-دید و بازدیدهای مقدس
مدت هاست که سری به اقوام مادری اش نزده است ... همیشه شلوغ بوده و پر کار ... گاه گاهی که با مادر بزرگ یا خاله تلفنی صحبت می کنند، در جواب آن ها که مشتاقانه می خواهند ببینندش، با لحنی گلایه مانند از کار زیاد و مشغله اش حرف می زند و بعد کلی نالیدن از گرفتاری هایی که می تواند برای لحظاتی از آن ها دست بکشد و نمی کشد، لبخندی می زند و می گوید ... انشاءالله فرصت پیدا کنم، خدمت می رسم ... و معلوم هم نیست بالخره کی فرصت پیدا می کند؟ ...اما نوروز که می شود، بازار دید و