تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز دل به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835173289




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رستگاری یک مرد به انتها رسیده


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هموطن-برنامه تماشاخانه یک حوزه هنری استان تهران در ادامه نقد و بررسی آثار فیلمسازان مطرح ایرانی، این هفته به "خانه‌ای روی آب" بهمن فرمان‌آرا می‌پردازد؛ کارگردانی که سه فیلم "بوی کافور، عطر یاس"، "خانه‌ای روی آب" و "یک بوس کوچولو" را پس از انقلاب ساخته است. "خانه ای روی آب" دومین فیلم فرمان آراست که به همجواری نزدیک مرگ و زندگی و سیر درونی شخصیتی دچار بحران روحی می پردازد. دکتر سپیدبخت از همان ابتدا به عنوان پزشکی معرفی می شود که احساس می کند حالش خوب نیست و به گونه ای بی انگیزه روز را می گذراند. علت خوب نبودن حال او بدون آنکه در ادامه جواب عینی و محض پیدا کند، در رفت و آمد و ارتباطات روزانه اش شکافته می شود و در نهایت به مردی می رسیم که در تیرگی و تباهی غرق شده است. یک بیماری روحی مزمن که در موقعیت طراحی شده فرصت بروز پیدا کرده و او را یک انسان به انتها رسیده معرفی می کند. فیلم با کابوس سوررئال زیر کردن فرشته آغاز می شود و پس از آن با یکسری ارتباطات بی نتیجه و عقیم زندگی سپیدبخت برخورد می کنیم که قسمت اعظم آن در ارتباط با زنان است. زن خیابانی که در خانه او حضور دارد و در گفتگوی تلفنی نوکر خانه با دکتر، کاسه عتیقه را طلب می کند، سوپروایزر بیمارستان که رابطه عاطفی ناکامی با او داشته و در مدت شیمی درمانی شدن دکتر خبری از او نگرفته، منشی جوانی که به خاطر سقط جنین اجباری، فرصت بچه دار شدن را از دست داده، چون دکتر تمایلی به تعهد نداشته و ... اینها وجوهی از شخصیت مردانه دکتر سپیدبخت هستند که در رفتار او با زنان اطرافش نمود پیدا کرده است. وقتی به رابطه ناموفق او با پدر و پسرش می رسیم، شرایط از این هم بدتر است. دکتر با وجود داشتن امکان نگهداری از پدری که روپا و سالم است، او را به خانه سالمندان تبعید کرده و به خواسته او برای بازگشت وقعی نمی گذارد. البته در گفتگو با پدر به وجود گره هایی در کودکی او اشاره می شود که حاکی از رفتار مشابه پدر در جوانی و تأثیر آن بر سپیدبخت است. بازگشت پسر دکتر از خارج هم این حلقه را تنگتر می کند، در شرایطی که پسر برای همراه داشتن مواد مخدر در فرودگاه بازداشت شده و پدر به اعتیاد او و فاصله عمیق بین شان پی می برد. با چنین چیدمانی چهره دکتر به عنوان یک مرد، فرزند، پدر و انسان خدشه دار می شود و در واقع نقطه امیدی در سونوشت او به چشم نمی خورد. تنها نقطه روشنی که در سپیدبخت می توان در نظر گرفت آگاهی ضمنی است که به خوب نبودن حال و نادرستی عملکردش دارد و آن را هم ابراز می کند. مثلاً جایی که در مقابل گله سوپروایزر بیمارستان، اعتراف می کند که حداقل می توانسته حالش را بپرسد، ولی اینکار را نکرده است. با این معرفی از شخصیت، فیلمساز در رویکردی نامتعارف قصد دارد رستگاری این شخصیت را امکانپذیر و به نوعی باورپذیر کند. فیلم با وارد کردن یک کودک حافظ قرآن به ماجرا که پرداخت ظریفی هم ندارد به جستجوی نقاط روشن درون دکتر سپیدبخت برمی آید و می خواهد این ارتباط ناملموس را با توسل به نمادهایی که کارکرد خوبی پیدا نکرده اند، باورپذیر کند. هر چند همواره در فیلم های ماورایی آدم های مستعد ارتباط با ماواراء به گونه ای کلیشه ای ساده دل و تنها و معصوم هستند و این وجه نمی تواند همه شمول باشد، ولی رویکرد فرمان آرا هم در رستگار کردن چنین شخصیت تیره ای، نتوانسته کلیشه را با ورود یک تعریف جدید احیا کند. همانطور که هر سیر درونی و بیرونی برای شخصیت مستلزم ترسیم مناسب دوران گذار است، پس نمی توان هر تعریف اولیه ای را صرف گذشتن از کلیشه ها معنا کرد. رستگاری هم مانند همه مفاهیم که نیاز به سیری خاص دارد، آداب خاصی می طلبد. مولفه های ماورایی که فیلمساز از آنها استفاده کرده، جز پسرک حافظ قرآن، حضور پیرزنی است که از سکانس خانه سالمندان دیده می شود و در حال بافتنی بافتن است. تصویر انتزاعی تقدیری که در حال رقم زدن و به نوعی بافته شدن است با تمهیدات فیلمساز نمی تواند در رویه رئال فیلم وارد شود و به عنوان نمادی فرامتنی باقی می ماند. در فیلم به واسطه شغل دکتر که یک پزشک زنان است و زندگی پرماجرایی که داشته و دارد، یکسری شخصیت های فرعی حضور دارند که پرداخت پررنگ ولی کوتاه آنها نشان از تسلط فیلمساز به زوایای زندگی شان است. شاید برای کاراکتری که (رویا نونهالی) آن را ایفا می کند، نتوان مشابه و مانندی پیدا کرد. زنی که فقط در یک سکانس حضور دارد بدون آنکه دیالوگی داشته باشد. همه حرف ها را شوهرش می زند و حتی ریسک چندمین زایمان زن را او می پذیرد تا دکتر زنش را قبول کند. اما وقتی سپیدبخت قبول نمی کند و زن و شوهر مطب را ترک می کنند، موقع بستن در، زن نگاهی به دکتر می کند که چند لحظه بیشتر طول نمی کشد، اما عمق و حرف های ناگفته بسیاری دارد. تأثیرگذاری همین نگاه است که دکتر را پشیمان می کند و به جستجوی او می رود تا با جسد در حال تشییع شدن زن مواجه شود. برخی شخصیت های فرعی هم هستند که حضورشان جنبه رو و شعاری پیدا کرده تا این بخش از معضلات اجتماعی هم طرح شوند. دختری که روی تخت بیمارستان از بی آیندگی جوان امروز و ... انگیزه عملش حرف می زند و نام فیلم هم برگرفته از حرف های اوست، نمونه ای از آن است. به نظر می آید دنیای سیاه دکتر سپیدبخت کفایت نمی کرده و نقبی بر تیرگی جوانان هم مکمل آن شده است. در جستجوی دکتر برای یافتن پسرش که از مرکز ترک اعتیاد فرار کرده، فیلم به جهت مفهومی و پرداخت بسیار نزدیک به سکانس مشابهی در فیلم "قاچاق" سودربرگ می شود که البته نمی تواند همان کارکرد را پیدا کند. جستجوی پدر در "قاچاق" منجر به حضور در مکان و برخورد با آدم هایی می شود که تا به حال آنها را نادیده گرفته و به گونه ای روتین به مشغله خود در برخورد با مواد مخدر پرداخته، در حالی که فاجعه در خانه اش است. اما جستجوی پدر در "خانه ای ..." منجر به ارائه تصویری خبری از معضلات اجتماعی، اعتیاد، فقر و ... شده، در حالی که سپیدبخت نمی تواند به تحلیل خاصی هم در جهت جستجویش برسد. حضور تهدیدی که از ناحیه منشی وارد زندگی سپیدبخت می شود و نهایتاً او را قربانی می کند هم از نکاتی است که نیاز به پرداخت بطئی و ورود به لایه های درونی تر قصه دارد، ولی زیر سایه مفاهیم نمادین فیلم رنگ می بازد و کمتر به آن پرداخته می شود.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن