تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 12 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خدا را خالصانه ياد كنيد تا بهترين زندگى را داشته باشيد و با آن راه نجات و رستگارى را ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825607097




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. جمهوري اسلامي: عراق؛ آزمون سرنوشت ساز«عراق؛ آزمون سرنوشت ساز» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ رهبران سياسي عراق درباره شكل‌گيري قريب الوقوع دولت جديد اين كشور وعده مي‌دهند. اين درحالي است كه رقابت‌هاي سياسي با پايان انتخابات عراق، نه تنها متوقف نشده كه حتي فشرده‌تر نيز گرديده است.از ديدگاه خوشبينانه، اين پديده‌اي مبارك است كه مردم عراق و گروههاي سياسي بتوانند ساختار سياسي اين كشور را به دلخواه خود و با در نظر گرفتن مصالح سياسي كشور شكل دهند. اما با در نظر گرفتن مولفه‌هاي موثر در مقطع كنوني، جاي محدودي براي خوشبيني باقي مي‌ماند. چرا كه علاوه بر مردم و گروههاي سياسي عراق، اشغالگران و ساير بيگانان هم سعي دارند بخاطر تلاش در جهت تأمين اهداف و برنامه‌هاي خود، بر نتايج انتخابات و در فرايند دولت سازي عراق اثرگذار باشند.آنچه طي ماههاي اخير از طريق شبكه‌هاي تروريستي در گوشه و كنار عراق رخ داده، عمدتا براي قدرت نمائي گروههاي تروريستي بوده كه حيات سياسي اين كشور را تحت الشعاع جنايات خود قرار دهند. فجايعي كه بعثي ها، گروههاي وهابي و تكفيري و شركتهاي به اصطلاح امنيتي آمريكا مرتكب شده اند، تلفات سنگيني را بر ملت عراق تحميل نموده و علاوه بر تلفات انساني، به برخي از زيرساختهاي اين كشور نيز آسيب رسانده است. علاوه بر اين، اشغالگران با تشكيل گروههاي تروريستي موسوم به "شوراهاي بيداري"، يك ساختار به اصطلاح امنيتي به موازات ارتش و پليس عراق به وجود آورده‌اند كه عموما در جهت اهداف اشغالگران عمل مي‌كند و گاه به انجام عمليات تروريستي دقيقا سعي در ايجاد ناامني و بي ثباتي دارد. اشغالگران در واقع با اين عمليات تروريستي مايلند ثابت كنند كه ارتش و پليس عراق هنوز هم قادر به ايجاد و حفظ امنيت در كشور نيستند و بايد اشغال عراق ادامه يابد و ارتشهاي اشغالگر در اين كشور باقي بمانند لكن سئوال اصلي اينست كه اگر وجود اشغالگران به توقف حوادث تروريستي كمكي نمي‌كند و به زيان امنيت و ثبات عراق است، چگونه مي‌توان از انفجارهاي بيشتر نتيجه گرفت كه هنوز به وجود آنها احتياج است؟علاوه براين، تحركات سياسي و اقدامات برخي گروهها و جناحهاي سياسي عراق زمينه‌هاي دخالت سياسي بيگانگان در امور داخلي اين كشور را فراهم كرده و بر پيچيدگي اوضاع نيز تا حدود زيادي افزوده است. از جمله تهديد اياد علاوي نخست‌وزير اسبق و رئيس "فهرست العراقيه" كه چندي قبل اعلام كرده بود اگر به او امكان تشكيل دولت داده نشود در كشور جنگ داخلي به راه خواهد انداخت و در هفته‌هاي گذشته خونين‌ترين انفجارها در بغداد و ساير مناطق عراق رخ داد. با اين رويدادها همدستي علاوي با تروريست‌ها به اثبات رسيد و عدم شايستگي او براي تصدي رياست دولت كاملا روشن شد.در دوران پس از اعلام نتايج انتخابات مجلس ملي عراق و حتي همين روزها شاهد فعاليت آشكار و نهان اشغالگران براي تغيير موازنه سياسي در عراق و تاثيرگذاري به سود اين جناح و به زيان ساير جناحها هستيم. همين امر، يك موضوع مهم و حياتي را به اثبات مي‌رساند و نشان مي‌دهد كه رفع اشغال و دفع اشغالگر، اولويت نخست عراق امروز محسوب مي‌شود. به عبارت بهتر، ساختارسازي، دولت سازي و تعيين بافت مجلس ملي در زماني عينا بازگو كننده اراده ملت عراق است كه نقش بيگانگان در آن موثر نباشد و اشغالگري در كار نباشد كه بخواهد به سود و زيان اين و آن و در واقع در جهت مطامع خود، اثرگذاري كند.مشكل بزرگ عراق، اشغال كشور و استمرار آن و اداره كشور تحت بند هفتم منشور ملل متحد است كه اشغالگران هنوز هم حاضر نيستند به اين بازي رسوا خاتمه دهند.نقش مرجعيت شيعه در زمينه پايان دادن به بحران عراق مي‌تواند موثر واقع شود و در جهت نزديكتر ساختن ديدگاه‌ها و مواضع گروهها و جناحها و ايجاد يك اجماع قدرتمند و موثر، زمينه‌هاي استقلال، يكپارچگي، اقتدار و ثبات سياسي عراق را فراهم سازد.ملت عراق امروز در معرض يك آزمون بزرگ و سرنوشت ساز قرار گرفته و ايفاي نقش مورد انتظار در چارچوب تقابل با اشغالگران، جلوگيري از بازگشت سلطه جهنمي بعثي‌ها و كسب استقلال و تضمين آن از تكاليف تعطيل‌ناپذيري است كه تنها در سايه همبستگي آحاد مردم در اين مسير پرفراز و نشيب قابل تحقق است. تاريخ نشان مي‌دهد كه شيعه در عراق همواره در اين زمينه نقش‌آفرين بوده و امروز هم بايد پرچمدار اين حركت تاريخ ساز باشد.ابتكار:خط امام در فرآيند تاريخ«خط امام در فرآيند تاريخ»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي‌خوانيد؛خط امام اصطلاحي همزاد انقلاب اسلامي ايران است. عنواني که روزگاري به هدف تمايز و مرزبندي با کساني که حاضر نبودند خود را با منويات بنيانگذار انقلاب منطبق سازند رسميت يافت.واضعين اين اصطلاح در حقيقت نيروهاي چپ انديش مسلماني بودند که مهمترين شاخص خود را در تقابل با آمريکا تعريف مي‌کردند.اگر چه روزهاي اوليه انقلاب عنوان خط امام به خط کشي تبديل شد که با آن مرز نيروها با جريانات چپ بين المللي و محافظه کاران سنتي از جمله ملي مذهبي‌ها و متحجرين و مقدس مآب‌ها مثل حجته اي‌ها تبديل گرديد اما با تثبيت انقلاب و پس زدن نيروهايي که زاويه عريان با امام داشتند همچنان عنوان خط امام به صورت يک سنجه، مرزبندي‌هاي ظريفي را در درون ديالگ و گفتمان انقلابيون برجسته مي‌کرد.به تعبيري مي‌توان دهه‌هاي انقلاب را با کارکردهاي اين عنوان باز تعريف کرد نيمه اول دهه60 کارکرد اصطلاح خط امام، ريزش و پس زدن نيروهايي بود که اختلافات مبنايي داشتند.حذف چپ توده‌اي با رهبري اسکندري و کيانوري، برخورد با جريان خلق مسلمان به رهبري آقاي شريعتمداري، افشاي جريان مجاهدين خلق (منافقين) عزل بني صدر و در نهايت هم به انزوا کشاندن ملي مذهبي‌ها بود.بنابراين نمايه خط امام در نيمه اول دهه 60 به نماد مبارزه با گرايشات متمايل به آمريکا،تفسيرها و قرائت‌هاي ليبرالي در جبهه مبارزين تبديل شد و با تسويه نيروهاي فوق الذکر و تثبيت نسبي و آرامش داخلي، اينبار فيلترينگ خط امام دامن قرائت‌هايي که تفاوت‌هاي حداقلي داشتند را نيز گرفت.قرائت خط امامي نيمه دوم دهه 60 قرائتي حداکثري بود که محورش پذيرش ولايت مطلقه فقيه قرار داشت از اين به بعد خط کش خط امام کار کرد حداکثري پيدا کرد.همه آنچه در منويات امام تبلور داشت چه در بعد سياست خارجي (عدم سازش با نظام سلطه) چه در بعد داخلي (اهتمام ويژه به مستضعفان و اعتقاد به جنگ فقر و غنا) مبناي رفتاري اين جريان بود.با اين تفسير حداکثري،قرائت‌هاي متمايز حداقلي به چالش گرفته شدند.اين صورت بندي نقطه آغازين يارگيري در درون جبهه خودي‌ها شد و هر روز به بهانه‌اي نيروها جابجا مي‌شدند و کارخانه "عنوان ساز" هر روز در فضاي گفتماني عنوان جديدي مي‌ساخت، نيروها بر اساس فقه پويا و فقه سنتي تقسيم سياسي شدند .راست وچپ شکل گرفتند چپ با بيرق خط امام به جنگ نيروهايي (که خواسته يا ناخواسته عنوان راست پيدا کرده بودند) رفت. صحنه رقابت به عرصه‌هاي اقتصادي و سياسي کشيده شد گروهي به طرفداران بازار و سرمايه داري متهم شدند گروهي به طرفداري از اقتصاد دولتي و کمونيستي عنوان پيدا کردند و با اين ابزارها سعي در مديريت افکار عمومي شد.خلاصه با اين رويکرد صحنه سياسي ايران به طرف دوقطبي(چپ و راست) صورت بندي شد.سالها مدعيان خط امام رقيبان خود را با اين عنوان خانه نشين و زمين گير کردند و عرصه مناصب سياسي را از آن خود کردند هر کس به مخالفت برمي خواست، بدون درنگ با انگ آمريکايي و ضديت با ولايت فقيه مستحق هرگونه توبيخي مي‌شد.بازي شطرنج سياسي بگونه‌اي پيش رفت که به رغم حاشيه رفتن جريان موسوم به خط امام در نيمه اول دهه70 اما در نيمه دوم با بازسازي اين جريان و تفوق مطلق آنان شروع گرديد اما انگار دوره خانه نشيني جريان موسوم به خط امام و فرصت باز تعريف آنان در نيمه اول دهه 70 موجب تغييرات چشمگير در نوع جهان بيني آنها گرديد.آنان به رغم اينکه در دوم خرداد 76 پيروز مطلق رقابت شدند و از آن به بعد سکوهاي سياسي را يکي پي از ديگري از آن خود نمودند اما ديگر از قرائت حداکثري نسبت به آرمانهاي انقلاب و امام خبري نبود ورود به قدرت آنان را دچار دگرديسي فکري و رفتاري کرد به گونه‌اي که آثار عقب نشيني و خداحافظي اين جريان (که اکنون بر اريکه قدرت سياسي جاخوش کرده بود)از تمام آنچه تا ديروز به آن شهرت يافته بود مشهود گرديد ديگر از مبارزه و ستيز با آمريکا خبري نبود و شعار تعامل و گفتگو جاي شعارهاي تقابل را گرفت.ديگر از جنگ فقر و غنا خبري نبود و در حوزه آزادي‌هاي مدني هم از آن سخت گيري‌هاي انقلابي هيچ اثري نبود،برخي راه افراط را به آنجا رساندند که در نشريات خود با خرسندي از پايان کار انقلاب و سرآمدن دوران آرمانگرايي و گذشت عصر امام خميني سخن راندند.شرايط به گونه‌اي شد که انگار جريان موسوم به خط امام که اکنون در قالب اصلاح طلبان باز تعريف شده است، دچار پوست اندازي کامل گرديده است و از نظر عقل عملي، منطق رفتاري رقيب خود را پذيرفته اند از اين به بعد جاي نيروهاي سياسي عوض شد ياران ديروز انقلاب و خط امام در دهه80 از طرف رقيبان هر روز به عدول از خط امام متهم شدند و بسياري از آنان يا اختياراً، همراهان اپوزسيون نظام شدند و يا واداربه همراهي با اپوزسيون گرديدند امروز آنان به جرم عدول ازخط امام مورد مواخذه هستند و هرروز عرصه بر آنها تنگ تر مي‌شود و با همان قرائت حداکثري که خود روزي رسميت بخشيدند و بسياري را به حاشيه راندند .امروز خود نيز گرفتار آمده اند.اکنون آنان که پيروز ميدان سياست اند خود را وفادارتر از وارثان نسبي و تاريخي خط امام به آرمانها مي‌دانند و با فهمي حداکثري منتقد حداقلي را به مخالف حداکثري تبديل مي‌کنند.به نظر نگارنده اگر سيکل رفتاري همين باشد که اکنون در جريان است بايد شاهد ريزش‌هاي بسيار و تنگ تر شدن دايره انقلابيون وفادار باشيم.مسابقه آناليزورهاي جديد (که نمايه آن را در برنامه‌هاي "ديروز امروز و فردا" شاهديم) .براي اثبات خيانت ياران ديروز شگفت انگيز و حيرت آور است شنيدن تحليل بعضي از اين کارشناسان نوظهور شنونده را قانع مي‌کند که با خط کش گوينده مصداقي براي خط امام و انقلابي بودن در ساحت سياسي ايران به جز خود گوينده پيدا نخواهد شد با اين وصف آيا بايد انتظار داشت که جوانها همچنان اميدوار به آينده بمانند و طوفان ياس آنان را از دامن نظام و انقلاب خارج نکند و آيا سرنوشت مدعيان امروز مشابه مدعيان ديروز نخواهد شد،اما آنچه در فراسوي اين امواج کاذب اميدبخش است اينست که ملت ايران برفراز اين هياهوها همواره با تکيه بر تجربيات گرانبهاي تاريخي راه خود را شناخته و در بزنگاه‌ها مسير خود را گم نکرده است.كيهان:جنگ و نيرنگ چهارم«جنگ و نيرنگ چهارم»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن مي‌خوانيد؛ريچارد كاتم افسر ارشد سازمان «سيا» و استاد بعدي دانشگاه پيتسبورگ، در 2 دوره حساس در ايران حضور داشته است. كاتم در بحبوحه نهضت نفت و كودتاي 28 مرداد 1332 (1953 ميلادي) از گردانندگان تيم عمليات پنهاني سيا در ايران بود و از اعضاي شبكه «بدامن» به شمار مي رفت. شبكه اي آمريكايي- انگليسي كه ضمن استخدام چهره هاي مطبوعاتي و سياسي در حوزه عمليات جنگ رواني و پردازش افكار عمومي ايفاي نقش مي كرد. جان والر رئيس سازمان CIA در سال هاي آغازين دهه 1950 ميلادي مي گويد «كاتم از افسران ويژه من بود».كاتم پس از آن ظاهراً استاد دانشگاه پيتسبورگ شد اما رابطه كاري خود را با سازمان سيا و حوزه ايران حفظ كرد. وي در دهه هاي 60 و 70 ميلادي با گروه هايي نظير جبهه ملي و نهضت آزادي، ارتباط وثيقي برقرار كرد. كاتم از يك سال قبل از انقلاب در ارتباط كامل با ابراهيم يزدي و صادق قطب زاده بود به ويژه زماني كه آنها به پاريس رفتند. او در اين مدت كارمند ارشد سفارت آمريكا در تهران محسوب مي شد. چارلز ناس از كارمندان سفارت در نامه اي به هنري پرچت مسئول ميز ايران در وزارت خارجه كه مربوط به خرداد 1356 است، كاتم را رابط اصلي آمريكا با گروه نهضت آزادي معرفي مي كند.فردي با اين مختصات بعدها كتابي با عنوان «ناسيوناليسم در ايران» نوشت. اين جاسوس- ديپلمات ارشد آمريكايي در صفحه 450 كتاب خود پيرامون نفوذ امام خميني در ايران مي نويسد «نيرو و نفوذ خميني آن چنان زياد است كه بدون در نظر گرفتن پيامد رويارويي سياسي، سياست دولت ايران بايد در چارچوب حد و مرزهايي باشد كه او تعيين مي كند. بعلاوه نهضت آن چنان قوي است كه حتي با درگذشت خميني نيز امر تعيين حد و مرزها ادامه خواهد يافت».شيطان بزرگ با اين نفوذ آيت الله خميني چه بايد مي كرد؟ سازمان سيا و ناتوي فرهنگي در هر دهه از تاريخ انقلاب ترفندي انديشيدند. تدبير سال هاي 59-57 مبتني بر جعل رهبران سياسي و مذهبي در برابر امام بود. از شاپور بختيار و كريم سنجابي بگيريد تا سيد كاظم شريعتمداري و بازرگان و بني صدر و سرانجام منتظري در سال هاي آخر عمر مبارك امام.دهه دوم، با رحلت امام مصادف شد و سازمان هاي اطلاعاتي مثلث استكبار چند تدبير را با هم به كار بستند. تكرار روند دهه گذشته در برابر جانشين امام و همزمان، القاي منافقانه حسّي نوستالژيك مبني بر اينكه امام تمام شده و جانشينش چون خود او نيست! در القاي اين حس يأس آور، بخشي از جريان سياسي موسوم به چپ با پروژه غرب هم پوشاني كردند.دهه سوم، آغاز هجمه علني به حضرت امام و باورهاي استراتژيك اوست. اوج اين هجمه، گزافه گويي حماقت آلود عضو بعدي حلقه لندن (منكر امام زمان عج) است كه سال 1379 در برلين و در مصاحبه با تاگس اشپيگل سايتونگ گفت «خميني به موزه تاريخ سپرده مي شود». آن روز تقريباً هيچ يك از چپ هاي خط امامي سابق، معترض اين گزافه گويي و عقده گشايي نشدند. نه مجمع روحانيون، نه خاتمي، نه كروبي و نه عاليجناب خاكستري پرده نشين (موسوي). با اين وجود، از سال 1382 به بعد جريان پرچمدار اصولگرايي در تراز خط امام با رأي مبارك مردم سربرآورد و براي ديپلمات ها و مأموران اطلاعاتي كه تحولات ايران را رصد مي كردند، عيان كرد نام امام خميني همچنان سكه پربهاي روزگار ايران جديد است.سال 1388، آغاز دهه چهارم انقلاب، با دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در ايران گره خورد. شيطان بزرگ 9 سال پس از طرح خاورميانه بزرگ جز خسارت و بي آبرويي و گرفتاري، طرفي نبسته بود. به تعبير رئول مارك گركت از افسران سابق سيا، در عراق فرزندان معنوي آيت الله خميني روي كار آمده بودند. و كمي آن طرف تر، اسرائيل زير بار آوار حيثيتي 2 جنگ 33 و 22 روزه مانده بود. چرخه هسته اي ايران نيز مدام بر شتاب خود مي افزود. اگر اين همه مصيبت آمريكا و اسرائيل و انگليس، زير سر آيت الله خميني و نفوذ كلمه او نبود پس از كجا بود؟ با اين ارزيابي، سيا، موساد و اينتليجنس سرويس، دهه چهارم انقلاب اسلامي را دهه ستيزه جويي عليه امام با تابلوي امام تلقي كردند. بايد قرآن با قرآن، اسلام با اسلام، جمهوري اسلامي با جمهوري اسلامي، و خط امام با خط امام هدف گرفته مي شد. سياست اموي و عباسي «پوستين وارونه» و «اسلام مندرس» يا همان سياست بني اسرائيلي «تحريف» و تهي ساختن محتوا.يك سال زمان برد تا آشكار شود نخست وزير مستعفي روزگار امام پس از 20 سال پرده نشيني نه براي رقابت انتخاباتي و نه براي هزينه كردن سرمايه سياسي خود در خدمت جمهوري اسلامي كه براي جنگي نيابتي در راستاي امام زدايي و زدن آرمان ها و دستاوردهاي راهبردي روح خدا خميني(ره) آمده است. چند روز پيش از 22بهمن سال گذشته، روزنامه انگليسي اكونوميست نوشت «اظهارات اخير ميرحسين موسوي از نامزدهاي انتخابات ايران نشان مي دهد او با بنيان هاي انقلاب اسلامي مشكل دارد و اين بنيان ها را به چالش كشيده است». البته جامه «چالش با انقلاب» بر تن امثال موسوي خيلي گشاد بود. 2 هفته بعد (10 اسفند 1388) وقتي كه ملتي نستوه، برآمده از همه سليقه هاي سياسي وفادار انقلاب، سكه 22بهمن را تابنده تر از هميشه به نام جمهوري اسلامي ضرب كردند، يكي با مختصات مسعود بهنود سلطنت طلب هم در پايگاه اينترنتي روز آن لاين به حرف آمد و نوشت «كم هستند آنها كه خيال تغيير نظام را در سر مي پرورانند. اگر هم اين خيال در سرهايي باشد، ابتدا بهتر است چاه كنده و بعد مناره دزديده شود».روح خدا خميني، يك حس نوستالژيك مبهم و غبار گرفته و تأويل پذير نيست آن گونه كه جماعت چند پهلو و «نؤمن ببعض و نكفر ببعض» به ويژه در اين يك سال روايت كردند. امام را كجا مي توان با اسلام آمريكايي، اسلام اشرافيت، اسلام پرز و بگين، اسلام اعتزالي، اسلام اموي و عباسي، اسلام بهائيت و حجتيه، اسلام التقاطي كمونيستي و ليبراليستي، و اسلام ملك عبدالله ها جمع بست؟ حضرت روح الله همو كه عين رحمت بود براي مستضعفان و پابرهنگان، در برابر قانون شكنان و اشرار سياسي از موضع صلابت مي فرمود: «اشتباهي كه ما كرديم اين بود كه به طور انقلابي عمل نكرديم و مهلت داديم به اين قشرهاي فاسد... اگر ما انقلابي بوديم اجازه نمي داديم اينها اظهار وجود كنند... مولاي ما اميرالمومنين سلام الله عليه آن مرد نمونه عالم... هفتصد نفر را در يك روز از يهود بني قريضه كه نظير اسرائيل بود از دم شمشير گذراند. خداي تبارك و تعالي در موضع عفو و رحمت، رحيم است و در موضع انتقام، انتقام جو. امام مسلمين هم اين طور بود... ما نمي ترسيم از اينكه در روزنامه هاي سابق، در روزنامه هاي خارج از ايران براي ما چيزي بنويسند. ما نمي خواهيم وجاهت در خارج پيدا كنيم. ما مي خواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد.»او بود كه سال 1323 در كشف الاسرار نوشت «اين اوراق ننگين كه در آن روز نشر افكار و الفاظ بيخردانه رضاخان را مي كرد، ضررشان از صدها ]پزشك[ احمدي و مختاري براي توده و كشور بيشتر است... اينها احساسات شرف آميز توده را خفه مي كنند. نوك قلم اينها صدها مقابل، مسموم تر و بدتر است از نوك سوزن آمپول احمدي ها». و باز او بود كه 45 سال بعد با همان قاطعيت، سپردن امور به كساني كه عقيده خالص به اسلام نداشتند را اشتباه توصيف كرد و نوشت: «امروز هيچ تأسفي نمي خوريم كه آنان در كنار ما نيستند.»امام امت بود كه فرمود «ما معادله جهاني و معيارهاي اجتماعي و سياسي را كه تا به حال به واسطه آن تمام مسايل جهان سنجيده مي شد، شكسته ايم. ماخود چارچوب جديدي ساخته ايم كه در آن عدل را ملاك دفاع، و ظلم را ملاك حمله گرفته ايم... آري با ضوابط شما من هيچ نمي دانم و بهتر است كه ندانم» و او بود كه براي همين روزهاي ما فرمود: «من به عنوان نصيحت مي گويم كساني كه مي خواهند مكتب اسلامي را با مكاتب ديگر تطبيق دهند و يا عناصري از آن مكتب را در اسلام وارد كنند، چه بدانند و چه ندانند در خدمت استعمار هستند. خدمت اينها به استعمار از خدمت آنها كه عامل استعمار سياسي يا عامل استعمار اقتصادي هستند، به مراتب بيشتر است و به همين نسبت خيانتشان به ملت بيشتر و عظيم تر است. از اين رو براي حفظ انقلاب اسلامي در آينده از جمله مسائلي كه بايد مدنظر داشته باشيم، حفظ استقلال مكتبي و ايدئولوژيكي است».امام كجا و رجال پرچمدار فتنه دشمن كجا؟ «بايد شديدا با روشنفكران غربزده مبارزه كرد. من صريحا مي گويم ما نمي خواهيم نه غرب و نه شرق از ما تعريف كنند. نمي خواهيم روشنفكران غرب زده و قلمداران خودفروخته از ما تعريف كنند. ما مي خواهيم يك مسئله اي را كه اسلام مي فرمايد، عمل كنيم» يا «ما از هيچ چيز باك نداريم، نه باك داريم كه شرق ما را يك وقت اشخاص مثلا غيرآزادي طلب يا ديكتاتور حساب بكنند، نه باك داريم كه غرب همچو چيزي بكند. البته منافعشان كه در خطر است، بايد همه تهمت ها را به ما بزنند و ما همه تهمت ها را قبول مي كنيم... براي حضرت امير(ع) هم هزار چيز گفتند، براي پيغمبر اكرم(ص) هم گفتند، حالا هم دارند مي گويند. ما باكي از اين داريم. غربي به پيغمبر بدتر از اين مي گويد كه براي شما و ما مي گويد».بيست و يكمين سالگرد عروج روح خدا و چهل و هفتمين سالگرد آغاز نهضت الهي او از راه مي رسد. اماما! تو از عرش الهي، ثبات قدم ملت ايران را در نهم دي 88 آن روز بزرگ خدا و در 22 بهمن ديدي. قبله آنها اكنون مرقد توست كه تا ابد زيارتگاه عاشقان و پاكباختگان خواهد شد. شاهد باش اين مردم از همان نسلي هستند كه فرمودي «آن پيرمردها و اين بچه ها و اين زن ها و اين دخترها همه يك چيز مي گفتند. همه مي گفتند ما اين سلسله را نمي خواهيم و ما جمهوري اسلامي مي خواهيم. من به نظرم آمد، مطمئن شدم به اينكه- آن وقت ها اصلا اين صحبت ها نبود، آن وقتي بود كه قدرت آنها سر جاي خودش بود- من به نظرم آمد كه ما پيروز خواهيم شد براي اينكه مسئله ديگر به ما مربوط نيست، يك مسئله اي است كه به جاي ديگر مربوط است و اين را هم شايد كرارا در پاريس هم آن وقت من گفتم كه مسئله، شده يك مسئله الهي».حالا مناره دزدها مانده اند و گروهك هاي ورشكسته اما طلبكاري كه مي نويسند: «آقاي موسوي مي گويد ما مبلغ قرائت رحماني از دين هستيم اما به درستي معلوم نيست كه آيا با اين قرائت مي توان احكام قرآني درباره كفر و كافر و مشرك و منافق را معوق گذارد و يا در توحيد و نبوت، شك كرد و امامت را نفي كرد؟ ما با ولايت فقيه در توافق كامل هستيم كه حكومت ولايت، حكومت ناب محمدي ]ص[ است». (سايت اخبار روز وابسته به فدائيان خلق، 5 ارديبهشت 1389) اشباه الرجال و جريان هاي خاكستري، از حضور نيابتي در ستيزه جويي شيطان بزرگ و چهارمين دوره معارضه و جنگ او با امام طرفي نخواهند بست.تهران امروز:گزارشي كه تكذيب نشد«گزارشي كه تكذيب نشد»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم احمد قصير است كه در ان مي‌خوانيد؛ديروز يكي از خبرگزاري‌هاي نزديك به دولت گزارشي از ديدار اعضاي كميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي با جناب آقاي محمود احمدي‌نژاد، رئيس‌جمهور منتشر كرد كه حاوي نكات جالب و سوال‌برانگيزي بود و انتظار مي‌رفت دفتر رئيس‌جمهور آن را تكذيب كند زيرا بيان چنين سخناني از سوي احمدي‌نژاد جاي سوال فراوان دارد؟احمدي‌نژاد در اين جلسه درباره چند موضوع موضع‌گيري آشكار و علني كرده است كه عبارتند از: علت عدم اجراي قوانين مجلس از سوي دولت به ويژه قانون دو ميليارد تومان تسهيلات براي قطار شهري، قانون حمايت از توليد مسكن، جابه‌جايي يك ميليارد دلاري از درآمدهاي نفتي و حق سوال و استيضاح نمايندگان از مديران اجرايي. در خصوص اظهارات رئيس‌جمهور محترم ذكر چند نكته ضروري است كه اميدواريم ايشان از تريبون‌هاي متعددي كه در اختيار دارند درخصوص آنها توضيح دهند و روزنامه تهران‌امروز نيز آمادگي دارد در صورتي كه ايشان موافقت فرمايند در همين خصوص با احمدي‌نژاد مصاحبه اختصاصي داشته باشد. اول اينكه با اظهارات اخير آقاي احمدي‌نژاد علت عدم ابلاغ مصوبه قانوني مجلس و مجمع تشخيص مصلحت نظام روشن شد.مردم تهران سال‌هاست چشم‌انتظار گره‌گشايي از كلاف بسته ترافيك و معضل حمل‌ونقل پايتخت هستند و هزاران نفر - ساعت بحث كارشناسي، مديريت شهري را به اين نتيجه رسانده كه تنها با گسترش خطوط مترو مي‌توان رضايت مردم را كسب كرد و يكي از مشكلات اساسي پايتخت را مرتفع نمود تا براي برگزاري يك همايش بين‌المللي دولت مجبور نشود شهر را تعطيل كند. بر همين اساس نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي مصوبه‌اي داشتند كه تا حدودي اين مشكل را رفع مي‌كرد ولي حالا رئيس دولت با اين استدلال كه مصوبه مجلس خلاف شرع و قانون اساسي است از اجراي آن امتناع مي‌كند.سوال اينجاست كه اگر ديگر مسئولان كشور هم براساس برداشت شخصي خودشان از شرع و قانون اساسي به مصوبات مجلس شوراي اسلامي بي‌اعتنايي كنند آيا در كشور سنگ روي سنگ بند خواهد شد؟آيا رئيس‌جمهور به واسطه اينكه نظرات و ديدگاه‌هاي رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و رئيس‌جمهور گذشته كشور را قبول ندارد صحيح است كه مصوبات اين مجمع را كه بازوي مشورتي مقام معظم رهبري است و اعضاي آن همگي منصوب معظم‌له هستند كان‌لم‌يكن اعلام كند؟هنر سياستمداري و مديريت كلان اين است كه قدرت اجراي مصوبات قانوني را حتي اگر مخالف آراي ما باشد داشته باشيم وگرنه اجراي قوانيني كه منطبق با نظرات ماست كه هنر نيست.اما مسئله ديگر مباحثي است كه آقاي رئيس‌جمهور درباره شأن مجمع تشخيص مصلحت نظام، تفاوت راي مردم به نمايندگان مجلس و رئيس‌جمهور و... مطرح كرده‌اند كه در حوزه حقوق اساسي قرار مي‌گيرد و اصطلاحا جزو مباحث حل شده و مورد اجماع نزد صاحب‌نظران است و انتظار اين است مديران اجرايي به‌جاي ان‌قلت و ايراد شبهه در آنها به وظايف و اختيارات تعيين شده براي نهادهاي رسمي كشور گردن نهاده و اجماع متخصصان و خبرگان را روي چشم بگذارند.براي مثال مجمع تشخيص مصلحت نظام نمادي است كه ماحصل اجتهاد فقهي و سياسي بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني(ره) بود و تاكنون نقش موثري در پيشبرد اهداف نظام داشته و زير سوال بردن كاركرد و وظايف آن صحيح نيست، ضمن اينكه رابطه آن با شرع و قانون اساسي روشن است. از سويي با ارزش تلقي كردن راي 24 ميليون نفر به رئيس دولت نسبت به راي شش هزار نفري به يك نماينده مجلس قياس مع‌الفارق است.رئيس‌جمهور به‌واسطه رايي كه از مردم مي‌گيرد نماد جمهوريت نظام اسلامي است اما نمايندگان نه به واسطه تك‌تك آراي نمايندگان بلكه به واسطه كل نهاد مجلس نماد جمهوريت نظام اسلامي هستند و راي نمايندگان نه‌تنها ارزشي كمتر از راي رئيس‌جمهور ندارد بلكه آنقدر مهم است كه مي‌تواند راي مردم به رئيس‌جمهور را در قالب استيضاح نقض كند در حالي كه رابطه معكوس آن ممكن نيست و رئيس‌جمهور و دولت نمي‌توانند راي نمايندگان مجلس را در اعمال حق نمايندگي سلب كنند.به‌هرحال سخن در اين خصوص بسيار است و شأن رئيس‌ قوه مجريه ايجاب مي‌كند موضوعات ديگر به‌طور حضوري با ايشان طرح و نقد شود تا سخنان متين ايشان نيز شنيده شود. اميدواريم كه آقاي محمود احمدي‌نژاد به‌زودي در خصوص پرسش‌هاي به‌وجود آمده در پي اظهارات اخيرشان پاسخ‌هاي مقبولي به افكار عمومي ارائه كنند.رسالت:امام خميني(ره) و مسئله حکومت«امام خميني(ره) و مسئله حکومت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم صالح اسکندري است كه در آن مي‌خوانيد؛قديمي ترين سند مبارزاتي امام خميني(ره) که تا کنون در مطالعات تاريخي به دست آمده است مربوط به11شهر جمادي الاولي1363 ه .ق 15مصادف با ارديبهشت1323 است. اين سند اولين نامه سياسي موجود امام خميني(ره) است که در سال1323 شمسي خطاب به عموم علما نوشته شده است. حضرت امام در اين نامه خواستار قيام و خيزش علما در مقابل دستگاه حاکم هستند. سالهاي1320 تا1326 محمدرضا پهلوي تازه به قدرت رسيده است و پايه هاي حکومتش چندان قدرتي ندارد. امام خميني(ره) با علم به اين مسئله تلاش مي کند به نوبه خود با تشجيع علما مبتني بر آيات قرآن شرايط را براي سقوط رژيم پهلوي فراهم کند.ايشان با يادکرد ظلمهايي که در دوره رضاخان بر اسلام و مردم رواشده است، خطر تکرار اين فجايع را هشدار مي دهد و چاره کار قيام براي خدا در مقابل ظلم عنوان مي کند. مسئله حکومت و تفسير سياسي صحيح از زندگي اجتماعي يکي از دغدغه هاي هميشگي حضرت امام خميني(ره) بوده است.تفکر و تفلسف راقي شيعيان بيش از هزار سال است که بر بنياد پرسش “چه کسي بايد حکومت کند؟ سامان يافته است.در واقع تنها کسي مي تواند و شايستگي دارد بر جوامع انساني حکومت کند که رفيع ترين قله انساني در جامعه خودش باشد. رفيع ترين در تقوا، عدالت، علم، شجاعت، تدبير و درايت و...ولي الله در نظام اسلامي اگر چه اعمال ولايتش از جانب خداوند متعال تفويض شده است اما در عين حال حائل بين خدا و مردم است.در آيه ولايت بلافاصله پس از شناسايي اولياءالله بر نگاه حاکم جامعه اسلامي به مردم تاکيد مي شود. انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزکوه و هم راکعون(مائده، آيه55 ) .در واقع در نظام اسلامي بين حاکم و مردم فاصله اي نيست. در اين مهندسي سياسي تفاخر و تبختر حاکمان بي معنا است و به اسم تئوکراسي نمي توان مانع مشارکت مردم شد.اگر حاکم سياسي واجد اين شرايط باشد پاسخ چگونه حکومت کردن نيز تحصيل مي شود اما با پاسخگويي صرف به پرسش ثانوي بشريت در دام زوال سياست خواهد افتاد همان چيز که امروز به ابتذال دموکراسي مشهور شده است. الگويي که در آن افرادي چون بوش، سارکوزي و آنجلا مرکل به عنوان  سمبل هاي بشري انتخاب مي شوند و حق حاکميت مي يابند.مردم سالاري ديني محصول درس بزرگ غدير و يک نوآوري سياسي است که در ادامه سيره پيامبران الهي به عنوان يک الگوي بي بديل در معرض قضاوت فرمانروايان و فرمانبرداران قرن بيست و يکم قرار گرفته است. اين نوآوري به منظور پر رنگ شدن مرزهاي عقيدتي و سياسي نظام جمهوري اسلامي با ساير حکومت ها صورت گرفت.مهندسي حکومت ديني در ايران نقطه عزيمت يک تلقي جديد از حاکم در افکار عمومي است . در مردمسالاري ديني، سياست عين ديانت است و نوعي عبادت و مايه تقرب به ذات اقدس اله محسوب مي شود. امام راحل عظيم الشان در همه دقايق زندگي پربرکت خويش، فقط درصدد جلب رضايت پروردگار بودند و هيچ وقت سياست را ترجمه به قدرت طلبي ننمودند.ايشان سياست را اينگونه تعريف مي کنند:سياست اين است که جامعه را هدايت کند و راه ببرد؛ تمام مصالح جامعه را در نظر بگيرد و اينها را هدايت کند به طرف آن چيزي که صلاح شان است، صلاح ملت است، صلاح افراد است و اين مختص انبياء و اوليا است و ديگران اين سياست را نمي توانند اداره کنند، اين مختص انبياء و اولياء است و به تبع آن علماي بيدار اسلام.(1)مولود نامشروع سياست بدون معنويت، هيبت کريه المنظري  شبيه جنگ هاي جهاني دارد که ميليونها کشته حاصل بي حاصل آنها بود. امام خميني(ره) در دنياي مدرن اولين کسي بود که اخلاق، عرفان و معنويت را با سياست در هم تنيد و نوشدارويي براي زخمهاي کهنه و شرک آلود بشريت فراهم کرد. نظام اسلامي در ايران از جنس آينده انديشي معناساز انتظار براي فرج انسانيت است و از سلک تحرک غايتمدارانه تشيع براي خداگونگي انسان. مردم شريف ايران با تولي به نايب برحق حضرت حجت و با اقتدا به نزديک ترين مردم زمان به عصمت - اين گوهر الهي که در سينه اولياء الله به وديعه نهاده شده است- در عمل ثابت کردند که منادي بازگشت انسان به عصر فطرت هستند. پي نوشت1- جلوه هاي سياست اسلامي با الهام از انديشه هاي سياسي امام خميني ره، ص17 ،به نقل از کتاب گذري بر انديشه سياسي امام خميني ره، ص35 .مردم سالاري:بي خاصيتي بيانيه پاياني بازنگري هشتم NPT«بي خاصيتي بيانيه پاياني بازنگري هشتم NPT »عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم دکتر رضا جلالي است كه در آن مي‌خوانيد؛از اولين بازنگري NPT (معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي) در 1970 تا کنون 40 سال مي گذرد و نمايندگان کشورهاي عضو NPT هر 5سال يکبار در مقر دائمي سازمان ملل متحد دور هم مي نشينند و نتيجه کارگروه هاي تخصصي خود را به استحضار جهانيان مي رسانند.در هفته اي که گذشت همنشيني هاي 28 روزه (4 هفته اي) ديپلمات هاي هسته اي 187 کشور عضو NPTدر حالي به کار خود پايان داد که به جز اضافه کردن کشور رژيم صهيونيستي اسرائيل غاصب که در ليست تضمين کنندگان معاهدات منع گسترش سلا ح هاي هسته اي قرار گرفت هيچ نتيجه قابل توجه ديگري در برنداشت که البته اي کاش اين اتفاق نا مبارک رخ نمي داد چون عملا  با تلا ش کشورهاي غرب عضوNPT که تلا ش فراوان جهت محدود سازي کشور اسرائيل غاصب در به کاربردن تسليحات هسته اي داشت جز مشروعيت بخشي اين کشور پردرد سر غير عضو هيچ فايده اي ديگر نداشت به هر حال تلا ش  4 هفته اي کارشناسان هسته اي را در کارگروه هاي تخصصي نشست 2010 NPT را بايستي از اين جهت به فال نيک گرفت که همچنان به اين دغدغه بشري اهميت مي دهند تا نقاط ضعف اين معاهده را مورد بررسي قرار دهند.بررسي نقاط ضعف NPTNPT داراي دو هدف عمده است که عبارتند از1-تدوين هنجارهايي در مقابل گسترش سلا ح هاي هسته اي و به عبارت ديگر تضمين عدم گسترش سلا ح هاي هسته اي و تثبيت آن در سطح هاي 5کشور هسته اي2-متعهدکردن کشورهاي داراي سلا ح هاي هسته اي به اين که به سابقه تسليحاتي خويش پايان بخشيده و براي دستيابي به خلع سلا ح هسته اي تلا ش کنند.در رابطه با هدف اول بايد متذکر شد که با وجود اين حقيقت که اکثر اعضاي NPT غير هسته اي اند کشورهاي هسته اي به گسترش کيفي سلا ح هاي هسته اي خود پايان نبخشيده اند و همينطور NPT نيز قادر نبوده که انتقال تکنولوژي تسليحات هسته اي را بين دو کشور خواهان آن متوقف کنندو دولت عضو را از رفتن به دنبال کسب سلا ح هسته اي باز دارد.در رابطه با هدف دوم نيز بايد ذکر کرد که بر طبق معاهده کشورهاي داراي سلا ح هسته اي بايستي براي رسيدن به يک خلع سلا ح عمومي و کامل مذاکره نموده و کشورهاي غير هسته اي نيز متعهد شدند که به دنبال کسب سلا ح هسته اي نروند.متاسفانه گام هايي که توسط کشورهاي هسته اي در مسير خلع سلا ح هسته اي برداشته شده بسيار کوچک و پراکنده بوده است.در طول دهه 1970 شاهد مسابقه تسليحاتي شرق و غرب هستيم، زرادخانه هاي هسته اي چه از حيث کيفي و کمي در حال گسترش بوده اند،مذاکرات خلع سلا ح آن هم از طريق توافق نامه هاي کنترل تسليحات فقط از نيمه دوم دهه 1980 شروع شد.بايد متذکر شد که علي رغم موفقيت NPT در رسميت بخشيدن به وضعيت غير هسته اي اغلب کشورهاي جهان در مجموع اين آژانس در جلوگيري از سلا ح  هسته اي موفق نبوده است.NPT حتي در ميان اعضاي خود موفقيتي نداشته است و غير اعضايي مانند هند، پاکستان - برزيل و رژيم اشغالگر قدس که داراي برنامه هاي هسته اي قابل توجهي هستند هنوز به عضويت NPT در نيامده اند.با توجه به محتواي NPT قدرت هاي هسته اي موفق به تکثير عمودي(کيفي) زراد خانه هاي خود گرديده اند.قدرت هاي هسته اي به دلايل سياسي و تجاري فعالا نه و به تکثير فعال افقي (کمي) کمک کرده اند يعني آنها به کشورهاي ديگر منتقل شدند.آفرينش:سياست هاي نفتي و چالش ها«سياست هاي نفتي و چالش ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش است كه در آن مي‌خوانيد؛بر کسي پوشيده نيست که نفت در طول حداقل نيم قرن اخير شاهرگ اصلي و حياتي اقتصاد ايران بوده است.شاهرگي که هر گونه تغيير و تحولي در آن تمام ساختارهاي جامعه را به شدت تحت تاثير خود قرار داده است.همين نقش باعث شده تا همواره نگاه ها به نفت  و تحولات جهاني آن مورد نظر بيشتر کارشناسان و شهروندان کشور باشد.در واقع با نگاهي به شرايط کشورمان در بازارهاي جهاني نفت و سازمان اوپک درمي يابيم امروزه چالش هاي افزون تري در راه صنعت نفت کشورمان و ديپلماسي نفتي کشور قرار دارد.چالش هايي که در صورت به کار بردن استراتژي ها و تاکتيک هاي اصولي در راه رفع آنها مي تواند وضعيت موجود کشورمان را در بازار جهاني نفت حفظ کرده و حتي با چشم اندازي به افزايش جايگاه کشور در بازار جهاني نظر افکند.در غير اين صورت و در واقع در صورت بکار نگرفتن اهرم ها و سياست ها و ديپلماسي فعالي از سوي کشور يعني تداوم فرصت سوزي هاي چند گانه روز به روز از اهميت نقش کشورمان در بازار جهاني نفت و اوپک کاسته خواهد شد.امري که در ميان مدت و بلند مدت به شدت منافع ملي کشور را تحت تاثير خود قرار داده و اقتصاد کشور را با چالش هاي افزون تري رو به رو خواهد کرد.در واقع کمتر کارشناسي است که در پنج ساله اخير بر الزام دولت و کشور به افزايش توليد نفت و سرمايه گذاري هاي داخلي و خارجي بر روي صنعت نفت انگشت نگذاشته باشد.در اين حال آنچه مشخص است سرمايه گذاري هاي شرکت ها و کشورهاي خارجي بر روي صنعت نفت کشورمان يا صورت نمي گيرد يا آنچنان کم و در روندي طولاني مدت صورت مي گيرد که عملا ما را از رقابت با کشورهايي همانند عراق،عربستان و ساير کشورهاي عضو اوپک براي جذب سرمايه گذاري خارجي عقب نگه داشته است.در اين حال بايد بر سرمايه گذاري هاي چند صد ميليارد دلاري عربستان و عراق در حال و آينده اشاره کرد.سرمايه گذاري هايي که بي شک باعث افزايش نقش اين کشورها در توليد و صادرات نفت خام و عملا باعث کاهش نقش کشورمان مي شود.در اين بين با وجود برخي سخنان مقامات کشورمان  مبني بر سرمايه گذاري ها بر روي صنعت نفت، بسياري بر اين نظر هستند تداوم سرمايه گذاري هاي داخلي و خارجي به روال کنوني بر صنعت نفت جدا از آنکه توليد و صادرات کنوني کشور را افزايش نخواهد داد حتي ممکن است به کاهش توليد و صادرات کشور نيز بيانجامد.گذشته از اين ديپلماسي نفتي کشور به نظر مي رسد نتوانسته است بازار ايران را در ميان خريداران نفتي خود حفظ کند.هر چند تحولاتي نظير فشارهاي بين المللي امريکا به کشور هايي نظير ژاپن،چين و هند نيز براي کاهش خريد نفت خام از ايران ادامه داشته و حتي در زمان هايي نيز باعث کاهش خريد کشورها از نفت خام ايران شده است.اما ديپلماسي نفتي کشور مي تواند در سايه افزايش چانه زني و جست و جوي شريکان و خريداران جديدي براي صادرات نفتي کشور باشد.چه اينکه عدم ناتواني در اين بخش از يک سو مي تواند به کاهش خريداران نفت کشوراز سوي کشورها و شرکت هاي بين المللي بيانجامد و از سوي ديگر کشورمان با توجه به نياز داخلي به درآمدهاي ارزي و نفتي مجبور خواهد شد براي حفظ صادرات خود نفت صادراتي را با قيمت هايي بسيار پايين از قيمت هاي ساير کشورها به مشتريان خود عرضه کند.امري که بي شک باعث کاهش شديد درآمدهاي نفتي کشورشده و ضربه اي به منافع و ذخاير ملي کشور محسوب مي شود.در واقع چالش هاي فوق در حالي است که آرزوها و اميالي همانند افزايش توان تصفيه داخلي ،خودکفايي در توليد بنزين و عبور از صادرات خام محور هم اکنون به آينده سپرده شده است; آينده اي که ممکن است چندان قابل دسترس نباشد.آرمان:تحليلي برموضع اخير تهران - مسکو«تحليلي برموضع اخير تهران - مسکو»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آرمان به قلم افشار سليماني است كه در ان مي‌خوانيد؛رئيس دولت دهم جمهوري اسلامي ايران، در جمع مردم کرمان با انتقاد از عملکرد روسيه در قبال ايران به نکات مهمي اشاره نمود که اهم آن به شرح ذيل مي‌باشد.1- ايران و روسيه دو همسايه هستند و البته به طور طبيعى ما با هم دوست هستيم و دو همسايه نمى‌توانند با هم دوست نباشنداما بايد گفت که اين رابطه دوستانه لوازمى دارد. اولين لوازم دوستى احترام متقابل است، احترام به کرامت متقابل است و اين حداقل انتظار ما از کشور دوست و همسايه است.2- امروز توضيح رفتار مدودف براى ملت ايران براى ما مشکل شده است. مردم (ايران) نمى‌دانند اين‌ها دوست ما هستند، در کنار ما هستند، با ما هستند يا اينکه دنبال چيز ديگرى هستند؟3- من اگر رئيس‌جمهور روسيه بودم در اظهارنظرها و تصميم‌گيرى‌ها درباره موضوعاتى که به ملت بزرگ و تمدن‌ساز ايران مربوط مى‌شود تأمل بيشترى مي‌کردم.4- همسايه ما در کنار کسانى قرار مى‌گيرد که 30 سال است با همه توان در برابر ملت ايران ايستاده‌اند، اميدوارم آنها توجه کنند و اصلاح کنند (رفتارشان را ) چرا که بيانيه تهران بالاترين فرصت است.5- اگر آنها قبلا مى‌گفتند غربى‌ها به ما فشار مى‌آورند ما نيز يک کار مهم کرديم و حرف بسيار مهمى را زديم. مى‌گويند ما تحت فشاريم خوب ما هم تحت فشاريم. ما نمى‌توانيم به حساب اينکه از سوى برخى‌ها تحت فشار هستيم عليه منافع روسيه اقدام کنيم.6- اميدوارم رهبران و مسئولان روسيه به اين کلام که از روى دلسوزى است توجه کنند و اصلاح کنند.(مواضع شان را )7- رهبران روسيه اجازه ندهند که ملت ايران آنها را در صف دشمنان تاريخى خود به حساب بياورند.اين اظهارات از سوي رئيس دولت دهم،منهاي فرمايش امام خميني (ره) در خصوص شوروي سابق و مندرجات نامه ايشان به ميخائيل گورباچف در طول 31 سال گذشته بي سابقه وحداقل بسيار کم سابقه است. روساي دولتهاي قبلي و حتي رئيس دولت نهم نيز که همانا رئيس دولت فعلي (دهم) بود چنين اظهارات و موضع گيري‌هايي تا کنون نداشتند.  اينکه چنين موضع‌گيري مناسبي از سوي رئيس دولت ايران براي نخستين بار صورت مي‌گيرد باعث خرسندي بسيار است و در راستاي مثلث عزت، حکمت ومصلحت در سياست خارجي و منافع ملي ايران مي‌باشد.  و از سوي کارشناسان و مردم مورد استقبال قرار خواهد گرفت. هر چند که بسيار پيش‌تر بايد چنين موضعي اتخاذ مي‌شد.اما به استناد مثل معروف ايراني که ماهي را هر وقت از آب بگيري تازه است بايد ابراز خوشحالي نمود، هرچند که اين ضرب المثل در عرصه ديپلماسي که شکار فرصتها از ضرورتهاي آن در راستاي نيل به منافع ملي است آنگونه که بايد با اين موضوع همخواني ندارد. چرا که در مناسبات با روسيه به دليل عدم واقع‌بيني و نگاه غير عملکردگرايانه، ملت ايران زياد ضرر کرده است و اکنون نيز اين زيان ادامه دارد.مسکو در دوره جنگ سرد و نظام دوقطبي به‌رغم تقابل استراتژيک با واشنگتن، در قبال تهران در چارچوب موافقتهاي ضمني با رقيب خود عليه کشورمان هماهنگي داشت و در جنگ تحميلي عراق عليه ايران نيز در کنار رژيم بعثي عراق بود. اين کشور پس از فروپاشي شوروي به‌رغم اينکه در سياستهاي اعلامي و در مذاکرات ديپلماتيک خود را هماهنگ و همسو با ايران نشان مي‌داد، همواره از ايران به عنوان کارت بازي بهره گرفته است.معطل نمودن ايران در خصوص احداث نيروگاه اتمي بوشهر در طول 15 سال گذشته، فريب دادن ايران در موضوع رژيم حقوقي درياي‌خزر، عدم تحويل سيستم ضد هوايي اس -300، عدم همکاري با ايران در منطقه قفقاز و تا حدود زيادي در آسياي مرکزي، از جمله موارد قابل توجه و تاملي است که از کرملين‌نشينيان شاهد بوده‌ايم. مسکو به دليل ناراحتي از پيگيري غني‌سازي اورانيوم درنظنز و شروع به ايجاد مستحدثات در نزديکي قم موسوم به فردو، و معاملات پشت پرده با غرب به ويژه آمريکا هيچ گاه از مواضع ايران در شوراي امنيت سازمان ملل و شوراي حکام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، حمايت نکرد و همواره عليه ايران همچون ديگر کشورهاي غربي و اعضاي شوراي امنيت راي داد.مقام‌هاي روسيه اخيرا نيز از بيانيه سه جانبه تهران با مشارکت نخست‌وزير ترکيه و روساي دول ايران و برزيل در خصوص مبادله اورانيوم با سوخت هسته‌اي نيز بيشتر از گذشته عصباني شدند و حمايت قاطعي از اين بيانيه نکردند و مواضع اخير خود را در خصوص موافقت با تشديد تحريم‌ها عليه ايران به‌صورت پررنگي تکرار نمودند.به هرحال از اينکه صبر فزاينده تهران در مقابل رفتارهاي غير‌اصولي مسکو بالاخره به سرآمد بايد قدري نسبت به افق جديدي که در عرصه ديپلماسي کشور اميدوار شد. البته ايجاد تعادل در سياست خارجي براساس مولفه‌هاي موثر داخلي وخارجي ضرورتي اجتناب‌ناپذير است. اينک که در برابر روسها از صبر زيادي پرهيز شده است، مناسب است که نسبت به ديگر بازيگران مطرح نيز از صبر کم و سخن غير ديپلماتيک پرهيز شود تا تعادل حاصل شود.محتمل است با اين موضع‌گيري رئيس دولت دهم، روسها بيشتر در کنار غربي‌ها قرار گيرند لذا تنظيم مناسبات با غرب براي تهران در چارچوب منافع ملي کشورمان بيش از پيش ضروري‌است. هرچند که روانشناسي سياسي روسها حاکي از ان است که با اين موضع گيري تهران، تصميم عاقلانه‌تري اتخاذ نمايند.همه کشورها به دنبال منافع خود هستند و ايران نيز بايد در پي همين باشد. نه غرب و نه شرق منافع ايران را تامين نخواهند کرد اما بايد در جهان متکثر امروزي که همه به يکديگر نياز متقابل دارند ما نيز روابط منطقي متکي بر بنيانهاي اصولي در جهت تامين منافع ملي کشورمان با کشورهاي سيستم و زير‌سيستم داشته باشيم. بديهي است که هم خودرا هم طرفهاي مقابل را به‌صورت همه جانبه بشناسيم و پازل روابط خارجي را تنظيم و تکميل نمائيم. دنياي اقتصاد:اگر يونان پول ملي داشت«اگر يونان پول ملي داشت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم پويا جبل‌عاملي است كه در آن مي‌خوانيد؛با وجود گذشت چندين هفته از اعتراض‌ها و آتش گرفتن بانک مارفين در مرکز شهر آتن و تنها چند متر بالاتر از پارلمان ‌اين کشور، تپه‌اي از گل‌ها و يادبودهاي مردم براي کشته شدگان،بر در سوخته بانک خودنمايي مي‌کند و از هم�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 752]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن