تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 25 اسفند 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دين را پناهگاه و عدالت را اسلحه خود قرار ده تا از هر بدى نجات پيدا كنى و بر هر دشم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

مبل کلاسیک

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

کفش ایمنی و کار

دفترچه تبلیغاتی

خرید سی پی

قالیشویی کرج

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قالیشویی اسلامشهر

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1865321828




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هدايت به رستگاري، چه وديعه گرانبهايي است كه خداوند تبارك و تعالي در وجود انبيا خود قرار داده است


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: خاتم النبيين محمد مصطفي (ص) آخرين فرستاده حضرت حق براي بندگانش چه نيكو اين رسالت را به اوصياي الهي انتقال و چه شاهكارانه ائمه مصمومين (ع) آنرا با بهره گيري ازابزارهاي لازم و متنوع به مسلمانان هديه كرده اند. و ... چه نيكو معلمان نيز تداوم دهنده اين رسالت بس بزرگ و خطير براي فرزندان اين مرز و بوم اسلامي بوده اند. عشق به سوختن براي ساختن، عشق به تعالي رساندن و لذت بردن، باغباني عاشقانه گلهاي خوش بود از هر گلستاني براي بارور شدن و شكفتن، تحمل سختي ها و دم نزدن براي براي رسيدن به شكوفايي و به بارنشستن زحمات با اوج گيري آينده سازان و ... همه را مي توان در وجود معلم چه زن و چه مرد مي توان يافت، بدون هيچ ادعايي. شهادت استاد مطهري، معلم حوزه و دانشگاه بهانه اي شده در نظام اسلامي براي پاسداشت اين همه عشق براي رساندن خاكيان به افلاكيان. مطهري نيز سوخت تا بسازد مغزهاي متفكر و مستقل و خلاق براي وطن را و چه زيبا به بار نشسته اين سوختن ها. هركسي كه به هر نحوي يادگرفته قلم به دست گرفتن را سعي مي كند نشان دهد قدرداني خود از معلم را. ما نيز به سهم خود ولو ناقص و نارسا سعي كرديم پاس بداريم مقام و منزلت زن و مردي را كه در مقام معلم عصاره علمي وجودش را نثارمان كرد تا در هزار راه زندگي راه راست را از كج تشخيص دهيم و براي ارتقاي مام ميهن تلاش كنيم. وقتي در گذر زمان نظر به پشت سر مي اندازي و سپيدي موهاي سرت را به ياد مي آوري تازه متوجه مي شوي چه زحماتي را در اين راه برايت كشيده اند كه بيشترين آن متوجه وجود نازنين هاي است كه هم راه زندگي و هم راه و دريچه علم و دانش را در سرما و گرماي روزگار و ... به تو نشان داده اند. اگر منصف باشيم، قلم عاجز از توصيف او خواهد بود و خداوند چه كامل در قرآن مجيد به آن اشاره مي فرماييد و به آن قسم مي خورد ... الف نون. ما در اين مقوله خواستيم ذره اي از وجود بيكران عرصه علم و دانش را با قلم الكن بيان كنيم شايد مورد قبول درگاه معلمان عزيزمان باشد و شايد تعدادي از اين بزرگواران تاكنون رخ در نقاب خاك كشيده باشند و ما براي شادي روحشان درود مي فرستيم. راه تعليم و تعلم يقينا با حضور معلمان صادق و صديق تداوم خواهد يافت تا ايران اسلامي براي بلنداي قلل رفيع عزت ، شرافت و بالندي و ... بياستد. هنوز كوچه پس كوچه هاي شهر رد پاي معلمي را بخاطر دارد كه هر روز صبح از خيابانهاي شهر مي گذشت، جيبهايش را پر از كاغذ و قلم مي كرد تا سر كلاس درس بين شاگردانش تقسيم كند تا مبادا كودكي كه كاغذ و قلم ندارد از خجالت سرخ شود، شهر ما هنوز بياد دارد معلمي را كه ساده مي پوشيد به دورترين روستاها مي رفت تا مبادا دانش آموزانش به خاطر لباس كهنه اشك حسرت نريزند. او سر سفره فقيرترين آدمها مي نشست، باآنها غذا مي خورد، همصحبت مي شد، قصه زندگيشان را مي شنيد، براي علاج دردشان تلاش مي كرد و تعطيلي ، سينما و پارك و تفريح در مكتب او جايي نداشت، زندگي او مال آدمها بود. او از جنس آدمهاي رنج كشيده بود، سركلاس درس هرگز براي دانش آموزانش تصوير خانه ايي لوكس را نكشيد، در آيين او اين خيانت بزرگي است كه براي كوخ نشينان تصوير كاخ نشينان را بكشي. الفباي او الفباي ديگري بود، از كتاب صداقت. تزوير در سرزمين بزرگ دل او جايي نداشت. وقتي براي درس صدايشان مي كرد جلوي دانش آموزي مي ايستاد كه لباسش پاره بود تا مبادا غرور او ميان قهقهه بچه ها گم شود، اما روزگار سرنوشت ديگري براي او رقم زد، او را از عزيزانش جدا، سلامتيش را غارت و ميهمان مركز بيماران رواني كرد، بسراغش رفتيم چيزي بهتر از اشك نتوانست غصه هايمان را تفسير كند، نگاهش كه كردم غصه بود و غصه. شادي را گم كرده بود، خنديدن را فراموش و زندگي را از ياد برده بود. مي گفت اهل آبادي ويران شده غصه ام اگر شادي را يافتي، بيايي بياوري نشانيش را بدهي تا تحويلش بگيرم. چند صباحي از حضورش در مركز نمي گذرد، اما نگاهش كه ميكني گرد نا اميدي برچهره اش نشسته. ساعتي كه بايد سر كلاس درس دفتر حضور و غيابش را ورق مي زد، تك تك شاگردانش را صدا مي زد مات و مبهوت به گوشه اي خيره مانده است. غم روزگار فرصت بپا ايستادن را ازاو گرفته است. به سختي از زمين بلند مي شود، لبخند كمرنگي برلبانش نقش مي بندند، اما با همان حجب و حياي معلمي سلام مي دهد، خوشامد مي گويد و دست مي دهد. كسي كه تا ديروز دست نوازش اش بر سرهايي مي كشيد كه در آتش بي مهري روزگار مي سوختند، امروز محتاج دستهايي شده كه نوازشش كنند، نيازمند نگاههايي شده كه لبخند محبت بر لبانش بنشانند. هيچ كس ندانست كدام نامهربان؟ دست اورا گرفت و از سرزمينش ربود. جمله ايي كه ديروز در تخته سياه نوشته بود ناتمام ماند، تكليف شب بچه هايش را هيچ كس قلم نزد. عزيزانش چشم انتظار ماندند، هرصبح كيف و كتاب به دست چشم براه دوختند، كاغذ و قلم شاگردانش تمام شد، اشك دانش آموز يتيمش را كسي نديد و هنوز كه هنوز است درختها و ديوارها و آدمهاي دورترين نقطه شهر انتظارآمدنش را مي كشند. هنوز از كلاس درس او صداي مهرباني به گوش مي رسد و برتخته سياه عمرش با گچ گذر زمان خطها را مي كشد تا لحظه لحظه گذر عمرش را با خاطره‌هايي پر كند كه دست نحيفش چتري بود از محبت بر سر كودكاني كه دست نوازش را نديده بودند و افسوس مي خورد از زماني كه دور است از مدرسه و كلاس. آري اين بود قصه ناتمام زندگيش كه در رگ زمان جاري است ولي براي او زمان يعني سكوت ساعت و گذر ثانيه براي او بي معني است، چون زمان براي او حضور در كلاس بود و لباس گچي‌اش و در ذهن مخدوش او جمله‌ايي ناتمام طنين‌انداز است ... معلمي شغل ... تقديم به معلماني كه الفباي خوب و با هدف ومرام زيستن را به ما آموختند. 587/7131




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن