تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833407414
نويسندگي چيست؟ نويسنده كيست؟
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نويسندگي چيست؟ نويسنده كيست؟ نويسنده:عبدالرحيم موگهي (شميم( اركان پيامرساني، عبارتند از: پيام، پيامرسان، پيامگير، ابزار پيامرساني و روش پيامرساني. هر پيامي نيز دو ركن دارد؛ محتوا و قالب. ركن اول به «چه چيز گفتن» و ركن دوم به «چگونه گفتن»، مربوط ميشود. نويسندگي نيز نوعي پيامرساني است كه در بعد محتواي نوشته، بايد ديدگاه يا نگاهي نو را مطرح كرد و در بعد قالب نوشته، بايد نگارشي نو را به قلم آورد. از اينرو، نويسنده كسي است كه ديدگاهي نو يا نگاهي نو را با نگارشي نو، به خواننده انقال ميدهد. نويسندگي نيز بر سه پايه زير استوار است: 1 ـ هنر خوب حس كردن (به ويژه خوب ديدن و خوب شنيدن. 2 ـ هنر خوب انديشيدن. 3 ـ هنر خوب نوشتن. بنابراين، نويسندگي، يعني هنر نگارش پيامي نو با بياني نو و بدين سبب، در نويسندگي با سه عنوان روبهرو هستيم؛ 1. نويسا. 2. رونويسنده. 3. نويسنده.قدر مجموعه گل، مرغ سحر داند و بسكه نه هر كاو ورقي خواند، معاني دانست1در هر نوع پيامرساني، پنج ركن زير وجود دارند:1 ـ پيام.2 ـ پيام رسان (فرستنده)3 ـ پيامگير (گيرنده)4 ـ ابزار پيامرساني(رسانه)5 ـ روش پيامرساني.نخست آن كه نويسندگي نيز نوعي پيامرساني است كه پيام آن، نوشته و پيامرسان آن، نويسنده و پيامگير آن، خواننده و ابزار آن، قلم است و با روشهاي ويژه نويسندگي و تأثيرگذاري نوشتاري، در پايان، به صورت كتاب و مقاله و مانند آن در ميآيد و جلوهگري ميكند.دوم آن كه خود هر پيامي نيز دو ركن دارد كه يكي به «چه چيز گفتن» مربوط ميشود و ديگري به «چگونه گفتن» و آن دو ركن، عبارتند از:الف) محتوا.ب) قالب.بنابراين، فقط خوب بودن و حلاوت پيام، مهم نيست؛ بلكه خوب رساندن و ملاحت پيام نيز مهم است. سوم آن كه در هر نوشتهاي نيز بايد با دو مسئله روبهرو شد و آن دو را مشاهده كرد و در غير اين صورت، شايسته است - اگر نگوييم بايسته است - دست به قلم نبريم و چيزي بر كاغذ ننشانيم و عطاي اين گونه نوشتن را به لقاي آن ببخشيم. مسئله اول، به محتواي نوشته و مسئله دوم، به قالب نوشته مربوط ميشود كه عبارتند از:1 ـ ديدگاه يا نگاه نو.2 ـ نگارش نو.با اين سه نكته و مقدمه كوتاه، بايد گفت: «نويسنده كسي است كه ديدگاهي نو يا ديدگاهي نو را با نگارشي نو، به خواننده انتقال ميدهد» و اين سروده مولوي را همواره به ياد دارد و به كار ميگيرد:هين سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شودوا رهد از حد جهان، بي حد و اندازه شود2بدين سبب، هر نويسندهاي به هر اندازه كه پيام و نوشته خود را با بيان و كيفيت بهتر و گسترهتر و كميت بيشتري به مخاطب منتقل ميسازد، به همان اندازه نيز توان نويسندگي او بيشتر است. ناگفته روشن است كه آن چه در نويسندگي مهم، مينمايد، نخست نگارش نو و آنگاه ديدگاه يا نگاه نو است؛ زيرا آن كه ديدگاهي تازه را مطرح ميكند، اما آن را با نگارشي معمولي و سطحي به قلم ميآورد، نويسنده نيست و سرانجام، پژوهندهاي نوانديش است. همچنين آن كه نگاهي تازه را نيز نشان ميدهد؛ اما باز آن را با نگارشي تكراري و عادي، قلمي ميكند، او هم نويسنده نيست و تصويرگري نو منظر است.از همين رو، اين سروده صائب تبريزي را نيز ارج مينهيم و آن را سرلوحه نگارشها و قلمزنيهاي خويش قرار ميدهيم؛ «دامن هر گل مگير و گرد هر شمعي مگرد. طالب حسن غريب و معني بيگانه باش» و از آن چه گفته شد، به اين باور دست مييابيم كه براي نويسنده شدن، افزون بر نوانديش بودن يا نومنظر بودن، بايد نونويس و نونگار نيز بود.يكي از نويسندگان و استادان زبان و ادب فارسي، در اين باره چنين گفته است:اگر نويسندگي را به معني عمل كسي كه مينويسد، بگيريم، هر كسي را كه بنويسد، اگر چه نوشته او سياهه خرج خانه يا دفتر حساب دكانش باشد، نويسنده بايد خواند. در اين حال، نويسندگي كار دشواري نيست؛ الفبا را بايد شناخت و مختصر خطي بايد داشت كه خواندني باشد؛ اما در اصطلاح، اين گونه كسان، نويسنده خوانده نميشوند.نويسنده كسي را ميگويند كه ... معاني و مطالبي در ذهن دارد كه از آن سودي يا لذتي عام براي خوانندگان حاصل ميشود و آن معاني را به طريقي مينويسد كه همه به خواندن نوشته او رغبت ميكنند و از آن، لذت يا سود ميبرند.معني نويسنده در عرف، باز هم از اين خاصتر است. كسي كه كتابي در نجوم بنويسد، اگر چه اصول اين علم را درست بيان كرده و نكتههاي تازهاي در آن مطرح كرده باشد، نويسنده نيست؛ بلكه منجم است. مؤلف كتابهاي تاريخ، جغرافيا، فيزيك و شيمي را هم نويسنده نميخوانند. عنوان اين نويسندگان، مورخ، فيزيكدان و شيميدان است؛ اما اگر كسي در يكي از اين رشتهها كتابي بنويسد كه هنرش در انشاي عبارت و بيان مطلب، دلنشين و ستودني باشد، او را گذشته از عنواني كه دارد، نويسنده هم ميخوانند. پس نويسندگي، هنر خوب و زيبا نوشتن است. 3با توجه به آن چه گفته شد، نويسنده كسي است كه آن چه را ديگران حس نميكنند، او حس ميكند يا آن چه را ديگران حس ميكنند، او به گونهاي ديگر حس ميكند و آن گاه درباره اين احساسهاي خود، خوب ميانديشد و سپس احساسها و انديشههاي خويش را خوب نشان ميدهد و به قلم ميآورد؛ به گونهاي كه ديگران نميتوانند آن احساسها و انديشهها را به خوبي وي نشان دهند و به زيبايي و شيوايي او، به قلم آورند. از همين روست كه گفتهاند:دستور نويسندگي را به سالها ميآموزند؛ اما زبده آن، دو حرف است: چشم باز و بيان ساده. بايد نگاه كرد و ديد و شنيد و فهميد و آنگاه ديده و فهميده را آسان گفت و نوشت. يكي دنيا را ميگردد و توشه نميگيرد و ديگري از گردش كوي و برزن، يك دنيا گفتني ميآورد؛ چه آن يكي نديده و نفهميده، گذشته و اين براي ديدن و فهميدن، نگاه كرده و شنيده است. 4پس به درستي و نيكي ميتوان گفت كه نويسندگي بر اين سه پايه استوار است:1 ـ هنر خوب حس كردن (به ويژه خوب ديدن و خوب شنيدن)2 ـ هنر خوب انديشيدن.3 ـ هنر خوب نوشتن.اگر بخواهيم هنرهاي سهگانه فرازين را فشردهتر و در يك جمله بيان كنيم و با آنها نويسندگي را نيز تعريف نماييم، بايد چنين بگوييم: «نويسندگي، يعني هنر نگارش پيامي نو با بياني نو».از اين تعريف، به نكتهاي دقيق و عميق دست مييابيم كه ميان نويسنده (مصنف) و نگارنده (مؤلف) تفاوت از زمين تا آسمان است و چه بسا كساني كه بسيار قلم هم به دست ميگيرند و بسيار چيز هم مينويسند، اما نويسنده نيستند؛ بلكه نگارنده و مؤلف و الفت دهنده كلمات و جملات با يكديگرند و هنري بيش از يك مونتاژكار فني و صنعتي ندارند و فقط شباهت كاري با نويسنده دارند. سعدي چه زيبا گفته است؛بوريا باف، اگر چه بافنده استنبرندش به كارگاه حرير5از همين روي است كه ملاك و ميزان اصيل و صحيح تشخيص نويسنده از غير نويسنده را پركاري و پرنويسي نميتوان و نبايد دانست؛ بلكه بايد پرباري و درّنويسي را ميزان نويسندگي و نويسنده بودن اين يا آن قرار داد و آن گاه با همين ملاك و ميزان، ميتوان به اين نتيجه دست يافت كه چه بسا كسي كه فقط يك كتاب يا مقاله نوشته باشد و همان نشان دهد كه او نويسنده است و كسي دهها كتاب و مقاله نوشته باشد، ولي هيچ شميم نويسندگي از نوشتههايش به مشام نرسد و نگارنده و مؤلفي بيش نباشد و سروده ملكالشعراي بهار را درباره او و نويسندگي او به خاطرمان آورد؛ هر چند كه آن سروده درباره شعر و شاعري باشد؛شعر داني چيست؟ مرواريدي از درياي عقلشاعر آن افسونگري كاين طرفه مرواريد سفتصنعت و سجع و قوافي، هست نظم و نيست شعراي بسا ناظم كه نظمش نيست الا حرف مفتشعر آن باشد كه خيزد از دل و جوشد از لبباز در دلها نشيند هر كجا گوشي شنفتاي بسا شاعر كه او در عمر خود نظمي نساختوي بسا ناظم كه او در عمر خود شعري نگفت6ميخواهيم كلي گويي نكنيم و كلياتي ابوالبقاءگونه را به قلم نياوريم. بدين منظور، تفاوت مؤلف و نويسنده را هم از نظر بينش و هم از نظر نگارش، به صورت كاربردي و مصداقي با دو نوشته زير نشان ميدهيم و گفته مولوي را در مثنوي نيز فراياد ميآوريم:يك كف گندم زانباري ببينفهم كن كان جمله باشد همچنين7جالب آن است كه هر دو نوشته در موضوعي واحد و آن هم «تعريف نويسندگي» است؛ ولي نوشته اول «از يك مؤلف و نكوهيدني و نوشته دوم از يك نويسنده و ستودني است:1 ـ نويسندگي يعني اين كه نويسنده، مطالبي از خودش را به قلم آورد و يا مطالبي از اين و آن را جمعآوري كند و كنار هم به گونهاي تأليف نمايد و به خواننده منتقل سازد كه خواننده سرانجام بفهمد به مطلبي جديد دست يافته و وقتش تلف نشده است».2 ـ در نويسندگي، مهارت در پروراندن مطلب، بسيار مهم است. شايد بتوان گفت كه نويسندگي همان هنر پروراندن مطلب است. همين هنر است كه فرق پديد ميآورد ميان آن كه ميداند و مينويسد و آن كه ميداند و نميتواند بنويسد. اين كه نويسنده به روشني بداند كه چه ميخواهد بگويد، لازم هست؛ ولي كافي نيست؛ مهم آن است كه مقصود خود را بتواند نيك بپروراند. مشكل اين كار، همان مشكل معلمان است. در تدريس نيز چگونه درس دادن از چه درس دادن، اگر مهمتر نباشد، كمتر نيست».8باز براي آن كه هم تفاوت مؤلف و نويسنده و هم تفاوت نگاه و زاويه ديد آن دو را دريابيم، به دو متن ذيل نظر افكنيم. اين دو متن نيز در موضوعي يكسان و آن هم «اقامت در نيشابور و وصف آن» است؛ اما اولي از يك مؤلف و ناستودني و دومي از يك نويسنده و شايان ستودن است:1 ـ دو روز بيشتر من در نيشابور نماندم. روز اول، هوا صاف بود. من در شهر، مختصر گردشي كردم. يكي از دوستان قديم من در نيشابور زندگي ميكند؛ دلم ميخواست او را ببينم؛ اما آدرس نداشتم. فرداي آن روز، باران آمد. من چتر همراه نداشتم... ولي هوا ملايم بود و احتياجي به پالتو پيدا نكردم».92 ـ كمتر شهري در سراسر ايران ميتوان يافت كه به اندازه نيشابور، عبرتانگيز و پرخاطره و بارور باشد. من در اقامت دو روزه نوروزي خود در اين شهر، موهبت آن را يافتم كه نيشابور را در حالتهاي گوناگونش ببينم. در شب كه آسمان نيلگون بود، نزديك به سياه و ستارهها بياندازه فروزان و درشت مينمودند. به گاه صبح و به گاه غروب و حتي ساعتي در هواي باراني كه ابر آمد و باز بر سر سبزه گريست ... و سبزههاي شفاف در زير قطرههاي آب شسته شدند.هوا چنان بود كه ميبايد؛ نه گرم و نه سرد؛ بسيار سبك و لطيف؛ به نرميدر ريهها فرو ميشد و بر پوست كه ميوزيد، به مسامات10 بدن راه مييافت. حالت نوازش خواهرانهاي در هوا بود؛ نسيم گويي دست مهرباني بود كه بر پيشاني نهاده شود.آن چه در اين سفر بر من كشف شد، پيوند بين خيام و نيشابور بود. دريافتم كه شايد هيچ شعري در زبان فارسي به اندازه رباعيهاي خيام، رنگ محلي ندارد و هيچ شاعري حتي حافظ، مانند خيام با شهر خود و گذشته و آينده آن، ممزوج نشده است.در هر گوشه نيشابور كه پاي مينهيد، نشانهاي و كنايهاي از رباعيهاي خيام مييابيد يا او و نفس او در همه جا حضور دارد؛ در ابر، در غبار، در باران و گياه، در كودكي كه خاك ميبيزد، در مردي كه خشت ميزند، در دكههاي كوزهفروشي، در گورستان عظيمي كه در زير كشته پنهان است؛ حتي در تضاد بين حقارت شهر و عظمت دشت. در همه اينها، گويي معنايي نهفته است؛ حالتي است كه با شما نجوا ميكند و ميتوان آن را حالت «خيامي» ناميد.خيام كه نامدارترين سراينده «بياعتباري دنيا» است، گويي تقدير خواسته است كه نيشابور تجسمي از شعرهاي او باشد؛ گويي شهري با آن همه رونق و زيبايي و غنا، به ويرانهاي پهناور تبديل شده است؛ تا در تأييد آن چه او گفته بود، بينهاي قرار گيرد.نيشابور واقعي را در خارج شهر كنوني بايد جست. من در آن جا، ساعتها يله شدم؛ مانند كسي كه بيرون از دنياي موجود، در ميان خاطرهها راه ميرود. حالت كسي را داشتم كه از هوا مست شده است و سبكي و منگي خاصي در خود احساس ميكند. چون بر خاك و سبزه پاي مينهادم، گفتي حركتي در آنها بود و نالهاي از آنها بر ميخواست؛ گفتي روحي گنگ و فسرده و دردمند در زير آنها پنهان مانده بود؛ احساسي وصف ناپذير بود».11در زمينه شعري و شاعري نيز به تفاوت نگاه و طرز بيان دو شاعر بنگريم كه شاعر نخست در موضوع توحيد و خداشناسي و با رديف شعري «توي تو»، شعري چندان شورانگيز نسروده است؛ در حالي كه شاعر دوم و روحاني دانشمند، حاج ميرزا حبيب خراساني (1266 – 1327 ق)، در همان موضوع و با همان رديف «تويي تو»، سرودهاي عرفاني و شورانگيز را به ارمغان گذاشته است:خدايا! ايزد منان تويي توخداي قادر رحمان تويي توتو موجودات عالم، خلق كرديپديد آرنده كيهان تويي توسراسر بر جهان آفرينشمحيط و صاحب فرمان تويي توسزاوار ثنايي و ستايشجهاندارنده و يزدان تويي توسرير پادشاهي در خور توستبه مخلوق جهان، سلطان تويي توامروز، امير در ميخانه تويي توفرياد رس ناله مستانه تويي تومرغ دل ما را كه به كس رام نگرددآرام تويي، دام تويي، دانه تويي توآن مهر درخشان كه به هر صبح دهد تاباز روزن اين خانه به كاشانه، تويي توآن ورد كه زاهد به همه شام و سحرگاهبشمارد با سبحه12 صد دانه، تويي توآن باده شاهد به خرابات مغان نيزپيموده به جام و خم و ميخانه، تويي توآن غل13 كه ز زنجير سر زلف، نهادندبر پاي دل عاقل و ديوانه، تويي توويرانه بود هر دو جهان نزد خردمندگنجي كه نهان است به ويرانه، تويي تودر كعبه و بتخانه بگشتيم بسي ماديديم كه در كعبه و بتخانه تويي توآن راز نهاني كه به صد دفتر دانشبسيار از او گفته شد افسانه، تويي توبسيار بگوييم و چه بسيار بگفتيمكس نيست به غير از تو در اين خانه، تويي تويك همت مردانه در اين كاخ نديديمآن را كه بود همت مردانه تويي تو14از آن چه گفته شد، ميتوان براي كساني كه قلم به دست ميگيرند و چيز مينويسند، سه عنوان زير را در نظر گرفت و به كار برد:الف) نويسانويسا كسي است كه كار و حتي شغل او نوشتن و بسيار نوشتن است و ديگر هيچ؛ يعني هيچ گونه فكري براي چگونگي معاني و محتواي نوشته و هيچ گونه ذوقي براي چگونگي الفاظ و شكل نوشته به كار نميگيرد. اينان در واقع، نظير همان ميرزا بنويسهاي قديمند كه امروزه مثلاً در ادارهها، نامههاي اداري را و در جلو دادگستريها، دادخواستها و شكايتنامههاي قضايي را مينويسند. برخي از مؤلفان و كتابنويسان عصر ما نيز ميرزا بنويس هستند؛ اما ميرزا بنويس شيك و مدرن امروزي.ب) رونويسندهرونويسنده كسي است كه كاملاً چهره نويسنده به خود ميگيرد؛ اما در واقع از نوشتههاي ديگران كپيبرداري و رونويسي ميكند؛ يعني تكهاي از اين نوشته و تكهاي از آن نوشته را برميدارد؛ سپس آنها را با چسب و قيچي و بدون هيچ گونه به كارگيري ذوق و ابتكاري در پيام و محتواي نوشته يا بيان و قالب آن، به يكديگر ميچسباند و مونتاژكاري و تكهنويسي ميكند وحتي گاه به منابع و ماخذ رونويسيهاي خود هيچ اشارهاي نمينمايد.گفتني است كسي كه قلم به دست ميگيرد، اگر هم در زمينه محتوا و هم در زمينه چگونگي ارائه محتوا، مانند زنبور عسل عمل كند و از هر گلي شهدي برگيرد و در سرانجام، چيزي جديد، مانند عسل را توليد نمايد، او نيز به نوعي نويسنده است وديگر نميتوان او را رونويسنده دانست.ج( نويسندهنويسنده كسي است كه حرفي نو يا نگاهي نو را با بياني نو ارائه ميكند و با كاربست روشها و شگردهاي گوناگون نويسندگي، برمخاطب خود تأثير مستقيم يا غيرمستقيم ميگذارد؛ البته برخي براي نويسنده، درجه و سطحي نازلتر را نيز قائل شده و چنين گفتهاند: «نويسنده كسي است كه حرفي تازه يا نگاهي تازه را با استفاده از بازار قلم، ارائه ميدهد؛ هرچند بيان و شيوه نگارش او تازه نباشد و يا اين كه حرفي يا نگاهي را هرچند تازه نباشد، اما با نگارشي تازه به قلم آورد»به هر حال، نميتوان سخن ملك الشعراي بهار را كه در زمينه شعر و شاعري است، به نويسندگي نيز تعميم و تسري نداد و در اين قلمرو، ناديده انگاشت. او گفته است: «هر شعري كه شما را تكان ندهد، به آن گوش ندهيد»15. بنابراين، در نويسندگي نيز بايد بگوييم: «هر نوشتهاي كه شما را تكان ندهد، به آن چشم ندوزيد»پينوشت:1 . حافظ.2 . قدر مجموعهگل (برگزيدهاي از غزل فارسي از آغاز تا امروز، همراه با شرح و توضيح)، به كوشش مرتضي كاخي، چاپ دوم، انتشارات فرزان، تهران 1376، ص58.3 . پرويز ناتل خانلري، هفتاد سخن، چاپ دوم، انتشارات توس، تهران 1377، ج 1 (شعر و هنر)، ص 85.4 . انديشه، محمد حجازي، پيشگفتار، به نقل از: آيين نگارش، حسين آذران، چاپ اول، تهران، انتشارات شرق 1370، ص 82.5 . گلستان سعدي، تصحيح و توضيح از غلامحسين يوسفي، چاپ پنجم، انتشارات خوارزمي، تهران 1377، ص160.6 . غلامحسين يوسفي، برگهايي در آغوش باد، چاپ سوم، انتشارات علمي، تهران 1378، ج 1، ص 463.7 . مثنوي معنوي (نسخه قونيه)، به كوشش محمدرضا برزگر خالقي، چاپ اول، انتشارات زوار، تهران 1380، ص 551 .8 . احمد سميعي، آيين نگارش، چاپ اول، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1366، ص 18.9 . حسن انوري، آيين نگارش (سال اول دبيرستان)، تهران انتشارات وزارت آموزش و پرورش، تهران 1357، ص 97.10 . مسامات: سوراخهاي ريز پوست بدن.11 . محمدعلي اسلامي ندوشن، جام جهانبين (در زمينه نقد ادبي و ادبيات تطبيقي)، چاپ سوم، انتشارات ابن سينا، تهران 1349، ص 216-218.12 . سبحه: تسبيح.13 . غل: قفل.14 . غلامحسين يوسفي، چشمه روشن (ديداري با شاعران)، چاپ چهارم، انتشارات علمي، تهران 1371، ص 343.15 . برگهايي در آغوش باد، ص 387.منبع: www.porseman.net/خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 509]
صفحات پیشنهادی
نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟
نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟-ارکان پیامرسانی، عبارتند از: پیام، پیامرسان، پیامگیر، ابزار پیامرسانی و روش پیامرسانی. هر پیامی نیز دو رکن دارد؛ محتوا و ...
نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟-ارکان پیامرسانی، عبارتند از: پیام، پیامرسان، پیامگیر، ابزار پیامرسانی و روش پیامرسانی. هر پیامی نیز دو رکن دارد؛ محتوا و ...
نويسندگي چيست؟ نويسنده كيست؟
نويسندگي چيست؟ نويسنده كيست؟ نويسنده:عبدالرحيم موگهي (شميم( اركان پيامرساني، عبارتند از: پيام، پيامرسان، پيامگير، ابزار پيامرساني و روش پيامرساني.
نويسندگي چيست؟ نويسنده كيست؟ نويسنده:عبدالرحيم موگهي (شميم( اركان پيامرساني، عبارتند از: پيام، پيامرسان، پيامگير، ابزار پيامرساني و روش پيامرساني.
زن بودن چیست؟ زن موفق کیست؟
زن بودن چیست؟ زن موفق کیست؟ نویسنده : سمیه امینی سالهاست که روان شناسان و جامعه شناسان برای رساندن جامعه ی زنان به وضعیت مطلوب، تلاش می کنند و در این راستا ...
زن بودن چیست؟ زن موفق کیست؟ نویسنده : سمیه امینی سالهاست که روان شناسان و جامعه شناسان برای رساندن جامعه ی زنان به وضعیت مطلوب، تلاش می کنند و در این راستا ...
توهم چیست؟
توهم چیست؟-توهم حالتی از تغییر هشیاری است که در آن فرد موضوعاتی را احساس و ادراک میکند که واقعیت خارجی ندارند ولی فرد مبتلا به توهم آنها را واقعی میپندارد و بر ...
توهم چیست؟-توهم حالتی از تغییر هشیاری است که در آن فرد موضوعاتی را احساس و ادراک میکند که واقعیت خارجی ندارند ولی فرد مبتلا به توهم آنها را واقعی میپندارد و بر ...
ظرایف و طرایف نویسندگی
گوردیمر: نویسندگی نه به جای خاصی احتیاج دارد و نه به میز بزرگ و عالی و اتاق در بسته. ... عاشق و عابد و معبود را وجودی یگانه میبیند و میگوید:«من كیام لیلی و لیلی کیست من/ هر دو یک جانیم اندر دو بدن. ... بارها به نویسندگان جوانی برخوردهام که داستانی به من دادهاند و گفته اند: «این را بخوان و .... شایعترین علامت ابتلا به پولیپ چیست؟
گوردیمر: نویسندگی نه به جای خاصی احتیاج دارد و نه به میز بزرگ و عالی و اتاق در بسته. ... عاشق و عابد و معبود را وجودی یگانه میبیند و میگوید:«من كیام لیلی و لیلی کیست من/ هر دو یک جانیم اندر دو بدن. ... بارها به نویسندگان جوانی برخوردهام که داستانی به من دادهاند و گفته اند: «این را بخوان و .... شایعترین علامت ابتلا به پولیپ چیست؟
دوست دارم بدانم قاتل کیست
دوست دارم بدانم قاتل کیست-فرهنگ > چهرهها - هاروکی موراکامی نوشتن داستانهای سوررئالیستی را به داستانهای رئالیستی ترجیح میدهد. ... در سال 1981 کافهاش را فروخت و نویسندگی پیشه کرد. ... از این نویسنده مطرح کتابهای «وقتی از دو حرف میزنم از چه حرف میزنم»، «کافکا در ... وقتی نوشتن را شروع میکنم اصلا نمیدانم پایان آن چیست.
دوست دارم بدانم قاتل کیست-فرهنگ > چهرهها - هاروکی موراکامی نوشتن داستانهای سوررئالیستی را به داستانهای رئالیستی ترجیح میدهد. ... در سال 1981 کافهاش را فروخت و نویسندگی پیشه کرد. ... از این نویسنده مطرح کتابهای «وقتی از دو حرف میزنم از چه حرف میزنم»، «کافکا در ... وقتی نوشتن را شروع میکنم اصلا نمیدانم پایان آن چیست.
مصاحبه بازی سنتر با Daniel Vavra نویسنده Mafia II
وی طراح ارشد، نویسنده و کارگردان آن بازی بود و Mafia را کاملا یک اثر شخصی از ... اما طراحی و نویسندگی در راستای هم پیش می رفتند که تقریبا برای من یک کار حساب می شد. ... پروژه HITECH چیست ؟ ... شخصیت محبوبتان در بازی های خودتان کیست ؟
وی طراح ارشد، نویسنده و کارگردان آن بازی بود و Mafia را کاملا یک اثر شخصی از ... اما طراحی و نویسندگی در راستای هم پیش می رفتند که تقریبا برای من یک کار حساب می شد. ... پروژه HITECH چیست ؟ ... شخصیت محبوبتان در بازی های خودتان کیست ؟
اگر خوب بخوانی،خوب هم می نویسی…
سارا عرفانی» نویسنده ی جوان و جویایی نام تهرانی، نوشتن را از سالهای دبیرستان آغاز می ... نویسندگی و پشتکار فرد، درصدی را اختصاص دهیم اعداد پیشنهادی شما چیست؟ ... مصاحبه نبود.۱۳٫ اولین خواننده ی آثار شما، بلافاصله پس از نگارش معمولاً کیست؟
سارا عرفانی» نویسنده ی جوان و جویایی نام تهرانی، نوشتن را از سالهای دبیرستان آغاز می ... نویسندگی و پشتکار فرد، درصدی را اختصاص دهیم اعداد پیشنهادی شما چیست؟ ... مصاحبه نبود.۱۳٫ اولین خواننده ی آثار شما، بلافاصله پس از نگارش معمولاً کیست؟
درس پانزدهم داستان نویسی
... آدمهايي هستند؟مي توان زوجي جوان و تازه ازدواج کرده را با نويسنده اي که دائم کار نوشتن رمانش را عقب مي اندا. ... احساس مي کند هنوز به قدر کافي با فنون نويسندگي آشنا نيست. تاکنون ... 2- تا وقتي خواننده نداند درگيري فعلي شخصيت چيست، علاقه اي به سر در آوردن از اتفاقات گذشته ندارد. خواننده مي خواهد بداند که شخصيت واقعاً کيست؟
... آدمهايي هستند؟مي توان زوجي جوان و تازه ازدواج کرده را با نويسنده اي که دائم کار نوشتن رمانش را عقب مي اندا. ... احساس مي کند هنوز به قدر کافي با فنون نويسندگي آشنا نيست. تاکنون ... 2- تا وقتي خواننده نداند درگيري فعلي شخصيت چيست، علاقه اي به سر در آوردن از اتفاقات گذشته ندارد. خواننده مي خواهد بداند که شخصيت واقعاً کيست؟
برای چاپ کتابم هر کاری میکنم
... و متوجه اندیشه و سمتوسویی است که طیف نویسندگانی چون او مدعای پیروی از آن را دارند. ... جامعه ما از منظر یک نویسنده مثل شما، «روشنفکر کیست» و حقیقتی را که در صحبتهای قبلیتان درباره آن اظهار داشتید «روشنفکر وظیفه بیانشان را دارد» چیست؟
... و متوجه اندیشه و سمتوسویی است که طیف نویسندگانی چون او مدعای پیروی از آن را دارند. ... جامعه ما از منظر یک نویسنده مثل شما، «روشنفکر کیست» و حقیقتی را که در صحبتهای قبلیتان درباره آن اظهار داشتید «روشنفکر وظیفه بیانشان را دارد» چیست؟
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها