تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834817671
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) نويسنده: ليلا مرندي* چکيده : افضل الدين خاقاني شرواني شاعري است وصّاف ، و در اشعارش اوصاف فراواني در منتهاي دقت به چشم مي خورد . او شاعري معتقد و متعصب مي باشد و از معدود شاعراني است که دو نوبت توفيق زيارت خانه ي خدا را يافته است و بيش از شاعران مسلمان فارسي زبان ديگر ، در شعرش از اماکن مقدس نام برده و به توصيف پرداخته است . شهر مدينه ، دومين شهر ناحيه ي حجاز از جمله ي اماکني است که خاقاني در سفرهاي حج خود به ديدار آن شهر و زيارت روضه ي نبوي شتافته و شور و شوق فراوان خود را به زيارت آن مکان در آثار و نوشته هاي خود نمايان ساخته است . شاعر مدينه را مقصد هودج رسالت و محل فرود آمدن موکب جلال و شکوه براي وجود پيامبر و روضه ي آن حضرت را چون بهشت تصور کرده است و در بيان ارزش والا و جايگاه ديني مدينه در اسلام سخن ها گفته به طوري که خاک آن را اساس و منشا هشت باب جنت دانسته و معتقد است که اساس بنياد دين در مدينه پايه ريزي شده است . اين مقاله سعي در نشان دادن شکوه و عظمت اين مکان مقدس و نيز انعکاس جوشش انديشه و احساس اين شاعر فرزانه و سترگ شروان دارد . کليد واژه ها : مدينه ، حضرت محمد (ص) ، مسجد النبي ، روضه ي مطهره ، کوه احد مقدمه : آنچه مسلم است يکي از زيباترين و با شکوه ترين مباحث اشعار خاقاني توصيف ابعاد گوناگون شخصيت پيامبر (ص) مي باشد و سيماي پيامبر بزرگ اسلام ، اين دردانه هستي در شعر خاقاني سيمايي است که ملکوتي تر از آن چهره ، در کل هستي نمي توان يافت . با بررسي نعتيه هاي سراپا صداقت شاعر و نيز با بررسي اشعار ديگري که به صورت پراکنده در آثار وي در مدح پيامبر اکرم به چشم مي خورد ، چنين بر مي آيد که شاعر از سرصفاي دل و ژرفاي ايمان به توصيف اين برگزيده الهي پرداخته و فراتر از يک مسلمان معتقد ، همانند يک مريد پاکباخته ، در آينه ي شعرش ، تصاوير بکر و زيبا و متنوعي از پيامبر ارائه داده است . او چنان شيفته و دلباخته ي آن بزرگوار است که براي مشتي خاک که از بالين ايشان برداشته چکامه اي بلند مي پردازد . صبح وارم آفتابي در نهان آورده ام آفتابم کز دم عيسي نشان آورده امعيسيم از بيت معمور آمده و ز خوان خلد خورده قوت و زلّه اخوان را ز اخوان آورده ام هين صلا اي خشک پي پيران تر دامن که من هر دو قرص گرم و سرد آسمان آورده ام چشم بد دور از من و راهم که راه آورد عشق ره روان را سرمه ي چشم روان آورده ام ديده ام سرچشمه ي خضر و کبوتر وار آب خورده و پس جرعه ريزي در دهان آورده ام( ديوان ، ص 254 ) چنان که مشاهده مي شود خاقاني اوصافي از قبيل دم عيسي ( ع ) ، زله خوان خلد ، قرص گرم و سرد آسمان ، سرمه ي چشم روان ، جرعه ريز خضر و دهها توصيف ديگر از اين قبيل بر خاک مشکين بالين پيامبر (ص) بر مي شمارد و آن خاک را به جاي حرز بر بازوي خود مي بندد : خاک مشکين که ز بالين رسول آورده است حرز بازويش چو الکهف و چو طاها بينند ( همان ، ص 99 ) همچنين وي به خاطر ارادتي که به پيامبر دارد . در موسم حج ، در مکه و مدينه ، حضور نبي بزرگوار را احساس مي کند و خواني را که پيامبر براي زائران يا به تعبير او خاکپاشان گسترده ، به چشم مي بيند . فضاي مدينه با حضور پيامبر، تقدس خاصي پيدا مي کند و خاقاني زيباترين تجلي کرم و سخاوت پيامبر را در مدينه مي بيند . که در اين شهر براي خاکياني که نفس دوزخي باد سموم ، جگرشان را آتش زده خوان کرم مي گسترد و حضرت عيسي و ادريس و آدم و حوا هر کدام بر سر آن خوان به منظوري حاضر مي شوند : مصطفي پيش خلايق فکند خوان کرم که مگس ران وي از شهپر عنقا بينند عيسي از چرخ فرود آيد و ادريس ز خلد کان دو را زله ز خوان پايه ي طاها بينند او گرفته ز سخن روزه و از عيد سخاش صاع خواهان ز کوه آدم و حوّا بينند ( همان ، ص 99 ) عشق و علاقه به شهر پيامبر، شهري که به وجود پيامبر عزت و اعتبار يافته و از قداست خاص برخوردار شده است . خاقاني را بر آن مي دارد که در وصف آن سخن ها بگويد و منظره سازي هاي بسيار زيبا و شگفت انگيزي از آن مکان ارائه نمايد . وي در توصيف مدينه و علي الخصوص در توصيف و تشبيه خاک بالين سرور عالميان ، از عناصر گوناگون خاکي آسماني بهره برده است . آن چنان که گويي دست خيال خاقاني در نگارخانه ي ضميرش ، آسمانيان و خاکيان را به هم پيوند داده است . بحث بررسي: نگارنده ي مقاله بر اساس مطالعات فراواني که بر روي اشعار و سروده هاي خاقاني داشته در حين مطالعه با اشعار بسيار زيباي شاعر در زمينه ي توصيف شهر پيامبر و روضه نبوي واقع در آنجا روبرو شده است و در اين زمينه روشن سازد ، که شاعر بلند پايه شروان ، مدينه و کيمياي خاک نبوي را که بهايش نه صد جان بل دو عالم است چگونه نمود مي بخشد. اين خاک گوهر نشان برايش گرانسنگ است که از باب خجستگي چامه منقبتي خود را که به منزله ي نسخه ي توبه است در اين خاک پاک نهفته مي دارد : اين دو حرز از خون دل بنوشت و در خاکش نهفت نسخه توبه است کز خوناب مژگان تازه کرد ( همان ، ص 152 ) شاعر بزرگ شروان به واسطه ي علاقه به وجود نبي اکرم به هنگام حضور در خلوت سراي ملکوتي و ارادت نمايي بدين محضر قدسي بر خود عناوين و القاب خاصي مي نهد . از آن جمله ، حسان عجم ، نايب حسّان ، نيابت دار حسّان ، ثاني حسّان . و گر خواهي کزين منزل امان آن سراپايي امانتدار يزدان را نيابت دار حسان شو چون ز راه مکه خاقاني به يثرب داد روي پيش صدر مصفطي ثاني حسّان ديده اند ( همان ، ص 95 ) تجلي توصيفات مربوط به مدينه در شعر خاقاني هنگامي است که خاقاني دل از کعبه مي کند و به قصد زيارت مرقد شريف پيامبر راهي مدينه مي شود او به هنگام وداع با کعبه براي تسکين و تسلي غم هجران کعبه ، مدينه را در حکم مکه عزت و حرمت و روضه ي حضرت را در حکم کعبه ي جان آن مي داند . مکه مي خواهي و کعبه ها مدينه پيش توست مکه ي تميکن و در وي کعبه ي جان آمده مصطفي کعبه است و مهر کتف او سنگ سياه هر کف از بهر کف او زمزم احسان آمده ( همان ، 372 ) شاعر در قطعه اي به صراحت به موضوع زيارت مدينه و روضه ي نبوي بعد از زيارت کعبه اشاره کرده و مقصود از سفر حج خود را زيارت حريم نبوي و درخواست شفاعت از او بيان مي دارد . او در ابتدا به زيارت کعبه مي رود و مي خواهد که کعبه را به عنوان شفيع به محضر پيامبر آورد تا در محضر او از گناهان گذشته خود توبه کند و به شفاعت کعبه ، تجديد ايمان کند . زين سفر مقصود امسالش تو بودستي به حج کالامان گويان به درگاه آمد و جان تازه کرد رفت زي کعبه که آرد کعبه را زي تو شفيع ناش بپذيري که او با توبه ايمان تازه کرد پيش کعبه نفس حسي بهر قربان هديه برد پيش صدرت جان قدسي کشت و قربان تازه کرد ( همان ، ص 848 ) وي در کعبه ي نفس خود را به عنوان هديه و پيشکش قربان مي کند ولي در پيشگاه با شکوه حضرت محمد (ص) روح و روان خود را قربان مي کند . شاعر در ابيات ديگري که در مدح « جمال الدين محمد موصلي » سروده است به سفر او به سمت مدينه بعد از زيارت کعبه اشاره کرده و خطاب به اين شخص مي گويد : حصن هرمان به مکه آري بيخ بلسان به مکه کاريآري به زمين مکه مشهور از هندوستان درخت کافورپس گنج روان کني هزينه آيي تو ز مکه تا مدينه ( تحفه العراقين ، ص 192 ) بر دشت عرب مکان گرفتي احرام عراقيان گرفتي در مکه چو ميم مکه بودي يعني همه تن کمر نمودي زآنجا سفر مدينه کردي گنج هرمان هزينه کردي ( همان ، ص 175 ) شاعر همچنين در خطاب به آفتاب بيان مي دارد که بعد از مشاهده ي طلعت و جمال کعبه و آرميدن در سايه ي امنيت کعبه نوبت سفر به مدينه و زيارت روضه ي نبوي مي رسد . و از آنجاست که بايد « ورق مدينه را بخواني » چرا که مدينه دست سياهي شب را قطع مي کند تا نتواند علم آفتاب را پست کند . او مي گويد که از برکت شهر مدينه است که آسمان نمي تواند چادر آفتاب را سياه کند ، ( منظور شاعر در اينجا احتمالاً پديده ي کسوف يا ماه گرفتگي است ) . اي صيقل مصر آفرينش آئينه ي بوستان بينش آن ديده ز تو دو يوسف خوب کز يوسف ديده چشم يعقوب چون طلعت کعبه ديده باشي در ظل وي آرميده باشي زانجا ورق مدينه خواني ده روزه به يک زمان براني تازي به چهار گانه تازي زي شهر خدايگان تازي برهاندت آب و خاک يثرب از آب سياه و بحر مغرب عباسي شب قلم کند دست نکند علم سپيد تو پست جلباب تو را فلک نيارد کش رنگ سکاهني برآرد ( همان ، ص 142 ) شاعر همچنين در تعريف مدينه ي منوره به حدود موقعيت جغرافيايي اين شهر اشاره کرده و به خاطر حرمتي که اين شهر دارد ، نواحي پيرامون آن را به نوعي در خدمت آن مکان مي داند . هفت اجرامش ز روي تعظيم خواندند خديو هفت اقليم راتب خور او عراق واران اجرا کش خدمتش خراسان روم است ستانه روب جاهش چين است نثار چين راهش ترکستان گردنش نهاده قسطنطين سر گزيت داده هند و خزرش دو حلقه در گوش اين قندز دار و آن فنک پوشمصر و يمن از حواشي او با شام و حجاز خويشي او ( همان ، ص 143 ) و بالاخره خاقاني اين شهر را مقصد هودج رسالت و محل فرود آمدن موکب جلال و شکوه ، خانه ي شرف و بزرگي براي وجود پيامبرـ که چون ستاره اي درخشان است ـ معرفي مي کند و روضه ي آن حضرت را چون بهشت تصور مي کند . آن مقصد هودج رسالت آن مهبط موکب جلالت بيت الشرف اختر سخا را دارالکتب آيت وفا را دهرش به چنان فرو نهاده آن روضه ي جان درو نهاده جز ديده ي شش جهت مخوانش آن جوهر نور در ميانش چون نقطه ي باء بم ذاتش سه عالم علم در صفاتش ( همان ، صص 143 ـ 144 ) نام هاي مدينه : مدينه را در جاهليت يثرب مي گفته اند . علت اين وجه تسميه را يکي از مورخان اسلامي چنين نوشته است که « يثرب بن قاتيه بن مهليل بن ارم بن عبيل » با فرزندان و همراهان خود در مدينه اقامت گزيد و آنجا به سبب او « يثرب » نام گرفت ايشان نيز بر اثر حوادث و آفات روزگار به هلاکت رسيدند » (3) خاقاني نيز در چند مورد اين شهر را با نام « يثرب » عنوان کرده است . چون جرس دار نجيبان ره يثرب سپرند ساربان را همه الحان جرس آسا شنوند ( ديوان ، ص 103 ) برهاندت آب و خاک يثرب از آب سايه و بحر مغرب ( تحفه العراقين ، ص 142 ) وي در نامه اي که به « شرف الدين » مي نويسد ، او را به پايان يافتن مشکلات و مورد عنايت الهي قرار گرفتن مژده مي دهد و در ضمن اين نامه به حرمت شهر مدينه و اينکه اين شهر مورد عنايت و توجه الهي است اشاره کرده است و اين شهر را با نام « يثرب » مي خواند . اکنون باري روزگار ، همه کسرها را جبر کرد و همه جراحت ها را قصاص فرمود و همه خونريزي ها را ديت داد . از چاه بليّت به مصر امنيّت رسيده اي . از غار عنا به يثرب عنايت آمده اي و ... ( منشا ت ، ص 216 ) « از عثمان بن عبدالرحمان روايت شده است که گفته : خداوند مدينه را « دارالايمان » ناميده است . از ابراهيم بن ابي يحيي نيز روايت شده که : براي مدينه در تورات يازده اسم آمده به نام هاي : مدينه ، طيبه ، طابه ، مسکينه ، جابره ، مجبوره ، المرحومه ، العذرا ، المحبّه ، المحبوبه ، و العاصمه » و از زيد بن اسلم روايت است که گفت : رسول خدا (ص) فرمود : براي مدينه ده نام مي باشد : المدينه ، طيبه ، طابه ، مسکينه ، جابره ، مجبوره ، يثرب ، يثبور ، الدار و الايمان » (4) « سمهودي » نيز در کتاب « وفا الوفا » بيش از 90 اسم به مدينه نسبت داده است » (5) گفتني است واژه ي « مدينه » چهارده بار در قرآن به کار رفته است . ولي فقط چهار مورد آن به « مدينه النبي » اشاره دارد . به همين علت ، عنوان « مدينه » بيش از اسامي ديگر در آثار خاقاني به چشم مي خورد و او در اکثر موارد اين شهر را با نام مدينه ، مطرح کرده است . مکه مي خواهي و کعبه ؟ ها مدينه پيش تست مکه ي تمکين و دروي کعبه ي جان آمده ( ديوان ، ص 372 ) بنياد مدينه سد دنياست حيّاها الله حيات جان هاست ( تحفه العراقين ، ص 142 ) و بعد چون به بيت الشّرف مدينه نزول افتاد ، به آستان بوس حضرت عليا و حظيره ي کبريا و ... و تربت رتبت افزاي تبّت نماي احمدي (ص) رسيد . ( منشات ، ص 54 ) پي نوشتها: *کارشناس ارشد ادبيات فارسي عضو باشگاه واحد خوي1 ـ قندزوفنک ، نام دو جانور سياه رنگ که از پوست آنها پوستين سازند . ( به نقل از دهخدا ) 2 ـ سه عالم عبارت است از علم اليقين ، عين اليقين ، حق اليقين ( تعليقات تحفه العراقين ) 3 ـ ابن فقيه ، ابوبکر محمد بن اسحاق همداني ، مختص کتاب البلدان ، از روي چاپ ليدن در بغداد ، ص 23 4 ـ مختصر کتاب البلدان ، ص 23 و نيز الاعلاق النفسيه ، ص 78 5 ـ سمهودي ، جمال الدين ابواالمحاسن عبدالله بن السيد الشريف شهاب الدين ، وفاء الوفاء ، چاپ چاپخانه آداب و المويد ، مصر ، 1326 هـ . 8/1 ـ 19منبع: نشريه پايگاه نور شماره 10ادامه دارد.../ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1754]
صفحات پیشنهادی
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1)
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) نويسنده: ليلا مرندي* چکيده : افضل الدين خاقاني شرواني شاعري است وصّاف ، و در اشعارش اوصاف فراواني در منتهاي دقت به چشم مي خورد ...
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) نويسنده: ليلا مرندي* چکيده : افضل الدين خاقاني شرواني شاعري است وصّاف ، و در اشعارش اوصاف فراواني در منتهاي دقت به چشم مي خورد ...
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2)
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2)-سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2) نويسنده: ليلا ... مدينه را حرم قرار دادم ، همان طوري که ابراهيم مکه را حرم قرار داد » (1) در اهميّت شهر مدينه ...
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2)-سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2) نويسنده: ليلا ... مدينه را حرم قرار دادم ، همان طوري که ابراهيم مکه را حرم قرار داد » (1) در اهميّت شهر مدينه ...
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (3)
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (3)-سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (3) نويسنده: ليلا ... با توجه به اهميت و شکوهي که اين مرقد مطهر در نزد خاقاني دارد وي پيشگاه حضرت محمد ... ها به مدينه است ، و در نزديک آن مزارع اهل مدينه قرار دارد » (1)پيغمبر اکرم (ص) فرموده ...
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (3)-سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (3) نويسنده: ليلا ... با توجه به اهميت و شکوهي که اين مرقد مطهر در نزد خاقاني دارد وي پيشگاه حضرت محمد ... ها به مدينه است ، و در نزديک آن مزارع اهل مدينه قرار دارد » (1)پيغمبر اکرم (ص) فرموده ...
سیمای شهر پیامبر
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1)-سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) نويسنده: ليلا ... خاقاني توصيف ابعاد گوناگون شخصيت پيامبر (ص) مي باشد و سيماي پيامبر .
سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1)-سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) نويسنده: ليلا ... خاقاني توصيف ابعاد گوناگون شخصيت پيامبر (ص) مي باشد و سيماي پيامبر .
در آرزوى کعبه و زیارت مرقد رسول (ص)
هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا آرزوى حرم مکه و بطحاست(1) مرا در دل آهنگ حجازست و زهى یارى بخت اگر یک آهنگ درین پرده شود راست ... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2) ...
هوس کعبه و آن منزل و آنجاست مرا آرزوى حرم مکه و بطحاست(1) مرا در دل آهنگ حجازست و زهى یارى بخت اگر یک آهنگ درین پرده شود راست ... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (2) ...
سيماي حضرت محمد (ص )در شعر خاقاني شرواني (1)
سيماي حضرت محمد (ص )در شعر خاقاني شرواني (1)-سيماي حضرت محمد (ص )در شعر خاقاني ... اگر چه پيش و پس از خاقاني در آثار شاعران و نويسندگان ،بويژه آنها که مشرب عرفاني ... و چو طاها بينند (ديوان -99) شاعر ،در مراسم حج ،در مکه و مدينه ،حضور نبي بزرگوار را ... مي توانيم سيماي سلطان هدي را با توجه به شهر خاقاني در چند بعد ترسيم کنيم ...
سيماي حضرت محمد (ص )در شعر خاقاني شرواني (1)-سيماي حضرت محمد (ص )در شعر خاقاني ... اگر چه پيش و پس از خاقاني در آثار شاعران و نويسندگان ،بويژه آنها که مشرب عرفاني ... و چو طاها بينند (ديوان -99) شاعر ،در مراسم حج ،در مکه و مدينه ،حضور نبي بزرگوار را ... مي توانيم سيماي سلطان هدي را با توجه به شهر خاقاني در چند بعد ترسيم کنيم ...
ويژه نامه خود ارضايي بيماري خاموش-راههاي مقابله با خود ارضايي
(بررسی خود ارضایی از نقطه نظر علمی (1 در طول 7 سـال ابتـدایی زنـدگی، نیروی جنسی در یک پسربچه در تمام قسمت های بدن او .... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1).
(بررسی خود ارضایی از نقطه نظر علمی (1 در طول 7 سـال ابتـدایی زنـدگی، نیروی جنسی در یک پسربچه در تمام قسمت های بدن او .... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1).
طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1)
طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1)-طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1) نويسنده:ناصر ناصري* چکيده : طنز ... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) ...
طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1)-طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1) نويسنده:ناصر ناصري* چکيده : طنز ... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) ...
طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (3 )
(1) و مولف ابدع البدايع مي نويسد : « تهکم آن است که لفظي را در ضد معني خويش استعمال کنند براي استهزاء » (2) با اين تعريف .... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) ...
(1) و مولف ابدع البدايع مي نويسد : « تهکم آن است که لفظي را در ضد معني خويش استعمال کنند براي استهزاء » (2) با اين تعريف .... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) ...
4 خطر خانگي ، 4 پيشگيري آسان
4 خطر خانگي ، 4 پيشگيري آسان 4 خطر خانگيخطر 1 سقوط: سقوط به علت قرار گرفتن روي صندلي نامناسب، نردبان نامطمئن، ... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) ...
4 خطر خانگي ، 4 پيشگيري آسان 4 خطر خانگيخطر 1 سقوط: سقوط به علت قرار گرفتن روي صندلي نامناسب، نردبان نامطمئن، ... سيماي شهر مدينه در آثار خاقاني (1) ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها