واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
استثنا از وقف بدين معني است که واقف هنگام وقفکردنِ مالِ خود، مقدار مشخّصي از منافع يا عوايد آن را استثنا کرده، بقيه را وقف نمايد؛ مثلاً اگر مال موقوف، باغ باشد، واقف مقرّر بدارد: از درآمدهاي باغ هرساله مبلغ... ريال کنار گذاشته و بقيه آن به هر ميزاني که باشد، وقف امور تحصيلي دانشجويان بيبضاعت باشد.اين مسأله جايز است و لطمهاي به صحّت وقف نميزند و ارتباطي هم با مسأله «وقف بر نفس» ندارد (رک: وقف بر نفس)؛ زيرا حکم وقف از ابتدا شامل قسمتِ استثناشده، نميشود.اشتراط خيار در وقفبدين معني است که واقف شرط کند پس از مدت معيّني يا در صورت حدوث امر معيّني، اختيار انحلالِ وقف و فسخ آن را داشته باشد. درج حق فسخ در وقف از نظر حقوقي امکان ندارد؛ زيرا تقديرا به معني امکان اعاده مالکيّت واقف است و اين امر با طبيعت وقف که قطع رابطه مالکيّتِ واقف با مال وقفي است منافات دارد.اطلاق منفعت(رک: تسبيل منفعت)اعقابطبقات بعدي موقوفٌعليهم (رک: موقوفٌعليهم) را اعقاب آنان مينامند. اينان برابر وقفنامه حق استفاده از منافع موقوفه را خواهند داشت.اعياناموال ملموس و مادي را گويند (جمعِ عين) مانند درخت، ساختمان و ساير کالاهاي مادي. از نظر قانون، فقط اين قِسم از اموال ميتواند مستقيما موضوع وقف قرار گيرد. (مدلول مواد 55 و 58 قانوني مدني)اعيانيساخت و ساز و بناهايي است که در رابطه قراردادي از حيث احتساب قيمت و غيره بدون زمين در نظر گرفته ميشوند، در مقابل عرصه. (رک: عرصه)افرازتقسيم ملک مشاع به سهمهاي مشخص را گويند به نحوي که هر يک از سهمها داراي مالک مستقل باشد.افراز وقف(رک: تقسيم ملک از وقف)اقالهعبارت است از توافق طرفين بر انحلال عقد لازم يا ازاله آثار آن. (رک: عقد لازم) اصولاً در غالب عقود، طرفين پس از انعقاد قرارداد ميتوانند بر انحلال يا قطع آثار آن توافق نموده و به اصطلاح، عقد را «اقاله» نمايند؛ ولي اين امر در وقف امکان ندارد؛ زيرا قبول اقاله در وقف، مآلاً به معني اعاده مالکيت واقف بر عين موقوفه است؛ در حالي که ساختمان حقوقي وقف بهگونهاي است که صِرفا با اخراج مال از ملکيّتِ واقف ـ آن هم بهطور دائم ـ تشکيل ميشود. از اين حيث ميتوان بر اين اعتقاد بود که اقاله مخالف مقتضاي وقف است.اقباضدر باب وقف، به قبضدادن و به تصرفدادنِ عين موقوفه را اقباض ميگويند که معمولاً به دست واقف صورت ميگيرد. (رک: قبض)امور حسبيهبه اموري اطلاق ميشود که شارع مقدس تمايل به ترک و تعطيل آنها در جامعه اسلامي ندارد و رسيدگي و ساماندادن به آنها از وظايف حاکم جامعه اسلامي و نهادهاي قانوني صلاحيتدار و در فرضنبودنِ آنها از وظايف عدولِ مؤمنان است؛ مانند رسيدگي به امور ماليِ غايبِ مفقودالاثر، يا نصب امين براي موقوفات بدون متولّي که قانونا بر عهده سازمان اوقاف است. همچنين است، اداره مال غير، در فرض حاضرنبودن يا ناتواني او.اميندر موارد ذيل بکار ميرود:1ـ شخص موثّق و مورد اعتمادي است که نمايندگي سازمان اوقاف و امور خيريّه را در موقوفات عامه به عهده دارد. تعدّد امين، هيأت اُمنا را تشکيل ميدهد. به موجب ماده 5 قانون تشکيلات و اختيارات سازمان اوقاف و امور خيريّه، اين سازمان ميتواند در اموري که اداره آنها بر عهده سازمان ميباشد، شخص و يا هيأتي از اشخاص متديّن و معروف به امانت را به عنوان امين، يا هيأتاُمنا تعيين نمايد.2ـ شخص مورد اعتمادي است که هر گاه عدم صلاحيّت متولّي در ادارهکردن موقوفه محرز شود، به او ضميمه ميگردد (ماده 79 قانون مدني) نصب امين مذکور به اين سِمت از اختيارات دادگاه مدني خاص است.در حکم امينبه موجب مفاد تبصره 4 ماده 7 قانون تشکيلات و اختيارات سازمان اوقاف و امور خيريّه، کليه مباشران موقوفات و اماکن مذهبي اعمّ از متولّي و ناظر و اُمنا و مديران و اُمناي مؤسسات و بنيادهاي خيريّه، در حکم امين ميباشند. بنابراين هر گاه تعدّي يا تفريط (رک: تعدّي، تفريط) يا تخلّفات ديگري از آنان در ادارهکردن موقوفه احراز گردد، ملزم به تأديه حقوق و وجوه و اموال و جبران خسارات ناشي از اعمال خود خواهند بود. و چنانچه عمل آنان مشمول عناوين کيفري باشد، از طريق مراجع قضايي صلاحيتدار تعقيب و به مجازات مقرّر محکوم خواهند شد. /خ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]