واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم:نمايش عمومي فيلم اخراجي ها و فروش خوب اين فيلم يکي از خوانندگان روزنامه جام جم را که نگاه منتقدانه اي نيز دارد به صرافت نوشتن نقدي بر اين فيلم انداخته است. نکاتي که در اين مطلب به نگارش درآمده است قابل تامل است. «اخراجي ها» اولين اثر بلند مسعود ده نمکي در عرصه سينماست ؛ کارگرداني که در پرونده هنري خود 2 اثر مستند «فقر و فحشا» و «کدام استقلال؟ کدام پيروزي؟» را به ثبت رسانده است. او با جنجالي که در اختتاميه جشنواره فيلم فجر به پا کرد، نشان داد در عرصه سينما هم مانند عرصه سياست بسيار پرسر و صداست. اخراجي ها نگاهي گستاخانه دارد به هويت انسان هاي درون جنگ و اين گستاخي به خودي خود، بد نيست. ده نمکي به دليل حضور مستمر در اين فضا، اين تفکر که تمام رزمندگان فرشتگاني هستند که از آسمان نازل شده اند را بشدت محکوم و با چاشني طنز بيننده را با فضايي جديد و نگاهي نو نسبت به هويت جنگ مواجه مي کند. او قصد دارد با ورود شخصيت هاي جاهل مسلک خود به فضاي جنگ ، سير تحول آنها را تحت تاثير نيروي معنوي جنگ نشان دهد. ورود محوري طنز به سينماي دفاع مقدس به اثر برجسته کمال تبريزي يعني «ليلي با من است» برمي گردد. تبريزي به دليل حضور در فضاي جنگ و شناخت کافي از سينماي اجتماعي ايران ، ژانر جنگ را تحت تاثير طنزي شيوا و جذاب قرار داد و هيچ گاه ماهيت آن را به سخره نگرفت. بازي توانمندانه پرويز پرستويي نيز آن اثر را به عنوان اثري تاثيرگذار و ماندگار در اين ژانر به ثبت رساند. ده نمکي نيز آمده تا با استفاده از طنز، حرفهاي خود را به مخاطبان بزند و زواياي پنهان جنگ را به آنها نشان دهد، ولي از ديد اينجانب ، غفلت در کنترل مفاهيم و ديالوگ ها و طنززدگي کلامي باعث شد بيننده نسبت به فيلم ، ژانر و هدف کارگردان نگاهي متفاوت داشته باشد. بسادگي مي بينيم وقتي بيننده درگير فضاي جنگ مي شود به علت تقابل واقعيات با فضاي کمدي ذهني اش که در مسير فيلم شکل گفته ، رغبتش رنگ مي بازد. يعني دقيقا زماني که بايد حرفهاي اساسي را زد، بيننده از ديدن صحنه هاي عيني جنگ آزرده خاطر مي شود و ناراحت است که چرا خنده هاي بلندش تمام شده است. نويسنده در اين طنززدگي هم دچار سطحي نگري است. او با وجود حضور بازيگران شناخته شده در عرصه کمدي ، از آنها بازي نمي گيرد و به ديالوگ هاي سبک دل بسته است. درگيري مخاطب با شوخ طبعي هاي کلامي و سمعي بودن بيش از حد، اين فيلم را به نمايشنامه اي راديويي نزديک کرده است ؛ ولي به آساني مي توان گفت اخراجي ها نخستين انتظار از يک ژانر کمدي را کاملا برآورده است چون بيننده را بي اختيار مي خنداند. با وجود تلاش کارگردان براي ترسيم تحول در فيلم ، تحول شخصيت ها بسيار کليشه اي و باور ناپذير است تا مي خواهي با اصل تحول درگير شوي ، به يکباره همه چيز تمام مي شود. در حالي که بيننده در بيش از دوسوم فيلم ، سرگرم مزه پراني و شيرين کاري شخصيت هاي اصلي فيلم است ، کارگردان در يک سوم پاياني ناچار است هر جور که شده اين تحول را نشان دهد و قصه را تمام کند آن هم به ساده ترين شکل و چه چيز بهتر از ش ش ش ! (شربت شيرين شهادت) با نگاهي به کارهاي مشابه مي بينيم تحول در آنها تدريجي و تکاملي است ؛ به عنوان مثال در سريال «شب دهم» مي بينيم يک جاهل لوتي تحت تاثير عشق زميني ، به مردي برپادارنده تعزيه بدل شد و جانش را داد تا به عشق الهي برسد. با اين تفاوت که سير تحول به گونه اي ترسيم شده بود که آرام آرام با ديدن نشانه ها، به سوي معنويت گرايش پيدا کرد تا در نهايت رسيدنش به عشق الهي را باورپذير کند. در اخراجي ها شخصيت ها مجبورند به سرعت متحول شوند و اين رستگاري در چند ثانيه اتفاق مي افتد. در آثار هنري ، وقتي عرفي شکسته مي شود بزرگترين خطر، خطر اغراق است که اخراجي ها با توجه به کم تجربگي کارگردان در عرصه سينما، از آن مصون نيست. مرگ اغراق آميز شخصيت مجيد سوزوکي که قمه را براي مقابله با تانک انتخاب کرده بود، غلو در لودگي و لم دادن اخراجي ها روي تانک و سيگار کشيدن هنگام سخنراني فرمانده در شب عمليات و...، نگاه اغراق آميز نويسنده را نشان مي دهد. صرف نظر از استحقاق يا عدم استحقاق اين فيلم براي دريافت سيمرغ جشنواره ، بايد گفت نحوه بازي بازيگران نشان مي دهد کارگردان کوچکترين تلاشي به منظور شخصيت سازي جديد براي آنها انجام نداده است و آنها نقشهاي آزموده و تکراري خود را ايفا مي کنند. همان طور که شريفي نيا همان مومن متظاهر فيلم «دنيا»، امين حيايي همان جوان لوده فيلم «کما» و اکبر عبدي همان ترک ساده سريال هاي شناخته شده هستند. اگر شائبه گيشه محوري بازيگران را ناديده بگيريم ، تکثر بيش از حد شخصيت ها باعث شده بهاي لازم به هر يک داده نشود و نويسنده نداند به کداميک بپردازد. چه بسا اگر شخصيت ها کمتر و پردازش آنها دقيق تر بود، تاثيرگذاري اثر دو چندان بود.با وجود اين کاستي ها، اخراجي ها در صدر گيشه جاي گرفت. براستي چرا؟ يکي از عواملي که بيننده را مشتاق مي کند، نام کارگردان است. ده نمکي ، انساني هميشه معترض است و نگاه او، هر بيننده اي را کنجکاو مي کند. ده نمکي که اين روزها با گيشه پرواز مي کند، در زمان اکران کم نظير فيلم «آژانس شيشه اي» روي جلد نشريه شلمچه نوشت: «آژانس گيشه اي!» آيا اگر اخراجي ها را فرد ديگري مي ساخت ، تيتر اين نبود: «اخراجي ها يا گيشه اي ها؟» او نبايد از اين فروش ميلياردي به خودشيفتگي برسد، بلکه بايد با تقويت قوتها و برطرف کردن کاستي ها، کارش را در آينده اصلاح و تکميل کند. او راه درازي پيش رو دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]