تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 25 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين شما كسى است كه براى زنان خود بهتر باشد و من بهترين شما براى زن خود هستم....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815814112




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جامعه باز و دشمنان آن


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: جامعه باز و دشمنان آن
پوپر
جامعه باز و دشمنان آن [The Open Society and its Enemies] اثر کارل پوپر (1) (1902-1994)، فيلسوف انگليسي اتريشي تبار، که در 1945 انتشار يافت. مؤلف رمز تاريخ اجتماعي را در تقابل «جامعه بسته» و «جامعه باز» مي‌بيند. در جامعه بسته طبيعت و قرارداد يکسان شمرده مي‌شود و روح انتقادي و تغيير افکار  فرد نفي مي‌گردد. جامعه باز، که دستاورد يونانيان است، «غيرديني» است و طبيعت و قرارداد از يکديگر جدا و زمينه را براي روح انتقادي و رويکرد فردگرايانه فراهم مي‌کند. اين نوع جامعه وقتي که بيشتر جنبه تعارضي داشته باشد و کمتر حمايت‌کننده باشد، وسوسه حاکميت بر کل شئون اجتماعي (توتاليتر) و بازگشت به جامعه بسته را باعث مي‌شود. به نظر پوپر، افلاطون و هگل (2) و مارکس (3) «دشمنان» جامعه بازند و در هيئت معاصران با آنان درمي‌افتد. به نظر افلاطون، تغيير عين فساد است و از اينجا به طرح خيالي دولت «توتاليتر» و داراي سلسله مراتب و هماهنگي مي‌رسد که از راه آموزش اجباري و جمع‌گراي طبقه حاکمه ثبات خود را حفظ مي‌کند. از سوي ديگر چون "عدالت" دانستن ماهيت امور است، قدرت به دست فيلسوف مي‌افتد؛ يعني رؤياي بيمارگونه جامعه باز و بازگشت به جامعه بسته بر دانشي که به وجود مي‌آيد بنا مي‌شود.به نظر پوپر، افلاطون و هگل (2) و مارکس (3) «دشمنان» جامعه بازند و در هيئت معاصران با آنان درمي‌افتد و اما تازگي فلسفه هگل در اين فکر نادرست است که تناقض في‌نفسه ثمربخش است و ديالکتيک با کاربرد استدلالي زبان فرق دارد. نتيجه چنين طرز فکري زيان‌آور است، زيرا از يک تناقض هرچيزي ممکن است استنتاج کرد. اما پيشرفت، مبتني بر حذف احتمالات نادرست است و هگل اين صفت احتمالي نظريه‌ها را انکار مي‌کند و نظامي «کل‌گرا» و ابطال‌ناپذير و نظريه‌اي سياسي- تاريخي مي‌سازد که به نظر پوپر منشأ مردم‌‌گرايي فاشيستي است. کتاب فقر تاريخ‌گرايي (4) که 1945 منتشر شد مي‌خواهد، به نام ايمان به سرنوشت تاريخ بشري، نظريه اصلاح‌طلبي (رفورميسم) (5) را رد کند. در اينجا، انتقاد از حسرت مرتجعانه بر گذشته‌ها با انتقاد از اميدهاي انقلابي توأم مي‌گردد. اميدهاي انقلابي بر محور دو نوع استدلال تاريخ‌گرايانه ساخته شده است. نوع اول، که «ضدطبيعت» است، بر اين فکر مبتني است که نمي‌توان روشهاي علوم مادي را در علوم اجتماعي به کار برد و چون در تاريخ بشر، امور تغييرناپذير وجود ندارد، نمي‌توان به قوانيني دست يافت که در همه ادوار معتبر باشد. پيچيدگي جامعه مانع جداکردن عوامل آزمايشي مي‌شود. تجربه را نمي‌توان تکرار کرد و مشاهده‌گر که به عالم شيء مورد مشاهده تعلق دارد، بي‌طرف نيست و شيء را تغيير مي‌دهد. از اين مطالب، رئوس بديعي استنتاج مي‌شود که «شهودي» و «کل‌گرايانه» است. نظر نوع دوم «طبيعت‌گراي افراطي» است. بنابر اين نظر، مي‌توان «نيروهايي» را که در تغيير اجتماعي در کارند کشف، و «قوانين تحول» نظام و قوانين «پوياي» تاريخ را تقرير کرد. پوپر در مقابل آن چنين استدلال مي‌کند: هدف علم اين است که پيش‌بيني‌هاي مشروطي را فراهم کند؛ ولي چون جامعه نظام بسته‌اي نيست، نمي‌توان از آن پيشگوييهاي درازمدتي استنتاج کرد. جامعه بشري فرايندي بي‌همتاست و بنابراين وجود قانون در آن ممکن نيست. مي‌توان گرايشهاي مربوط به شرايط خاصي را توصيف کرد، اما ممکن نيست که اين شرايط اساس پيش‌بيني باشد. هر پيشگويي‌اي با ايجاد واکنشهايي در حادثه پيش‌بيني شده «اثر اوديپي» دارد. اما خطاست اگر چنين نتيجه بگيريم که جامعه‌شناسي محکوم به ابهام است. جامعه‌شناسي نيز مانند فيزيک قادر به پيش‌بيني‌هاي مشروط است. روش تجربي در علوم اجتماعي نيز کاربرد دارد، اين روش مستلزم رفتار تغييرناپذير طبيعت و يکساني کامل تجربه‌ها نيست. با شيوه يک بخشي بايد سعي کنيم، بدون آنکه الگوي نظري و واقعيت را به هم درآميزيم، قوانيني به دست آوريم که برخي از حوادث را شامل نمي‌شود. تميز ميان علوم نظري و تاريخي در علوم طبيعي نيز معتبر است، به شرط آنکه نسبت به تبيين مسائل، پيشداوري نداشته باشيم. هدف علوم اجتماعي جستجوي نتايج غيرعمدي از اعمال اجتماعي عمدي است. گفتگو با مارکس در اين کتاب از خواندن انتقاد از تاريخ‌گرايي معلوم مي‌شود. پوپر نگرش انتقادي انگيزشهاي اخلاقي مارکس را مي‌ستايد. اما به نظر او، مارکس تعهد اخلاقي را در خود سرکوب مي‌کند. تاريخ‌گرايي او به نظريه‌هاي اقتصادي‌اش که بعضاً علمي (يعني ابطال‌پذير) هستند لطمه مي‌زند. مارکس به خصوص استقلال امور سياسي را نفي مي‌کند و به نقش نهادها و تعادل قدرتها در جامعه دموکراتيک عقيده ندارد. 1.KarlPopper 2.Hegel3.Marx4.ThePovertyofHistoricis 5.reformism تنظيم از بخش کتابخواني





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4500]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن