واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: فیلم سینمایی "به همین سادگی" به کارگردانی سیدرضا میرکریمی که جمعه 12 بهمن در نخستین روز جشنواره فیلم فجر در سینمای رسانههای گروهی به نمایش درآمد، در اصل مرثیهای برای زنان خانهدار ایرانی است. به گزارش خبرنگار مهر، برای بیان مسایل و مشکلات اجتماعی استفاده از واقعگرایی یکی از راههای رایج محسوب میشود. به خصوص که باعث میشود مخاطب نزدیکی بیشتری با اثر احساس کند و همین موضوع به ارتباط بیشتر و مناسبتر مخاطب با فیلم منجر شود. اما در شرایطی استفاده از رئالیسم میتواند جذابیت داشته باشد که سینماگر واقعیت را با دستکاری خاص خود روایت کند. تماشای واقعیت همانند آنچه در زندگی عادی وجود دارد، هیچ و لذتی ندارد. چون واقعیت جاری به تکرار و روزمرگی نزدیک است و به همین خاطر جذابیت خاصی ندارد. ایجاد اتفاقات فرعی در داستان و طرح شرایطی ویژه یا ایجاد موقعیت های دشوار که مخاطب را دچار چالش و تفکر کند، راهی مناسب برای بیان واقعیت های زندگی محسوب می شود. میرکریمی در "به همین سادگی" سراغ زندگی می رود و به روایت گوشه ای از مشکلات زنان خانه دار می پردازد. زنی که مسئولیت اداره یک خانه و مراقبت و تربیت دو کودک خود را دارد با بی تفاوتی همسر مواجه است. نکته ای که در آخر داستان با بی توجهی شوهر در تغییرات ظاهری زن و فراموشی کامل سالروز ازدواج همراه می شود و زن را به بحران نزدیک می کند. این موضوع هر چند تاکنون به شکل های مختلف روایت شده، اما به جهت فراگیری و اهمیت همواره می تواند دستمایه فیلمسازان برای روایت قصه ای تازه قرار بگیرد، اما مشکل بزرگ این فیلم روایت زندگی همانند شرایط عادی و روزمره محسوب می شود؛ یعنی رونوشت برابر اصل در نظر گرفته شده است. شناخت فیلمساز از جنبههای مختلف مشکلات زنان خانهدار نشان از مطالعه مناسب و همهجانبه وی دارد. دوری از کلیشه و توجه به مسایلی که روح یک زن و مادر را آزار می دهد، بیش از آنکه مشکلات جسمی یا دشواری فعالیت روزمره این قشر را یادآور شود نکته مهم و قابل توجه اثر محسوب می شود. ولی همانطور که اشاره شد فیلم درگیر ارایه روایتی کم اتفاق و روزمره شده است. در این فیلم مسئله حاشیه ای عروسی یکی از همسایه ها، زن باردار تازه وارد که از آسانسور می ترسد یا شیطنت علی و دوستش برای خوردن کیک و تلاشی که زن برای راضی نگه داشتن دخترش می کند و نحوه رفتار منشی شرکت که به تماس های موبایل همسرش پاسخ می دهد هر چند در طول داستان فراز و نشیب هایی به وجود می آورد که تاحدودی مخاطب را به تماشای اثر و دنبال کردن قصه تشویق می کند، اما این میزان اتفاق برای فیلمی نزدیک به 100 دقیقه کافی نیست. البته "به همین سادگی" در برخی مواقع به شیوه بیانی ناتورالیستی در سینما نزدیک می شود و نوعی بیهودگی ظاهری در شرایط زندگی عادی و نبود یک اتفاق هیجان آور را مطرح می کند، اما در ادامه استفاده از بیان رئالیستی همچنان بر قصه سایه می اندازد و سینماگر تلاش دارد مخاطب را از پوسته ظاهری یک روز از زندگی زنی خانه دار به سمت مشکلات روانی و عاطفی زنان و مادران جامعه هدایت کند. کارگردان از همان سکانس ابتدایی فیلم سعی می کند تنهایی، خستگی و دلزدگی زن در زندگی اش را نشان بدهد. در ادامه داستان نیز مسئله خسته کننده بودن شرایط زیستی شخصیت اصلی داستان مورد تاکید قرار می گیرد تا مخاطب به این نتیجه برسد که به خاطر بی توجهی های اطرافیان، بردباری زیاد و تلاش فراوان زن برای حمایت از همسر و فرزندان طاقتش به انتها رسیده است. در این فرآیند مخاطب در اصل باید به موقعیت های حسی فیلم نزدیک شود و خود را در شرایط نامناسب موجود بازنگری کند، اما ریتم کند فیلم و خستگی فراگیر اثر ذهن بیننده را آزرده می کند. میرکریمی در این اثر روی مسئله بیان تصویری تاکید بیشتری می کند. مقایسه زندگی زن با مرد تنها خانه روبرویی که همخانه اش یک گربه است، تاکید بر مسیر رفت و برگشت زن از روی پل هوایی اتوبان برای ملاقات با استاد شعر و داستان، تک افتادگی زن به خاطر نوع حجاب در میان زنانی با تیپ امروزی در پیاده رو، بارش برف روی پشت بام و تلاش زن برای برداشتن ملحفه های سفید از روی بند رخت و در پایان مسئله باز کردن قرآن تازه عروس هر چند ترفندهای مناسبی برای ایجاد فضای مناسب بصری است، اما مشکل خسته کننده بودن فیلم را حل نمی کند. "به همین سادگی" می تواند تلنگری به همه افراد جامعه برای توجه بیشتر به زنان و مادرانی باشد که در خانه یار و مددکار همسران و فرزندان خود هستند و در جهت روشن نگهداشتن شعله فروزان زندگی تلاش می کنند، اما این مرثیه سرایی برای شرایط زنان خانه دار آنقدر جذابیت ندارد که مخاطب را وادار کند تا پس از پایان فیلم به تفکر بیشتر بپردازد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]