واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دید و بازدیدهای مقدس
مدت هاست که سری به اقوام مادری اش نزده است ... همیشه شلوغ بوده و پر کار ... گاه گاهی که با مادر بزرگ یا خاله تلفنی صحبت می کنند، در جواب آن ها که مشتاقانه می خواهند ببینندش، با لحنی گلایه مانند از کار زیاد و مشغله اش حرف می زند و بعد کلی نالیدن از گرفتاری هایی که می تواند برای لحظاتی از آن ها دست بکشد و نمی کشد، لبخندی می زند و می گوید ... انشاءالله فرصت پیدا کنم، خدمت می رسم ... و معلوم هم نیست بالخره کی فرصت پیدا می کند؟ ...اما نوروز که می شود، بازار دید و بازدیدها گرم می شود و فامیل راه می افتند خانه همدیگر دوره ... و چقدر رسم زیبایی است این دید و بازدید اقوام از همدیگر که هم از حال هم خبردار می شوند و هم اگر کسی به مشکلی برخورد یا نیاز به کمک داشت، همه زود می فهمند و به کمکش می شتابند ... اما چرا فقط ایام نوروز و ماه مبارک رمضان که می شود، این رسم قشنگ را اجرا می کنیم؟ چرا در همه ایام سال این کار را نکنیم؟ مگر نه اینکه عزت و قدرت و پیروزی یک ملت در سایه وحدت و همدلی و پیوند با خویشان و انس و الفت با آن ها، منشأ بیشتر همبستگی هاست ... ، مگر نه اینکه سفارش شده ایم به دید و بازدید و صله ارحام ... «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِی خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِیراً وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَیْكُمْ رَقِیباً»1 ، «وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الحِسَابِ * وَالَّذِینَ صَبَرُواْ ابْتِغَاء وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیَةً وَیَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»2، «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ * أُوْلَئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ»3 که آن هایی که نسبت به آنچه خداوند متعال امر به پیوند آن کرده مانند صله رحم و دوستی پدر و مادر و محبت اهل ایمان اطاعت می کنند و از خدا می ترسند و از سختی هنگام حساب می اندیشند ... عاقلند و در عاقبت جایگاهی نیکو دارند ... .وقتی به ما دستور می دهند: «از همنشینی با کسی که از خویشانش بریده است، بپرهیز»4، وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله به غایبان و حاضران امتش و کسانی که هنوز به دنیا نیامدهاند، تا روز قیامت سفارش میکند با خویشان خود بپیوندند، هرچند میان ایشان به اندازه یک سال راه رفتن فاصله باشد؛ یعنی صله ارحام از اموری است که خدای متعال آن را بخشی از دین قرار داده است.5مردی از قبیله «خثعم» خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد: «برترین چیز در اسلام چیست؟» حضرت فرمود: «ایمان به خداوند». مرد پرسید: «بعد از آن چیست؟» حضرت پاسخ داد:«صله رحم». مرد دوباره پرسید: «بعد از آن چیست؟» حضرت فرمود: «امر به معروف و نهی از منکر». مرد دوباره پرسید: «مبغوض ترین اعمال نزد خداوند کدام است ؟». حضرت هم پاسخ داد: «برای خدا شریک قرار دادن». عرض کرد: «پس از آن کدام است؟». حضرت فرمود: «گسستن از خویشاوندان». مرد پرسید: «پس از آن چیست؟» و حضرت پاسخ داد: «به بدی ها دستور دادن و از خوبی ها نهی کردن».6داوود رقی هم در همین زمینه از امام صادق علیه السلام چنین نقل می کند و میگوید: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم. ناگاه فرمود: «ای داوود، روز پنج شنبه که اعمال شما (شیعیان) بر من عرضه شد، در میان کارهای تو عملی مرا خوشحال کرد و آن این بود که تو نسبت به پسر عمویت صله رحم انجام دادی. همانا این پیوند تو، در برابر قطع ارتباط او، سبب نزدیک شدن مرگ اوست»وقتی یکی از برترین چیزها در اسلام صله رحم و دیدار با خویشاوندان و یکی از مبغوض ترین ها هم گسستن از اقوام و خویشان است، پس چرا به دلایل واهی و کوچکی که می توان با بزرگواری و کرم از آن ها چشم پوشی مرد، این گونه نسبت به هم بی مهری کنیم و گاه سال ها هم به دیدار یکدیگر نرویم؟ ... چرا بگذاریم فاصله های میان مان آنقدر زیاد شود که فقط سالی یک بار، نوروز که می شود به یکدیگر سری بزنیم و دیداری تازه کنیم؟ ... .
اسلام برای چیزهایی که سبب پیوند با خویشان می شود، حد خاصی تعیین نشده؛ بلکه آن را به فهم عمومی واگذار مرده است. در عادات و سنت های مردم، نزدیک یا دور بودن بستگان تفاوت دارد. ممکن است عملی نسبت به یکی از نزدیکان پیوند به شمار آید، اما نسبت به دیگری که نزدیکتر است، قطع رابطه باشد. در موارد تردید، باید جانب احتیاط را مراعات کنیم تا مبادا مرتکب گناه کبیره قطع رحم شویم . وقتی کمترین چیزی که به وسیله آن، این پیوند بر قرار می شود، رفت و آمد و سلام کردن است، چرا از همدیگر دریغ کنیم؟ ... در بعضی از موارد اکتفا به این مقدار کافی نیست. اگر یکی از اقوام مان فقیر باشد و دیگری ثروتمند، صله رحم به وسیله کمکهای مالی و دفع ضرر از آن ها هم تحقق پیدا می کند ... اگر هیچ توجهی به مشکلات اقوام نداشته باشیم؛ قطع رحم کردیم ... تحقق صله رحم به اوضاع و احوال و موقعیت و زمان بستگی دارد. هدیهدادن، دلجویی کردن، دید و باز دید، خود داری از آزار، تمسخر و تحقیر نکردن، عیادت هنگام بیماری، شرکت در مجالس شادی و غم،پذیرفتن دعوت در اعیاد و میهمانی ها و هر کاری که سبب می شو،د مردم بگویند اینان ارتباط خانوادگی شایسته ای دارند، سبب تحقق صله رحم است. این ها چقدر زمان می برند یا چقدر سخت و طاقت فرسا هستند، که نسبت به آن بخل می ورزیم؟ ... با قهر کردن، جواب سلام ندادن، ترش رویی، شرکت نکردن در محافل، کمک نکردن در گرفتاری ها، گله های نا به جا و امثال آن، قطع رحم می کنیم و پیوند های مان را از هم می گسلیم ... .می گویند مردی در محضر امام صادق علیه السلام از بستگانش شکوه کرد. حضرت فرمود: «خشم خود را فرو ببر و به آن ها نیکی کن». مرد عرض کرد: «آن ها با منچنین و چنان میکنند و رعایتحالم را نمیکنند». حضرت فرمود: «آیا تو هم میخواهی مثل آن ها قطع رحم کنی و به آن ها احسان نکنی؟! اگر چنین کنی، خداوند متعال در دنیا و آخرت، نظر لطفش را از شما بر میدارد».7داوود رقی هم در همین زمینه از امام صادق علیه السلام چنین نقل می کند و میگوید: خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم. ناگاه فرمود: «ای داوود، روز پنج شنبه که اعمال شما (شیعیان) بر من عرضه شد، در میان کارهای تو عملی مرا خوشحال کرد و آن این بود که تو نسبت به پسر عمویت صله رحم انجام دادی. همانا این پیوند تو، در برابر قطع ارتباط او، سبب نزدیک شدن مرگ اوست». داوود رقی میگوید: پسر عمویی داشتم که معاند و خبیث بود. متوجه شدم در گرفتاری و پریشانی است. پیش از آنکه به سوی مکه حرکت کنم، مقداری پول برایش فرستادم تا زندگی اش تأمینشود. وقتی به مدینه آمدم، امام صادق علیه السلام این چنین مرا با خبر ساخت.8بیا با خودمان و خدای خودمان عهد ببندیم که صله رحم را فراموش نکنیم ... ولو به یک سلام ... بیا دلخوری ها و ناراحتی ها را برای جلب رضایت خدا کنار بگذاریم و برای دیدار پیش قدم شویم ... زهرا رضاییان – گروه دین و اندیشه تبیان1. نساء: 1.2. رعد: 22-21.3. محمد: 23-22. 4. اصول کافی، ج 4، ص 46.5. همان، ج 2، ص 120.6. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 11، ص 396، ح 11.7. اصول کافی، ج 4، ص 48.8. بحار الانوار، ج 74، ص ??93.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]