واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: فیلم «گناه من»، به سرنوشت آدم هایی می پردازد که به دلیل فقر اقتصادی و فرهنگی ، اسیر در سیاهی و تلخی محیط و جامعه خویش می شوند و در این تلخی و سیاهی دست و پا زنان غرق می شوند. فیلم «گناه من» به زندگی «یغما» با بازی «حمید گودرزی» می پردازد که به دلیل بستر و شرایط ناسالم اجتماعی به دزدی و اوراق ماشین های سرقتی می پردازد. تا این که برحسب اتفاق با دختری به نام «باران» با بازی «نیوشا ضیغمی» آشنا می شود و این آشنایی حقیقت هایی از زندگی هردوآنها را آشکار می کند. در «گناه من» شخصیت های مرد همه اسیر شرایط بد اجتماعی ، محیط و محله ای هستند که در آن زندگی می کنند. «یغما» در جنوب شهر و در منطقه فقیر نشینی زندگی می کند که جرم و سرقت، اختلاف طبقاتی به شدت در آن احساس می شود. «اقبال» مرد افغانی با بازی «کرامت رودساز» نیز به دلیل این که از کشور خود آواره شده و به دلیل عدم وجود شرایط اجتماعی یکسان ناخودآگاه در بستر جرم و خلاف می افتد و در این راه با «یغما» هم دست وآنقدرپیش می روند که ناخواسته طی اتفاقی دست به قتل پدر «باران» می زنند. مادر خوانده «یغما» با بازی «افسانه ناصری» نیز اسیر در سرنوشت و شرایطی است که در آن ناچار است با وجود سکته مغزی که کرده دست و پا بزند و به «یغمایی» پناه بیاورد. که روزی او را از خانه بیرون انداخته و اینک از کرده خویش پشیمان و نادم شد . از طرفی در این بین مادر «باران» با بازی «افسانه چهره آزاد» هم قربانی همین شرایط ناخواسته ای است که به همراه دخترش مجبور است با فقر، بدبختی، بی سرپرستی و تحقیر بسازد. زن «اقبال» مرد افغانی هم قربانی شرایطی است که شوهرش برایش ایجاد کرده استو که علاوه بر زندانی شدن توسط شوهر هر روز تحقیر می شود. پس می توان گفت: شخصیت های فیلم «گناه من» قربانی شرایط کثیف و چرکی هستند که در آن خشک و تر با هم می سوزند. نکته دیگر عنصر حرکت است که در طول فیلم بارها تکرار می شود وجود ریل قطار، جاده، اتوبان که شخصیت ها مدام در حال حرکت به طرفی برای تغییر سرنوشت خویشند و متوسل به هر طریقی می شوند تا از شر زندگی تلخ و غم انگیز خود رهایی یابند. دویدن «باران» در ابتدای فیلم درروی خط راه آهن به نوعی گریز از زندگی به آخر رسیده اوست. «باران» می خواهد خود را با کشتن خلاص کند توان و طاقتش به سر رسیده و تنها چاره را در مرگ و عوض کردن مسیر زندگی خود می داند. که در این راه شکست می خورد. از طرفی «یغما» نیز سوار بر ماشین های مسرقه اش در خیابانها جولان می دهد و دلخوش به چیزهایی است که مال خودش نیستند . در واقع یغما می خواهد طبقه، منزلت و جایگاه اجتماعی پایین خود را از طریق سوار شدن بر ماشین مدل بالا و همچنین ایجاد رابطه با «باران» عوض کند و از سرنوشت تلخی که روزگار برایش ترتیب داده فرار کند. اما شکست می خورد. مادر «باران» نیز زنی است که شکست خورده ،چه در زندگی زناشویی و چه در تنهایی خویش، او نیز چند بار تلاش می کند تا به زندگی سیاه وفقیرانه خود پایان دهد.حتی به آسایشگاه زنان افسرده پناه می برد. ولی شکست نصیبش می شود. مادر خوانده «یغما»، امید پیدا کردن شوهری مناسب «یغما» را به زور ازخانه بیرون انداخته، اما با سکته مغزی شکست خورده و نتوانسته به زندگی جدیدی برسد. «اقبال» هم از کشورش فرار کرده تا شرایط بهتری را نصیب خود کند اما او نیز شکست خورده است. پس می توان با اطمینان گفت: آدم های «گناه من» شکست خورده اند و محکوم به تحمل شرایط بد اجتماعی خویشند. مطلب بعدی عنصر شهر در فیلم «گناه من» است که از اول فیلم تا آخر فیلم مثل یک شخصیت حضور آشکاری دارد و شخصیت های فیلم در مواجهه با این شخصیت، همیشه شکست می خورند و جالب آن که ،آنها شهر را طرد می کنند اما شهر آن ها را در آغوش خویش می کشد و بیشتر در تلخی خودش آنها را فرو می برد. نکته بعدی فضای بارانی فیلم است که از ابتدای فیلم تا انتها ادامه دارد .می توان گفت آدم های «گناه من» هر بار توسط باران تطهیر می شوند اما این تطهیر شدن در مقابل شهری که سیاهی، چرک، جنایت و تلخی سرتاپایش را رنگ می بازد . «یغما» و «باران» مدام زیرقطرات باران فیلم تطهیر می شوند و به این خود باوری می رسند که زندگی ساه خود را تغییر داده و تبدیل به آدم های پاک شوند یک جور معصومیت و پاکی در نگاه های آن ها وجود دارد. اما محیط به حدی خشن و آلوده است که این نگاه ها یا دیده نمی شوند. یا آنقدرها چرک و سیاهی وجود دارد که نمی گذارد معصومیت آنها آشکار شود. کارگردان با قرار دادن «یغما» و«باران» در زیرقطرات باران می خواهد تمام زنگارها و گناهان آن ها را بشوید ولی مگر می شود یک سرنوشت را در عرض چند روز عوض کرد جواب این است که نمی توان، چون بستر و شرایطش آماده پذیرش این تغییرات نیست. «یغما» با پی بردن به این که بالاخره «باران» از اتفاقات گذشته با خبر خواهد شد دوباره سعی می کند سرنوشت خود را عوض کند و فرار رابرماندن ترجیح دهد. ودرآخر، فیلم دقیقا همان جایی را نشان می دهد که در ابتدای فیلم «باران» قصد خودکشی را داشت. ریل های راه آهن و باز هم رفتن و پشت کردن به تمام مشکلات و هر آن چیزی که متعلق به گذشته است. در »گناه من» همه تاوان اشتباهی را می دهند که خواسته یا ناخواسته مرتکب آن شدند. در واقع بهشت و جهنم آدم های فیلم در همین دنیا اتفاق می افتد. «باران» تنها می ماند. «یغما» آواره و فراری می شود. «اقبال» تاوان اشتباهات گذشته اش را می دهد به بدترین شکل تصادف کرده و می میرد. مادر خوانده «یغما» به دلیل ظلم در حق او، دوباره تنها شده و با پاها و دست های علیلش می ماند. مادر «باران» شاید تنها آدم قصه باشد که ناخواسته تاوان اشتباه دیگران را می دهد و از شدت تنهایی و از دست دادن شوهرش افسرده و بیمار می شود و جوانی خویش را در راه بزرگ کردن و به سامان رساندن دخترش از دست می دهد./120
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]