واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسکانیوز : نوع متفاوت روایت و روابط دال و مدلولی غالب بر "دایره زنگی " به گونه ای است که تا لحظات پایانی مخاطب را درگیر "شاید" ها و احتمالات می کند . روایت در این فیلم به صورت موازی از چند خانواده شروع می شود . خانواده جعفریان (امین حیایی و همسرش) در حال رفتن به مراسم عروسی با مردی مواجه می شوند که ماشینش به سرقت رفته است . مرد از آن ها کمک می خواهد و برای تعقیب دزد و ماشین ، سوار خودروی آن ها می شود . ماشین به سرقت رفته از چراغ قرمز می گذرد اما آقای جعفریان حاضر نمی شود پا روی قانون بگذارد به همین دلیل ، مرد از ماشین پیاده می شود . در همین لحظه خودروی دیگری پشت چراغ می آید و آقای جعفریان از سرنشین خودروی کناری (حامد بهداد) می خواهد کروات اش را برایش گره بزند ، دزدی قبل با این دزدی (کروات) همراه شده وتعقیب و گریزشروع می شود . این تعقیب و گریز به تصادف ماشین دولتی پدرشیرین (باران کوثری) با خودروی دیگر کات می خورد . تا این جای فیلم ما با داده های تصویری متوالی و به ظاهردرهمی مواجه می شویم که باید در میانه ی فیلم به گونه ای شکل بسط یافته ی آن را ، در عین ارتباط ، شاهد باشیم و شاید یکی از دلایل این پیش زمینه ی ذهنی نام عواملی باشد که در بخش فیلمنامه و کارگردانی حضور دارند . با نگاهی شهری و مدرن اینبار هم نگاه اصغر فرهادی به عنوان فیلمنامه نویس به یک آپارتمان معطوف شده است . آپارتمانی که می تواند یکی از مظاهر شهرنشینی باشد . در این آپارتمان طبیعی ست که افرادی زیست می کنند و می بایست از روی قاعده ، محلی برای ارتباط یا تقابل داشته باشند که البته این اتفاق هم رخ داده و این محل نقطه ی کشش فیلمنامه در شکل بصری اش می شود . برای رسیدن به نقطه ای مشترک که محل جدل و آشتی در یک زندگی اجتماعی در آپارتمان باشد نصب دیش (دایره زنگی ) محور قرار گرفته است . درباره نصب دیش خانواده ها به شکلی کاملا عقلایی با هم اتفاق نظر ندارند همین مساله به اضافه تفاوت در نوع نگاه به هستی که در شکلی کاملا ملموس به تصویر کشیده شده ، باعث می شود درگیری هایی ایجاد شود . اما این درگیری ها محل شروع و پیوندی می خواهد که این محل پیوند" محمد" (صابر ابر ) است - اگر چه در جایی از فیلم این محل پیوند (محمد) فدای مناسبات دوستی خانواده ها شده و توسط یکی از خانواده ها حبس می شود- . از این جا به بعد شیرین و محمد (صابر ابر) به شکلی محوری وارد روایت می شوند و آپارتمانی که محل تلاقی و لوکیشن اصلی فیلم است محلی برای تمام اتفاقات مهم فیلم می شود . خانواده جعفریان (امین حیایی ،نیلوفر خوش خلق و..) خانواده صبحی (محمد رضا شریفی نیا، اکرم محمدی و ... ) ، خانواده رزاقی (مهران مدیری و نگار فروزنده ) و خانواده عبدالله زاده (امید روحانی ، گوهر خیراندیش و شاهرخ شاهی ) به اضافه شعله (بهاره رهنما )شخصیت هایی هستند که روند روابط علت و معلولی را در این اثر پیش می برند . به هر کدام از این شخصیت – خانواده ها به درستی پرداخته شده است به این معنا که به نسبت طبقه ی اجتماعی ، تمایلات ، علایق ، دغدغه ها و مناسبات رفتاری شان عمل و عکس العمل های مناسبی از آن ها می بینیم . خانواده "عبدالله زاده" تقریبا مذهبی هستند . با ماهواره میانه ای ندارند و سلسله اتفاقاتی برای شان می افتد که بخشی از آن سوتفاهم است و با ایئدولوژی خانوادگی قابل تطبیق نیست مثل حرف زدن دخترشان در فیلمی که پسر خانواده در باره ی زنان خیابانی ساخته است یا پیغامی که در این راستا "شعله" بدون این که بداند با کجا در حال تماس است بر روی پیغام گیر تلفن این خانواده می گذارد . (قصد شعله آگاه کردن مادر شیرین است غافل از این که شیرین در آن لحظه با مادرش تماس نگرفته است ) . خانواده جعفریان که زندگی کارمندی دارند و از نقطه نظر جامعه شناختی به درستی دغدغه های آن ها در عمل و عکس العمل ها نمایان است . حتی زمانی که نمی خواهند از ماهواره استفاده کنند خانم معلم یکی ازدلیلش را بچه های مدرسه می داند که ممکن است در مدرسه بگویند خانم معلم ماهواره دارد . خانواده ی صبحی (شریفی نیا)و رزاقی(رزاقی) هم در یک طبقه ی آگاهی قرار دارند و نوع نگاه شان به جهان و زندگی در اجتماع تقریبا به یک شکل است . اما نصب و راه اندازی دیش ماهواره (دایره زنگی ) بستری است که شخصیت ها در آن به کنش و واکنش می رسند و این روابط به شکلی کاملا منطقی در فیلم روایت می شود . محمد به جای دایی اش رضا به آپارتمان محل زندگی این خانواده ها می آید . دلیل این کار هم این است که شیرین که به ظاهر با او رابطه عاطفی دارد ( دختری که شب گذشته با او آشنا شده ) برای صافکاری ماشین دولتی پدرش به 300 هزار تومان پول نیاز دارد و محمد می خواهد این پول را برایش جور کند . پس از ورود او به ساختمان همسایه های دیگر هم علاقمند می شوند دستگاه خود را تنظیم کنند . دو خانواده از این آپارتمان با ماهواره به دلایلی مشکل دارند . اول خانواده جعفریان و دوم خانواده عبدالله زاده . همین مساله و تقابل با خانواده های دیگر باعث تنش در این روایت می شود و فراز و نشیب هایی را ایجاد می کند که این تنش ها همه در خدمت روایت اصلی قرار می گیرند و در واقع کشش فیلم در بخش هایی مدیون همین تقابل است و در برخی موارد این تقابل باعث زایش فضای غیر قابل پیش بینی می شود . مثل زمان آشتی کنان خانواده ها در منزل عبدالله زاده و پخش فیلم پسر عبدالله زاده (خسرو ) که خود آبستن اتفاقات زیادی در فیلم می شود . یکی از خصایص قابل تامل "نشانه" ها در این اثر ، سلسله سوء تفاهماتی است که به طور اتفاقی ایجاد می کند و باعث جذابیت و تنش در مخاطب می شود ، به این معنا که نه تنها خط و محور اصلی روایت را دچار حاشیه های مرتبط می کند بلکه باعث تعلیق در پی جویی ذهن مخاطب از مساله به ظاهر اصلی فیلم هم می شود ( صافکاری ماشین پدر شیرین ) . تا فصل پایانی فیلم افق انتظار مخاطب به سمتی هدایت شده که شیرین واقعا به خاطر ماشین پدرش به دردسر افتاده و دیگران را هم به درد سر انداخته اما در یک حادثه کاملا اتفاقی که در فیلم پیش بینی نمی شد" خسرو " از او می خواهد که جای خواهر او در فیلم مستندش (اینجا تهران است ) حرف بزند و با او سوار ماشین می شود تا دیالوگ های یک زن خیابانی را بگوید . نخستین جایی که مخاطب به شکلی درباره موقعیت تعریف شده از شخصیت "شیرین " احساس تردید می کند همین جاست . پس از آن وقتی او سوار ماشین حامد بهداد (با کرواتی که ابتدای فیلم از امین حیایی دزدیده ) می شود و مخاطب موبایل ، سکه ، چک پول و... را در کوله پشتی او می بیند باز برایش قابل باور نیست که این دختر به ظاهر معصوم دزد است تا این که پلیس محمد را دستگیر و ماشین اداری را هم کنار خیابان پیدا می کند .پلیس داخل ماشین به محمد می گوید که ماشین دزدی بوده و آن دختر هم دزد است . این جا افق انتظار های مخاطب شکسته می شود و او در چاهی از نادانستگی و در عین حال کشف می افتد . شیرین ماشین حامد بهداد را در حادثه ای با هماهنگی می برد و با آن هم تصادف کرده و ماشین به سمت پارکینگ هدایت می شود . پلیس که به طور نامحسوس در جریان این حوادث است به گشت های مستقر در خیابان دستور می دهد اتوبوس شرکت واحد را که حامل دزد (کوثری) است متوقف کند . همانطور که ذکر شد نشانه ها (اعم از کلامی یا بصری ) در یک فیلم می توانند ساختار آن را مستحکم یا به هم ریخته نشان دهند . به عنوان مثال اگر چه ما اغلب نشانه (دال ) ها را دراین اثر به درستی همخوان با مدلول های ذهنی و عینی درک کرده و می بینیم اما مثلا در چگونگی برداشتن سکه از جیب پیراهن جعفریان به نوعی سهل نگاری اتفاق افتاده است اگر چه شاید حضور شیرین در حمام و محلی که لباس ها لازم به شست و شو در آنجا نگهداری می شود به نوعی پاسخ به این پرسش باشد . در روایت این فیلم عموم نشانه ها بصری بودند و ما چندان با دیالوگ ها مرتبط نبودیم اگر چه از تاثیر آن ها هم نمی توان گذشت . این مساله بیشتر به زبان سینما در جهان نشانه های بصری نزدیک است که ما پیش از آنکه "بگوییم" ، "نمایش" و "نشان" دهیم . در این اثر" پریسا بخت آور" اگر چه نخستین اثر بلند سینمایی اش را می سازد اما به درستی روایتگری تصویری را بلد است به اضافه این که می داند مخاطب ایرانی را روی صندلی های سینما نگه دارد . به لحاظ جامعه شناختی از افرادی استفاده شده است که نماینده چند طبقه و گروه فکری اجتماع هستند. خانواده ای که مذهبی و پایبند عقاید دینی ست تا خانواده ای که چندان معتقد نیست . حتی این تضاد در اثر به گونه ای نامحسوس تاثیرش را می گذارد . "دایره زنگی " زاده زنگی معاصر است با شخصیت هایی ملموس و قابل دسترس . در این فیلم ما با موقعیت هایی ایده آل مواجه نیستیم بلکه زندگی روزمره ای را می بینیم که در آن انباشتی از اتفاقات رخ می دهد . در واقع دایره زنگی چند طبقه ی اقتصادی و فکری را به نمایش در می آورد و مجموعه ای از قشر های مختلف جامعه و تمایلات آن هاست . از جناب سرهنگ (پیر مرد مخالف خوان ) تا عبدالله زاده و شیرین . از طرف دیکر محمد ، رضا و مادرش که شیرش را حلال نمی کند اگر رضا دوباره برای مردم دیش نصب کند تا دغدغه های سفر خانواده های رزاقی و صبوحی . این نشان می دهد که یک اثر سینمایی برای موفقیت نیاز به عناصر فراوانی دارد و البته گروه سازنده این اثر از فیلمنامه نویس تا کارگردان و تهیه کننده به این مساله رسده و واقفند . این مساله به اضافه زنجیره روابط با بیانی واقع گرا باعث شده که مخاطب احساسی غیر واقع بودن روایت را نداشته باشد . حسن گوهرپور/125
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 425]