محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828712286
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) نويسنده:دکتر احمدرضا يلمه ها* چکيده : حافظ يکي از ارکان شعر فارسي و محبوب ترين شاعر در ميان فارسي زبانان است و ديوان وي پر خواننده ترين ديوان شعري و تجلي گاه فرهنگ و تمدن قوم ايراني است . درباره ي زندگي و شعر حافظ ، کتب و مقالات فراواني نوشته شده و محققان و نويسندگان هر يک از زاويه اي مخصوص ، شعر او را مورد نقد و بررسي قرار داده اند . آنچه از ديوان وي بر مي آيد اين است که وي با بيشتر علوم عقلي و نقلي ، کلام ، تفسير ، حکمت ، فقه ، عرفان ، موسيقي و نجوم آشنايي کامل داشته است . در مورد هر کدام از اين موضوعات و مضامين و تاثير هر کدام از اين علوم بر شعر حافظ ، مقالات و پژوهش هاي گوناگوني صورت گرفته است . يکي از موضوعات جذاب و جديد ، ميزان آگاهي حافظ از طبابت و علم پزشکي است . در جاي جاي ديوان اين شاعر مي توان تجلي ميزان اطلاعات وي را از موضوعات علم پزشکي مشاهده کرد . اما يک غزل در ديوان اين شاعر مشهود است که از لحاظ کاربرد کلمات و تعبيرات و مفاهيم علم پزشکي جلوه ي خاص دارد که در اين مقاله سعي شده است به بررسي و شرح اين غزل پرداخته شود . واژه هاي کليدي : حافظ ، اصطلاحات پزشکي ، مزاج و معالجه . مقدمه : حافظ يک شاعر استثنايي است . اگر او را بزرگترين شاعر زبان فارسي ندانيم ، بي شک با فرهنگ ترين و جامع ترين شاعر زبان فارسي هموست . شعرش تجلي گاه عصاره ي فرهنگ و تاريخ و تفکر قوم ايراني تا قرن هشتم هجري است . براي فهم زبان شعري او مانند شعر نظامي ، انوري ، خاقاني و سنايي شناخت مباحث فکري و فلسفي و تعبيرات و اصطلاحات خاص آن مباحث لازم و حتمي است . ممکن است شعر او را بخوانيم و معني ساده اي از شعر او را دريابيم ، اما با خواندن دو يا چند بار شعر او به ظرايف و دقايق عالي تر و پر نغزتر از شعر او خواهيم رسيد و به اين تعبير منسوب به استاد ملک الشعراي بهار نزديک مي شويم که شعر حافظ با انسان پير مي شود . يعني با افزايش دانش و تجربه ي ما گويي شعر او محتواي بيشتري پيدا مي کند . ( درس حافظ ، ص 35 ) معتبرترين و مستندترين منبع تحقيقي در مورد حافظ ، ديوان خود اوست . چنان که از ديوان اين شاعر مستفاد مي شود از دانشهاي مختلف زمان خود اطلاع و آگاهي کامل و در قرآن شناسي مقام شامخي داشته است . ( ذهن و زبان حافظ ص 41 ) با علم کلام ، مباحث و مضامين عرفاني و فلسفي ، علوم بلاغي ، صرف و نحو و متون ادب عرب ، موسيقي ، نجوم ، علوم شرعي و نقلي ، تفسير ، فقه ، لغت و حکمت آشنايي داشته و سخن او سرشار از مباحث حکمت آميز و تلميحات تاريخي و قصص قرآني و ديني و اساطير ايراني است . طبيبانه ترين غزل حافظ : سالها پيش در حين مطالعه ديوان حافظ به غزلي برخورد کردم که اصطلاحات و تعبيرات به کار رفته در آن غزل ، ذهن مرا به خود جلب کرد و با تدقيق و تامل در آن دريافتم که حافظ در سرودن اين غزل سعي کرده است اصطلاحات پزشکي را به گونه اي ظريف و دقيق بيان کند . مطلع آن غزل چنين است : فاتحه اي چو آمدي بر سر خسته اي بخوان لب بگشا که مي دهد لعل لبت به مرده جان ابتدا بايد گفت در بعضي از نسخ ديوان حافظ به جاي خسته ، کشته ( و يا مرده ) ضبط شده است . خسته به معني « بيمار» از کشته ، هم با ساخت و بافت آهنگي مصراع همخوان تر و هم با سياق تمام غزل که دلالت بر مريض بودن شاعر دارد متناسب تر است . خسته به معني بيمار در ديوان حافظ سابقه دارد . او در بيتي ديگر گويد : جان بيمار مرا نيست ز تو روي سوال اي خوش آن خسته که از دوست جوابي دارد ( ديوان حافظ ، ص 160 ) در گذشته براي شفاي بيمار سوره ي حمد خواندن معروف و مرسوم بوده است و چنان که در حديث آمده است « فاتحه الکتاب شفاء من کل سم » و نيز « هي ام القرآن و هي شفاء من کل داء » ( روض الجنان و روح الجنان ، ج 1 ، ص 32 ) حافظ شناس معاصر ، مسعود فرزاد درباره ي اين غزل نوشته اند که « حافظ اين غزل را هنگامي انشاد کرده است که مريض بوده و يکي از دوستان براي احوالپرسي به ديدن او آمده است و حافظ از او تقاضا مي کند که براي او فاتحه بخواند و زبان باردار او را ببيند و نبضش را بگيرد » . ( حافظ ، صحت کلمات و اصالت غزلها ، ص 1018 ) يک غزل ديگر در ديوان حافظ وجود دارد که مطلع آن شباهت بسياري با اين غزل دارد و در شرح آن غزل هم گفته اند که شايد حافظ در موقع سرودن آن غزل بيمار بوده است و مطلع آن غزل چنين است : درآ که در دل خسته توان درآيد باز بيا که در تن مرده روان درآيد باز ( ديوان حافظ ، ص 232 ) در مطلع هر دو غزل کلمات خسته ، مرده ، جان ( يا روان ) تکرار گرديده و در هر دو غزل حافظ به گونه اي از فراق اين دوست در رنج و ناله بوده و با ديدن دوست مسرور و شادمان در بيت دوم همان غزل آمده است که : بيا که فرقت تو چشم من چنان در بست که فتح باب وصالت مگر گشايد باز و اين چنين وصال دوست را تنها عامل بهبودي خود مي داند . در متون گذشته نيز آمده است که « چون بر سر بيمار شود ، با بيمار تازه روي و خوش سخن باشد و بيمار را دل گرمي دهد که تقويت طبيب بيمار را قوت حرارت غريزي بيفزايد » ( قابوسنامه ، ص 181 ) واژه ي پرسش که حافظ در بيت دوم اين غزل آورده ، به معني احوالپرسي و بازديد است . حافظ گويد : آنکه به پرسش آمد و فاتحه خواند و مي رود گو نفسي که روح را مي کنم از پي اش روان تناسب و ترادف الفاظ پرسش ( به معني احوالپرسي ) ، فاتحه خواندن براي مريض ، نفس و روح و روان ( به معني جان ) باز شعر را در حال و هواي مريضي شاعر سوق مي دهد . اين که حافظ گفته « مي رود » حاکي از آن است که دوست ديدار کننده ، فقط براي مدت محدودي نزد حافظ مانده و زود رفته است و از او خواهش مي کند که نرود . حافظ در بيت غزل مورد بحث ، گويد : اي که طبيب خسته اي روي زبان من ببين کاين دم و دود سينه ام بار دل است بر زبان باز کلمات و ترکيبات اين بيت ، به غزل مفهوم کاملاً پزشکي مي دهد . طبيب و خسته ( به معني بيمار ) و روي زبان ديدن و دم و دود سينه و وجود بار دل بر زبان همه مبيّن همين موضوع مي باشد . بار دل و روي زبان ديدن اشاره به اين دارد که در گذشته طبيب ، هنگام معاينه باليني بيمار ، براي تشخيص وضع مزاجي بيمار ، ابتدا روي زبان او را نگاه مي کرد و قشري بر روي زبانش مي ديد مي گفت زبانش باردار است و اين نشانه ي امتلاي معده بوده است . و در کتاب قانون ابوعلي سينا نيز آمده که « از رنگ زبان که سفيد يا زرد يا سرخ يا سياه بنمايد ، مي توان نوع سوء مزاج را تشخيص داد . مثلاً سرخي و به خصوص سرخي و زبري زبان ، دليل ورمهاي خوني در اطراف سر و معده و کبد مي شود » ( قانون در طب ، کتاب سوم بخش 1 ، ص 232 ) در بعضي از نسخ ديوان حافظ ، به جاي « روي زبان » ، « روي و زبان » مضبوط است که اگر چنين باشد اشاره دارد به اينکه در پزشکي علاوه بر اين که زبان بيمار را مي ديدند ، از ديگر نشانه هاي مريضي ، رنگ چهره بوده که پزشکان به اين نکته توجه خاص داشته و از رنگ بيمار ، مزاج او را تشخيص مي دادند . مولوي مي گويد : چنانک از رنگ رنجوران ، طبيب از علت آگه شد ز رنگ و روي چشم تو به دينت پي برد بينا ( کليات شمس ، ص 71 ) و خواجوي کرماني گويد : حال رنگ روي خواجو عرضه کردم بر طبيب ناردان فرمود از آن لب گفت کان صفرا بود ( ديوان خواجوي کرماني ، ص 83 ) حافظ در بيت مورد بحث به دوست ( محبوب ) خود مي گويد روي زبان مرا نگاه کن ، اما باري که بر زبان من مي بيني از معده نيست ، بلکه بار غم دل است و دم و دود سينه نيز استعاره از آه و ناله سينه سوزان او به واسطه ي غم دل اوست . پس از معاينه زبان و رنگ روي ، طبيب به سراغ نبض بيمار مي رفته است . در قابوسنامه مسطور است . « آنگاه دست بر مجسه ي بيمار نه اگر بجهد و زير انگشت برود ، بدان که خون غالب است و اگر زير انگشت باريک و تيز جهد ، صفرا غالب باشد و اگر زير انگشت دير و سطبر و سست جهد ، رطوبت غالب باشد . پس اگر مخالف جهد ، بر آن جانب که ميلش بيشتر بيني ، حکمتش بر آن جانب کن » ( قابوسنامه ، ص 182 ) در مثنوي مولانا در داستان پادشاه و کنيزک مي خوانيم : رنگ رو و نبض و قاروره بديد هم علاماتش هم اسبابش شنيد ( مثنوي ، دفتر اول ، بيت 103 ) و در ديوان غزليات او مي خوانيم : رفتم به طبيب و گفتم اي زين الدين اين نبض مرا بگير و قاروره ببين ( کليات شمس ، رباعيات ، ص 1400 ) و حافظ در غزل مورد بحث گويد : باز نشان حرارتم ز آب دو ديده و ببين نبض مرا که مي دهد هيچ ز زندگي نشان بين نبض و تب هم رابطه وجود دارد . هر چه حرارت بدن بالاتر رود ، ضربان نبض شديدتر مي شود . ابن سينا در کتاب قانون در طب در فصل عوامل موثر بر نبض مي نويسد : « نبض به اندازه ي معيني نياز به خاموش گردانيدن دارد ، چه ممکن است حرارت به حدي برسد که جهت برگشتن به حالت اعتدال ، به عامل فرو نشاننده ي آن نياز باشد » ( قانون در طب ، کتاب اول ص 296 ) محتشم کاشاني در اين مورد گويد : مرا تبي است که اگر از درون برون افتد به نبض من نتواند طبيب دست نهاد ( ديوان محتشم کاشاني ص 193) علاوه بر ارتباط نبض و تب که حافظ با اسنادي کامل آن را بيان کرده ، بيت مورد نظر به يکي از موثرترين روشهاي مقابله با تب نيز اشاره شده است . و آن پاشويه کردن است . رازي در کتاب من لايحضره الطبيب مي نويسد : « براي تبهايي که با حرارت همراه بوده و سپس طولاني شده است و براي لرز شديد ، ريختن آب جوش در طشت و پاشويه نمودن بيمار و رفتن در آب داغ که لرز را کم و عرق را زياد و شدت تب را مي شکند مفيد است » ( من لايحضره الطبيب ، ص 124 ) حافظ هم مي گويد تن تب دار مرا با اشک گرم ديدگانم بشوييد و پاشويه دهيد و پس از کاستن حرارت بدن و کاهش نبض و تبم ، ببينيد که آيا نشانه اي از زندگي و حيات در آن يافت مي شود . در کتاب هدايه المتعلمين در باب حمّيات آمده است که : «چون تن چندان گرم گردد که از کارهاي طبيعي بماند اين را تب گويند و سبب اين گرم گشتن تن ، گرم گشتن دل بود ، چندان گرم گردد تا شرايين به او گرم گردد و همه تن را گرم کنند چندان که از کارهاي طبيعي بماند » ( هدايه المتعلمين ، ص 644 ) و اين چنين تب زياد باعث سوزش و گرمي استخوان مي شود . و حافظ به طرز بسيار زيبا و شيوايي به اين مضمون در همان غزل اشاره کرده است : گر چه تب ، استخوان من کرد ز مهر گرم و رفت همچو تبم نمي رود آتش مهر از استخوان او مي گويد : که اگر چه معشوق به واسطه ي عشق و محبّت ، استخوان مرا با تب عشق خود گرم کرد و رفت ، ولي آتش عشق او هرگز از وجودم همچو تب بيرون نخواهد رفت . اين تب حافظ ناشي از تب عشق و اندوه ناشي از آن است . و نکته اينجاست که در متون پزشکي از جمله در قانون ابن سينا به نوعي تب به نام تب اندوهي اشاره شده که ناشي از اندوه و ناراحتي است . ابن سينا مي نويسد : « گاهي رخ مي دهد که انسان در نهايت حالت حزن و اندوه است و در نتيجه آن روان به سوي داخل تن به حرکت در مي آيد و در اندرون خود را حبس مي کند و با حالتي از گرمي روبرو مي شود و بدن بيمار را تب در بر مي گيرد» . ( قانون در طب ، کتاب چهارم ، ص 23 ) بين تب و استخوان نيز همانند تب و نبض ارتباط وجود دارد . اين مضمون هم در متون پزشکي و هم در شعر شاعران به وفور به کار رفته است . محتشم کاشاني گويد : تب فراق توام سوخت استخوان و هنوز برون نمي رود از مغز استخوان چه کنم ( ديوان محشتم کاشاني ، ص 293 ) و شاعر معاصر شهريار چنين گويد : گر سوزد استخوان جوانان شگفت نيست تب موم سازد آهن و پولاد تفته را ( کليات ديوان شهريار ، ص 162 ) پس از معاينه ي روي زبان و نبض ، نوبت به قاروره مي رسيد . قاروره شيشه اي است که ادرار بيمار را در آن براي تشخيص نزد طبيب مي بردند . در قابوسنامه آمده است : « پس چون مجسه معلوم کردي اندر قاروره نگاه کن » ( قابوسنامه ، ص 183 ) پي نوشت: *عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد دهاقان منبع:نشريه پايگاه نور شماره 10ادامه دارد.../ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1308]
صفحات پیشنهادی
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1)
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) نويسنده:دکتر احمدرضا يلمه ها* چکيده : حافظ يکي از ارکان شعر فارسي و محبوب ترين شاعر در ميان فارسي زبانان است و ديوان وي پر ...
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) نويسنده:دکتر احمدرضا يلمه ها* چکيده : حافظ يکي از ارکان شعر فارسي و محبوب ترين شاعر در ميان فارسي زبانان است و ديوان وي پر ...
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2)
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2)-حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2) در چهار مقاله نيز در احوال ... منابع : 1 ـ استعلامي ، محمد ( 1382 ) ، درس حافظ ، انتشارات سخن ، چاپ اول 2ـ ...
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2)-حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2) در چهار مقاله نيز در احوال ... منابع : 1 ـ استعلامي ، محمد ( 1382 ) ، درس حافظ ، انتشارات سخن ، چاپ اول 2ـ ...
معنای شعر ناب
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1)-حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) نويسنده:دکتر ... ممکن است شعر او را بخوانيم و معني ساده اي از شعر او را دريابيم ، اما با خواندن دو يا چند .
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1)-حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) نويسنده:دکتر ... ممکن است شعر او را بخوانيم و معني ساده اي از شعر او را دريابيم ، اما با خواندن دو يا چند .
حافظ مرا ساخت
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1)-حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) نويسنده:دکتر ... ذهن مرا به خود جلب کرد و با تدقيق و تامل در آن دريافتم که حافظ در سرودن اين غزل سعي .
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1)-حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) نويسنده:دکتر ... ذهن مرا به خود جلب کرد و با تدقيق و تامل در آن دريافتم که حافظ در سرودن اين غزل سعي .
تاثير سنايي و انوري بر شعر حافظ
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) در مورد هر کدام از اين موضوعات و مضامين و تاثير هر کدام از اين علوم بر شعر حافظ ، مقالات ... براي فهم زبان شعري او مانند شعر نظامي ...
حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) در مورد هر کدام از اين موضوعات و مضامين و تاثير هر کدام از اين علوم بر شعر حافظ ، مقالات ... براي فهم زبان شعري او مانند شعر نظامي ...
طنز و جلوه هاي شکل گيري آن در ادب فارسي (3 )
(1) و مولف ابدع البدايع مي نويسد : « تهکم آن است که لفظي را در ضد معني خويش استعمال کنند براي استهزاء » (2) با اين تعريف ..... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) ...
(1) و مولف ابدع البدايع مي نويسد : « تهکم آن است که لفظي را در ضد معني خويش استعمال کنند براي استهزاء » (2) با اين تعريف ..... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) ...
وظايف منتظران ظهور (1)
احادیث و روایات: امام صادق (ع):يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است. .... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) · حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2) ...
احادیث و روایات: امام صادق (ع):يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است. .... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) · حافظ و يک غزل ناب پزشکي (2) ...
نحوه صحيح مصرف دارو
vazeh.com 03:07:41 04:54:16 12:09:30 19:22:58 19:44:26 1:20 مانده تا اذان ظهر. ذکر روزهای هفته. تبلیغات .... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) · حافظ و يک غزل ناب ...
vazeh.com 03:07:41 04:54:16 12:09:30 19:22:58 19:44:26 1:20 مانده تا اذان ظهر. ذکر روزهای هفته. تبلیغات .... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) · حافظ و يک غزل ناب ...
وظايف منتظران ظهور (2)
(1) عيد ولادت امام عصر (عج) ، عيد آيندهساز تفاوت عيد ولادت حضرت بقيت الله با بقيهى اعياد اسلامى اين است كه اعياد بزرگ ، همه از ... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) ...
(1) عيد ولادت امام عصر (عج) ، عيد آيندهساز تفاوت عيد ولادت حضرت بقيت الله با بقيهى اعياد اسلامى اين است كه اعياد بزرگ ، همه از ... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1) ...
ويژه نامه خود ارضايي بيماري خاموش-راههاي مقابله با خود ارضايي
به همین دلیل هم هست که فروید خود ارضایی را یک نقص فردی نـامگـذاری مـی کند تأثیر خود ارضایی بر .... و يک غزل ناب پزشکي (2)... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1)... ...
به همین دلیل هم هست که فروید خود ارضایی را یک نقص فردی نـامگـذاری مـی کند تأثیر خود ارضایی بر .... و يک غزل ناب پزشکي (2)... حافظ و يک غزل ناب پزشکي (1)... ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها