و با ايمان به عزم راسخ مردم مقتدرانه گام در چهارمين دهه از عمر انقلاب يعني دهه پيشرفت و عدالت گذاشت. تحليل حوادث تلخ عاشوراي88 و چرايي رخداد اين واقعه که در ادامه منجر به خروش خودجوش و ميليوني مردم ايران شد، کمک مهمي به فهم جايگاه و اهميت حماسه نهم دي در معادلات انقلاب اسلامي مي کند. در اين وجيزه پرداخت مختصري به يکي از مهمترين عوامل فتنه انگيز در روز عاشوراي 88 خواهيم داشت. حوادث عاشوراي سال گذشته بيش از آنکه يک حرکت خودانگيخته اجتماعي باشد متاثر از سيطره فاکتورهاي ضد عقلاني بر نحوه تصميم گيري سران فتنه در داخل و خارج از کشور بود. تصميم گيري هاي سياسي عموما تابعي از متغيرهاي عقلاني، احساسي(غيرعقلاني) و ضد عقلاني است. عوامل عقلاني بازتاب، انعکاس و پاسخ دقيقي به واقعيات اجتماعي است. در اين سطح تحليل بازيگر سياسي به طور هدفمند و سازمان يافته کنش هاي قابل پيش بيني را مرتکب مي شود. اما متغيرهاي احساسي زماني فعال مي شود که کنشگر فهم صحيحي از واقعيت دارد ولي عوامل ديگري از جمله احساسات شخصي مانند علاقه به فرزند يا پست و مقام مانع از تصميم گيري عقلاني مي شود. در حالي که سيطره فاکتورهاي ضدعقلاني بر کنش هاي سياسي زماني محقق مي شود که بازيگر سياسي فهم سقيمي از واقعيت دارد و اساسا به واقعيت انتزاعي خويش اکتفا مي کند. در اين سطح تحليل کنشگر دست به اقدامات و فعاليت هايي مي زند که نه تنها با واقعيات اجتماعي سنخيتي ندارد بلکه حتي مي تواند نتيجه عکس به بار آورد و موجد نوعي آنومي کرداري در رفتار سياسي تصميم گيرنده گردد. آنچه در عاشوراي 88 رخ داد نتيجه تسلط متغيرهاي ضد عقلاني بر کردار سياسي سران و تصميم گيرندگان اتاق فرمان فتنه بود. سران فتنه در داخل و خارج از کشور قبل و پس از انتخابات با طراحي يک دروغ هدفمند سعي کردند نعل وارونه به واقعيات اجتماعي بزنند و با تکرار اين دروغ اقدام به راستي نمايي کنند. اين دروغ را آنقدر تکرار کردند که مانند ملا نصرالدين خودشان هم باورشان شد که ده بالا آش مي دهند و کاسه به دست در پي اين توهم به راه افتادند. پيشرفت سندرم سرطاني "وارونه سازي واقعيات" و بدتر از آن باور "واقعيات خودساخته" به حدي سريع بود که پس از گذشت چنده ماه از انتخابات حتي آنها مدعي شدند که مردم نسبت به ارزشها، باورهاي ديني و مقدساتشان هم مردد شده اند. ارزشهايي که بيش از هزار سال به آنها باور داشته اند و به اذعان همين سران فتنه تا قبل از انتخابات هم اين ارزشها وجود داشت اما به طور خارق العاده اي پس از انتخابات 88 تمام اين مقدسات در نظر و عمل مردم رنگ باخت! تنها به عنوان نمونه حسين بشيريه يکي از عناصر اتاق فرمان فتنه که در خارج از کشور حضور دارد در چهاردهم آذر 1388 در گفتگو با نشريه لوگوس راديو فردا مدعي شد:"فروپاشي اسطوره هاي جمهوري اسلامي پس از انتخابات پرشتاب تر شده است." به زعم وي مردم پس از انتخابات در باورهايشان نسبت به عدالت اسلامي، اخلاقي شدن سياست، مبارزه با امپرياليسم و ... دچار ترديد شده اند و امروز نوبت برداشت محصول تخم ترديد در جامعه است. اين تصور اشتباه از واقعيت هاي اجتماعي ايران که در آرا و ديدگاه هاي ساير فتنه گران نيز مشهود است در ادامه منجر به تقويت اين ايده منحرف شد که مردم حتي نسبت به مهمترين مقدسات خود مانند عاشورا و دستگاه عزاداري اباعبدالله الحسين(ع) هم دچار بي تفاوتي و ترديد هستند. لذا عملگرايي اقتضا مي کند روز عاشورا که محدوديت هاي امنيتي به دليل عزاداري هاي مردم کاهش مي يابد و اغلب حزب اللهي ها يا خارج از تهران هستند و يا در تکايا و هيئت ها مشغول عزاداري هستند در هماهنگي با بهائي ها و منافقين اقدام به يک حرکت حرمت شکنانه شود تا ضمن بهرهبرداري رسانه اي از آن ضعف مردم در باور به ارزشها و اعتقاداتشان به نمايش درآيد. غافل از اينکه تمام اين محاسبات بر اساس يک سري تحليل هاي غلط از واقعيت هاي اجتماعي انسجام نظري و عملي يافته و اين اقدام حرمت شکنانه آن هم در دستگاه عزاداري اباعبدالله الحسين(عليه السلام) و آن هم در روز عاشورا تبعات و تاوان بسيار سنگيني در پي خواهد داشت. کمترين تاوان آن شعارهاي توفنده ملتي بود که در نهم دي خواهان اعدام سران فتنه توسط قوه قضائيه بودند و دستگاه قضا را تهديد مي کردند که اگر اين کار را نکند خود اين اقدام انقلابي را انجام خواهند داد. هر چند دم مسيحايي رهبر معظم انقلاب باعث بازگشت آرامش به جامعه در آن مقطع حساس شد اما رشحات اين خشم مقدس در جامعه جريان و سريان دارد و ريشه آن خشک نشده است. جامعه ايران يک جامعه مذهبي، انقلابي، معتقد به خط امام خميني(ره)، وفادار به ولايت فقيه و داراي سلايق و علايق مختلف است. اما در اصول و محکمات خود که همان اسلام، انقلاب و ولايتفقيه است يک صدا و مستحکم است. اين شعار نيست بلکه واقعيتي است که حماسه نهم دي در کوران تبليغات رسانه هاي بيگانه و فضاسازي سران فتنه به همه جهان ثابت کرد و اما امروز واقعا ناسپاسي است اگر در مقابل ساحت ربوبي ملت ايران و براي نعمت بصيرت اين مردم انقلابي سجده شکر به جا نياوريم. مردمي که هر يک از آنها عمار ياسر دوران است. مردمي که پيشاپيش نخبگان و خواص جامعه مقابل فتنه رنگارنگ دشمن ايستادند و گامي عقب نکشيدند. ملتي که به مراتب از مردم صدر اسلام و هوشيارتر و با بصيرت ترند. مردم سالاري:آنارشيسم هديه کريسمس «آنارشيسم هديه کريسمس»عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم علي ودايع است كه در آن ميخوانيد؛قاره سبز در طول چند سال گذشته شاهد اپيدمي ويروس پوپوليسم بود. فرانسه و ايتاليا نخستين کشورهايي بودندکه سارکوزي و برلوسکني سرآمد اين سياستمداران هستند. در پي اين رخداد بازگشت به عقب اروپا در ساير کشورها نيز بروز پيدا کرد. در پي اين ماجرا اقتصاد اروپا شروع به افول کرد; گرچه اين امر در ابتدا چندان قابل لمس نبود اما از سال 2008 مساله شکل ظاهري خود را نمايان کرد. اعتراض هاي خياباني از يونان آغاز شد و آرام آرام به ساير کشورهاي اروپايي سرايت کرد. سال 2010، سالي بود که اعتراض هاي خياباني اروپا بود. يونان و فرانسه شاهد بزرگترين اعتصاب ها بودند. نيکلا سارکوزي در کاخ اليزه براي جبران کسري بودجه و بدهي، اصلاحاتي را آغاز کرد که فرانسوي هاي خشمگين را به خيابان کشاند. رهبران اتحاديه اروپا تصور مي کردند اعتراض به طرح هاي رياضتي محدود به يونان خواهد بود اما اين گونه نشد. اقتدار، رفاه و امنيت اروپا در لبه پرتگاه لحظات مهلکي را سپري مي کرد. اعتصاب ها در طول چند ماه به ساير کشورهاي اروپايي سرايت کرد. در ايتاليا، بريتانيا و جمهوري چک يک جرقه کافي بود تا موج اعتراض ها خواب را از چشمان حاکمان بربايد. اسپانيا، بلژيک و ايرلند شاهد زلزله سياسي در پي بروز نارضايتي ها بودند. اسپانيا رکورد جالب توجهي به نام خود ثبت کرد; 10 ميليون نفر دست از کار کشيدند. سياست هاي غلط اقتصادي، هويت پول واحد اروپايي - يورو - را به گيوتين ورشکستگي سپرد. برخي تحليل گران از موج شديد تر کسري بودجه سخن مي گويند. سيلويو برلوسکوني در ايتاليا که به هر چيزي بها مي دهد جز اقتصاد، تدابير سخت گيرانه تري اعمال مي کند و علاوه بر طرح هاي رياضتي اقتصادي، بودجه دانشگاه ها و تحقيقات علمي را همچون بريتانيا کاهش داده است تا دانشجويان به معترضين خشمگين تبديل شوند که رم ولندن را به تسخير خود درآوردند و تمام قد در مقابل نيروهاي امنيتي ايستادگي کنند. در اصل دولت مي خواهد فشار اصلي را بر دوش مردم بگذارد و اين موضوع عبور جامعه از دولت و قانون را در پي دارد. در روزهايي که اروپا آماده برگزاري جشن کريسمس مي شود صداي چند انفجار در قلب رم همه نگاه ها را به خود متوجه کرد، حادثه اي که ديروز نيز تکرار شد و 3 بسته انفجاري کشف شد. گروهي آنارشيست مسووليت انفجارها را برعهده مي گيرد; گروهي که در طول چند ماه گذشته نيز با ارسال بمب هاي پستي در يونان سرويس هاي امنيتي را به خود مشغول کرده بودند. نکته جالب اينجاست که غربي ها در مقابل اين اتفاقات واکنش محتاطي از خود نشان مي دهند. در مقابل تصور کنيد اين بمب ها توسط القاعده يا يک گروه اسلا مي ارسال شده بود، آنگاه تحليل ها و موج رسانه اي بود که به راه مي افتاد. حال جاي اين سوال است که بين تروريست اسلا مي و غربي تفاوتي وجود دارد؟ در نهان اعتراض هاي اروپايي موج جديدي از معترضين پنهان گردهم آمده اند. شبکه هايي در حال شکل گيري است که از يونان و ايتاليا سرچشمه مي گيرد و آرام آرام در بريتانيا و اسپانيا ريشه مي دهد. بين گروهي که حکومت ها را مايه بدبختي و فساد در جامعه مي داند و ماجراي انفجارهاي رم و بمب هاي پستي يونان رابطه مستقيم وجود داشت. در لندن هم گفته مي شود گروهي از دانشجويان به اين شبکه پيوسته اند. آنارشيسم مرجعيت و قدرت سياسي در هر شکلي نالا زم و ناپسند است. ريشه نظريات آنارشيست در يونان باستان است، آنارشيسم در فاصله سالهاي 1840 تا 1870 شکل گرفت و در اسپانيا، ايتاليا، سوئيس، فرانسه، اتريش و هلند رواج يافت تا آنکه به آمريکاي لا تين رسيد. نخستين کسي که سخن از آنارشيسم بر زبان آورد فيلسوف فرانسوي پرودن با اعتقاد بر انهدام مالکيت خصوصي و دولت بود که انسان را به آزادي و برابري مي رساند، پس از آن با کونين و کروپتکين روس و کراو فرانسوي طرح جامعه آنارشيستي را ريختند.اعتصاب همگاني و کارگري نيز سرنگوني دولت بزرگترين مشخصه آنها بود و در طول قرن نوزدهم گروهي از سياستمداران و مقامات عالي رتبه را ترور کردند و مرکز فعاليت آنها در ايتاليا و اسپانيا بود. از ترورهاي معروف آنها قتل کارنو(رئيس جمهور فرانسه) هومبرت (پادشاه ايتاليا)، اليزابت (ملکه اتريش) و مکنلي (رئيس جمهوري ايالا ت متحده آمريکا) بود.دوران طلا يي آنارشيست ها نيمه اول قرن بيستم در اسپانيا طي جنگ هاي داخلي 1936 تا 1939 ميلا دي بوده است.پس از افول تفکر آنارشيستي اين طرز تفکر در جنبش هاي مدافع صلح يا طرفداران محيط زيست به حيات خود ادامه داده است. اما امروز در اروپا شرايط به گونه اي است که بستر مناسب براي ظهور دوباره اين تفکر فراهم شده است و انفجارهاي رم و اعتصاب هاي هدفمند سندي بر اين مدعاست. آن طرف اقيانوس اطلس، ايالا ت متحده نيز نگران گسترش اعتصاب ها به خاک خود و رسيدن بذر آنارشيسم به خاک خود است. کريسمس امسال يک هديه براي سياستگذاران اروپايي و آمريکايي دارد به نام آنارشيسم که در آينده نه چندان دور ممکن است به دغدغه اصلي آنها تبديل شود; گرچه رسانه ها و مقامات حکومتي غرب در برابر آن سکوت کرده اند. تهران امروز:پاكستان و امنيت ايران «پاكستان و امنيت ايران»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم دكتر اميد ملكي است كه در آن ميخوانيد؛در هفتهاي كه گذشت استانبول تركيه ميزبان سومين نشست وزيران كشور عضو اكو بود. اجلاسي كه وزير كشور ايران در آن،كشورهاي عضو اكو را به توسعه همكاريهاي امنيتي دعوت كرده و بر توسعه همكاريهاي امنيتي و تسريع در تشكيل بانك اطلاعاتي اكو تاكيد و بار ديگر از عزم جدي جمهوري اسلامي ايران در مبارزه با تروريسم سخن گفت و ميزباني تهران در برگزاري چهار اجلاس از پنج نشست مقامات امنيتي اكو در سال گذشته را نشان مهمي از اين عزم دانست؛ نشست كارشناسان ارشد اكو، نشست پليسهاي مبارزه با مواد مخدر عضو اكو، نشست فرماندهان مرزباني كشورهاي عضو اكو و نشست پليسهاي بينالملل عضو اكو. در حالي كه هنوز 24 ساعت از پايان اين اجلاس نگذشته بود، وزير كشور در تهران و در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه آيا خبر دستگيري «عبدالرئوف ريگي» يكي از سركردگان گروهك تروريستي ريگي صحت دارد؟ گفت: «اين خبر را در مطبوعات و سايتها ديديم اما در جلسهاي كه چند روز پيش در تركيه با وزير كشور پاكستان داشتيم، از او پرسيديم، ولي هنوز تاييد نكرده و اطلاع دقيقي به ما ندادند. » اين همه در حالي است كه وزير كشور پاكستان در حاشيه اجلاس وزيران كشور عضو اكو در ديدار با همتاي ايراني خود گفته بود: دولت پاكستان به جمهوري اسلامي ايران اطمينان ميدهد كه براي مبارزه با تروريسم اقدامات عملي خود را گسترش دهد و ما آماده هرگونه همكاري با جمهوري اسلامي ايران براي مقابله با تروريستها هستيم. جملاتي كه بارها و بارها از جانب مقامات شنيده شده اما كمتر به «همكاريهاي ساخت يافتهاي» نظير آنچه مصطفي محمد نجار «بانك اطلاعاتي كشورهاي عضو اكو» خوانده است منتج شده است. ادعايي كه شاهد آن اظهارات وزير كشور مبني بر «ديدن خبر دستگيري عبدالرئوف ريگي در مطبوعات و سايت ها» است. بيان آن «سابقههاي همكاري امنيتي» و اين «بي اطلاعي» دستاويزي شد براي طرح چند سوال كه پاسخ به آنها بيشك در رفع اينگونه دوگانههاي «اعلامي» و «اعمالي» كمك كند. اين درست است كه در شرايط ويژه، مقامات امنيتي ناچار به نگفتن تمام حقيقتاند اما از آنجايي كه اظهارات مقامات معمولا مبناي قضاوت افكار عمومي قرار گرفته و رسانهها نيز بازتاب دهنده اين تعامل ميان جامعه و دولت هستند به نظر ميرسد پاسخ وزارت كشور به سوالاتي نظير سوالات زير ميتواند در تنوير افكار عمومي موثر باشد: 1 - ايران به دليل همسايگي با يكي از جرمخيزترين كشورهاي جهان، پاكستان، تاكنون هزينههاي بسياري را متقبل شده است، تا جايي كه بر اساس گفته مقامات رسمي انفجارات اخيري كه در كشورمان شهادت دهها نفر از هموطنانمان را رقم زد، «سري» در پاكستان داشته اگر «پايي» در چابهار پيدا كرده است. در چنين شرايطي آيا به نظر نميرسد كه كارويژه موافقت نامههاي امنيتي دوجانبه متعددي كه به امضاي مقامات دوكشور رسيده، به زير سوال رفته و گروههاي تروريستي را در انجام جناياتشان وقيح تر ميكند؟ 2 - مباني تئوريك موجود در «مطالعات امنيت» نشان ميدهد كه در بلند مدت، «توسعه» نقشي حياتي در برقراري و پايداري امنيت ايفا ميكند. بر اين اساس آيا تهران و اسلام آباد توانستهاند به سناريوهاي مشتركي رسيده و آنها را عملياتي كنند كه در آنها برقراري امنيت از مسير توسعه دوجانبه بگذرد؟ 3 - بر اساس آنچه در خبرها آمده است مقامات ايراني بارها به همتايان پاكستاني خود تاكيد كردهاند كه همانطور كه مرزهاي جمهوري اسلامي ايران براي همه كشورهاي همسايه بهويژه پاكستان مرزهاي صلح و دوستي و امن است انتظار اين است كه مرزهاي پاكستان نيز براي ايران امن و مطمئن باشد واين امر مسير نميشود مگر با برخورد جدي و اقدامات عملي دولت پاكستان. در چنين شرايطي اگر پاكستان به هر دليلي نخواهد و يا نتواند به تعهدات امنيتياش جامه عمل بپوشاند، مقامات كشورمان چه راه حلهاي جايگزيني را براي اين بيتوجهيهاي پاكستان پيشبيني كرده اند؟ 4 - آيا بهتر نيست وزارت كشور جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به سستي نيروهاي امنيتي پاكستان كه منجر به نا امني بخشهايي از قلمرو سرزميني ايران شده است به پيشنهاد يكي از مسئولان نظام جامه عمل پوشانده و «برنامهاي براي تشكيل قرارگاه مشترك با پاكستان و گسيل نيروهاي ويژه خود براي مقابله با تروريستها و انهدام شبكههاي تروريستي درون خاك پاكستان» طراحي و مقامات پاكستاني را در شرايطي قرار دهند كه به اين خواسته به حق ايران براي تضمين امنيت سرزمينياش تن دهد؟ ناگفته پيداست كه اين رويكرد به هيچ وجه نافي اقدامات موفق حافظان امنيت نيست و پاسداري از اين اقدامات موفق، توجه به اين نكته را ضروري ميدارد كه همكاريهاي امنيتي ظرائفي دارد كه بيتوجهي به آنها ميتواند زمينه ساز اقدامات نا امن كنندهاي فراتر از پيش بينيهاي «درون توافقنامه اي» باشد، اقداماتي كه دولت پاكستان چندان حساسيتي به عدم ارتكاب آنها از جانب خود نشان نميدهد. از ياد نبريم كه در همكاريهاي امنيتي همچون خنثي سازي يك بمب، بسيار پيش آمده است كه اولين بيتوجهي مساوي با آخرين بيتوجهي خنثي كننده شده و به «اقدامات همه» همراه با «همه اقدامات» ضربات جدي و گاها جبران ناپذير وارد كند. آفرينش:نقش پژوهش در توسعه «نقش پژوهش در توسعه»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفرينش به قلم علي رمضاني است كه در آن ميخوانيد؛امروزه بيش از نيم قرن از زماني که در ايالات متحده تنها راه پيشرفت را سرمايهگذاري همهجانبه در پژو هش هاي پايه عنوان کرده بودند ميگذرد در اين حال امروزه توجه به چالش هاو نيازها ي هر کشور و انجام پژو هش ها و تحقيقات کاربردي براي پاسخ به اين نيازها ومشکلات، بيش از هر زمان ديگري پژوهش به دغدغه مقامات ,تصميمگيران و تصميمسازان هر کشوري تبديل شده است و هر کشوري ميکوشد تا با تدو ين بر نامه هاي بلند مدت و کوتاه مدت و ميان مدت و با اختصاص حجم متناسبي از بودجه خود در راستاي اهداف سياسي اقتصادي فرهنگي و امنيتي خود از پژو هش به عنوان گام مهم و اوليه و بستري اساسي در راستاي پيشرفت و توسعه خود بهره گيرد در اين بين است که پژوهش، کليد دانايي و دستاورد هاي آن، زير بناي توسعه همه جانبه و پايدار جوامع در حال رشد محسوب مي شود که مي تواند زمينه ساز تحقق جامعه پژوهشي، علمي و دانايي محور باشد. در اين راستا در کشور ما نيز سالهاي زيادي است که امر پژوهش مورد توجه کارشناسان و مقامات قرار گرفته است و رسما هفته اي را با نام هفته پژوهش (4 تا 9 دي ماه ) نامگذاري كرده و مورد تو جه قرار گرفته است در اين حال انچه مسلم است هر چند به نظر ميرسد توجه به اهميت پژو هش در کشور و در ميان مقامات و مسئولان در حال يافتن جايگاه مناسبي است اما مسلما تا يافتن جايگاه اصلي خود راه طولاني در پيش دارد در اين حال هر چند در سالهاي گذشته با توجه به توان علمي دانشمندان کشورو تو جه بيشتر مقامات و مسولان، بيشک ايران در توليد علم جزو بهترين هاي منطقه شده است,رشد توليد علم در ايران افزايش يافته است، تعداد مقالههاي بينالمللي ما همچنان رشد نشان ميدهد، رتبه جهاني 14 ايران در زمينه توليد علم در فناوري نانو به دست آمده و نگاه به بخش پژوهش و بالابردن بودجه ان در برنامه پنجم توسعه مورد تو جه قرار گرفته است اما نبايد از کنار موانع و چالشهاي اساسي رشد اين بخش در کشور به آساني گذشت چه اينکه واقعيات امروزه بخش پژو هش بيانگر آن است که نگاه به پژوهش در کشور ما هنوز تا رسيدن به اهداف پژوهشي و برنامه سند چشم انداز 1404 و در مقايسه با کشور پيشرو در اين امر فاصله بسياري دارد در اين بين مشکلاتي همانند انجام پژوهش هاعمدتا در بخشهاي دولتي کشور، سرمايهگذاري در انواع تحقيقات عمدتا به وسيله دولت در قياس با کشورهاي ديگر دنيا، توجه بيشتر به کميت تا کيفيت در پژو هش ها در کشور، عدم بازتعريف نقش پژوهشگاههاي دولتي و رابطه آن با بخش خصوصي در راستاي توليد دانش و نوآوري ، نبود حمايت مالي، تجهيزات و امکانات لازم براي پژوهش، عدم توجه کافي و مالي به نيروي انساني محقق و پژوهشگر، عدم مديريت صحيح و همهجانبه کشور در مورد مساله پژو هش، مديريت ضعيف و عدم اعتقاد به ضرورت بنيادين پژوهش در بين برخي مسئولان، عدم توجه به نياز هاي جامعه و کاربردي نبودن برخي از طرح هاي پژوهشي، ضعف مديريت و...است که مسلما در صورت بهبود و رفع اين مشکلات و ساير موانع ازاين دست چالشهاي پژوهشي در کشور مانيز رو به کاهش خواهد گذارد و کماکان با تو جه به پتانسيل هاي علمي و انساني کشور راه توسعه و پيشرفت کشور نيز هموارتر خواهد شد . دنياي اقتصاد:روند آينده قيمتها چگونه خواهد بود؟ «روند آينده قيمتها چگونه خواهد بود؟؛روزهاي سخت بانک مرکزي»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم پويا جبل عاملي است كه در آن ميخوانيد؛چند صباحي است که از آغاز طرح هدفمند شدن يارانهها ميگذرد و اينک کارشناسان در پيآنند تا ببينند پيشبينيهايشان از آثار اين طرح تا چه حد به واقعيت نزديک بوده و از همه اين پيشبينيها مهمتر، وضعيت تورم است. اگرچه ميتوان شواهدي مبني بر افزايش قيمت کالاها و خدماتي که ارتباط مستقيمتر با اين اقلام دارند را نيز مشاهده کرد، اما همه اينها ميتواند تنها در کوتاهمدت اتفاق بيافتد و روندي فراگير نداشته باشد. چگونه؟ کليد در دست بانک مرکزي است. مساله اينجا است که مردم براي حفظ سطح معاش خود با اين افزايش قيمتها، بر تقاضاي اسمي پول ميافزايند، اگر اين تقاضاي پول از سوي مقامات پولي پاسخ داده نشود، ميتوان انتظار کاهش تورم را پس از دوره فعلي داشت. البته بر اين تحليل، بايد يارانه نقدي را نيز اضافه کرد که اگر از منابع بانک مرکزي پرداخت شده باشد، به خودي خود تورمزا است و دولت هر چه زودتر بايد اين پول را به بانک مرکزي پس دهد. به هر روي بايد، بر اين نکته پاي فشرد که به دلايل مختلف اقتصادي- سياسي، به احتمال بسيار زياد، بانک مرکزي به دنبال رفع تقاضاي اسمي پول خواهد رفت، اما مساله اينجا است که اتفاقا کنترل تورم تنها با خودداري مقامات پولي در رفع تقاضاي فزاينده پول محقق ميشود. به اين شکل، اگرچه در کوتاه مدت تورم افزايش مييابد، اما با يک سياست پولي شديد انقباضي بدون ترديد ميتوان تورم را کنترل کرد و هر چه شدت انقباض بيشتر باشد، طول مدت تورم ابتدايي کمتر خواهد بود. اهميت سياستهاي انقباضي پولي براي اقتصاد ايران، امروز بيش از گذشته رخ نموده است. در واقع، تورم کاهشي از ابتداي سال 1388 تا نيمه دوم امسال نتيجه سياستهاي کاملا محافظهکارانهاي بود که با ورود مظاهري به بانک مرکزي به انجام رسيد. وي رشد نقدينگي نزديک به 37 درصد را در پايان تابستان 1386 به 12 درصد در هنگام برکناري در پاييز 1387 رساند و آن چنان که در مباحث پولي مطرح است، اين سياست با وقفهاي قريب يک سال و نيم، ثمراتش را به شکلي شفاف بر اقتصاد ايران و تورم نشان داد. جالب آنجا است که حتي ميزان وقفه نيز انطباقي صريح با تئوري دارد. فراتر از اين اما، با افزايش نقدينگي از سه ماهه چهارم 1387، انتظار کارشناسان آن بود که از تابستان 1389 روند افزايش تورم شروع شود و جالب آنجا است که اين اتفاق رخ داد و امروز روند تورم افزايشي است. البته بايد به اين نکته اشاره کرد که تعيين دقيق وقفهها امري بسيار دشوار و همراه با احتمالات است، اما درسي که ميتوان از سيکل اخير گرفت آنکه، تورم در ايران آنچنان که در جاهاي ديگر، رابطهاي تنگاتنگ با رشد نقدينگي دارد. با اين وصف ميتوان ادعا کرد که امروز اقتصاد ايران نيازي به مراتب بيشتر به سياستهاي انقباضي دارد و اين امر تنها در صورتي ميسر ميشود که بانک مرکزي بتواند استقلال عمل داشته و به تقاضاهايي که به خصوص انتظار آن ميرود از سوي ارگانهاي مختلف دولت بر آن تحميل شود پاسخ نگويد و از همين رو است که اقتصاددانان ايران با وجود آنکه مصوبه استقلال بانک مرکزي را قدم نخست در اين راه طولاني ميدانند، از آن طرفداري ميکنند که اي بسا بتواند هزينههايي اين چنين بر مقامات پولي را کاهش دهد و باعث شود تا آنان با خيالي آسودهتر در راه درست گام بردارند، هر چند زمزمههايي كه به گوش ميرسد در جهت تصويب اين طرح نيست. بنابراين گزاره اصلي و قطعي که ميتوان در مورد هدفمندشدن يارانهها مطرح کرد آن است که اين طرح به افزايش اسميتقاضاي پول دامن ميزند، اما شرط تورمزا بودن آن در بلند مدت، اين است که عرضه پول براي پاسخ به اين تقاضا رشد کند. با وجود شرايطي که امروز بر رابطه ميان مقامات پولي و بدنه دولت حکمفرما است و دولت به تمامي بر بانک مرکزي مسلط است، انتظار آن ميرود تا بانک مرکزي قادر به کنترل عرضه پول نباشد. با اين وجود، فرصت مناسبي است براي آنان که ادعا دارند بانک مرکزي داراي استقلال عمل است؛ روزهايي سخت و دشوار که اگر در پس آن تورمي کمتر از حد انتظار رخ نمايد، موفقيتي بزرگ براي مقامات پولي خواهد بود. جهان صنعت:دانشگاه و مساله رانت «دانشگاه و مساله رانت»عنوان سرمقالهي روزنامهي جهان صنعت به قلم رامين فروزنده است كه در آن ميخوانيد؛ اخيرا اخباري از تجمعات دانشجويي در کشورهاي اروپايي در اعتراض به سياستهاي مالي اين دولتها و افزايش هزينههاي آموزش منتشر شده است. ايتاليا، انگلستان و اسکاتلند از جمله اين کشورها هستند که در آنها اصلاحات اقتصادي در سيستم آموزشي اجرا شده است. فارغ از اين داوري که تا چه ميزان دولتهاي اين کشورها در وضعيت فعلي و بحران مالي نقش داشتهاند، مساله اينجاست که در چنين شرايطي آموزش عالي تا چه ميزان بايد در اصلاحات مالي سهيم باشد؟ و آيا اصولا چنين اقدامي به لحاظ تصميمسازي و منطق مديريت کشور صحيح است؟ در نگاه نخست ممکن است به نظر آيد از آنجا که يک سوي ماجرا دانشجويان و سيستم آموزشي و سوي ديگر يک دولت و نيروهاي پليس قرار دارند، الزاما حق با گروه نخست است و آنان به اين دليل که پيشه و هدفشان مرتبط با علم و دانش است، برحقند. اگر اين اظهارنظر غيرمعقول و صنفي را کنار بگذاريم به اين نکته برميخوريم که نميتوان به سادگي راي به سهيم نبودن دانشگاه داد و بايد دقيقتر به موضوع نگريست. واقعيت اين است که دانشگاهها به همان ميزان که بخشهايي مثل صنعت و خدمات در اقتصاد سهم دارند، بايد در عدم موفقيت و بحران نيز سهيم باشند. طبيعي است اين واقعيت به معناي کماهميت بودن نهاد دانشگاه يا لزوم تساوي سهم بخش دانشگاه با ديگر بخشها در طرحهاي اصلاحات اقتصادي نيست بلکه بيشتر ناظر بر واقعي بودن حضور دانشگاه در توسعه کشور است. حال ميتوان به سادگي بخشي از اين فرآيند را به مثابه برنامههاي بودجه سالانه و طرحهاي اصلاحات اقتصادي در نظر گرفت. با اين اوصاف دليل خاصي براي مخالفت با حضور واقعي دانشگاه در آنها (يعني سهيم بودن در سود و زيان) نبايد وجود داشته باشد. مخالفان چنين ديدگاهي ممکن است بگويند در اين صورت طبيعتا دانشگاه به سمت تبديل شدن به نهادي براي تامين نيروي انساني صنايع سودآور و تربيت فارغالتحصيل در رشتههاي فني و مهندسي (و نه رشتههاي علوم انساني و اجتماعي يا هنر) حرکت خواهد کرد. نگاهي به تجربه کشورهاي توسعهيافته نشان ميدهد الزاما اينگونه نيست بلکه با واقعي شدن تقاضا براي رشتههاي تحصيلي، الزاما اين رشتههاي سودآور مهندسي نيستند که به صورت انحصاري رشد خواهند کرد. نخست آنکه سودآوري صرفا مربوط به بخش صنعت نيست و با گسترش بخش صنعت يا خدمات، قاعدتا نياز به متخصصان حقوق، مديريت، اقتصاد و ديگر علوم انساني هم افزايش خواهد يافت. ديگر آنکه تقاضا صرفا منحصر به سودآوري به معناي درآمد بيشتر نخواهد بود و با افزايش سطح رفاه عموم مردم، امکان تحصيل در رشتههايي که مستقيما به سودآوري و توليد اقتصادي منجر نميشوند يا تحصيل به صورت فراگير، مجازي و دورههاي غيررسمي نيز افزايش خواهد يافت. روي ديگر ماجرا اين است که با سهيم نشدن دانشگاه در مسايل اقتصادي (و بالطبع بحرانهاي مالي) به تدريج کارايي نسبي اين نهاد حتي در تامين نيروي انساني براي صنعت از بين ميرود. به اين ترتيب سيگنالهاي غلط ناشي از عدم ارتباط ميان دانشگاه و اجتماع صادر ميشود و عملا اين نهاد، حداقل کارايي خود (که تربيت فارغالتحصيلان براي صنعت است) را نيز از دست ميدهد. چنانکه در ايران از سويي با انبوه فارغالتحصيلان بيکار روبهرو هستيم که بدون توجه به نياز صنعت آموزش ديدهاند. همچنين به طور متناوب با اشباع يک رشته تحصيلي (به دليل تقاضاي غيرواقعي شکل گرفته براي تحصيل در آن) مواجه ميشويم که معنايي جز تخصيص نادرست منابع دانشگاهي ندارد. مساله دانشگاه جنبه ديگري نيز دارد و آن رعايت مصالح عمومي است. دولت به عنوان پاسدار و نماينده حقوق افراد جامعه، نميتواند صرفا به يک صنف يا قشر خاص توجه داشته و تبعيض مثبتي را از محل درآمدهاي عمومي براي ايشان در نظر گيرد. سهيم نبودن دانشگاه در هزينهها به معناي پرداخت اين هزينه از سوي اقشار ديگر و چه بسا اقشار محروم و متوسط جامعه بوده و اين مهم به لحاظ منطق حقوقي نيز پسنديده نخواهد بود. اين فارغ از جنبه اخلاقي و انساني ماجراست که طي آن معمولا اقشار دانشگاهي را در هزينههاي اجتماعي بحرانها سهيم ميداند و از قضا در کشور ما اين جنبه طرفداران فراواني دارد. در نهايت بايد به نگاه حاکم بر اين ماجرا در رسانههاي ايران پرداخت و آن چيزي نيست جز فضاي فرهنگي حاکم بر کشور ايران که همواره در جستوجوي رانت بيشتر از نهادهاي اقتصادي و دولتي تا فرهنگ و هنر و حتي ورزش همگي چشم به بودجه دولتي و يارانه داشته و البته آموزش عالي در اين ميان جاي خود را دارد. در اين چارچوب تحليلي، اعمال هرگونه هزينه بر اين نظام بهمثابه مقابله با دانش تعبير شده و با آن مخالفت ميشود. تمام آنچه گفته شد، صرفا پيرامون سهيم بودن دانشگاه با در نظر گرفتن شرايط فعلي است و نه با مطرح کردن مساله آموزش و پرورش خصوصي و ضرورت آن که خود ماجرايي ديگر است بنابراين با اين تفاسير به نظر ميرسد بايد کمي دقيقتر با مساله اصلاحات نظام آموزشي در اروپا مواجه شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 717]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: عراق؛ ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: عراق؛ ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ایرانیان
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:حركت از پله دوم !
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:حركت از پله دوم !
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز جام جم:سبز مثل مباركسبز مثل مبارك»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن ميخوانيد؛ پس از فتنه سال 88، درخواست ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز جام جم:سبز مثل مباركسبز مثل مبارك»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن ميخوانيد؛ پس از فتنه سال 88، درخواست ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:جهاد كار و قناعت ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان:جهاد كار و قناعت ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز هشدار رهبر انقلاب
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز هشدار رهبر انقلاب جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «هشدار رهبر ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز هشدار رهبر انقلاب جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند از جمله «هشدار رهبر ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالهي هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: در اين شليك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالهي هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: در اين شليك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح اموز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «زمين دشمن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح اموز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان «زمين دشمن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهلان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: عراق، تصميم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهلان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: عراق، تصميم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائلروز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائلروز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: روز واقعه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند اكه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: روز واقعه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها