تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837389257
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) نويسنده:سيد فضل الله رضوي پور بوصيري و بُرده ي او : اينک به شرح يکي ديگر از قصائد مهم زبان و ادبيات عربي مي پردازيم که توسط شخصي به نام بوصيري که بنابر قول مشهور اهل مصر و يا مغرب بوده است و در عهد ترکي مقارن با سالهاي ( 696 ـ 608 ق ) مي زيسته است . وي که شيعه زيديه بود و در کتابت و شعر مهارت ويژه اي داشت ، از مشهورترين قصائدش « قصيده برده » و نيز « همزيه » او در مدح پيامبر اکرم (ص) مي باشد ، اما برده بوصيري ، که در روايات علت نامگذاري آن ، به اين خاطر بود که شاعر گويا قبل از سرودن اين اشعار بيمار و حتي فلج بوده و پس از سرودن اين اشعار زيباي خود در مدح پيامبر اکرم (ص) خواب مي بيند که حضرت محمد (ص) به خواب وي آمده و رداي خويش را به وي عطا مي کند و نيز دست مبارک خويش را بر پيکر بيمار شاعر مي کشد و شاعر به هنگام صبح مي بيند که هيچ گونه بيماري ندارد و به روايتي هم فلج بوده و از فلج رهايي مي يابد ، اما هر چه هست اين قصيده 116 بيتي در مدح و ستايش پيامبر را مي توان به جرات يکي از بي نظيرترين قصائد سروده شده در مدح پيامبر (ص) دانست اين قصائد و علي الخصوص « برده » به زبانهاي هندي ، فارسي، ترکي ، آلماني ، فرانسوي و انگليسي ترجمه گرديده است . اين شعر در نهايت جزالت و استواري و کمال زيبايي و متانت و حسن اسعتمال فنون بديعي ممتاز است . اينک به نمونه هايي از اين قصيده زيبا اشاره مي نماييم : مطلع قصيده : 1 ـ امن تذکر جيران بذي سلم مزجت دمعا جري من مقله بدم آيا به خاطر ياد همسايگان منطقه ذي سلم است ( منطقه اي ميان مکه و مدينه ) که اشکي آميخته با خون از چشمانت جاري نموده اي . مقصود شاعر از جبران ، پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) مي باشد ( يعني به خاطر ساکنان ذي سلم که همان پيامبر و ائمه بودند اشک پر خوني مي ريزي ) . 2 ـ ام هبت الريح من تلقاء کاظمه و اومض البرق في الظلماء من اضم يا اين که باد از سمت کاظمه ( مکاني در جنوب بصره ) بوي خوش پيامبر (ص) را مي آورد و يا اينکه برقي در ظلمت شب از جانب کوه اظم ( نزديک مدينه ) درخشيده است . 3 ـ فما لعينيک ان قلت اکففا همتا و ما لقلبک ان قلت استفق يهم چشمانت را چه شده که وقتي به آنها مي گويي باز ايستيد ( از اشک ريختن ) مثل سيل جاري مي گردند و قلبت را چه شده که وقتي که مي گويي آرام باش ، ديوانه مي شود و بي تاب مي گردد . 4 ـ ايحسب الصب ان الحب منکتم ما بين منسجم منه و مضطرم آيا عاشق مي پندارد که عشقش در لابلاي اشک ريزان و قلب سوزانش نهفته خواهد ماند . 5 ـ نعم سري طيف من اهوي فارفني و الحب يعترض اللذات بالالم بله ، زماني که شبح و تصوير يار از چشمانم گذشت مرا بيدار کرد ( طوري که ديگر بي جواب شدم ) و عشق هميشه لذتها را با درد و رنج همراه مي سازد ، يعني عشق با اينکه لذت بخش است ولي سخت و دردناک است . 6 ـ فان امارتي بالسوء ما اتعظت من جهلها بنذير الشيب و الهرم اين نفس امر کننده من به بدي ها هنوز ، از جهلش بيدار نشده و پند نگرفته است با وجود آنکه پيري و سپيدي مويم به او هشدار مي دهد . 7 ـ و النفس کالطفل ان تهمله شب علي حب الرضاع و ان تفطمه ينفطم اين نفس همانند بچه است که اگر رهايش کني ، به سوي شير خوردن متمايل مي گردد و اگر آن را از شير باز بداري ، باز داشته مي شود ( کنترل نفس به دست خود انسان است ) . 8 ـ و خالف النفس و الشيطان و اعصهما و ان هما محضاک النصح فانهم با نفس خود ( نفس اماره ) و نيز با شيطان مخالفت کن و بر آنها عصيان کن و يا از آن دو پرهيز کن ، هر چند که خالصانه تو را نصيحت کنند . 9 ـ محمد سيد الکونين و الثقلين و الفريقين من غرب و من عجم محمد (ص) سالار و سرور هر دو جهان و سرور و سالار انس و جن و نيز دو گروه عرب و عجم است . 10 ـ نبينا الامر الناهي فلا احد ابر في قول ( لا ) منه و لا ( نعم ) پيامبر عزيز ما که هميشه امر کننده به معروف و نهي کننده از منکر بود ، و هيچ کسي در گفتن کلمه ( نه ) و کلمه نعم ( بله ) ، بهتر و شايسته تر از او نبود . هميشه به جا و درست سخن مي گفت . 11 ـ هو الحبيب الذي ترجي شفاعته لکل هول من الاهوال مقتحم معشوق و محبوبي که اميد شفاعت او مي رود ، در تمامي سختي ها و مشکلات و ترس ها و غم ها ( شفاعت کننده ) خود اوست . 12 ـ دعا الي الله فالمستمسکون به مستمسکون بحبل غير منفصم دعوت به سوي خدا مي کند و هر کسي به او چنگ بزند ، به ريسماني ناگسستني چنگ زده است . 13 ـ فاق النبيين في خلق و في خلق و لم يدانوه في علم و لا کرم نسبت به همه ي پيامبران در صورت و سيرت پيشي جست و آنها حتي در علم و کرم هم به او نمي رسند . پيامبر ما چه در حسن و زيبايي صورت و چه در حسن اخلاق سرآمد همه ي پيامبرن بود و بخشش و کرم او نيز فراتر از همه ي پيامبران و غيرقابل وصف بود و در علم نيز نظيري نداشت . 14 ـ و کلهم من رسول الله ملتمس غرفا من البحر اورشفا من الديم و همگي آنان از نبي اکرم (ص) خواهان جرعه اي از درياي بيکران او و يا ذره اي از باران بي حد و اندازه او مي باشند . ( درياي علم او و باران رحمت و بخشش او ) . يعني پيامر چون دريايي بود که همه پيامبران ديگر دوست داشتند جرعه اي از درياي کرم و باران رحمت وي بنوشند . 15 ـ فانه شمس فضل هم کواکبها يظهرن انوارها للناس في الظلم گويي که او چون خورشيد رحمت و فضيلت و ساير پيامبران همچون سيارگانند که به دور آن خورشيد مي گردند و نور او را در تاريکي ها به مردم پخش مي کنند . 16 ـ کالزهر في ترف و البدر في شرف و البحر في کرم و الدهر في همم پيامبر (ص) در لطافت و نرمي همچون گل و در شرف و بلندي همچون ماه و در بخشش و کرم همچون دريا و در کارهاي بزرگ و يا غمها و همت ها و تلاش ها ، دلي به وسعت همه روزگار داشت . 17 ـ کانما اللؤلؤ المکنون في صدف من معدني منطق منه و مبتسم دندانهايش همچون مرواريدي نهاني داخل صدف است که معدن منطق و لبخند و تبسم اند . 18 ـ لا طيب يعدل تربا ضم اعظمه طوبي لمنتشق منه و ملتثم هيچ بوي خوشي نمي تواند با خاکي که استخوانهايش را در بر گرفته برابري کند و خوشا به حال کسي که او را مي بويد و مي بوسد . ( خوشا به حال زائر حرمش ) 19 ـ و ان لم تکن في معادي آخذا بيدي فضلا و الا فقل يا زله القدم اگر در روز رستاخيز دستم را نگيرد از روي لطف و کرم خويش ، پس آنگاه بگو که ديگر پايت لغزيده است . ( اگر در قيامت شفيع ما نباشد واي بر ما خواهد بود ) . 20 ـ خدمته بمديح استقيل به ذنوب عمر مضي في الشعر و الخدم با اين مديحه و ستايش اين گونه گناهان عمري را که به شعر سرايي و خدمت گزاري به ديگران گذاشته پاک مي کنم، ( شايد با مدح نبي جبران گناهان گذشته کنم ) . 21 ـ يا اکرام الخلق مالي من الوذ به سواک عند حول الحادث العمم اي بزرگوارترين و بهترين آفريده و مخلوق ، جز تو کسي را ندارم که به هنگام نزول حوادث قيامت به او پناه ببرم ( ادرکني يا شافع الامم ) صفي الدين حلي و کافيه او در مدح پيامبر: اما سومين قصيده اي که در مدح و ستايش نبي اکرم به بررسي و شرح آن مي پردازيم ، قصيده اي است با نام « الکافيه البديعيه في المدائح النبويه » از صفي الدين حلّي که در سال ( 750 ـ 676 هـ . ق ) و در عهد ترکي يا مملوکي و يا عصر انحطاط بغداد سروده شده است . صفي الدين حلي يا عبدالعزيز بن سرايا بن علي بن ابي القاسم طايي ، در حله تولد و نشات يافت ، ( ما بين کوفه و بغداد ) ، او ابتدا به پادشاهان ارتقيه پيوست و آنان را مدح نمود و به هدايايي از جانب آنان نايل شد ، لذا اين قصائد را با نام « ارتقيات » مي خوانند ، ولي قصيده اي که در مدح نبي اکرم (ص) سروده در عالم ادبيات جايگاه ويژه اي براي خود دارد ، زيرا علاوه بر آنکه زيباييهاي معنايي و لفظي و استعمال لغات دشوار و با تصنع را دارا مي باشد ، داراي زيباييهاي بسيار بلاغي است ، بدين صورت که هر بيتي از ابيات اين قصيده ، شامل يک فن از فنون لفظي يا معنوي بديع مي باشد . و در هر بيتي يک صنعت بديعي وجود دارد . اينک به نمونه هايي از اين اشعار مي پردازيم : 1- ان جنت سلماً فسل عن جيره العلم و اقر اسلام علي عرب بذي سلم اگر به منطقه « سلم » آمدي از همسايگان کوه « علم » سوال کن « درباره ي نبي اکرم (ص) » و به عربهاي ساکن ذي سلم درود و سلام برسان . در اين بيت از نظر بلاغي ، برائت مطلع و جناس مرکب و مطلق وجود دارد ميان ، فسل و سلم « و سلام و سلم » 2- فقد ضمنت وجود الدمع من عدم لهم ، ولم استطع مع ذاک منع دمي وجود اشک به خاطر فقدان و هجران آنان است ( ساکنان آن منطقه ) و با اين وجود من هم نتوانستم جلوي اشک چشمم را بگيرم . در اين بيت نيز جناس ملقق وجود دارد ميان من عدم و منع دم . در حالي مي مانم که اشکم همچون سيل جاري و ساري است و جسمم در ميان استخوان هايم ، همچون گوشتي در روي قصابي است . ( از عشق نبي اکرم روحم از جسمم خارج مي گردد و اصلا توانايي دوري از پيامبر را ندارم ) . 3 ـ قد طال ليلي و اجفاني به قصرت عن الرقاد ، فلم اصبح و لم انم شبم طولاني گرديد ، به طوري که پلک هايم براي آن کوتاه شدند ( بسته نمي شدند از شدت بي خوابي ) نمي توانستم چشمانم را حتي براي لحظه اي خواب ببندم ( خواب از چشمانم پريده بود ) و نه توانستم شب را به صبح برسانم و نه توانستم بخوابم . در اين بيت طباق وجود دارد ميان ، ( لم اصبح و لم انم ) 4 ـ و جدي حنيني انيني فکرتي و لهي منهم اليهم عليهم فيهم بهم شادي و غم و فکر و همه مشغوليت هايم ، از ايشان و براي ايشان و در مورد ايشان و همراه است . در اين بيت صنعت هم لفّ و نشر وجود دارد . حروف جر مصرع دوم کاملا به ترتيب و به جا و هماهنگ با کلمات مصرع اول آورده شده است . 5 ـ فمي تحدث عن سري فما ظهرت سرائر القلب الا من حديث فم دهانم از اسرار قلبم گويا و حاکي است و اسرار قلبم جز با دهانم و زبانم هويدا نمي شود . در اين بيت هم رد العجز علي الصدر وجود دارد . 6 ـ قالوا : اصطبر ، قلت صبري غير متبع قالوا : اسلهم ، قلت : ودي غير منصرم به من گفتند در مورد محبوبيت صبر کن . گفتم صبرم محال است ، گفتند که عشق او را فراموش کن گفتم که عشق من به او جدا نشدني است . 7 ـ قالوا : الم تدر ان الحب غايته سلب الخواطر و الالباب ؟ قلت لم گفتند آيا نمي داني که پايان عشق زوال عقل و خاطرات است ، گفتم : نمي دانم . در اين بيت فعل پس از لم به قرينه ي لفظي حذف شده يعني « لم ادر » 8 ـ من کان يعلم ان الشهد مطلبه فلا يخاف للدغ النحل من الم هر کسي که بداند ، براي رسيدن به شهد ، درد و رنج مي طلبد ، از نيش زنبور هيچ ترسي ندارد . در اين بيت مراعات النظير وجود دارد . 9 ـ محمد المصطفي الهادي النبي اجل في الحجر عقلا و نقلا واضح اللقم او همان محمد نبي است که از جانب خدا برگزيده شد و هدايت گر مردم است و او بهترين پيامبر و داراي برهاني واضح و روشن که در سوره « حجر » هم به عقل کامل او و نقل روشن و بي نقص او اشاره گرديده است . 10 ـ امي خط ابان الله معجزه بطاعه المضامين : السيف و القلم درس نخوانده اي که خداوند معجزه وي را با به اطاعت در آمدن شمشير و قلم در مقابل او به او عطا فرمود . او هم پيامبر شمشير بود و هم قلم ، در هر دو کمال و اوج داشت ، ( هم در جنگها غالب بر کافران و مشرکان بود و هم در بيان و گفتار ) . 11 ـ ابدي العجائب ، فالاعمي بنفثته غدا بصيرا ، و في الحرب البصير عم آشکارترين عجايب و معجزات را از خود نمايان مي سازد ، کور با آب دهان وي بينا مي شود و در جنگ هم دشمنان بينا را با معجزه اش کور مي کند . در اين بيت نيز صنعت طباق وجود دارد . 12 ـ له السلام من الله السلام و في دار السلام تراه شافع الامم درود و سلام بر او باد و سلام خداوند بر او باد ، بر کسي که در روز قيامت و يا در بهشت ، او را شفاعت کننده امت ها مي يابي . 13 ـ آراء وه و عطاياه و نقمته و عفوه رحمه للناس کلهم نظرياتش و عطاياي او بخشش هاي او چشم او و عفو او همگي رحمتي است براي همه مردم . صنعت جمع بين الامور وجود دارد . 14 ـ فجود کفيه لم تقلع سحائبه عن العباد ، وجود السحب لم يقم باران رحمت دستانش هيچگاه بر بندگان تمامي ندارد ولي باران ابرها روزي تمام مي شود . در اين بيت صنعت تفريق وجود دارد . 15 ـ فان سعدت فمدحي فيک موجبه و ان سقيت فذنبي موجب النقم اگر سعادتمند شدم ، مدح من براي تو ( اي پيامبر عزيز ) موجب و باعث آن بوده است و اگر بدبخت شدم ، گناهانم موجب بدبختي ام بوده است . ( در اين بيت صنعت مقابله وجود دارد ) . اين نمونه هايي از اشعار مدحي شعراي بزرگ عرب زبان در مورد شخصيت والا و عظيم پيامبر اکرم (ص) مي باشد . در ميان شعراي معاصر نيز ، شاعري با نام احمد شوقي که اهل مصر بود ، همزيه اي در مدح پيامبر دارد که بسيار زيبا و مورد توجه شاعران و اديبان و ناقدان بسياري در تاريخ بوده است . به علت ضيق زماني و مکاني ، از آوردن اين قصيده خودداري مي کنيم و به شعري که در معارضه برده کعب بن زهير از استاد ، دکتر انوار که از اساتيد ادبيات و عرفان در دانشگاه تهران مي باشند ، مي پردازيم و چند بيتي از اين قصيده زيبا را براي حسن ختام مقاله خويش مي آوريم باشد که پيامبر عظيم الشان با اين مدايح زيبا و ماندگار ؛ اين حقير پر از گناه را نيز در روز قيامت مورد شفاعت و رحمت خويش قرار دهد ، انشاء الله ... اما قصيده اي که ابياتي از آن را مي آوريم ، با نام الدره الانواريه في معارضه البرده الکعبيه الي الحضره النبويه و الذروه العلويه . و اين قصيده اين گونه آغاز مي شود : بالله معتصمي و القلب متبول و بالنبي و بالاسلام مکبول ريسمان چنگم به سوي خداست در حالي که دلم شيفته اوست و با اسلام به قيد و بند کشيده شده است . اين بيت در معارضه بيت اول « بانت سعاد فقلبي ... که در اينجا شاعر مي گويد مرا با سعاد و معشوقه و ... کاري نيست بلکه تنها ريسماني که چنگ مي زنم ريسمان نبي اکرم و اسلم است . و بالهدايه و الاطهار معتصمي و بالوصايه حبل الحب موصول و نيز من به ريسمان امامان چنگ مي زنم و به وصي بودن ( علي (ع)) که کوه دوستي پيامبر با او پيوند مي خورد . و لا سعاد و لا ليلي تکلفي قلبي بحب رسول الله مشغول مرا نه سعاد و نه ليلي شيفته خود نمود ، بلکه قلبم ، شيفته عشق رسول خداست و خود را با آن مشغول نموده است . ان الفواد هوي نحو الذي سکن البطحاء من مکه منها تناويل قلبم عاشق کسي است که در منطقه بطحا ( در مکه ) زندگي مي کند که داراي عطاها و کرم هاي بسيار است . پي نوشتها: توضيح اين که : هر شماره مربوط شرح لغات مربوط به يک بيت مي باشد و به ترتيب ابيات از اول تا آخر بررسي نشده است . 1 ـ متبول : مريض ، سعاد : نام محبوبه خيالي شاعر ، مکبول : بسته شده و در قيد 2 ـ غرابيل : ج غربال ( الک ) 3 ـ عتاق : شتران اصيل ، نجيبات : به همان معنا 4 ـ مراسيل : ج مرسال : تندرو ، تيز پا 5 ـ تسعي : نمامي کردن ، سخن چيني کردن 6 ـ غوّاه : ج غاوي : گمراهان 7 ـ آله حدباء : تابوت 8 ـ مأمول : چيزي که آرزوي انسان باشد ـ آرمان 9 ـ وشاه : ج واشي : نمام ، سخن چينان ، اقاويل : سخنان 10 ـ تنويل : عطا ، بخشش ، کرم 11 ـ بيداء : صحرا ، بيابان ، جاي خالي 12 ـ مدّرعا جنح الظلام : استعاره از در تاريکي راه رفتن 13 ـ ضيغم : شير ، محذر : بيشه 1 4ـ غيل : بيشه پر از علف 15 ـ مهنّد : شمشيري هندي که در برندگي و درخشش معروف بوده است . 16 ـ مقله : کاسه چشم 17 ـ اومض : درخشيدن 18 ـ اضم : نام کوهي در مدينه 19 ـ همتا : جاري شوند ، سيلاب شوند 20 ـ استفق : آرام باش 21 ـ منکتم : پوشيده و پنهان 22 ـ منسجم : ريزان ( مقصد اشک ) 23 ـ مضطرم : پريشان و سوزان ( مقصود قلب ) 24 ـ طيف : شبح ـ تصوير 25 ـ هرم : پير و فرتوت 26 ـ تفطمه : اگر از شير بگيري 27 ـ ثقلين : انس و جن 28 ـ هول : سختي ، مشکل 29 ـ مقتحم : شفاعت کننده 30 ـ لم يدانوه : با او نزديکي و برابري نکنند . 31 ـ غرفا : جرعه اي از درياي بيکران 32 ـ رشفا : درّه 33 ـ النسم : آفريده ، مخلوق 34 ـ اعيا : کور کردن 35 ـ منفحم : غير قابل درک 36 ـ تکل : مريض کردن 37 ـ الزهر : شکوفه ، گل 38 ـ ملتثم : بوسنده 39 ـ ذي سلم : نام منطقه اي 40 ـ وضم : تخته قصابي 41 ـ رقاد : خواب 42 ـ لدغ : نيش زدن ، نحل : زنبور 43 ـ جودس السحب : باران ابرها 44 ـ اعدام : فقر ، نداري ، تمويل : عطا و بخشش منابع و مآخذ: 1 ـ تاريخ الادب العربي ، شوقي ضيف ، دارالمعرفه ، بيروت. 2 ـ الجامع في تاريخ الادب العربي ، حنا الفاخوري ، دارالجيل ، مصر. 3 ـ تاريخ الادب العربي العصرين المملوکي و العثماني . د . نادر نظامي طهراني . 4 ـ النصوص من الأدب الجاهلي و الاسلامي ، د . نادر نظام طهراني ، دانشگاه علامه طباطبايي. 5 ـ النصوص من الأدب الانحطاط ، د . نادر نظام طهراني ، دانشگاه علامه طباطبايي. 6 ـ المجاني الحديثه ، عن مجاني الاب شيخو ، مجلد 2 ، دارالمشرق ، بيروت. 7 ـ تاريخ ادبيات عربي ، محمد ترجاني زاده ، دانشگاه تبريز. 8 ـ تاريخ ادبيات عربي ، محمد عبدالجليل ، ترجمه د . آذرتاش آذرنوش 9 ـ تاريخ بان و فرهنگ عربي ، دکتر آذرتاش آذرنوش ، انتشارات سمت. 10 ـ تاريخ الادب العربي ، احمد حسن الزيات ، دارالمعرفه، بيروت. 11 ـ المنجد الابجدي ، ترجمه ي استاد مهيار . 12- نشريه پايگاه نور شماره 10/ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 914]
صفحات پیشنهادی
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2)
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2)-بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) نويسنده:سيد فضل الله رضوي پور ...
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2)-بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) نويسنده:سيد فضل الله رضوي پور ...
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (1)
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (1)-بازتابي از ... به خدمت رسول اکرم (ص) مي رود و در مدح ايشان ، قصيده معروف « با نت سعاده » (2) را مي ...
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (1)-بازتابي از ... به خدمت رسول اکرم (ص) مي رود و در مدح ايشان ، قصيده معروف « با نت سعاده » (2) را مي ...
سه سوال سخت از رسول خدا(ص)
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2)-بازتابي از ... را با درد و رنج همراه ...
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2)-بازتابي از ... را با درد و رنج همراه ...
معجزه ی آسانسور
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):وجود یک عالم برای ابلیس سخت تر از هزار عابد .... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (1) · ارباب جنگ» . ... 1 جایی که آسانسور دارد، در طبقه ی B 2 که یک قفس طوطی هست، چه کار باید بکنم .
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):وجود یک عالم برای ابلیس سخت تر از هزار عابد .... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (1) · ارباب جنگ» . ... 1 جایی که آسانسور دارد، در طبقه ی B 2 که یک قفس طوطی هست، چه کار باید بکنم .
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (3)
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت كند خداوند در بهشت هفتاد .... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
احادیث و روایات: پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه الرحمن الرحيم را قرائت كند خداوند در بهشت هفتاد .... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1)
( به نقل از دهخدا ) 2 ـ سه عالم عبارت است از علم اليقين ، عين اليقين ، حق اليقين ( تعليقات تحفه ... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
( به نقل از دهخدا ) 2 ـ سه عالم عبارت است از علم اليقين ، عين اليقين ، حق اليقين ( تعليقات تحفه ... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
شعردر ستايش حضرت رسول (ص)
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2)-بازتابي از ... سرودن اين اشعار زيباي خود در مدح پيامبر اکرم (ص) خواب مي بيند که حضرت محمد (ص) به ...
بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2)-بازتابي از ... سرودن اين اشعار زيباي خود در مدح پيامبر اکرم (ص) خواب مي بيند که حضرت محمد (ص) به ...
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2)
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2)-حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2) در چهار مقاله نيز در احوال ابوعلي ... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2)-حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2) در چهار مقاله نيز در احوال ابوعلي ... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2)
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2)-سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2) نويسنده: ليلا مرندي* حرمت ... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2)-سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2) نويسنده: ليلا مرندي* حرمت ... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
وظايف منتظران ظهور (2)
وظايف منتظران ظهور (2)-وظايف منتظران ظهور (2) بیانات مقام معظم رهبری : بزرگداشت ياد و نام حضرت ... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
وظايف منتظران ظهور (2)-وظايف منتظران ظهور (2) بیانات مقام معظم رهبری : بزرگداشت ياد و نام حضرت ... بازتابي از شخصيت پيامبر (ص) در سه قصيده ي زيباي عربي (2) ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها