تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آدمى با نيّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804785270




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کعبه در آثار خاقاني (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
کعبه در آثار خاقاني (1)
کعبه در آثار خاقاني (1) نويسنده: ليلا مرندي* چکيده «کعبه» با همه ي رمز و رازش در سينه اشعار شعراي ادب فارسي يکي از والاترين جلوه هاي هنري، خلاقيت هاي ذهني و ديدني ترين تابلوهاي انديشه و احساس اين نقش بندان سخن است. و «ديوان» و «تحفه العراقين» خاقاني نيز آينه اي تمام نما از اعتقادات و باورهاي مذهبي او در مورد کعبه مي باشد. او کوشيده است تا نماهاي رنگارنگ و متنوع و زيباي کعبه را آنچنان که هست با همه ي جرئيات آن به ياري انديشه و هوش سرشار و احساس دروني خود و نيز به مدد نبوغ شاعرانه آشکار سازد. تعابير او در پرمايگي و پروردگي به کمال رسيده است. و به اين ترتيب وي در آثار فوق زيباترين و شيواترين ستايشها را از کعبه به نظم کشيده است. و به جرأت مي توان گفت که در ادب فارسي، کعبه، در آينه ي شعر هيچ شاعري به اندازه ي شعر خاقاني جلوه و زيبايي ندارد. کلمات کليدي: کعبه، حجرالاسود، زمزم، ناودان، اماکن مقدمه سيماي کعبه، اين پرسابقه ترين مکان عبادي مسلمانان در شعر خاقاني، شاعر توانا و معتقد ايراني، سيمايي باشکوه و دل انگيز است. گرچه در آثار شاعران و نويسندگان پهنه ي ادب فارسي اين مکان به اشکال گوناگون و با شور و احساس بس عجيبي به نمايش گذاشته شده است، ولي با عنايت به اين که يکي از اشتياقات پرشور خاقاني در تمامي عمر، شوق زيارت خانه ي خدا بوده و توانسته دو بار به آن نائل شود و رهاورد اين سفرها علاوه بر سفرنامه ي منظوم تحفه العراقين، کعبه ستايي هاي پرشکوه و بي نظير اوست که از اهم قصايد ديوان وي به شمار مي آيند و به خوبي بازتاب اين اشتياق و شور دروني او و ارائه دهنده ي تصويري بکر و شفاف از اين مکان مقدس مي باشند. خاقاني شاعر سخن گستر ايراني، همواره در پي انديشه ها و ارزش هاي نو و تصويرهاي زيبا بوده است. بنابراين تصوير کعبه در آثار او، نمايش شورانگيزي از جلوه هاي پر شور عاطفي و اعتقادي است، دنيايي است سرشار از معنويت و تقدس و جذبه و سراپا عشق و دل دادگي. او که دل و روحش در چشمه زارهاي علم و ادب گشت و گذار کرده و داراي انديشه ي پويا و ذهن نکته سنج و زباني شيوا شده است، بي شک قدرت چنين توصيف عظيمي را يافته است. شاعر سخنور شروان، رواني و روشني را در تاروپود سخن خويش تنيده است و در قلمرو انديشه و احساس خود واژه هاي بسيار زيبا ساخته و آن ها را در قالب جملات فرو ريخته و بهترين تعابير را به وجود آورده است. به جرأت مي توان گفت که شيواترين و بلندترين ستايش ها، در پهنه ادب فارسي در مورد کعبه از آن شاعر بلند پايه ايران، افضل الدين بديل خاقاني است. دکتر زرين کوب مي نويسد: «در قصايد او کعبه مثل يک بهشت آسماني، از آن هم نوراني تر و مقدس تر وصف شده و مواقف حاجيان به نحو شوق انگيزي در طي مراسم تصوير شده بود. شاعر هر چه ديده بود، جلال و شکوه و عظمت بي مانندي بود که سزاي بيت و لبيک به امر رسول صاحب بيت بود» .(زرين کوب، عبدالحسين، ديدار با کعبه جان، ص145)اشتياق و شور دروني خاقاني به کعبه آن چنان وجود او را تسخير و او را به عشقي شيدا تبديل مي کند، که معتقد است خداوند محبت و ارادت کعبه را در فطرت تمامي بندگان سرشته است و اين محبت يک امري فطري بوده و در نهاد او هم به وديعه نهاده شده است. قدرت رحم گشاده و زاده جهان تو بر ناف خاک ناف زده ماده و نرش (ديوان/218)شاعر شروان در «تحفه العراقين» که يک سفرنامه ي منظوم است مشاهدات خود را در سفر حج که با اجازه ي شروان شاه انجام داده به نظم در آورده است. که در حدود سي صفحه از اين کتاب و نزديک به چهارصد بيت در مورد تعريف و توصيف مکه و کعبه اماکن و متعلقات آن ها است. (حدود 120بيت از اين اشعار فقط در توصيف کعبه مي باشد).شاعر نه تنها خود را مقيد به پاس داشت حريم کعبه و ابراز ارادت به اين مکان مي کند بلکه در خطاب به آفتاب، در صفت کعبه سخن گفته و از آفتاب مي خواهد که دوباره به گرد کعبه باز گردد و به مانند مرغي که از گل دانه مي چيند سنگ سياه کعبه را از دل ببوسد. پس باز به کعبه بازگردي گرد نقطه نياز گردي چون مرغ که دانه چيند از گل سنگ سيهش ببوسي از دل چون ابر که ريخت قطره باران خاک حرمش ببوسي از جان بر کعبه چه منت از زمين بوسيا بر مصحف ز پر طاووسچون سنگ سياه را کني لمس ننديشي از آفت اذا الشمس... (تحفه العراقين/132)شاعر بعد از اين که در خطاب به آفتاب از وصف کعبه سخن گفته، خود کعبه را مورد خطاب قرار داده و آن را قطب مراد مردان و پاک ترين سلاله ي مکرم در ناف زمين دانسته است. «و بيت المعمور» را مادر و بيت المقدس» را برادر کعبه معرفي کرده و به مانند عروسي زيبا در نهايت زيبايي و دلربائي دانسته است. اي قطب مراد جان مردان گردت چو بنات نعش گردان اي پاک سلاله ي مکرمدر ناف زمين ز صلب آدم اي اختر ثابت از تعظم سطح زمي از تو چرخ هشتمبيت المعمور مادر تست بيت المقدس برادر تستماني به عروس حجله بسته در حجله ي چارسو نشسته حوري به مثال عبقري پوششاهي به مثل دواج بر دوش بر عرش که چارسو نماي است هم زين دو چهار سو به پاي است... (تحفه العراقين/133-132)خاقاني در ادامه ي اين بيات از اين که پوشش کعبه از بافته ها و منسوجات غير مسلمان است اظهار تأسف و شرمندگي مي کند و مي گويد: افسوس که جاي شرمساري است مرکوب نه در خور عماري است دارنده ي هاشمي شعاري پس جامه ي روميان چه داري بايد که به دامن تو پيوست از دامن تو بر آسمان جست...کرده است حق از صوابديدت خاقاني را درم خريدت (تحفه العراقين/134)اشتياق و شور دروني به کعبه با سرودن اين ابيات فروکش نمي کند و او درصدد يافتن فرصتي است که از شروان که در مقابل کعبه «کثيف منزلي» است. رو به سوي کعبه کند مي خواهد که به بارگاه کعبه رسيده و در اثر بوسه زدن هاي پي در پي ديوار کعبه را به مانند پوسته ي ترنج خال خال کند و آن قدر اشک بريزد که اشک هاي او مبدل به اشک خونين شود. خاقاني آرزوي ديدار کعبه اي را دارد که هر روز پنج نوبت به سمت آن گاهي در حال رکوع است و گاهي در حال قيام و گاهي در حال سجده، و هر سحرگاه که مرغ دم بر مي آورد مرغ دلش هواي آن جا را در سر دارد و تمام وردش اين است که اي «بيت ا...عمرک ا...» اما چشمان او تاب و تحمل آن همه شکوه و جلال را ندارد و به اين جهت به چشمانش خشمگين مي شود. خاقاني از اين کثيف منزل دارد به تو روي خيمه ي دلخواهد که رسد به بارگاهت تا خاک زمين و خاک راهت از بوسه کند ترنج کرداروز اشک کند چو دانه ي نار در خدمت تست پنج هنگام گه دال و گهي الف گهي لام هر صبح که مرغ دم برآرد مرغ دل او سر تو دارد وردش همه اين بود سحرگاه کاي بيت ا...عمرک ا...تا بر در حکم تست کامش شد هندوي هندوي تو نامش اين هندو هنوش چه نام است يعني حجر تو را غلام است...بپذير ثناي نو رسيده زين هندوي داغ بر کشيده ديدار تو بر نيافت چشمش زان بر بصر خود است خشمش... (تحفه العراقين/135)خاقاني که شاعري بسيار حساس و داراي روحي لطيف است نمي تواند در برابر بي تابي ها و کشمکش هاي دروني خود تاب آورد لذا تصميم مي گيرد که به زيارت کعبه رود اما به دليل وابستگي شديد خانواده اش به او و نيز به خاطر اندوه والدين از اين سفر باز مي ماند و در نهايت غم و اندوه و خطاب به کعبه مي گويد: امسال عزيمت تو مي داشت ليک اندوه والدينش نگذاشت چون بر دال والدين گره ديد بار املش گشاده به ديد افکند رضاي اين و آنش بر پاي دو کنده ي گرانش شد دست قضاش ميخ دامن شد بند قدر طناب گردن نه هيچ دل وداع بودش نه برگ «من استطاع» بودش مانند زمين زمن فروماند در جيفه گه عفن فروماند در گريه به خنده مي سرايد کز سرد زمن سفر کي آيد (تحفه العراقين/ 136-135)در اهميت کعبه همين بس که شاعر تواناي شروان آن را موجب آرامش و قرار عالم و اساس هستي مي شمرد و به اعتقاد ديرينه اي که محل کعبه را در کره ي زمين مي دانند نظر دارد و مي گويد: در جمله قرار عالم از توست اجزاي زمين فراهم از توست گر نقل کني ز منزل خاک از هم بشود مفاصل خاک سنگ تو اساس هشت مأوي است چاه تو پناه هفت درياست سنگ تو زصد هزار کان به جسم تو زصد هزار جان به چون از تو حيات خلق دانم حاشا که ترا جماد خوانم...و با يادآوري داستان ابرهه به تلميح گفته است: با سنگ تو هر که داشت غضبان مرغانش کنند سنگ باران...چون طلعت کعبه ديده باشي در ظل وي آرميده باشي (تحفه العراقين/141-140)و سرانجام خاقاني در پايان اين سفرنامه ي منظوم سبب و نحوه ي سرودن اين اشعار را بيان کرده و گفته است که: داني که بدان هدايت آباد توفيق مديحم از چه افتاد از مجلسش آفتاب يک روز دزديد جواهر شب افروز آورد به من که اين جواهر بسيار به خازنان خاطريا گرنه فروگشايش از هم در سلک سخن برش مسلم...من اين همه گوهر از سر کلک راندم به چهل سباح در سلک (ص249-248)(کارشناسي ارشد ادبيات فارسي و عضو باشگاه پژوهشگران جوان-واحد خوي)*
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 782]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن