تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمان روا باشی.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835864082




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شيوه‏ي اداره‏ي مدارس بر اساس وقف‏ نامه‏ها در دوره‏ي صفوي


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شيوه‏ي اداره‏ي مدارس بر اساس وقف‏ نامه‏ها در دوره‏ي صفوي
شيوه‏ي اداره‏ي مدارس بر اساس وقف‏ نامه‏ها در دوره‏ي صفوي نويسنده: نزهت احمدي مقدمه مسأله تعليم و تربيت از مسايل مهم و اساسي است که شناخت دقيق آن بسياري از نکات مهم تاريخ اجتماعي هر دوره را مشخص مي‏سازد. براي شناخت اين موضوع پيش از هر چيز بايد درصدد شناسايي مراکز آموزشي هر جامعه و چگونگي عملکرد آن برآييم. در مقاله حاضر تلاش شده است تا با تکيه بر اسناد بر جاي مانده از دوره‏ي صفويه شيوه‏ي اداره‏ي مدارس در آن عصر روشن شود. متأسفانه در اين خصوص در منابع کمتر ذکري به ميان آمده و حتي کتاب فرائد الفوائد در احوال مدارس و مساجد، که از عنوان آن انتظار مي‏رود حاوي اطلاعات مفيدي در اين مورد باشد، هيچ گونه اطلاع ارزشمندي در اختيار ما قرار نمي‏دهد (1) اگر وقف‏نامه‏ها نبودند تنها منبع قابل اعتنا در اين مورد، سفرنامه‏ها بودند که مختصر اطلاعاتي در اين باره ارائه کرده‏اند.به هر حال وقف‏نامه‏هاي مدارس اگر چه به منظور ديگري تنظيم شده‏اند اما تنها منبع معتبري هستند که در حين بيان شيوه‏ي مصرف درآمد موقوفه و بيان شرايط وقف، گاه مواردي از نحوه‏ي اداره‏ي مدارس، شيوه جذب طلاب، شرايط تحصيل و غيره نيز بيان کرده‏اند که اين موارد مي‏تواند ما را در شناسايي شيوه‏ي اداره‏ي مدارس رهنمون سازد.از ميان 136 وقف‏نامه موجود از دوره‏ي صفويه که در بايگاني‏هاي اداره‏ي کل اوقاف اصفهان، اداره کل اوقاف کرمان، اداره کل اوقاف مشهد و بايگاني اداره اوقاف آستان قدس رضوي، نگهداري مي‏شود، آن چه به مدارس تعلق داشته در اين پژوهش مورد استناد قرار گرفته است. همچنين از تعدادي از وقف‏نامه‏هاي مدارس که پيش از اين توسط محققان به زيور طبع آراسته شده با ذکر محل چاپ آنها، بهره گرفته شده است.به طور کلي دو رکن اصلي هر مدرسه، آموزش دهنده و آموزش گيرنده مي‏باشد در اين جا سعي شده است تا بر اساس اطلاعات بهدست آمده از وقفنامه‏ها، شرايط وجايگاه هر يک از آنان در مدرسه روشن شود و از آن جا که اين دو گروه براي انجام فعاليت‏هاي خود نيازمند به کتاب و کتابخانه هستند، اطلاعاتي را که وقف‏نامه‏ها در باب کتاب‏خانه‏هاي مدارس در اختيار گذاشته‏اند، بيان شده است. همچنين در مورد شيوه‏ي اداره‏ي مدرسه و نيز تنظيم درآمدها و مخارج آن سخن گفته شده است.شرايط مدرسمدرس مهمترين رکن آموزش بود. اعتبار مدرسه بستگي بسياري به در اختيار داشتن مدرسان عالم و آگاه داشت و مدارسي با اين ويژگي جاذبه‏ي بسيار براي جذب محصلان مستعدتر به مدرسه داشتند.اگر چه در همه‏ي وقف‏نامه‏ها به صراحت به اين موضوع مهم نپرداخته‏اند و غالبا نظر و رأي متولي را براي گزينش مدرس کافي دانسته‏اند، اما باز برخي از واقفان که به کيفيت کار مدرسه‏ي خود اهميت زيادي مي‏دادند، شرايط خاصي را براي پذيرش مدرس در مدرسه عنوان مي‏کردند. گاه آنان در زمان حيات خود شخص خاصي را که سرآمد ديگران بود براي مدرسي مدرسه تعيين مي‏کردند و گاه معيارهايي را عنوان مي‏کردند که شخص مدرس مي‏بايست با اين معيارها هماهنگي داشته باشد. گاهي نيز توليت و يا نظارت را بر عهده‏ي يک عالم برجسته مي‏گذاشتند تا او با نظر خود مدرس را انتخاب کند.در مواردي هم که واقف به طور مستقيم براي مدرس شرايطي ذکر نکرده است، شروطي کلي براي احراز اين مقام در عرف اجتماع وجود داشت. تقيد به تشيع اثني عشري، حضور به موقع در مدرسه و گاه اقامت در مدرسه و عدم آلودگي به مفاسد اخلاقي و اجتماعي.همچنين در وقف‏نامه‏ها غالبا ميزان مستمري مدرس، شرايط حضور او در مدرسه، وظاسيف او در قبال طلاب و غيره ذکر شده است. که از جمله مي‏توان به موارد زير اشاره کرد:موارد زير شرايط ذکر شده در وقف‏نامه‏ها را بيان مي‏کند. تقيد به تشيع اثني عشري: از شروط اصلي براي يک مدرس تقيد به آيين تشيع اثني عشري بود، چرا که مدارس مکاني براي ترويج و تبليغ اين آيين هم به شمار مي‏رفت و اگر چه برخي واقفان از قيد آن در وقف‏نامه خودداري کرده‏اند، اما همان طور که گفته شد عدم ذکر اين به دليل وضوح مطلب بود نه به علت کم اهميتي موضوع، چرا که تقريبا در تمام وقفنامه‏ها رعايت اين شرط براي طلاب ذکر شده است.تسلط بر علوم ديني: مسلم است که شرط اول مدرس بودن، اشراف بر علومي است که قصد تدريس آن را دارد، اما طبيعي است که تمام اين افراد از لحاظ علمي در يک درجه نيستند. تأکيد برخي واقفان بر اين مسأله نيز گوياي حساسيت آنها بر انتخاب افراد صاحب صلاحيت است، در واقع اين تأکيد باعث مي‏شود که از گزينش مدرسان کم سواد جلوگيري شود. همچنين اين تأکيدگاه مي‏تواند نشان دهنده‏ي علومي باشد که در مدارس بيشتر مورد توجه بوده است.عباس قلي‏خان گفته است که مدرس مدرسه‏اش بايد مرد فاضلي باشد که قسط وافي در علوم عربيت و کلام و نصيب اوفري از فقه اماميه و اخبار و احاديث اهل بيت رسالت - صلي الله عليه و آله - و اطلاع کاملي و بر تفاسير آيات با برکات قرآنيه داشته باشد. [وقف‏نامه شماره‏ي 5، مشهد.]گاهي نيز واقف شخص خاصي را از علماي زمان مشخص کرده است و حتي تدريس در مدرسه را پس از وفات شخص مورد نظر در خاندان او قرار داده است، البته با اين شرط که فرزندانش راه او را دنبال کرده و در علوم ديني سرآمد باشند (2).حضور در مدرسه: غالبا واقفان مايل بودند که مدرسان در مدرسه اقامت کنند، اگر چه آنان نمي‏توانستند مدرسان را مانند طلبه‏ها ملزم به چنين کاري بکنند ولي دست کم اتاقي در مدرسه جهت مدرس در نظر گرفته مي‏شد که علاوه بر آن که در اين اتاق به طلاب درس مي‏داد گاه شب را نيز در آن بيتوته مي‏کرد. اما حضور دايم مدرس در روز الزامي بود و در واقع او نمي‏توانست بدون دليل از مدرسه غيبت کند؛ چرا که در اين صورت مستمري او قطع مي‏شد.اين قوانين براي ساير مدرساني که به مدرسه مي‏آمدند وجود نداشت چرا که آنان گه گاه براي تدريس يک يا چند درس در مدرسه حاضر مي‏شدند و غالبا از محل موقوفات مدرسه نيز سهمي نداشتند.برخي وقفنامه‏ها مشخص کرده‏اند که مدرس بايد در هفته چند روز در مدرسه مشغول تحصيل باشد. براي مثال چنين آورده شده است: «و در هفته، پنج يوم در صفه‏ي مدرسه به افاده‏ي علوم دينيه و معارف يقينيه اشتغال نمايد.»[وقف‏نامه شماره 5، مشهد.]رسيدگي و نظارت بر امور مدرسه: در واقع نقش مدرس اول در يک مدرسه شبيه به نقش مدير و مسئول مدرسه است. حتي در بسياري از موارد مدرس ناظر موقوفه نيز مي‏باشد و بابت اداره‏ي امور مدرسه حق النظاره نيز دريافت مي‏کند. او بايد به امور جاري مدرسه و نيز وضعيت طلاب رسيدگي کند. علاوه بر اين رسيدگي به روند امور جاري مدرسه مانند رسيدگي به وضعيت حجره‏ها و ساير بناهاي مدرسه، نظارت بر مسأله رفاه و احتياجات اوليه طلاب مانند تأمين روشنايي حجره‏ها و نيز رسيدگي به کار خدمه‏ي مدرسه مانند مؤذن، جاروب‏کش، مسئول روشنايي، مسؤول نظافت و آب کش؛ که مرتبا آب حوض‏هاي مدرسه را تعويض مي‏کرد، و نيز بر تأمين آب آشاميدني مدرسه، همه مواردي است که در برخي وقف‏نامه‏ها در زمره‏ي وظايف مدرس آورده شده است (3).رسيدگي به امور طلبه‏ها: همان گونه که گفته شد در بسياري موارد مدرس در مدرسه نقش مدير داشت و از اين روي رسيدگي به امور طلاب نيز با وي بود. شاردن اذعان دارد که مدرسان و معاونانشان وظايف خود را با نهايت دقت انجام مي‏دادند و به طور يکسان به تمام طلاب چه آنهايي که در مدرسه ساکن بودند و چه کساني که از بيرون مي‏آمدند، درس مي‏دادند.انتخاب و پذيرش طلاب، رسيدگي به وضعيت تحصيلي و حضور آنان در مدرسه، رسيدگي به وضعيت اخلاقي آنان در مدرسه، رسيدگي به وضعيت اخلاقي آنان، چگونگي اقامت در حجره‏ها، پرداخت مستمري و غيره همه وظايفي بود که مدرس علاوه بر تدريس در مدرسه بر عهده داشت.عدم آلودگي به مفاسد اخلاقي: از شروط مهم براي يک مدرس صلاحيت اخلاقي و تقوا بود، اگر چه در بيشتر وقفنامه‏ها به دليل وضوح مطلب مستقيما ذکري در اين مورد نشده است، اما اشاره برخي از واقفان گوياي توجه به اين مسأله است. به عنوان نمونه شيخ علي خان زنگنه در وقف‏نامه‏ي خود در جايي که صحبت از مواجب ناظر مي‏کند. به صراحت بيان مي‏دارد که: «هر ساله مبلغ پنج تومان تبريزي... به عالمي غير متظاهر به فسق از سکنه‏ي بلده‏ي همدان» بابت نظارت بر امور مسجد پرداخت شود[وقف‏نامه‏ي مدرسه بزرگ همدان، ص 171 ].برخي واقفان گرايش داشتن به تفکراتي خاص را از جمله مفاسد اخلاقي محسوب کرده و آن را نه براي مدرس و نه براي طلبه جايز ندانسته‏اند و حتي اخراج طلبه‏هايي را که مبادرت به خواندن چنين علومي کرده‏اند، را از وظايف مدرس قرار داده‏اند (4).نظارت بر پيشرفت درسي طلبه‏ها: يکي ديگر از وظايف مدرس رسيدگي به پيشرفت تحصيلي طلاب بود. او موظف بود کساني را که پيشرفتي در درس نداشتند از مدرسه اخراج نمايد. گاهي نيز واقفان مدد معاش طلاب را بر اساس درجه‏ي دانش آنان مشخص کرده‏اند، و تشخيص رتبه‏ي آنان نيز بر عهده‏ي مدرس بود.رسيدگي به حضور و غياب طلاب: از ديگر وظايف مدرس رسيدگي به حضور طلبه‏ها در مدرسه و و در محل برگزاري درس بود. همچنين وي در صورت لزوم به آنان مرخصي براي سفر مي‏داد و بر اساس ضوابطي تا بازگشت حجره‏ي آنان را به ديگري نمي‏داد و مستمريشان را پس انداز مي‏کرد.نظارت بر پرداخت مستمري طلاب: غالبا در وقفنامه‏ها توزيع مقرري طلاب بر عهده‏ي مدرس گذاشته شده است. گاه مبلغ مستمري در خود وقف‏نامه ذکر شده است و گاه باقي مانده‏ي درآمد مدرسه پس از صرف مخارج ضروري مدرسه توسط مدرس ميان طلاب تقسيم مي‏شد.شرايط طلاب بر اساس وقف‏ نامه‏هايکي از انگيزه‏هاي ايجاد مدارس در اين دوره تبليغ و ترويج مذهب شيعه بود، بنابراين واقفان حساسيت‏هاي خاصي براي گزينش طلاب نشان مي‏دادند، هر مدرسه ضوابط و شرايطي براي طلبه‏ها در نظر گرفته بود که به طور کلي شامل موارد زير بودند:تقيد به تشيع اثني عشري: در مدارس اين دوره اولين و مهمترين شراط تقيد به آئين اثني عشري بود (5)تقريبا وقفنامه‏اي يافت نمي‏شود که به صراحت به اين موضوع اشاره نکرده باشد. در واقع يکي از اهداف واقفان ترويج و اشاعه‏ي مذهب تشيع بوده. بنابراين، دقت در انتخاب طلاب شيعه از موارد اساسي آن به حساب مي‏آيد.اقامت دايم در مدرسه: از ديگر شروط، اقامت طلاب در مدرسه بود، چرا که خالي بودن مدرسه از رونق آن مي‏کاست. البته اين شرط مخصوص مدارسي بود که محلي براي سکونت داشتند و نيز براي طلاب دايم مدرسه بود و شامل حال کساني که تنها براي فرا0گرفتن يکي دو درس به مدرسه مي‏آمدند نمي‏شد. براي کاستن از سختي اين شرط، به ويژه براي طلاب متأهل استثنايي قائل شده بودند و به آنان اجازه داده بودند در هفته يکي دو شب را خارج از مدرسه بيتوته کنند. اما به طور کلي بر حضور طلبه‏ها در مدرسه و روشن بودن چراغ حجره‏ها در شب به جهت مطالعه تأکيد بسيار شده بود و خاموش بودن چراغ بدون داشتن عذري موجه، ممنوع بود.اگر چه واقفان اصرار بسياري بر حضور دايم طلاب در مدرسه داشتند ولي نمي‏توانستند آنان را از ثواب زيارت بازدارند. تنها کاري که واقفان در اين زمينه انجام داده‏اند، مشروط کردن اين سفرهاست. يعني براي هر سفر شرط زماني گذاشته‏اند که تا زمان مقرر اتاق او را به کس ديگري ندهند و حتي در مواردي مقرري او را برايش ذخيره کنند. واقف مدرسه اماميه شيراز قيد کرده است. که: «و چون يکي از سکنه آنجا به قصد عود اختيار سفر نمايد تا چهل يوم که عود نمايد به حجره، مسکن احق و اولي است».[وقف‏نامه مدرسه اماميه شيراز، ص 679. ]سنجش پيشرفت طلبه‏ها: غالبا گفته شده که مدارس نظارتي بر پيشرفت تحصيلي محصلان خود نداشتند و افراد مختلف با استعدادهاي متفاوت در کنار هم به تحصيل مشغول مي‏شدند و گاه برخي عمري را در مدرسه سپري مي‏کردند بدون آنکه پيشرفت محسوسي داشته باشند و در واقع کارشان هدر دادن بودجه مدارس بوده. (6) حال آن که در برخي وقفنامه‏ها به صراحت به اين موضوع اشاره شده است. واقف مدرسه‏ي اماميه شيراز در حين شروط خود قيد کرده است که: «هر يک از طلبه که به قدر هفت سال در مدرسه بوده اثر ترقي در ايشان ظاهر نگردد، متولي و ناظر مختارند که او را اخراج و ديگري را سکان سازند».[وقف‏نامه مدرسه اماميه شيراز ص 679. ]واقف مدرسه مريم بيگم با سخت گيري بيشتري قيد کرده است که: «اگر يک سال بر احدي بگذرد که ترقي در حال او به حسب علم و عمل نشده باشد يا مظنون مدرس شود که قابل ترقي نيست از مدرسه اخراج» شود.[تاريخچه اوقاف اصفهان، ص 299. ]تعيين زمان براي اشتغال به تحصيل: اگر چه در مورد مدارس اين دوره‏گاه گفته مي‏شود که هيچ گونه قيد زماني براي اتمام تحصيل وجود نداشته و احتمالا در برخي مدارس هم چنين بوده است، اما از مطالعه‏ي وقفنامه‏ها درمي‏يابيم که برخي از واقفان به اين مهم توجه داشته‏اند و براي اقامت در مدرسه شرط زمان معين کرده‏اند.در وقف‏نامه مريم بيگم با شدت تمام شرط شده است که کساني که پس از يک سال آثار ترقي در آنها ديده مي‏شود و يا مدرس تشخيص مي‏دهد که امکان پيشرفت دارند، بايد پس از پنج سال مدرسه را ترک کنند و اگر عذري دارند که بر بودن آنان الزام دارد تنها تا دو سال ديگر مي‏توانند در مدرسه بمانند. وي به صراحت قيد کرده است که: «نهايتش تا هفت سال اما بعد از هفت سال البته بايد که به در روند... و هر که بعد از هفت سال يک روز بماند غاصب باشد و به غضب خدا و رسول خدا گرفتار شود».[تاريخچه اوقاف اصفهان، ص 299. ]عدم اشتغال در حين تحصيل: واقفان تمايل داشتند که تنها طلابي در مدرسه ساکن شوند که جز درس خواندن دغه‏غه ديگري ندارند و غالبا قيد مي‏کردند که «به غير از تحصيل علوم دينيه به کسب ديگر مشغول نباشند».[شماره 173، اصفهان.]اين نيز بايد گفته شود که واقف در شرايطي قادر بود از کارکردن آنان جلوگيري کند که خود براي مخارج عادي زندگي آنان فکري کرده باشد. و در واقع اگر واقف مدد معاش معين و ثابتي براي آنان در نظر گرفته بود، مي‏توانست مانع کار آنها شود اما در غير صورت غير معمول به نظر مي‏رسد که چنين شرطي را تعيين کند.شاردن در اين مورد مي‏گويد که طلاب گاه براي جبران کمبود هزينه‏ي خود معلم سرخانه مي‏شدند و گاهي از راهاستنساخ کتاب درآمدي به دست مي‏آورند، گاهي نيز از وجوهات بهره‏مند مي‏شدند[سفرنامه شاردن، ج 3، ص 940.]در وقف‏نامه مدرسه کاسه گران قيد شده است که: «متولي در حيني که حجرات مزبوره را به طلبه مي‏دهد اولا تحقيق احوال ايشان نمايد که به غير از تحصيل علوم دينيه به کسب ديگر مشغول نباشند و اگر احدي از ايشان متأهل باشد شر ط نمايد که در هفته چهار شب در حجره مدرسه که مختص اوست بيتوته نمايد و چراغ جهت مطالعه علوم دينيه روشن سازد[شماره 173، اصفهان]وي در ازاي شرطي که قرار داده فکر معاش طلاب را نيز کرده است. در جايي ديگر در وقف‏نامه گفته: «هر يوم مبلغ پنجاه دينار به طلبه سکنه (7) هر حجره از حجرات مدرسه مزبور دهند و اگر حاصل موقوفات زياده از حجره‏اي پنجاه دينار باشد، دو شخص را در يک حجره جاي داده، هر حجره هر يوم مبلغ يک صد دينار تبريزي رسانند».[شماره 173، اصفهان.]همان گونه که در مدارس مختلف تعداد حجره‏ها يکسان نبود، افراد ساکن در هر حجره نيز تفاوت داشت. در برخي مدارس در هر حجره يک نفر ساکن بود و در برخي مدارس دو نفر يا بيشتر در هر حجره زندگي مي‏کردند. به اين دليل برخي واقفان شرط کرده بودند که وظيفه‏ي طلاب بر اساس تعداد افراد به طور تساوي تقسيم شود نه بر تعداد حجره‏ها.[مدرسه بزرگ همدان، ص 173]تأييد طلبه‏ها از لحاظ اخلاقي: همچنين انجام عمل خلاف و مبادرت به فسق و فجور از مواردي بود که باعث اخراج طلاب از مدرسه مي‏شد. اگر چه که اين مورد تنها در چند وقف‏نامه به صراحت ذکر شده است، اما عدم ذکر آن را در ساير وقف‏نامه‏ها را دليل ناديده گرفتن و موضوع نمي‏دانيم بلکه دليل بر وضوح و روشني مطلب مي‏دانيم که واقفان نيازي به ذکر و يادآوري آن نمي‏ديده‏اند. در چند مورد نيز شاغل بودن، غيبت زياد داشتن و مبادرت به تحصيل حکمت از عوامل اخراج از مدرسه ذکر شده است[تاريخچه اوقاف اصفهان، ص 169.]گاه در اواخر دوره صفوي در برخي مدارس عدم گرايش به حکمت و عرفان جزو شروط اعلام شده بود. در واقع مطالعه‏ي اين گونه کتاب‏ها را در زمره‏ي مفاسد اخلاقي محسوب مي‏کردند. نمونه بارز آن وقف‏نامه‏ي مدرسه‏ي مريم بيگم است که در سال 1016 بر لوح سنگي حک و در محل مدرسه نصب شده بود. در اين وقف‏نامه به صراحت قيد شده که: «و بايد که کتاب‏هاي علوم و هميه يعني علوم شکوک و شبهات که به علوم عقليه و حکمت مشهور و معروف است مثل شفا و اشارات و حکمت العين و شرح هدايت و امثال ذلک به شبهه‏ي دخول در مقدمات علوم ديني نخوانند».[تاريخچه اوقاف اصفهان، ص 299.]همچنين شيخ علي خان زنگنه در وقف‏نامه‏ي خود شرط کرده که: «هر گاه مدرس و طلبه به افاده و استفاده‏ي علوم حکميه که مخالف شريعت باشد بدون نقض و ابطال و غير آن اشتغال نمايند وظيفه‏ي ايشان را قطع نموده اخراج نمايند».[مدرسه بزرگ همدان، ص 171.]حقوق مدرسان و طلبه‏هاپرداخت مستمري مدرس: مسأله حق التدريس مدرسان از مواردي بود که غالبا از سوي واقفان مورد توجه قرار مي‏گرفت. در سال 1094 امام وردي بيگ، حق التدريس مدرس را روزانه دويست و پنجاه دينار تبريزي مشخص کرده است.[وقف‏نامه مدرسه اماميه شيراز، ص 678] حکيم الملک سالانه پانزده تومان تبريزي را به اين کار اختصاص داده است و نظارت بر امور مدرسه را هم به وي محول کرده است.[وقف نامه شماره 173، اصفهان.] شاه سلطان حسين در سال 1123 مبلغ پنجاه تومان تبريزي براي مدرسي که متولي تعيين کند در نظر گرفته است.[تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان، ص 169. ] البته وي شرايط مدرس و چگونگي تدريس و آن چه را نيز که بايد تدريس کند مشخص کرده است. (8)[تاريخچه اوقاف اصفهان، ص 169. ]آقا کمال، خازن شاه سلطان حسين که مدرسه‏ي خود را به نام شاه «مدرسه سلطان حسينيه» خوانده است در وقفنامه‏اي که در سال 1125 تنظيم کرده، مقرري رييس مدرسه را روزانه دويست دينار تبريزي قرار داده است.شاردن ادعا کرده که برخي از آنان علي رغم آن که از درآمد مدرسه حق التدريس دريافت مي‏کردند، باز از طلاب طلب مزد مي‏نمودند[سفرنامه شاردن: ج 3، ص 938 ]در مورد اين گفته شاردن بايد دقت بيشتري شود. ما مي‏دانيم که در مدرسه علاوه بر مدرس اول؛ که از او ياد کرديم، مدرسان ديگري نيز براي تدريس برخي دروس به مدرسه مي‏آمدند، که لزوما از موقوفات سهمي نداشتند و احتمالا اشاره‏ي شاردن به اين افراد است.تأمين هزينه‏ي زندگي طلاب: در مقابل اين شروط واقفان تسهيلاتي را براي طلبه‏ها در نظر گرفته بودند. آنان مقداري از درآمد موقوفه را براي مدد معاش اختصاص داده بودند. همچنين بودند افراد ديگري که اگر چه جزو واقفان مدارس نبودند اما براي طلاب مبالغي را وقف کرده بودند، که اينمبالغ مي‏توانست هزينه‏ي زندگي ساده‏ي آنان را تأمين کند و تا آنان را فراغ بال به امر تحصيل بپردازند. حقوق طلاب نيز يا سرانه پرداخت مي‏شد و يا به هر حجره مبلغي معين تعلق مي‏گرفت. در وقف‏نامه مدرسه چهار باغ قيد شده است که: «حجره‏اي يک صد دينار تسليم ساکنين آنها نمايند خواه در آن حجره يک نفر و خواه دو نفر ساکن باشند».[تاريخچه اوقاف اصفهان، ص 169.]البته برخي از واقفان بيشتر شدن تعداد طلاب را در يک حجره مشروط به رضايت طلبه‏ي ساکن در آن کرده‏اند (9) [مدرسه بزرگ همدان، ص 171 و 172].گاهي نيز ميزان مقرري به طور يکسان تقسيم نمي‏شد بلکه بر اساس پيشرفت علمي آنان بود. (10) واقف مدرسه‏ي اماميه‏ي شيراز نحوه‏ي تقسيم مقرري را اين گونه معين کرده است: «در وجه نه نفر از طلبه که اعلا مرتبه از باقي من جهة العلم باشند هر يک مبلغ هشتاد دينار تبريزي و نه نفر از اواسط را هر يک مبلغ هفتاد دينار تبريزي و هشت نفر از ادني مرتبه من الباقي را هر يک مبلغ شصت دينار تبريزي معين برساند».[وقف‏نامه مدرسه اماميه شيراز، ص 678 و 679.].غيبت از مدرسه مي‏توانست دلايل گوناگوني داشته باشد. همان طور که پيشتر گفته شد طلاب متأهل حق داشتند در هفته چند شب مدرسه را ترک کنند. عيادت از خانواده نيز اگر چه به صراحت قيد نشده اما طبيعي است که ممنوع نبوده است. اما بيشترين مدت غيبت از مدرسه خروج به قصد زيارت اماکن مقدسه بود.معدودي از واقفان علاوه بر مدد معاش سالانه يکي دست لباس نيز براي طلبه‏ها در نظر گرفته بودند. عباس قلي خان مقرر کرده است که: «در تحويل عقرب هر سال به جهت هر يک از سکنه‏ي مدرسه، يک دست ملبوس ضروري نسق نموده بلا تعلل به ايشان» داده شود.[وقف‏نامه شماره 5 مشهد.].وقف کتاب براي کتابخانه‏هاي مدارساز موارد ديگري که اشاره به آن ضروري به نظر مي‏رسد وضعيت کتابخانه‏هاي مدارس است. بنابر شواهد مي‏دانيم که مدرسه بدون کتابخانه نبوده است. اما اين که کتاب‏هاي لازم از کجا تأمين مي‏شد، موضوع جالبي است که بايد به آن توجه کنيم. آن کسي که مدرسه‏اي را بنا مي‏کرد و سعي مي‏کرد حتي الامکان وسايل رفاه محصلين و حتي مدد معاشي براي آنان در نظر بگيرد، بي‏معني است اگر گمان کنيم هيچ کتابي براي مدرسه تهيه نکرده باشد. (11) همچنين بسيار از افراد که خود قادر به ساخت مدرسه نبودند کتاب‏هايي را بر مدارس موجود وقف مي‏کردند. منابع تاريخي نيز خبر مي‏دهند که گاه پادشاهان کتاب‏هايي را به کتابخانه‏ي مدرسه و يا اماکن زيارتي اختصاص مي‏دادند.در برخي از وقف‏نامه‏هايي مدارس فهرستي از کتاب‏هاي وقف شده وجود دارد که بيشتر در ظهر آن يا در حاشيه‏ي وقف‏نامه نوشته شده است. (12)تعدادي وقف‏نامه‏ي خاص کتاب نيز در دست است که جداي از وقف‏نامه‏هاي مدارس مي‏باشند و بيشتر شامل متني است که بر وقفيت کتاب دلالت دارد و در اول و آخر کتاب‏هاي وقفي نوشته شده است. مواردي نيز از وقف بر استنساخ کتب در دست است که گاه شرايط استفاده از اين کتاب‏ها را نيز به تفصيل بيان کرده‏اند. دو نمونه‏ي جالب از اين اسناد به کوشش آقاي رضا مختاري در مجله‏ي ميراث جاويدان به چاپ رسيده است. يکي مربوط به وقف‏نامه‏ي کتاب‏هاي مدرسه‏ي چهارباغ اصفهان است و ديگري مربوط به کتاب‏هايي است که از محل درآمد حمام نقش جهان اصفهاناستنساخ شده‏اند (13).همچنين برخي از واقفين مقداري از درآمد حاصل از موقوفات خود را به اين مهم اختصاص داده‏اند. حاج محمد ابراهيم يوزباشي در وقف نامه خود ذکر کرده که آن چه از مصارف موقوفه باقي بماند، «کتب احاديث و تفاسير و علوم دينيه و قرآن مجيد و صحيفه‏ي کامله استکتاب نمايند».[وقف‏نامه‏ي شماره‏ي 398، اصفهان.]سپس براي نوع استفاده از اين کتاب‏ها نيز مقرراتي را وضع کرده است. به اين ترتيب که کتاب‏هاي قرآن و صحيفه را به هرکس که صلاحيت دارد هديه دهند و از او التماس کنند که براي واقف طلب آمرزش و دعاي خير کند.[وقف نامه‏ي شماره‏ي 398، اصفهان.]نکته قابل توجه در اين گونه وقف‏نامه‏ها آن است که تمامي اسناد موجود حاکي از وقف بر کتب مذهبي هستند. چرا که از اين راه واقف مي‏تواند اميدي به کسب ثواب اخروي داشته باشد. بايد اين نکته نيز گفته شود که استفاده از اين کتاب‏ها شرايط و ضوابط خاصي داشتند که بعضا در وقف‏نامه‏هاي مربوطه آورده شده است.شرايط استفاده از کتابخانه: در وقف‏نامه‏ي کتب مدرسه چهارباغ ذکر شده که اين کتاب‏ها وقف بر شيعيان اثني عشري است و طريقه استفاده از آن هم به اين صورت است که بايد «هميشه در ضبط و تحويل کتابداري که جهت مدرسه» تعيين شده باشد و طلبه‏هاي ساکن مي‏توانند به «تجويز مدرس مدرسه» کتاب را امانت بگيرند و «به قدر احتياج» آن را نزد خود نگاه دارند. اگر کسي طلبه‏ي آن مدرسه نباشد ولي به کتاب نياز داشته باشد باز بايد مدرس مدرسه اجازه بدهد و او نيز براي بردن کتاب بايد نزد کتابدار قبض با مهر کتابدار بسپارد و البته کتاب را از اصفهان بيرون نبرد. اگر هم مدرس نسبت به او مطمئن نباشد بايد در ازاي کتاب رهن نزد وي بسپارد. در مورد کتابهاي زيارت که در اماکن زيارتي به آن نياز است، اگر مدرس به فرد مورد نظر اعتماد داشته باشد يا آن که وي رهن بسپارد، با اجازه‏ي مدرس و سپردن قبض براي مدت معين کتاب امانت داده شود.[دو وقف‏نامه‏ي کتاب از عهد صفوي، «ميراث جاويدان، ش 13، ص 74.]مسأله لزوم حفاظت از کتاب هم موردي بود که از نظر برخي واقفان پنهان نمانده است. در همين وقف‏نامه در مورد کتاب‏هايي که در خود اصفهان است، قيد شده که هر شش ماه يک بار به نظر مدرس برسد و اگر بيش از اين به کتاب احتياج باشد با اجازه‏ي مجدد مدرس دوباره به وي تحويل داده شود[«در وقف‏نامه‏ي کتاب از عهد صفوي»، ميراث جاويدان، ش 13، ص 74.]در اين ميان وظيفه‏ي مدرس از کتابدار نيز سنگين‏تر است. او هم بايد صلاحيت کتاب گيرنده را تأييد کند و هم مراقب سالم ماندن کتاب باشد و هم اين که بنابر تاييد برخي وقف‏نامه‏ها «در باب منتفع شدن ارباب احتياج، بل کافه‏ي طلبه‏ي علوم» نهايت سعي و کوشش خود را بنمايد.[«دو وقف‏نامه‏ي کتاب از عهد صفوي»، ميراث جاويدان، ش 13، ص 74.]گاهي نيز واقفان تعمير کتب وقفي مدرسه را در زمره‏ي مخارج ضروريه مدرسه و در رديف تعمير عمارت دانسته‏اند[«وقف‏نامه مدرسه اماميه شيراز»، ميراث اسلامي ايران، ص 680.]همچنين در مدارس بزرگ که شخص خاصي به عنوان کتابدار مسؤوليت کتابخانه را برعهده داشت، حق الزحمه‏اي براي او در نظر گرفته مي‏شد که در برخي وقف‏نامه‏ها به آن اشاره شده است. به عنوان نمونه در وقف‏نامه مدرسه چهارباغ، شاه سلطان حسين قيد کرده است که به شخصي که متولي جهت اين امر در نظر مي‏گيرد به شرط آن که در «اکثر اوقاتي که طلبه را رجوع به کتاب‏هاي وقفي بوده باشد در مدرسه حاضر بوده ضبط، کتب وقفي حسب الواقع نموده صيانت آنها از تلف و ضياع نمايد.» سالانه هفت تومان پرداخت شود.[تاريخچه اوقاف اصفهان، ص 167.]در آخر وقف‏نامه‏هاي کتاب نيز مانند ساير وقف‏نامه‏ها، خريد و فروش و رهن و بخشيدن آن را ممنوع کرده‏اند و تغيير دهنده‏ي وقف را گرفتار به لعنت الهي و نفرين معصومين کرده‏اند، که شايد اين نوعي ضمانت اجرايي براي موقوفه را به دنبال داشت.تنظيم درآمد و مخارج مدارسعلي رغم آنکه مخارج روزمره‏ي مدارس مبالغ قابل توجهي را شامل مي‏شد، تحصيل در مدارس اين دوره بر خلاف بسياري از مدارس جهان آن روز به صورت رايگان بود و به همين دليل بانيان مدارس مي‏بايست از راهي ديگر مخارج خود را تأمين کنند. به عبارت ديگر اگر قرار بود اين مدارس به حيات خود ادامه دهند، بايستي افرادي حقيقي يا حقوقي مخارج آنها را بر عهده مي‏گرفتند و يا براي آنها منبع درآمدي ايجاد مي‏کردند. (14) گذشته از آن که يکي از بهترين شيوه‏هاي ايجاد درآمد براي مدارس، وقف املاک و مستغلات بود.حال اگر جنبه‏ي ديني و مذهبي اين مدارس را در نظر بگيريم و مي‏توانيم ميل و اشتياق يک جامعه‏ي دين‏دار جهتحمايت از اين مراکز به خوبي درک کنيم. اين درست چيزي است که در تمام طول تاريخ اسلام در جوامع مختلف انجام پذيرفته است. در واقع در اين جوامع افراد بسياري يافت مي‏شوند که براي کسب ثواب اخروي و يا اعتبار دنيوي حاضر به تخصيص اموال خود براي مدارس مي‏باشند. بدين ترتيب در اين دوره مدارس بسياري بر پايه‏ي وقف ساخته شد و يا افرادي پيدا شدند که اموالي را بر مدارس موجود وقف نمودند. شاردن در اين مورد گفته است که «در ايران مدارس طلبه نشين چندان زياد، و عايدت آنها آن قدر است که از چهارصد هزار تومان معادل چهار ميليون و پانصد هزار ليور درمي‏گذرد».[سفرنامه شاردن، ج 3، ص ص 938.]درآمد حاصله در تمام مدارس يکسان نبود (15)و بستگي زيادي به تمکن مالي واقف و يا دست و دلبازي او داشت. اما مخارج از نظر تنوع تقريبا يکسان بودند، اما از نظر مقدار تفاوت داشتند چرا که برخي مدارس بزرگ‏تر بوده و طلاب بيشتري را در خود جاي مي‏دادند. و برخي کوچک‏تر بودند. همچنين ميزان مدد معاش طلاب و حق التدريس مدرس در تمام مدارس يکسان نبود. علاوه بر اين وسعت مدرسه مخارج جانبي بيشتري را به دنبال داشت. به هر حال اين مخارج هم متنوع بودند و هم متفاوت.به طور کلي مخارج عبارت بودند از: پرداخت حقوق ديواني (16)، هزينه‏هاي جاري رقبات وقفي (17)، هزينه مرمت بنا پرداخت حق التوليه و حق النظاره، پرداخت حقوق کارکنان مدرسه شامل مدرس، مستخدم، مؤذن و نيز پرداخت هزينه‏هاي روشنايي، تهيه‏ي آب آشاميدني و پر کردن آب حوض، هزينه‏ي سوخت جهت زمستان و خلاصه پرداخت وجهي به طلاب.در برخي وقف‏نامه‏ها براي يکايک موارد فوق هزينه‏ي مشخصي در نظر گرفته شده است. از جمله در وقفنامه مدرسه سلطاني (مدرسه چهارباغ) (18) شرح مفصلي از اين موارد همراه با ميزان حق الزحمه هر کدام آورده شده است.[تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان، ص 162 و الي 170. ] در برخي وقفنامه‏هاي ديگر به رأي و نظر متولي واگذار شده و يا آنکه تنها هزينه‏ي برخي از موارد ذکر شده مشخص گرديده است. در چنين وقفنامه‏هايي بر پرداخت هزينه‏هاي ضروري حق التوليه واقف اشاره مي‏کند که «ما بقي به رأي متولي به مصارف وظايف مدرس و طلبه و مؤذن و خادم مدرسه» برسد.[شماره 106، اصفهان.] گاهي نيز خواسته شده باقي مانده‏ي درآمد موقوفات به طور تساوي ميان طلاب تقسيم گردد. (19) گاهي نيز مقاديري از درآمد يک موقوفه به مدرسه و ساکنان آن اختصاص يافته است، از جمله در وقف‏نامه ملا محمد باقر سبزواري (20)، وي شش سهم از ده سهم موقوفه را براي «اعانت طلاب ساکن در آن و خادم و مستحفظ و چراغ و روشنايي مدرسه و حجرات طلاب و غيره و تعزيه داري (21) در ايام عاشورا و لو و ريسمان و حق الشرب و تنقيه‏ي فاضل آب»، آن هم به طريقي که متولي صلاح بداند. اختصاص داده است.[شماره 57، بايگاني اداره کل اوقاف مشهد.]يکي از مخارج ثابت مدارس پرداخت حق الزحمه‏ي خادم بود. بر اساس بزرگي مدرسه تعداد خادمين متفاوت بود برخي مدارس تنها يک خادم داشتند و برخي براي هر کار خادمي مخصوص داشتند. حقوق خدمه نيز مانند حقوق طلاب رقم ثابتي نبود، شايد به صراحت بتوان ادعا کرد که پرداخت حقوق در جامعه‏ي آن روز به هيچ وجه يکسان نبود بلکه قراردادي دو طرفه بود که بين صاحب کار و کارگر بسته مي‏شد و از اين روي تنها به انصاف کارفرما و توانايي کار کارگر وابسته بود. پی نوشت:1- محمد زمان بن کلب علي تبريزي، فرائد الفوائد در احوال مدارس و مساجد، به کوشش رسول جعفريان، (تهران، دفتر نشر ميراث مکتوب، 1373).2- اين نکته اشاره‏ي ظريفي دارد که در دوره‏ي مورد نظر غالبا فرزندان حرفه‏ي پدر را دنبال مي‏کردند. از اين روي فرزندان يک عالم بزرگ احتمال بسياري داشت که از علما زمان خود باشند.3- اين نظارت کلي بر تمامي امور بيشتر مربوط به زماني است که مدرس نقش ناظر را نيز بر عهده دارد. اما در مواردي هم که ناظر شخص ديگري است باز چون وي در حکم مدير مدرسه است، تا حدي موظف به رسيدگي به امور ياد شده مي‏باشد.4- مانند گرايش به حکمت که برخي واقفان تعليم و تعلم چنين در مدرسه خود ممنوع کرده‏اند.5- پيش از اين دوره نيز گاه حساسيت‏هاي در گزينش افراد وجود داشت. مانند آن که خواجه نظام الملک سعي بسيار داشت تا تنها شافعيان اشعري در نظاميه پذيرفته شوند.6- شاردن در اين مورد نوشته است که: «در اين مدارس طلبه‏هايي ديده مي‏شوند که شصت سال عمر خود را در يک حجره گذارنده‏اند و زن و فرزند دارند...، طلبه‏ها فقط براي استفاده از مستمري و درآمدهاي احتمالي ديگر و تن‏پروري و بيکارگي در آن جا جمع آمده‏اند نه به قصد دانش‏آموزي». سفرنامه شاردن، ج 3، ص 938.7- قيد طلبه سکنه به اين دليل است که روزانه افرادي پاي درس مدرسين حاضر مي‏شدند که در زمره‏ي طلاب اصلي مدرسه نبودند.8- «و بايد که مدرس در ايامي که به جهت درس گفتن در مدارس معهودات بلامانع در مدرسه مبارکه به مباحثه و مدارسه علوم شرعيه از احاديث اهل بيت - عليه‏السلام - و تفسير و فقه و اصول و مقدمات آنها از عربيه و نحو صرف و منطق و ساير علومي که تعليم و تعلم آنها مشروع باشد و به قدر متعارف و معهود از هر يک که مناسب داند، اشغال نمايد و اقلا يک درس او يکي از کتب مشهوره احاديث شريفه‏ي اهل بيت - عليهم‏السلام - باشد و از مباحثه کتب حکمت صرف و تصوف در مدرسه مبارکه احتراز نمايد...». تاريخچه‏ي اوقاف اصفهان، ص 169.9- سواد طومار وقف‏نامچه‏ي بزرگ همدان، ص 171 و 172. البته وي مدد معاش را به طور سرانه تقسيم کرده است نه بر حجره‏ها. همان جا، ص 173.10- چنين مسأله‏اي مي‏توانست براي پيشرفت کار بسيار مؤثر باشد، اما کمتر چنين دقتي از سوي واقفان شده است.11- کمپفر به هنگام توضيح در باب ساختمان مدارس در اين باره مي‏گويد: «چه بسا که در اين بنا يک کتابخانه‏ي عمومي يا مجموعه‏اي از ابزار نجومي تعبيه کرده‏اند.» سفرنامه کمپفر، ص 144.12- در پشت وقف‏نامه‏ي مدرسه‏ي جده‏ي کوچک اسامي 76 کتاب وقفي در چهار دسته ذکر شده است و ثواب هر دسته به روح يک نفر قربت شده است، که اين افراد عبارتند از: شاه عباس اول، دلآرام خانم واقف مدرسه، شاه‏زاده مرحوم صفي ميرزا و شاه صفي. برخي از اين کتاب‏ها عبارتند از: صحيفه‏ي کامله، و تفسير کشاف، مختلف الشيعه، مطول، جداول مدارک، شرح منهاج الاصول، شرح مطالع، حاشيه‏ي امري و حاشيه قديم شرح الفيه ابن جمهور، شرح شمسيه، رساله کلاميه، صرف مير سيد شريف، شرح نفيسي، طلب الملوک. براي کسب اطلاعات بيشتر رجوع شود به: «چهار وقف‏نامه از چهار مدرسه دوره‏ي صفوي»، ص 107 و 108.13- رجوع کنيد به مقاله‏ي: رضا مختاري، «دو وقف‏نامه‏ي کتاب از عهد صفوي»، ميراث جاويدان، شماره‏ي 13، ص 72 الي 75.14- شاردن مي‏گويد: «همه مدارس ايران درآمد دارند (از محل موقوفات يا نذورات و اعانات) و عايدات برخي از مدارس زياد و درخور توجه است.» سفرنامه‏ي شاردن، ج 3 ص 937.15- حتي برخي از مدارس قادر به پرداخت وجه معاشي به طلاب خود نبودند و يا مقدار آن قليل بود اما با اين وجود شاردن مي‏گويد حتي حجره‏هاي اين گونه مدارس نيز خالي نمي‏ماندند. سفرنامه شاردن، ج 3، ص 938.16- برخي واقفان در زمره‏ي شروط وقف‏نامه قيد کرده‏اند که عمال دولتي به هيچ عنوان در اين موقوفه مدخل نسازند. اما در بيشتر وقف‏نامه‏ها پرداخت حقوق ديواني از اولين پرداخت‏ها و از جمله‏ي مخارج ضروري محسوب شده است.17- مانند هزينه کشت و زرع در املاک زراعي، لاي‏روبي قنوات، مرمت بناهايي مانند کاروان سرا، دکان و غيره.18- بايد در نظر داشت که اين مدرسه با داشتن 150 حجره يکي از مدارس بسيار بزرگ و باشکوه دوره صفوي است که هنوز هم به عنوان يک مدرسه فعال مورد استفاده قرار مي‏گيرد.19- بعد از مخارج تعمير و پرداخت حق التوليه، آن چه پرداخت حق التوليه، آن چه باقي ماند را «بر طالب علمان سکنه‏ي آن بالسويه ماه به ماه قسمت نمايند تا به رفاه حال و فراغ بال به تحصيل علوم دينيه اشتغال نمايند.»[شماره 29، بايگاني اداره کل اوقاف مشهد].20- وي از علماي برجسته اواخر دوره‏ي صفويه است و از معدود علمايي است که مبادرت به ساخت مدرسه و وقف آن کرده باشد.21- مسأله‏ي برگزاري مراسم سوگواري در مدارس يکي از مواردي است که برخي وقف‏نامه‏ها مبالغي را به آن اختصاص داده‏اند.منبع: ميراث جاويدان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3536]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن