واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: «مصطفي جلاليفخر» منتقد سينما گفت: «بهمن فرمان آرا» فيلم به فيلم تنزل كرده است. «مصطفي جلاليفخر» عضو انجمن منتقدان و نويسندگان سينماي ايران، در گفتو گو با خبرنگار سينمايي فارس، در مورد فيلم «خاك آشنا» ساخته بهمن فرمان آرا، گفت: «خاك آشنا» يكي از بهترين نمونههاي اثبات اين نظر است كه تعهد صرف فيلمساز به پيامرساني تا چه حد ميتواند به نتيجهاي ضد خودش برسد. برايم باور نكردني و عجيب مأيوسكننده است كه فيلمساز پيشكسوت و توانمندي در حد «بهمن فرمانآرا»، فيلم به فيلم تنزل كرده و به «خاك آشنا»يي رسيده است كه پر از حرافي و شتابزدگي است و ماندهام چرا بايد اين شعارهاي سطحي و پوسيده را به اسم «گفتو گو» در دهان بازيگران گذاشت و در پي ربط آنها بايد لااقل بديهيترين قواعد دراماتيك نبود. وي در ادامه افزود: واقعاً چه كسي باور ميكند كه «بهمن فرمان آرا» فيلمنامهاي تا اين حد بي سر و ته نوشته باشد و در عين حال بخواهد از همه چيز بگوييد، از عشق گرفته كه نه در بازگشت عشق قديمي مرد متبلور ميشود و نه در تكرار بي كاركرد تابلوي خوشنويسي «آي عشق چهرهي آبيات پيدا نيست». جلاليفخر گفت: «خاك آشنا» قرار است مؤاخذه نسل تازه هم باشد و در عين حال از كوتاهي پدر و مادرها هم بگوييد؛ اما فقط يك مشت حرف كلي و نخنما شده ميزند كه ارزش گفته شدن در يك مصاحبه خياباني براي تلويزيون هم ندارد، اين همه حرف در غالبي كشكولگونه كه ميخواهد از رشد واردات، غارت عتيقهجات، اعتياد، ادبيات، مشكل جوانان، بازجويي فني، خرافات، لانه زنبور و ... بگوييد و در عين حال انتظار دارد كه جوانها با ديدن اين فيلم شبيه «بابك» رفتار كنند و به سرعت متنبه و متحول شوند. اين منتقد گفت: واقعاً چرا تلقي خالق «شازده احتجاب» كه همچنان يكي از آثار برتر سينماي ما است، تلقياش از هنر و انديشه در حد كتاب دست گرفتن و موسيقي كلاسيك گوش كردن و پاي بوم نقاشي نشستن باشد ... و بعد آن تحول خلقالساعه و نامربوط كه نقاش از زير زمين خانه به هواي آزاد بيآيد و نقاشي كند. وي در ادامه افزود: عجيبترين اعتياد و غيرقابل باورترين ترك اعتياد را هم در اين فيلم ديدم و واقعاً نميفهمم كه چرا تلقي استاد از سكانس در اين حد است كه هر چه به ذهنش ميرسد براي يك سكانس مينويسد و در فيلم ميگذارد گويا اينكه اصلاً به ارتباط و نقش آن فكر نميكند، مثلاً: فصل حضور ناگهاني و شبانه دوستانه «بابك» كه برايش مواد مخدر آوردهاند و بعد صبح آنجا را ترك ميكنند چه توجيهي دارد آيا واقعاً براي نشان دادن دوستان ناباب همين جور ناگهاني بايد آنها را از تهران به كردستان آورد و صبح دوباره برشان گرداند. آدمهاي «خاك آشنا» همهشان رها شده و خنثي هستند و رخدادهاي فيلم كاملاً سطحي و ناپيوسته مجموعه اينها قرار است ما را به دنيا و ذهن اثر (و سازندهاش) جلب كند اما صندلي ما را به برهوت ناباوري ميبرند. واقعاً گاهي حس ميكنم كه اينها با اين رفتار و گفتارشان از سيارهاي ديگر به اين دنيا پرتاب شدهاند، آن غار و احياناً معناشناسانه را هم واقعاً نميدانم به كجاي فيلم ربط دهم و قرار است گره داستاني هم در آنجا باشد كه بازيگران حرفهاي و موفقي در حد «رضا كيانيان» عزيز ، «رويا نونهالي»، «بابك حميديان» و «بيتا فرهي» چطور ميشود كه تا اين حد آماتور، نابلد و رها شده باشند. جلاليفخر ادامه داد: با اين استدلال «رضا كيانيان» موافق نيستم كه صرفاً به حرمت پيشكسوتي استاد هر فيلمنامه و فيلمي را كه نام «بهمن فرمان آرا» در آن باشد قبول كند. وي در پايان گفت: ميدانم كه لحنم تند است اما آقاي «بهمن فرمان آرا» ميداند كه چه احترامي براي شخص ايشان و پيشينه هنريشان قائلم اما به ما منتقداني كه فقط به سينما ميانديشيم حق بدهد كه از ديدن فيلمي تا اين حد ضعيف آشفته شويم و دلمان بسوزد كه چرا وي از اين كارها ميكند. انتهاي پيام/ا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]