تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835875376




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اي برادر كجايي؟!


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: پاسخ به نداي درون يا خواست تماشاگر؟ استيون سودربرگ در طول فعاليت فيلمسازي‌اش گاهي به دغدغه اول پاسخ مثبت داده و گاهي به مسئله دوم! به همين دليل است كه او هم « ارين براكوويچ» و هم «قاچاق» را در كارنامه‌اش دارد و هم سري «اوشن‌ها» كه گويي فقط به كار اثبات حرفه‌اي‌گري سودربرگ مي‌آيند؛ فيلم‌هايي كه خودش مي‌گويد با علاقه كارگرداني‌شان كرده ولي در آنها، به ندرت مي‌شود نشانه‌هايي از هوشمندي فيلمسازي را مشاهده كرد كه در بيست و چند سالگي و با اولين ساخته بلندش در كن چشم‌ها را خيره كرد. با چنين پس‌زمينه‌اي، مخاطبي كه به تماشاي «خبرچين!» (The Informant)، آخرين ساخته سودربرگ مي‌نشيند، شايد در وهله اول احساس كند كه اين بار هم با فيلمي سر و كار دارد كه سوداگرانه گيشه را به بهاي سرگرم‌كنندگي، پررونق نگه مي‌دارد. «خبرچين!» را اگر ببينيد تصديق مي‌كنيد كه چنين قضاوتي خالي از حقيقت نيست ولي اين‌بار سودربرگ در كنار تجارت، كوشيده تا كمي هنر را نيز چاشني قضيه كند. نكته غافلگيركننده فيلم حال و هواي كوئني آن است. رد پاي برادران كوئن در بسياري از لحظات «خبرچين!» قابل مشاهده است. «خبرچين؛ يك داستان واقعي» نوشته كرت آيكن والد، كه دستمايه فيلم سودربرگ است، براساس ماجرايي واقعي نوشته شده است؛ ماجرايي كه يكي از عجيب‌ترين پرونده‌هاي قضايي آمريكا در دهه90 را رقم زد. ويتاكر، مدير عالي‌رتبه شركت بزرگ ADM براثر فشارهاي همسرش نزد پليس مي‌رود و به كلاهبرداري و زدوبندهاي مسئولان شركت با موسسات رقيب براي بالابردن قيمت‌ها اعتراف مي‌كند؛ اعترافي كه تنها آغاز ماجراست و پليس از او مي‌خواهد تا اسنادي براي اثبات ماجرا فراهم كند. به اين ترتيب ويتاكر شروع به ضبط صدا و تصوير به صورت مخفيانه مي‌كند و رسما خبرچين پليس مي‌شود. اين در حالي است كه كمي بعد ويتاكر با خبري كه همه را شگفت‌زده كرد، خبرساز مي‌شود: ويتاكر از مديران ADM در حالي كه مشغول همكاري با پليس درباره پرونده زدوبند شركت متبوعش بود، 9ميليون دلار كلاهبرداري كرد. با دستگيري ويتاكر مشخص مي‌شود كه او يك بيمار رواني است و از دو ويژگي متناقض و متضاد در رنج است. در واقع ويتاكر 2روي سكه دارد؛ يك رو مردي پرنشاط، اميدوار به زندگي و گرم و برون‌گراست و روي ديگر، به شدت افسرده، منزوي، نااميد، سرد و ناتوان از برقراري ارتباط است و پس از همكاري با پليس افسردگي او شدت مي‌گيرد. آيا خبرچيني، باعث حادشدن بيماري ويتاكر شده است؟ وكيل او كه چنين اعتقادي دارد. چنان‌كه از داستان فيلم نيز پيداست، «خبرچين!» فيلمي است كه همه هستي و امكان وجودي‌اش را از كاراكتر ويتاكر اخذ مي‌كند؛ كاراكتري كه مت ديمون نقشش را با مهارت تمام بازي كرده و با توجه به علايق اعضاي آكادمي مي‌توان آن را نقشي اسكاري نيز ناميد. ديمون در «خبرچين!» هم اضافه‌وزن پيدا كرده و هم در لحن و منش خود نيز تغييراتي حاصل كرده تا در يكي از متفاوت‌ترين نقش‌هاي زندگي‌اش، حضوري پرذوق را تجربه كند. اعتماد به نفسي كه ويتاكر براي كلاهبرداري به آن نيازمند است، با حضور درك شده ديمون به دست مي‌آيد. چهره منعطف او باعث مي‌شود تماشاگر از سويي بپذيرد كه با فردي ساده‌دل و درستكار كه فساد همكارانش را فاش مي‌سازد روبه‌روست و از سوي ديگر نشانه‌هايي از توهم كه سودربرگ به نمايش مي‌گذارد، با وجود بار كميك‌داشتن، نخستين دريچه‌ها را براي ورود به دنياي يك روان‌پريش مي‌گشايد. سودربرگ در ترسيم فضايي كه كنايه و پوزخند در آن تسلط داشته باشد، گرچه موفق عمل مي‌كند ولي برخي منتقدان اعتقاد دارند، او به دست‌آوردن چنين ويژگي‌اي براي فيلمش را به بهاي از دست دادن فرديت و امضاي خود، به كف آورده است، چنان‌كه برخي اعتقاد دارند، «خبرچين!» بيش از آنكه هم‌راستا با آثار سودربرگ باشد، نزديك به حال‌وهواي برادران كوئن است. به تعبيري اين كوئني‌ترين فيلم سال‌هاي اخير است كه البته توسط كارگردان ديگري ساخته شده؛ كارگرداني كه اتفاقا يكي از پولسازترين و موفق‌ترين فيلمسازان هاليوود است. به عنوان مثال اين ايده كه ويتاكر، به شدت علاقه‌مند به فيلم «شركت»‌ تام كروز است و نه‌تنها بارها به تقليد از آن پرداخته بلكه چنان شيفتگي را از حد گذرانده كه هدايت مسير زندگي‌اش را به اين فيلم سپرده و آن شوخ‌طبعي و اعتماد به نفسي كه ريشه‌اش بيشتر بلاهت است تا ذكاوت،تماشاگر را ياد فيلم‌هاي برادران كوئن مي‌اندازد. آزمون اصلي فيلمساز، چگونگي ترسيم كاراكتر چندوجهي ويتاكر است؛ كسي كه هم مي‌تواند نقشه‌هاي پيچيده بكشد و اجرا كند و هم اينكه درست هنگامي كه وكيلش با ادله محكم در حال بازگرداندن ورق به سود اوست، به دليلي احمقانه اخراجش كند تا با حكم سنگين دادگاه مواجه شود. سودربرگ در شخصيت‌پردازي ويتاكر، ريزبيني را فراموش نكرده ولي در برخي از لحظات روان‌كاوي كاراكتر را با فانتزي بودن تاخت‌ زده است. چالش اصلي اما جايي رقم مي‌خورد كه ويتاكر با اجراي خوب و حرفه‌اي مت‌ديمون گرچه براي تماشاگر جالب توجه به نظر مي‌رسد اما قابل همذات‌پنداري نيست. طبيعي است كه تماشاگر نتواند خودش را جاي كاراكتري بگذارد كه در حالي خبرچيني همكارانش را براي پليس مي‌كند كه خودش هم مشغول كلاهبرداري است و بعد وقتي در مهلكه گرفتار مي‌شود، آن‌قدر هوشمند نيست (يا به تعبير بهتر آن‌قدر بيماري رواني‌اش شدت دارد) كه بتواند خودش را از بند نجات دهد. پردازش دقيق كاراكتري كه از روان‌پريشي و اختلالات شخصيتي در رنج است، نيازمند ورود به ساحتي است كه سودربرگ علاقه‌اي به آن نشان نمي‌دهد. به همين خاطر «خبرچين!» بيش از آنكه عميق باشد، پرفراز و نشيب است و البته پرزرق و برق! سودربرگ در مقام صنعتگري كه كارش را خوب بلد است، باز هم توانسته يك فيلم تجاري ديگر به كارنامه‌اش اضافه كند كه كاملا سرگرم كننده و تماشايي است، به خصوص اينكه كارگردان در حفظ ريتم داستان، توالي ماجراها و در يك كلام روايت متناسب، توانايي قابل توجهي را به نمايش مي‌گذارد. اگر كسي با ديدن سري « اوشن‌ها» به تماشاي «خبرچين!» بنشيند قطعا با فيلمي فراتر از توقعش مواجه مي‌شود و اگر فيلم به عنوان كاري از كارگردان «جنسيت، دروغ‌ها و نوارهاي ويدئو» و «قاچاق» مورد ارزيابي قرار گيرد، سطحي‌بودنش توي ذوق مي‌زند. در قضاوتي بينابين، «خبرچين!» نه شاهكار است و نه مبتذل؛ فيلمي است سرگرم‌كننده كه حرفه‌اي ساخته‌شده و مت‌ديمون به خاطرش احتمالا نامزدي اسكار را بار ديگر تجربه خواهد كرد. منبع:




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 361]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن