تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 28 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هيچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در خانه‏اى از خانه‏هاى خدا برقرار نشد، مگر اين...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

ایمپلنت دندان سعادت آباد

موسسه خیریه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806891422




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1)
طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (1) نويسنده:ناصر ناصري* چکيده : طنز يکي از فروع ادبيات انتقادي و اجتماعي است که در ادبيات کهن فارسي، به عنوان نوع ادبي مستقل شناخته نشده و حدود مشخصي با ديگر مضامين انتقادي و خنده آميز چون هجو و هزل و مطايبه نداشته است . و از واژه طنز ، اغلب معني لغوي آن يعني مسخره کردن و طعنه زدن مد نظر شاعران و نويسندگان بوده است ولي معني امروزي آن ، که جنبه انتقاد غير مستقيم اجتماعي با چاشني خنده ، که بعد تعليمي و اصلاح طلبي و آموزندگي آن مراد است از واژه satire اروپايي اخذ شده است که در حقيقت اعتراضي است بر مشکلات و نابساماني ها و بي رسمي ها که در يک جامعه وجود دارد و گويي جامعه و مسئولان امر نمي خواهند اين اعتراض ها را مستقيم و بي پرده بشنوند و گاه وجدان بيدار و ضمير آگاه شاعران و نويسندگان با بزرگ نمايي و نمايان تر جلوه دادن جهات زشت و منفي و معايب و نواقص پديده ها و روابط حاکم در حيات اجتماعي ، در صدد تذکّر ، اصلاح و رفع آنها بر مي آيند که اوج آن را در آثار شاعران و نويسندگان دوره مشروطيت مي توان مشاهده کرد . در اين مقاله ضمن ارائه تعريف و تحليل طنز و فروع آن به جلوه ها و شگردهاي شکل گيري طنز اشاره شده است . واژگان کليدي : طنز ، هجو ، هزل ، شگردها و جلوه هاي طنز مقدمه : انسان گاهي اوقات به طور ناگهاني ميان واقعيت ها و ناسازگاري موجود ميان وضع پديده ها در ظاهر و باطن و بين آن چه هست و آن چه انتظار آن را دارد تناقض مي بيند و به خنده مي افتد . از مشاهده ناسازگاري و عدم تجانس ، متعجب مي شود و مي خندد . و در همين مفهوم ارسطو در تعريف خنده گفته است : « خنده ، نتيجه تعجب است » (1) و شوپنهاور گفته است : « هر بياني که در او ناسازگاري باشد خنده انگيز است » (2) پس با مشاهده يا شنيدن دو عنصر ناسازگاري ، انسان به تعجب و به تبع آن به خنده مي افتد ، اين خنده معمولاً با احساس تفوق و برتري در رفتار و گفتار و انديشه نسبت به فرد يا رويدادي همراه است که « انسان خود را در مرتبه اي والاتر از موضوع خنده مي بيند و اين تحقير و استهزا را خنده بيان مي کند و اين خنده ي تحقير آميز ، مي تواند اصلاح را در پي داشته باشد و هدف خنده ي تحقيرآميز ، نماياندن راستي ها و کژي ها از طريق نهيب زدن بر دريافت کننده توهين است ، يا خنده و اهانت بر کساني است که وجودشان اهانت انسانيت است » (3) البته هر خنده اي تحقير آميز و اهانت نيست و خنده همدردي ، خ شادي ، شرم و تعجب و تمسخر و ... از نمونه هاي گوناگون آن است . در انواع ادبي زبان فارسي از نظر محتوا ، اصطلاح هجو و فروع آن چون هزل ، فکاهه ، طنز و لطيفه و .. که گاه با شوخي و خوشمزگي و گاه تفريح و انبساط خاطر و گاه تمسخر و جد همراه است ايجاد خنده و تبسم مي کند که هر يک از اين خنده ها پيامهايي فردي و اجتماعي همراه دارند به طوري که خنده و تبسم طنز با شکل هاي گوناگون چه از لحاظ مضمون و محتوا و چه از لحاظ شکل و قالب در آثار اغلب شاعران ، به ويژه آنان که به انتقاد از نابساماني ها و مفاسد اجتماعي و بي عدالتي ها ... پرداخته اند ديده مي شود . (4) طنز : افسوس کردن ، مسخره کردن ، طعنه زدن ، سرزنش کردن ، تمسخر کردن ، در حال ناز و کرشمه کردن . ( فرهنگ معين ) طنز در ادب فارسي در چند معني به کار رفته است . الف ) مسخره و طعنه زدن : زبون تر از مه سي روزه ام مهي سي روز مرا با طنز چو خورشيد خواند آن جوزا ( کليات خاقاني ، دکتر سجادي ، ص 30 ) شيخم به طنز گفت حرام است مي مخور گفتم به چشم ، گوش به هر خر نمي کنم (5) ( حافظ ) ب ) نظامي گنجوي طنز را به معني « تقليد از سر تمسخر » به کار برده است : سايه که نقيضه ساز مرد است در طنز گري گران نورد است طنزي کند و ندارد آزرم چون چشمش نيست کي بود شرم( نقل از کيهان انديشه ، شماره 42 ، ص 112 ، مقاله دکتر احمد شوقي ) ج ) طنز به معني دروغ و مسخره : دي گفت سعديا من از آنِ توام به طنز آن عشوه دروغ دگر باره بنگريد( کليات سعدي ، به کوشش نوراله ايزد پرست ، ص 410 ) طنز در اصطلاح ادبي : در ادبيات کهن ايران ، طنز به عنوان نوع ادبي مستقل شناخته نشده است و مرز مشخصي با ديگر مضامين انتقادي و خنده آميز چون هجو و غيره نداشت و از واژه طنز هم اغلب معني لغوي آن يعني تمسخر کردن ، طعنه زدن مد نظر شاعران و نويسندگان بوده و است ولي در معني امروزي که جنبه انتقاد غير مستقيم اجتماعي با چاشني خنده که بُعد تعليمي و اصلاح طلبي و آموزندگي آن مراد است از واژه satire اروپايي که ريشه يوناني دارد اخذ شده است که در آن نويسنده يا شاعر با بزرگ نمايي و نمايان تر جلوه دادن جهات زشت و منفي و معايب و نواقص پديده ها و روابط حاکم در حيات اجتماعي ، درصدد تذکر ، اصلاح و رفع آنها بر مي آيد . که در ادبيات فارسي در سده ي اخير جايگاهي مناسب براي خود باز کرده است و اوج و پر رنگي آن را مي توان در دوره مشروطيت مشاهده کرد . ولي صاحب نظران و اديبان و طنز شناسان با ديدگاه ها و برداشت هاي شخصي ، تعاريفي نسبتاً متفاوت ارائه کرده اند که با ارائه تعريف آنان به تعريف جامعي که چهار چوب و ويژگي هاي طنز را دارا باشد بر خواهيم رسيد . فريدون تنکابني در تعريف طنز مي نويسد : « انتقاد اجتماعي در جامه ي رمز و کنايه ، با رعايت و حفظ جنبه هاي هنري و زيباشناسي » (6) دکتر احمد شوقي درباره اين تعريف مي نويسد : « انتقاد اجتماعي از لوازم طنز است ولي عنصر « رمز و کنايه ( از ضروريات حتمي طنز نيست به علاوه اشاره به خنده آميز بودن طنز که يکي از ويژگي هاي اصلي طنز مي باشد اشاره اي نکرده است » (7) آقاي عمران صلاحي مي نويسد : « طنز يعني به تمسخر گرفتن عيب ها و نقص ها به منظور تحقير و تنبيه ، از روي غرض اجتماعي ؛ و آن صورت تکامل يافته هجو است به عبارت ديگر : طنز ، هجوي است از روي غرض اجتماعي » (8) هم چنان که ملاحظه مي شود در اين تعريف نيز به هدف اصلي رسالت طنز که همانا اصلاح و بهبودي است اشاره نشده است . دکتر حسن انوري براي تعريف طنز چنين فرمولي ارائه کرده است . پديده + وضع در غير ما وضع له /+ بيان / + انتقاد /+ جوهر شعري و ادبي = طنز ادبي (9) در اين فرمول ادبي اولاً به چاشني خنده که يکي از اساسي ترين ويژگي طنز است اشاره نشده است . ديگر اين که منظور از « وضع در غير ما وضع له » به احتمال تضاد و ناسازگاري بين اين پديده ها و امور اشياء است و گر نه همه مجازها « ما وضع له » هستند ولي طنز نيستند . در اين تعريف نيز به هدف و رسالت اصلي طنز که انتقاد اجتماعي به قصد اصلاح و بهبودي جامعه باشد اشاره اي نشده است . دکتر شفيعي کدکني تعريف کوتاهي از طنز ارائه مي دهد و مي نويسد : « طنز عبارتست از تصوير هنري اجتماع نقيضين » (10) تعريف استاد شفيعي نيز جامع نيست چرا که : اولا هر اجتماع نقيضين ـ با توجه به معني و مفهوم طنز ـ داراي طنز نمي باشد و ما بين طنز و اجتماع متناقضين عموم و خصوص من وجه حاکم است ثانياً هر اجتماع نقيضين در بردارنده انتقاد اجتماعي نيست و چه بسا قصد اصلاح و بهبودي در آن مشاهده نمي شود . هم چنان که ملاحظه مي شود هر يک از تعاريف فوق داراي نارسايي هايي هستند و با نقل دو تعريف طنز که نسبتاً جامع و در بردارنده ي ويژگي هاي طنز است بسنده مي کنيم . دکتر بهزادي اندوهجردي در تعريف طنز مي نويسد : « طنز در اصطلاح ادب ، شيوه خاص بيان مفاهيم تند اجتماعي و انتقادي و سياسي و طرز افشاي حقايق تلخ و تنفر آميز ناشي از فساد و بي رسمي هاي فرد يا جامعه را که دم زدن از آنها به صورت عادي يا به طور جدي ، ممنوع و متعذّر باشد ، در پوششي از استهزاء و نيشخند ، به مظنور نفي و بر افکندن ريشه هاي فساد و موارد بي رسمي ، طنز ناميده مي شود » (11) دکتر احمد شوقي در مقاله اي ضمن برشمردن ويژگي هاي طنز تعريف جامعي ارائه داده اند که ضمن در نظر گرفتن مختصات و چهار چوب طنز ، آن را از هجو و هزل متمايز کرده اند . « طنز از نظر محتوا ـ نه قالب ـ يکي از انواع ادبي است که نويسنده و شاعر در آن علل و مظاهر واپس ماندگي و معايب و مفاسد و ناروايي هاي دردناک جامعه را ، به قصد اصلاح ، با چاشني خنده ، به طور برجسته و اغراق آميز و توأم با اشاراتي به وضع مأمول زندگي بيان مي کند » (12) با توجه به تعاريف فوق مي توان گفت : سه عنصر اصلي خنده مايه ، انتقاد اجتماعي و اصلاح طلبي در شکل گيري طنز دخيل هستند . نگاهي مختصر به تعريف طنز از ديدگاه غربي ها : دکتر جانسون در کتاب فرهنگ واژگان ، طنز را « شعري در نکوهش شرارت يا بلاهت » (13) تعريف مي کند . درايدن در تعريف طنز گويد : « هدف راستين طنز ، اصلاح پليدي هاست » (14) سويفت در تعريف طنز مي نويسد : « طنز نوعي آيينه است که نظاره گران عموماً چهره هر کس به جز خود را در آن تماشا مي کنند ، و به همين دليل است که در جهان اين گونه از آن استقبال مي شود ، و کمتر کسي آن را برخورنده مي يابد » (15) پير اندلو با زباني استعاري از رساله طنز گرايي مي گويد : « طنز مثل ستون هرمس دو چهره اي است که يک چهره ي آن به اشک هاي چهره ي ديگرش مي خندد » (16) هدف و خاستگاه طنز : اصولاً خاستگاه طنز از آنجا آغاز مي شود که رعايت حقوق ديگران نشود و آزادي توام با مسئوليت مورد تعدي واقع شود و بي بند و باري و هرج و مرج به عنوان آزادي تبليغ گردد و نظام جامعه در مسير طبيعي خود مورد تهديد قرار گيرد ستم و تجاوز در اشکال گوناگون چهره نمايد و مناديان آزادي ، خود عاملان بدبختي فکر و انديشه و آزادي گردند و ترقي و اعتلا جاي خود را به انحطاط و سقوط دهد و پويايي انديشه و حرکت ناشي از آن ، کم کم به رکود انجامد . در حقيقت طنز اعتراض است بر نارسايي ها و نابساماني ها و بي رسمي ها که در يک جامعه وجود دارد و گويي جامعه و مسئولان امر نمي خواهند اين اعتراض ها را مستقيم و بي پرده بشنوند . استاد زرين کوب مي نويسد : « هر يک از نابساماني ها و بي رسمي ها ممکن است سببي باشد براي پيدايش هجو و هزل يا طنز اجتماعي . طنز هر چند با شوخي و خنده همراه است اما نقدي است جدي بر نارسايي ها و اشکالات اجتماعي ، که قصد سازندگي و اصلاح دارد نه سوزندگي و تخريب . و دکتر آرين پور در نقد بودن طنز مي نويسد : « طنز نويسي بالاترين درجه نقد ادبي است به شرط آن که حوادث و چهره ها را دگرگون نکند » (17) و نيز در خنده ناک و شوخ طبعي بودن آن مي نويسد : « مبناي طنز بر شوخي و خنده است ، اما اين خنده ، خنده شادماني و شوخي نيست خنده اي است تلخ و جدي و دردناک و همراه با سرزنش و سر کوفت و کمابيش زننده و نيشدار که با ايجاد ترس و بيم ، خطاکاران را به خطاي خود متوجه مي سازد و در مقام تشبيه مي توان گفت که قلم طنز نويس کارد جراحي است نه چاقوي آدم کشي . با همه تيزي و برندگيش ، جانکاه و موذي و کشنده نيست بلکه آرام بخش و سلامت آور است . زخمهاي نهاني را مي شکافد و عفونت را مي زدايد و بيمار را بهبود مي بخشد » (18) بنابراين هدف طنز « به طور کلي ، تنبّه و توجه دادن افراد يا جامعه به معايب و مفاسد خود ، تحقير و کوبيدن رذايل اخلاقي ، رشد فضايل اخلاقي و در يک کلام تزکيه و تهذيب و اصلاح و به تکامل رساندن اجتماع است » (19) و دکتر بهزادي در علل خاستگاه طنز مي نويسد : « متأسفانه ، در چهارده قرن گذشته ، غالب زمامداران ، آرامش روح و شادماني خاطر خويش را در کسب تعلقات دنيوي مي جستند و با ريختن خون بي گناهان و بردن عرض و آبروي ديگران بر مسند قدرت قرار مي گرفتند و خداوند ، دين ، عدالت و اخلاق ، ابزار و وسايلي مي شدند در دست آنان ، براي فريب دادن مردم مظلوم » (20) و اضافه مي کند : « اين طنزها مولود هوس هاي زشت طنز پردازان ، در جهت خوار شماري ارزش هاي ديگران نيست بلکه تلاش روشنفکرانه و وطن پرستانه اي است ، به منظور ايجاد انگيزه و تفکر در مردم بي تفاوت و کم فرهنگ ، تا بهتر ببينند و بيشتر بينديشند و ناهنجاري هاي رايج در جامعه را تشخيص دهند » (21) پي نوشتها: *عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد خوي1 و 2 ـ تاريخ طنز و شوخ طبعي ، دکتر علي اصغر حلبي ، ص 56 و 57 .3 ـ بيست سال با طنز ، رويا صدر ، ص 1.4 ـ جهت آشنايي با قالبهاي شکل گيري طنز و فرق آن با هجو و هزل و فکاهه رجوع شود به : کيهان انديشه ، شماره 42 ، مقاله دکتر احمد شوقي. 5 ـ اين بيت در نسخه علامه قزويني نيامده است . 6 و 7 ـ کيهان انديشه ، شماره 42 ، خرداد ـ تير ـ 1371 ـ طنز و شيوه هاي گوناگون آن ، دکتر احمد شوقي. 8 ـ طنز آوران امروز ايران ، عمران صلاحي ، ص 5 .9 ـ يک قصه بيش نيست ، ص 57 .10 ـ اين کيمياي هستي ، ولي الله دروديان ، ص 114 ـ مفلس کيميا فروش ، ص 51 .11 ـ طنز و طنزپردازي در ايران ، دکتر بهزادي اندوهجردي ، ص 6 .12 ـ حافظ عاشقي رند و بي سامان ، ص 287 .13 و 14 و 15 ـ طنز ، آرتورپُلارد ، ترجمه سعيد سعيدپور ، ص 5 ، نشر مرکز. 16 ـ فرهنگ واژگان و اصطلاحات طنز ، محمدرضا اصلاني ، ص 140 17 و 18 ـ از صبا تا نيما ، ص 36 و 37 19 ـ پژوهش درباره طنز در شريعت و اخلاق ، مرکز پژوهش هاي صدا و سيما ، ص 25 .20 و 21 ـ طنز پردازان ايران ، ص 14 .منبع:نشريه پايگاه نور شماره 10ادامه دارد.../ج
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 873]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن