تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833033262
دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2) نويسنده: محمدرضا سرشار از محمدرضا جوادي ، جوانترين و آخرين عضو موسس انجمن ، خواهش كردم به ستاد اجرايي مراجعه كند و به نمايندگي از ما، ساختمانهايي را كه ستاد حاضر است در اختيار انجمن قراردهد ببيند، و يكي را كه مناسبتر است، انتخاب كند. او معتقد بود كه محل ساختمان مورد نظر، هر چه به شمال شهر نزديكتر باشد، بهتر است. يكي از مهمترين دلايلش براي اين موضوع هم اين بود كه اين امر پرستيژ انجمن را در اذهان بالا ميبرد. من معتقد بودم كه البته به لحاظ زيبايي و خوشآب و هوايي، مناطق شمالي شهر بهتر است اما دوري مسافت و مشكلات ناشي از رفت و آمد سبب ميشود كه مراجعه به آن كم باشد.جوادي استدلال ميكرد كه به علاوه، ساختمانهاي واقع در شمال شهر، معمولاً بزرگتر و داراي معماريهاي زيباتر و اصيلتري هستند و در نتيجه، براي كار انجمن، مناسبترند. مدل مورد نظر او، فضايي به وسعت و زيبايي و آبادي مركز اسلامي فيلمسازي (وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي) واقع در انتهاي خيابان وليعصر، كمي مانده به ميدان تجريش بود. اما واقعيت چيزي بسيار متفاوت از كار درآمد. ماموران ستاد بعد از نشان دادن يكي دو جاي كاملاً نادلچسب و نامناسب (ظاهراً اين از شگردهايشان بود)- و البته با برخوردي كه بعضاً از آن بوي نوعي تفرعن به مشام ميرسيد ، سرانجام محل فعلي انجمن را (واقع در خيابان سيدجمالالدين اسدآبادي ، بالاتر از ميدان سيدجمالالدين اسدآبادي (كلانتري سابق) ، نبش كوچه 44 ، پلاك 390) به او نشان داده بودند. او هم به مصداق «به مرگ گرفته شده، به تب راضي است» به طور نسبي، اين ساختمان از بقيه به نظرش بهتر رسيده بود.پس از اين انتخاب، من هم ساختمان را ديدم؛ بنايي با نماي آجر بهمني و در جاهايي سنگي، با عمر حداقل چهل و چهل و پنجاه ساله، كه پيش از آن گويا مدتي محل اسكان گروهي از مهاجران جنگ تحميلي بود. كل تاسيسات و حتي رادياتورها و لولههاي روي كار شوفاژ آن از بيخ و بن ناپديد شده بود! لولهكشي گاز نداشت، فاقد لوله دودكش بخاري در بعضي اتاقها بود. سقف در چند جا از نظر عايقبندي مشكل داشت و آب به آن نفوذ ميكرد. آيفون آن درست كار نميكرد. دستكم نياز به دو كولر داشت. طبقه همكف عملاً مخروبه و غيرقابل استفاده بود (حتي سيمكشي درست و حسابي هم نداشت) و نيم طبقه زيرزمين، بيغولهيي بود فاقد آب، برق و همه چيز كه حتي يك توقف چند دقيقهيي در آن را هم غيرممكن ميكرد. در ورودي حياط مشكل داشت و درست باز و بسته نميشد.حياط هم كه محلي كاملاً متروكه و رها شده به حال خود بود كه حتي يك سنگفرش يا آجرفرش درست و حسابي هم نداشت. ضمن آنكه موزاييكهاي كف هر دو طبقه، جرم دهها ساله به خود گرفته بود و نياز به كفسايي اساسي با دستگاه داشت. در مجموع، جز طبقه اول آن، كه يكي از كاركنان ستاد اجرايي، با خانوادهاش در آن سكونت داشت و در حد قابل سكونت شدن موقت، دستي به سر و گوش آن كشيده شده بود، هيچ جاي ساختمان، به آن صورت، به درد استفاده نميخورد. البته زيربناي طبقات همكف و اول، هر يك 220 متر و زيرزمين حدود 130 متر بود. حياط به گمانم 180 متري ميشد. ساختمان هم، بر خيابان اصلي بود.جالب اينكه ستاد گفته بود از اين ساختمان، شما فقط يكي از طبقاتش را ميتوانيد انتخاب كنيد و در اختيار بگيريد كه من گفتم بايد كل آن را به ما واگذار كنيد تا آنكه، نهايتاً بپذيرفتند. مدتي هم طول كشيد تا محل جديدي به شخصي كه در طبقه بالا ساكن بود دادند و او آنجا را تخليه كرد. روز موعود، من - به عنوان نماينده انجمن- به شعبه يك ستاد، واقع در ميدان ونك رفتم و رسيد تحويل ساختمان، همراه با قراردادي كه ما را متعهد ميكرد بدون هماهنگي با ستاد، هيچگونه تغيير كاربري يا غير آن در ساختمان انجام ندهيم و به هيچ عنوان هم نبايد تمام يا بخشي از ساختمان را به كسي يا جايي واگذار كنيم امضا كردم و چكي به مبلغ دويست ميليون تومان، بابت تضمين قرارداد، به آنها دادم.1 با همه اين اوصاف- اگر حمل بر ناشكري نشود- جز به خاطر نجات از آن خانه بهدوشي و بلاتكليفي گذشته، بابت هيچ چيز ديگر اين ساختمان، خوشحال نشدم. به عكس، هميشه در بدو ورود به آنجا، دلم ميگرفت و ترجيح ميدادم به جاي آن، يك آپارتمان نوساز ولو 100 متري، در يك نقطه مركزي شهر، متعلق به خود انجمن ميداشتيم. خاصه آنكه نقشه بنا هم، مناسب يك دفتر اداري نبود و بيشتر براي سكونت - آن هم با سلايق رايج در چهل و چند سال پيش- ساخته شده بود. به هر رو، مختصر اثاثيه انجمن را كه جز يك ميز و صندلي اداري، بقيه، اماني هيات اسلامي هنرمندان بود به محل جديد منتقل كرديم و در آنجا مستقر شديم و به تدريج به رفع بعضي كمبودها و نواقص آن پرداختيم.اما فضاي خالي- هرچند متروكه ، طبقه پايين و حياط و حتي زيرزمين بيغوله، گاه براي ما مساله ايجاد ميكرد. مثلاً يك بار يكي از همسايگان كوچه 44 كه پدرش فوت شده بود، حجلهيي سر كوچه قرار داده بود. بعد هم براي تامين برقش، از ديوار كوتاه حياط انجمن به داخل پريده بود و گستاخانه، شيشه بزرگ پنجره قدي طبقه همكف را شكسته بود و دو شاخه سيم برق حجله پدرش را به پريز برق آنجا زده بود كه حقيقتش، خيلي به ما برخورد و متعاقبش قطع سيم و شكايت به كلانتري و واسطه فرستادن طرف و آمدن و عذرخواهي و التماس و... او. يك بار هم، يكي از اعضا موسس انجمن كه عضو هيات مديره هم بود، درخواست كرد كه مراسم عروسي دختر و پسرش را در طبقه همكف و حياط برگزار كند كه با وجود دشواري زياد «نه» گفتن به چنان همكار زحمتكشي، با آن موافقت نكرديم زيرا ميدانستيم كه اين كار بعدها چه تبعات ناخوشايندي ممكن است داشته باشد.اولين جلسه هيات موسس را كه در محل جديد برگزار كرديم (من از بدو تاسيس تا اوايل آبان 85 و آن ماجرايي كه طيفي از هيات موسس به وجود آوردند- و در موقعيتي ديگر، به خواست خدا به آن هم خواهم پرداخت- رئيس منتخب هيات موسس هم بودم)، با كمال تعجب و در عين حال خرسندي، متوجه شدم يكي از اعضاي موسس كه بعد از انتقال دفتر انجمن از راهرو نيستان به محل بعدي، تا آن روز، در هيچ يك از جلسات هيات موسس و هيچ يك از مجامع عمومي ساليانه و ديگر اجتماعات فرعي انجمن شركت نكرده بود، در آن جلسه حضور يافته است.پس از اتمام جلسه، اعضاي موسس را براي بازديد قسمتهاي مختلف ساختمان برديم. در پايان، همان عضو موسس كه از قضا صاحب يك انتشاراتي هم بود، مرا در گوشهيي گير آورد و درخواست كرد كه طبقه همكف را در اختيار او قرار دهيم تا آن را تبديل به انبار كتابهاي انتشاراتياش كند. به او گفتم كه قبلاً هم عضو موسس ديگري درخواست كرده فقط يك يا دو شب، اجازه برگزاري عروسي دختر و پسرش را در آنجا به او بدهيم، و ندادهايم. بنابراين واگذاري دايم آن به عضو موسس ديگري، به طريق اولي ممكن نيست. ضمن آنكه ما براي آن طبقه نقشههايي داريم كه در آينده ميخواهيم اجرايش كنيم.چندي بعد، يكي از دوستان شاعر هياتمديره كه عضو هيات موسس هم بود، گفت يكي از شاعران شهرستاني عضو انجمن، كه چندي است ساكن تهران شده است، به لحاظ مسكن در مضيقه است و اگر اين مشكلش حل نشود، حتي ممكن است دوباره به شهرشان برگردد. پيشنهاد او اين بود كه زيرزمين را تعميرات اساسي كنيم تا آن شاعر شهرستاني و خانوادهاش در آن ساكن شوند. در عوض اگر در بعدازظهرها، كاري ، حتي سرايداري ، انجمن باشد، او حاضر است افتخاري، آن را انجام دهد.بعد از چند جلسه بحث، در حاشيه جلسات هيات مديره، بنا شد يكي از اعضاي هيات مديره با آن شاعر شهرستاني عضو صحبت كند و بگويد كه در ازاي اداره امور طبقه پايين، حاضريم براي مدتي معين، زيرزمين را در اختيار او و خانوادهاش قرار دهيم، زيرا مدتي بود در نظر داشتيم در طبقه پايين، محلي كافهمانند، براي ملاقات اعضاي انجمن با دوستان و دوستداران آثارشان، همراه با يك بوفه و احتمالاً اتاقي براي خوابگاه اعضاي شهرستاني عضو كه گاهي به تهران ميآيند، آماده كنيم. چنين كاري هم نياز به يك متولي مورد اعتماد داشت كه شبانهروز در آنجا حضور داشته باشد.عضو هيات مديرهيي كه با شاعر شهرستاني مذكور صحبت كرد، به هيات مديره گزارش داد كه وي علاوه بر سكونت- هر چند در قالب شوخي و جدي- پرسيده است: «چقدر حقوق به من ميدهيد؟» كه همين موضوع، موجب انصراف هيات مديره از تصميم قبلياش در اينباره شد. بعدها ما دور ديوار حياط را نرده آهني كشيديم. لولهكشي گاز كرديم. دو كولر جديد به ساختمان افزوديم. سر و ساماني- هر چند نه اساسي- به وضع حياط داديم. آيفون را درست كرديم. چفت و بست بعضي درها را تعمير يا نصب كرديم.دو خط تلفن از بازار آزاد و يك خط تلفن به نرخ دولتي خريديم. يكي از اتاقها را تبديل به كلاس و با چهل صندلي دستهدار و يك وايتبرد، تجهيز كرديم. پذيرايي طبقه اول را به طور كامل قفسهبندي و تبديل به كتابخانه كرديم. پشتبام را تعمير كرديم. براي پنجرههاي طبقه بالا پردههاي تاشو عمودي (لوردراپه) خريديم و نصب كرديم. يك دستگاه كامپيوتر با يك اسكنر و يك پرينتر و ميز كامل آن را خريديم. يكي از ديوارهاي طبقه همكف را با هزينه بالا (چون ساختمان اسكلت فلزي نبود و ديوارهايش حمال بود) برداشتيم و سيمكشيهاي برق آن قسمت را عوض كرديم و مشغول تبديل آنجا به يك تالار اجتماعات شديم. از شهرداري مجوز تغيير كاربري 70 متر از طبقه همكف را براي تبديل به مغازه گرفتيم و... تا آنكه در مهرماه 1384، من در حالي كه به لطف اعضا همچون دورههاي قبل با كسب بالاترين آرا در مجمع عمومي و نيز انتخابات داخلي چهارمين دوره هياتمديره براي چهارمين بار رئيس هياتمديره بودم، از اين مسووليت استعفا دادم و كنار نشستم.پس از من، جواني، در واقع با دو راي ديگر اعضاي هياتمديره به رياست هياتمديره رسيد. وي با همكاري مهندسي كه به گفته خودش «دوست بيست ساله» او است و با صرف مبلغي حدود پنجاه ميليون تومان- كه گفته ميشود 30 درصد آن به عنوان حق نظارت به مهندس مذكور پرداخته شده است- كار ناتمام ما در ساخت تالار اجتماعات را به پايان رساند و 50 متر از طبقه همكف را به يك مغازه تبديل كرد. پردازنده مبالغ مذكور هم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بود.من به عنوان كسي كه هنوز چك تضمين اجراي كامل و صحيح مفاد قرارداد با ستاد اجرايي به نام او است، در اين مدت به شكلهاي مختلف مكرراً به هياتمديره و شخص رئيس آن، پيغام و تذكر دادم كه طبق مفاد قرارداد، اصل و نحوه تغييرات ايجاد شده در ساختمان بايد قبلاً به اطلاع و تاييد كتبي ستاد برسد. اما متاسفانه- و با چشم فرو بستن چند تن از اعضاي موسس كه با او نسبت و روابطي دارند بر اين تخلف- به اين تذكرات وقعي نهاده نشد و مغازه مذكور، عصر پنجشنبه 21 تير 86 با رونمايي از كتابي از مهدي شجاعي افتتاح شد؛ بيآنكه رسماً به اعضا اطلاع داده شود كه مغازه به چه كسي و براساس چه معيارهايي واگذار شده است.پنج روز بعد هم به عنوان اولين برنامه ملاقات مخاطبان با نويسندگان، برنامه ديدار رئيس هياتمديره با مخاطبانش در اين فروشگاه برگزار شد. ضمن آنكه زيرزمين انجمن از حدود يك و نيم سال پيش به رايگان در اختيار منيژه آرمين- يكي از سه بازرس انجمن- گذاشته شده و او آن را تبديل به كارگاه مجسمهسازياش كرده است.صرفنظر از حواشي كار، اقدام به تبديل بخشي از طبقه همكف ساختمان در اختيار انجمن به مغازه يا آنگونه تكميل تالار اجتماعات آن، جدا از مسير خلاف قرارداد با ستاد اجرايي كه طي كرد يك زيان مالي قابل توجه براي انجمن نيز به بار آورد.2 به اين ترتيب كه طبق مقررات ستاد، تغييرات و تعميرات صورت گرفته در ساختمانهاي واگذار شده، چنانچه در چارچوب مقررات ستاد و با اطلاع و موافقت قبلي آن انجام گرفته باشد، ستاد موظف است هزينههاي صرف شده را به طرف مقابل (در اينجا انجمن قلم) بپردازد. به عبارت ديگر، اين كارها اگر از مسير قانوني خود صورت گرفته بود، دهها ميليون تومان هزينه آن را ستاد به انجمن ميپرداخت. در حالي كه در شكل فعلي، اين مبلغ قابل توجه، عملاً از جيب انجمن رفته است. عامل اين خسارت نيز كسي جز آن بخش از هياتمديره كه بر اين كار صحه گذاشته است، نيست.پينوشتها:1- در آن زمان، از آنجا كه هنوز اسامي اعضاي هياتمديره منتخب وارد روزنامه رسمي ثبت شركتها نشده بود، ما قانوناً موفق به افتتاح حساب جاري به نام انجمن نشده بوديم و حساب جاري افتتاح شده حسابي مشترك با نام من و دكتر محسن پرويز (خزانهدار انجمن) بود. بنابراين، در واقع شخص ما دو نفر- و نه به عنوان نمايندگان انجمن- ضامن رعايت مفاد قرارداد مذكوريم.2- رئيس هياتمديره انجمن، همه جا به عنوان يك افتخار ميگويد كه با توجه به قيمت متوسط هر متر مغازه در آن منطقه، ما با ساختن اين مغازه 250 ميليون تومان به ارزش ساختمان انجمن افزودهايم. در حالي كه خود ميداند اين ساختمان متعلق به ستاد اجرايي فرمان امام است نه انجمن قلم.منبع: http://anjomanghalam.ir/خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]
صفحات پیشنهادی
دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2)
دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2)-دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2) نويسنده: محمدرضا سرشار از محمدرضا جوادي ، جوانترين و آخرين عضو موسس انجمن ...
دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2)-دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2) نويسنده: محمدرضا سرشار از محمدرضا جوادي ، جوانترين و آخرين عضو موسس انجمن ...
فروشگاه انجمن قلم ايران
دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2) ... به عنوان اولين برنامه ملاقات مخاطبان با نويسندگان، برنامه ديدار رئيس هياتمديره با مخاطبانش در اين فروشگاه برگزار شد.
دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2) ... به عنوان اولين برنامه ملاقات مخاطبان با نويسندگان، برنامه ديدار رئيس هياتمديره با مخاطبانش در اين فروشگاه برگزار شد.
ارشاد به پنجره و تهران امروز هم تذکر داد
دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2) دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2)-دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز ... و زيبايي و آبادي مركز اسلامي ...
دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2) دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز (2)-دفاتر « انجمن قلم ايران» از ابتدا تا امروز ... و زيبايي و آبادي مركز اسلامي ...
آغاز تا پایان
آغاز تا پایانتدوین و نگارش: محمد درودیانچاپ و صحافی: مركز مطالعات و تحقیقات جنگچاپ ... 7500 ریالكتاب حاضر سیری است از تهاجم عراق به سرزمین ایران اسلامی تا پایان جنگ كه ... تا خرمشهر (از آغاز تهاجم سراسری عراق تا فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس)2- خرمشهر ... رفيعي: در انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس انحصاري عمل نمي کنيم ...
آغاز تا پایانتدوین و نگارش: محمد درودیانچاپ و صحافی: مركز مطالعات و تحقیقات جنگچاپ ... 7500 ریالكتاب حاضر سیری است از تهاجم عراق به سرزمین ایران اسلامی تا پایان جنگ كه ... تا خرمشهر (از آغاز تهاجم سراسری عراق تا فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس)2- خرمشهر ... رفيعي: در انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس انحصاري عمل نمي کنيم ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... در يك قلم رشوه، يكي از دلالان در ازاي دريافت ماهانه 270هزار دلار (سالانه 2/3ميليون ... بيخود نبود كه همان جنبش دانشجويي (دفتر تحكيم) مقدس و محترم در سال هاي آغازين ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... در يك قلم رشوه، يكي از دلالان در ازاي دريافت ماهانه 270هزار دلار (سالانه 2/3ميليون ... بيخود نبود كه همان جنبش دانشجويي (دفتر تحكيم) مقدس و محترم در سال هاي آغازين ...
ايجاد دفتر حافظ منافع آمريكا در ايران لازمه برابري دو ملت است
ايجاد دفتر حافظ منافع آمريكا در ايران لازمه برابري دو ملت است آمريكاييها زماني مي توانند ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... جمله امام ناشي از يك چارچوب فكري بود امروز هر چه به چشم مي بينيم را امام در آن روز مي ديدند. .... اعضاي انجمن قلم ايران بر سر مزار زنده ياد صفارزاده گردهم مي آيند.
ايجاد دفتر حافظ منافع آمريكا در ايران لازمه برابري دو ملت است آمريكاييها زماني مي توانند ... vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید ... جمله امام ناشي از يك چارچوب فكري بود امروز هر چه به چشم مي بينيم را امام در آن روز مي ديدند. .... اعضاي انجمن قلم ايران بر سر مزار زنده ياد صفارزاده گردهم مي آيند.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با ... روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان "شروع مجدد از مسكو " به قلم مهدي محمدي آورده است: ... راه صعب العبور، از همان ابتدا دائماً به عاقبت- احتمالاً- فاجعه بار آن فكر كنيد، اساساً .... 2- الگوي رفتار روس ها در مورد ايران- و بسياري مسائل ديگر- تا امروز اين بوده ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با ... روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان "شروع مجدد از مسكو " به قلم مهدي محمدي آورده است: ... راه صعب العبور، از همان ابتدا دائماً به عاقبت- احتمالاً- فاجعه بار آن فكر كنيد، اساساً .... 2- الگوي رفتار روس ها در مورد ايران- و بسياري مسائل ديگر- تا امروز اين بوده ...
علي معروفي فرهنگ نويسي در ايران از گذشته تا امروز
18 ا کتبر 2008 – علي معروفي فرهنگ نويسي در ايران از گذشته تا امروز-علي معروفي ... و فارسي توسط نويسندگان و اهل قلم آن زمان به رشته تحرير درآمده باشد. ... در نهايت لغتنامه سال 1359 در 223 دفتر ( صحافي نشده ) منتشر شد. ... فرهنگ عميد تاليف حسن عميد از فرهنگ هاي مشهور فارسي است كه ابتدا در يك ..... [تعداد بازديد از اين مطلب: 2] ...
18 ا کتبر 2008 – علي معروفي فرهنگ نويسي در ايران از گذشته تا امروز-علي معروفي ... و فارسي توسط نويسندگان و اهل قلم آن زمان به رشته تحرير درآمده باشد. ... در نهايت لغتنامه سال 1359 در 223 دفتر ( صحافي نشده ) منتشر شد. ... فرهنگ عميد تاليف حسن عميد از فرهنگ هاي مشهور فارسي است كه ابتدا در يك ..... [تعداد بازديد از اين مطلب: 2] ...
«فردا دير است...»/2: «از منشور روحانيت تا مديريت تحول»
18 ا کتبر 2008 – 2: «از منشور روحانيت تا مديريت تحول» گروه سياسي: دفتر حفظ و نشر حضرت ... امروز حوزهي علميه از زمان خودش خيلي عقب است؛ حساب يك ذرّه دو ذرّه نيست. ... ايشان در ديدار هشتم بهمن 1381 با اعضاي انجمن قلم ايران، بهطور ويژه بر اين ايده ...
18 ا کتبر 2008 – 2: «از منشور روحانيت تا مديريت تحول» گروه سياسي: دفتر حفظ و نشر حضرت ... امروز حوزهي علميه از زمان خودش خيلي عقب است؛ حساب يك ذرّه دو ذرّه نيست. ... ايشان در ديدار هشتم بهمن 1381 با اعضاي انجمن قلم ايران، بهطور ويژه بر اين ايده ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در ... در سرمقاله امروز خود با عنوان «گفتوگوي تمدنها، آغاز راه» به قلم سيد محمد خاتمي آورده است: انسان ... امروز همه خيرخواهان جوامع دست در دست هم بكوشند تا ابتدا افكار عمومي يا بخشهايي از آن ... 2ـ باتلاقي كه در عراق براي آمريكا و متحدانش پيش آمد و دروغگويي آنان مبني بر ...
گزيده سرمقالههاي روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران در ... در سرمقاله امروز خود با عنوان «گفتوگوي تمدنها، آغاز راه» به قلم سيد محمد خاتمي آورده است: انسان ... امروز همه خيرخواهان جوامع دست در دست هم بكوشند تا ابتدا افكار عمومي يا بخشهايي از آن ... 2ـ باتلاقي كه در عراق براي آمريكا و متحدانش پيش آمد و دروغگويي آنان مبني بر ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها