تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815183016
وقف و انگيزههاي آن
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
وقف و انگيزههاي آن نويسنده: عليرضا فياض وقف، يکي از مسائل اجتماعي است و از روزگاران دوردست که بشر به طور اجتماعي، زندگي خود را آغاز کرد، شروع شده و تا انسان خردمند و جامعهي مآلانديشي در پهنهي گيتي وجود داشته باشد همچنان ادامه خواهد يافت. بنابراين، وقف، مبناي عقلائي دارد و بر پايهي بناي عقلا و ويژگيهاي آن و نياز عاقلان پيريزي شده، و با نگاه به همان پايه و اساس بايد دربارهي آن سخن گفت. وقف از تشريعات و مخترعات شرع انور نيست که بخواهيم ماهيت، کيفيت، شرائط، حدود و قيود آن را از شرع بگيريم، گو اينکه شرع مقدس نيز در بنائات عقلا و از جمله وقف، نظارت و مراقبت داشته، و دربارهي آن، اهميت آن، شرائط آن، حدود آن و فضيلت و ثواب آن، اوامر و دستورهايي صادر فرموده است؛ ولي چنانچه گفته شد همهي آنها اشارهاي است به بناي عقلا، تأييدي است از کارهاي خير خردمندان، ارشادي است به سوي آنچه عاقلان مآلانديش در جامعهي خود انجام ميدهند و راهنمايي است بري آنان که مبادا در وقف کردنها از جادهي صواب منحرف گردند. در قرآن کريم، آيهاي دربارهي وقف به طور خاص، وجود ندارد؛ ولي دربارهي نيکوکاري و کمک به همنوع و معاونت در کارهاي بر و خير، مصالح عمومي و امور عامالمنفعه توصيهها شده است، و همهي آنها اوامر ارشادي هستند. وقف را به صدقهي جاريه، يا حبس کردن عين (يعني مال و ملک) و تسبيل و اطلاق منفعت تعريف کردهاند. حبس عين به اين معني که ديگر نتوان آن را معامله کرد و در معرض نقل و انتقال درآورد، و تسبيل يا اطلاق منفعت يعني در راه خدا قرار دادن و رها کردن منافع آن، و به عبارت ديگر عوائد و بهرهي آن را في سبيل الله و صدقهي جاريه و مستمر قرار دادن است. آيا وقف، عقد است، يا ايقاع، يا مرکب از هر دو؟ فقها بر سه قول هستند، و چه بهتر که براي پاسخگويي به اين پرسش به عرف عقلا رجوع کنند. آن سه قول به شرح زير گفته شدهاند : 1 - عقد است به طور مطلق با اين تفاوت که در وقف خاص، واقف وقف ميکند و موقوف عليه قبول ميکند؛ ولي در وقف عام، حاکم قبول ميکند. 2 - ايقاع است به طور مطلق، و نيازي به قبول ندارد. 3 - عقد است در وقف خاص، و ايقاع است در وقف عام. مشهور فقها وقف را از عقود ميشناسد و شايد عرف عقلا آن را ايقاع ميداند، و نيازي نميبيند که موقوف عليه يا موقوف عليهم آن را بپذيرند. تا وقتي که وقف شده، به موقوف عليه تحويل داده نشده ميتوان آن را به هم زد. در کتاب مبادي فقه و اصول از نگارنده آمده است : بايد بدانيم که قبض، در وقف شرط لازم آن است نه شرط صحت، و معني قبض، آن است که واقف، عين موقوفه را در اختيار موقوف عليه (عليهم) قرار دهد، و در اين صورت وقف، لازم است؛ ولي بدون قبض جايز است؛ يعني واقف هر زمان بخواهد ميتواند آن را به خود برگرداند. آيا تابيه در وقف شرط است، يا وقف موقت نيز صحيح ميباشد، ميان فقها اختلاف است و عرف عقلا ميتواند پاسخ آنان را بدهد. صاحب جواهر بر ابديت و دوام آن ادعاي اجماع کرده است؛ ولي گروهي ديگر لزوم ابديت وقف را مورد مناقشه قرار دادهاند و وقت موقت و منقطع را نيز جايز دانستهاند؛ از جمله ميتوان از فقيه بزرگ سيد محمد کاظم يزدي نام برد که در عروةالوثقي وقف منقطع را نيز درست ميدانند. وقف منقطع بر دو قسم است : يکي اينکه واقف، عين موقوفه را براي ديگري يا ديگران وقف کند و مشخص کند که آنان چه کساني هستند؛ مثلا وقف کند براي اولاد بلافصل خود و در اين صورت هرگاه آن اشخاص از ميان رفتند آن موقوفه به ملک مالک برميگردد يا به ورثهي مالک واقف ميرسد. قسم دوم آن است که واقف، وقف را موقت به زماني معين مثلا صد سال کند. صاحب عروةالوثقي براي اثبات نظر خود به عموم حديث شريف : «الاوقاف علي حسب ما يقفها اهلها» يا «الوقف علي حسب ما يقفه اهله» تمسک کرده است و گويد : اگر واقف، آن را ابدي وقف کرد ابدي ميشود و اگر موقت وقف کرد، موقت ميگردد. صاحب حدائق از شهيد ثاني در مسالک نقل ميکند که شرط ابديت وقف، مشکوک و مورد اختلاف است. اينکه در تعريف وقف، تحبيس عين يا اصل، و تسبيل منفعت يا ثمره به کار گرفته شده، به جهت رواياتي است که از پيغمبر اکرم - صلوات الله عليه و آله - نقل شده است؛ مثلا در يک حديث نبوي آمده است : حبس الاصل و سبل المنفعة، و در نبوي ديگر آمده است : حبس الاصل و سبل الثمرة... (جواهرالکلام، ج 4-3/82) و در حديث ديگري از پيغمبر اکرم (ص) روايت شده است که فرمود : هنگامي که کسي بميرد، پروندهي اعمال او بسته ميشود، مگر در مورد سه چيز (که همچنان آثار و ثواب کارهاي او تا زمانهاي دور ادامه مييابد، و به صاحبش عائد ميگردد)؛ يکي از آن سه، صدقهي جاريه (يعني وقف) است، و دو ديگر علم او که ديگران از آن بهرهمند ميشوند، و سه ديگر فرزند شايستهاي که براي او دعا ميکند.(شرح لمعه 163/3). به طوري که ملاحظه شد، در اين روايت، وقف را «صدقهي جاريه» ناميدهاند، و مراد اين است که کار خيري است که مدتها استمرار پيدا ميکند، و مردم از آن بهرهمند ميگردند و تا هر زمان باقي باشد ثوابش به واقف، خواهد رسيد. شايد به سبب همين روايات است که گروهي از فقها وقف را چون صدقه و عطيه دانسته و آن را از امور عبادي توصيف کردهاند؛ چنان که شيخ طوسي در کتاب نهايه و سلار در کتاب مراسم آن را در زمرهي عبادات قلمداد کردهاند، و سلار گويد : وقف و صدقه يک چيز است، و شهيد اول در دروس آن را صدقهي جاريه معني و تعريف کرده است. صاحب جواهر فرمايد : هيچ يک از تعاريف وقف ناظر به ماهيت وقف نيست، و تعريف حقيقي محسوب نميشود، و طرد و عکس ندارد؛ بلکه، به اصطلاح شرح دادن لفظ وقف است و براي آن است که اجمالا آن را از چيزهاي ديگر تمييز دهيم (جواهر 4-3/28). گروه بسياري از فقها وقف را عبادت نميدانند؛ اگر چه هرگاه با قصد قربت همراه باشد، ثواب عبادت را نيز خواهد داشت که عايد واقف خواهد گرديد. شهيد ثاني گويد : اينکه وقف، عبادت نباشد و به قصد قربت نياز نداشته باشد، از قول ديگر که آنرا عبادي ميداند صحيحتر است؛ زيرا دليل شايستهاي بر اعتبار داشتن قصد قربت در وقف وجود ندارد (شرح لمعه 165/3). انگيزهي وقف وقف کردن - چنان که اشاره شد - از کارهاي پسنديده و نيکوئي است که از ديرباز و خيلي پيش از ظهور اسلام در جوامع بشري و عرف عقلا متداول بوده و نمونههاي بسياري از آن را در کتب تواريخ و جامعهشناسي و غيره ميتوان مطالعه کرد. آنچه از مطالعهي اين مسألهي اجتماعي در زمانهاي دور و نزديک به دست ميآيد اين است که اين سيرهي محموده همه جا براي خاطر انگيزهي ديني نبوده؛ بلکه در مواردي نيز انگيزههاي ديگري را ميتوان ديد که مردم را به سوي وقف کردن برانگيخته است. در تاريخ پيشينيان، بسياري از کسان را نام بردهاند که احيانا دين و مباني مذهبي را باور نداشتهاند و در عين حال سرمايههاي فراوان و املاک بزرگي را براي مصالح عمومي و امور عامالمنفعه اختصاص داده و وقف کردهاند. آقاي محمدتقي سالک در شمارهي دوم همين مجلهي ميراث جاويدان، ص 41 در مقالهاي زير عنوان «سخني دربارهي وقف» با استفاده از کتابهاي ايران در زمان ساسانيان، و تاريخ زندگاني روستائيان و غيره دربارهي وقفهاي جوامع پيش از اسلام مطالب مفيدي ذکر کرده، از جمله مينويسد : «سنت وقف ويژه کشورهاي اسلامي و شرقي نيست. در کشورهاي غربي و حتي در نقاط دور افتادهي جزاير استراليا و آفريقا و در ميان سرخپوستان آمريکاي جنوبي نيز اين سنت وجود داشته و اين اقوام براي معابد و پرستشگاها و کليساها و صومعهها و ديرهايشان موقوفههايي اختصاص دادهاند؛ بويژه در مصر باستان و يونان و چين و هند و ژاپن و روم و بابل و فلسطين قبل از اسلام نيز موقوفاتي وجود داشته است...» فقهاي بزرگ ما نيز در آثار خود دربارهي وقف کردن پيشينيان سخن گفتهاند : مثلا صاحب جواهر گويد : زردشتيان بر آتشکدههاي خود وقف ميکنند (جواهرالکلام 31/28) و در جاي ديگري گويد : اگر يهود و نصاري بر کنشت و کليسا وقف کنند، يا براي تورات و انجيل، جايز است؛ بيآنکه فقيهي در آن اختلاف داشته باشد. (همان کتاب 36/28). شارع مقدس اين امر عرفي و اجتماعي را تأييد کرده و ضمن امضاي خود نظرهاي ارشادي و امر و نهي ارشادي ارائه فرموده است. با توجه به اين واقعيات در امر اوقاف ميتوان نتيجه گرفت که قطع نظر از جنبههاي الهي و عبادي، انگيزههاي ديگري نيز انسان را به سوي وقف کردن برميانگيزاند، و ما در اين فرصت به برخي از آنها اشارههايي گذرا خواهيم داشت. حب نفس و خودخواهي که در نهاد هر انساني نهاده شده است، خود انگيزهي نيرومندي است که شخص را به سوي بسياري از کارهاي اجتماعي و عامالمنفعه از قبيل وقف و حبس وهبه و هديه و غيره و حتي اکتشاف و اختراع ميکشاند. انسان خود را دوست دارد و به زندگي خود سخت علاقهمند است، و مال و منال خود را نيز دوست دارد و از اينکه روزي دست زورمند اجل گلويش را خواهد فشرد، و مرگ را بر او تحميل خواهد کرد سخت نگران و پريشان است، بنابراين پيش خود فکر ميکند و ميگويد : حال که زندگي من در فرداهاي نزديک و دور به پايان ميرسد، بايد کاري کرد که نام من و خواسته و مال من به صورتي ديگر براي من باقي بماند، که اگر خودم ديگر در ميان جامعه نيستم - دست کم - نام و نشان من در جامعه مطرح باشد تا فراموش نشوم و يادم در خاطرهها نقش بندد. گروهي از مردم خردمند براي رسيدن به اين هدف به سوي وقف روي ميآوردند. بعضي از مردم که مآلانديش نيستند ممکن است نه وصيت کنند، نه وقف، و نه به هر صورت ديگر براي اموال خود پس از مرگ سرنوشتي را رقم زنند. اينان هم در زندگي براي خود منطقي دارند، و چه منطق سخيفي ! در زمان طاغوت، يکي از دوستان - که خدايش بيامرزد - را ديديم که داراي ضياع و عقار بسيار و اندوختههاي بيشمار بود، او تا پايان عمر مجرد ماند و زن نگرفت و از زندگي لذتي نبرد و بهرهاي نگرفت. از قضا به بيماري سختي گرفتار آمد که براي درمانش به خارج بردند. در بيمارستان آنجا حالش به وخامت گراييد. برادران که ميانهي خوبي هم با او نداشتند بالاي سرش رفتند و هر چه از وي خواستند وصيت يا وقف کند نپذيرفت، و هر چه اصرار کردند او در انکار خود پا فشرد، و آخرين سخنش اين بود : ديگي که براي من نجوشد بگذار براي سگ بجوشد دولتيان، هشتاد درصد اموالش را بردند و بيست درصد مانده را به برادران سپردند. و بدين جهت است که انسان عاقبتانديش براي آنکه خودش و داراييهايش به چنين سرنوشت شومي دچار نشود، هيچ راه ديگري در برابر خود نميبيند جز آنکه لااقل در بخش آخر عمر خود آن اموال را به سوي کارهاي خير و عامالمنفعه سوق دهد، و ملکيت خود و هر کس ديگر را از آن سلب کند، يا اگر احيانا اهل و خاندان خود را شايسته ميداند، ولي آنان را مدير و مدبر نميشناسد و ميترسد که آنان در زماني کوتاه از سر کمخردي، و بيکفايتي آن سرمايهها را نابود کنند، بخش عظيمي از اموال خود را وقف ميکند و منافع آن را به ورثه و غيرورثه اختصاص ميدهد. او هم براي خود منطقي دارد و ميداند که انسان در اين رهگذر بر چند صنف دستهبندي ميشود : هر انساني، يا همسر و فرزنداني دارد، يا ندارد، و آن که دارد، يا آنان افرادي صالح و خلف و نيکوکار و ديندار هستند، يا نيستند، و گاه انساني ممکن است سترون و عقيم باشد و از داشتن فرزند محروم بماند. شما بهترين نوع از زندگي اين انسان را به بررسي بگيريد تا حسابها روشن شوند؛ فرض کنيد شخص ثروتمندي زن و فرزندان شايسته و خداشناس داشته باشد، ما بسياري از قبيل او را ديدهايم که وقتي مردند، رفته رفته فراموش شدند، بسياري از بازماندگان خوب را ديدهايم که با مرور زمان، عزيز از دست رفته را از ياد ميبرند و به تدريج مهر و محبت او را از دل برون ميافکنند و هر يک به راه خود ميروند و به رتق و فتق گرفتاريهاي زندگي خود سرگرم ميشوند. ورثه، با گذشت زمان ديگر هيچ يادي از ولي نعمت عزيز خود نميکنند و به او که به آنان زندگي و زندگاني بخشيده است پشت مينمايند و پشت پا ميزنند. اگر خوبانشان چنين باشند، ديگر چه انتظاري از بدان و ناخلافان داشت؛ ورثهاي دغلکار و بي بند و بار که در همان روز مرگ پدر جشن برپا ميکنند و به رقص و پايکوبي و عيش و نوش سرگرم ميشوند و اموال بادآورده را در راههاي فساد و حرام و هرزگي و ولنگاري و ولخرجي به باد فنا ميدهند، و به جاي آنکه نام و شرف و آبروي ميراث گذار خود را نگهدارند، آن چنان مايهي رسوايي و ننگ براي او و خودشان ميشوند که زبان از شرح آن عاجز است. آثار شوم و فضيحت بار اعمال بيرويهي آنان خواهي نخواهي گريبان مورث ظاهرالصلاح آنان را ميفشارد، و زمينههاي لعن و نفرين جامعه را به کسي که آنان را پس انداخته است فراهم ميآورد. واي بر حال کسي که براي خود و اموال خود اين سرنوشت غمانگيز و دردناک را رقم زده است ! انسانهاي عاقبتانديش هرگز خود را در چنين دامهاي خطرناکي گرفتار نخواهند ساخت. و به هر حال اگر در ميان انسانها کسي پيدا شود که سترون باشد يا مجرد و از قبل براي جريان صحيح اموال خود پس از مرگ نقشهي عاقلانهاي طرح نکند که ديگر هيچ، خسر الدنيا و الآخرة است و ذلک هو الخسران المبين ! اموال او به غارت ميرود و جز وزر و وبال، هيچ نفعي عايد او نخواهد گرديد. اين صحنهها که بسيار اتفاق افتاده و ميافتد، انگيزهي عقلائي خوبي است براي آنان که اهل فکر و بيدار و هشيار هستند که تا دير نشده و کار از کار نگذشته است براي خود و خواستهي خود فکري کنند. و اين اندکي است و گوشهاي از مسائل و انگيزههايي که انسان را به سوي وقف کردن اموال خود در راه مصالح عمومي، کمک به بينوايان و دستگيري از بيچارگان و واماندگان ميکشاند. معرفي سايت مرتبط با اين مقاله تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 490]
صفحات پیشنهادی
وقف و انگيزههاي آن
وقف و انگيزههاي آن نويسنده: عليرضا فياض وقف، يکي از مسائل اجتماعي است و از روزگاران دوردست که بشر به طور اجتماعي، زندگي خود را آغاز کرد، شروع شده و تا انسان ...
وقف و انگيزههاي آن نويسنده: عليرضا فياض وقف، يکي از مسائل اجتماعي است و از روزگاران دوردست که بشر به طور اجتماعي، زندگي خود را آغاز کرد، شروع شده و تا انسان ...
انگيزهها و آثار رواني و تربيتي وقف
اينک به بيان رابطه اين دو نوع نياز با مسأله وقف ميپردازيم: انگيزههاي فيزيولوژيک و ايمني انگيزههاي فيزيولوژيک و ايمني بين انسان و حيوان مشترک هستند.
اينک به بيان رابطه اين دو نوع نياز با مسأله وقف ميپردازيم: انگيزههاي فيزيولوژيک و ايمني انگيزههاي فيزيولوژيک و ايمني بين انسان و حيوان مشترک هستند.
- پرداختن به موضوع وقف در سينما، نياز به منابع دارد
سينما و تلويزيون يکي از ابزارها براي فرهنگ سازي و بالا بردن شناخت مردم درباره موضوع وقف هستند. بايد ببينيم که وقف چه انگيزه هاي معنوي دارد و بتوانيم با کار ...
سينما و تلويزيون يکي از ابزارها براي فرهنگ سازي و بالا بردن شناخت مردم درباره موضوع وقف هستند. بايد ببينيم که وقف چه انگيزه هاي معنوي دارد و بتوانيم با کار ...
نگاهي به عوامل ناپايداري وقف در ايران
اکنون آنچه مورد پرسش ماست اين که، چرا با وجود انگيزههاي قوي وقف و با توجه به موارد متعدد وقف در دورههاي مزبور، رقبات موقوفه از ميان رفته و تنها معدودي انگشت شمار از ...
اکنون آنچه مورد پرسش ماست اين که، چرا با وجود انگيزههاي قوي وقف و با توجه به موارد متعدد وقف در دورههاي مزبور، رقبات موقوفه از ميان رفته و تنها معدودي انگشت شمار از ...
وقف، شالودهي توسعهي اقتصادي و اجتماعي
در وقف، فرد به خاطر انگيزههاي اخروي از بهرهمنديهاي دنيوي خود صرفنظر کرده و استفاده از آن را به يک بخش يا تمامي جامعه واگذار ميکند. به لحاظ پيشينهي تاريخي، اين ...
در وقف، فرد به خاطر انگيزههاي اخروي از بهرهمنديهاي دنيوي خود صرفنظر کرده و استفاده از آن را به يک بخش يا تمامي جامعه واگذار ميکند. به لحاظ پيشينهي تاريخي، اين ...
خصوصيات اجتماعي و اقتصادي وقف اسلامي
خصوصيات اجتماعي و اقتصادي وقف اسلامي-خصوصيات اجتماعي و اقتصادي وقف ... مي کند اين نصوص شرعي در زمانه هاي گذشته انگيزه مهمي بود تا مسلمانان صدقه دهند واموال ...
خصوصيات اجتماعي و اقتصادي وقف اسلامي-خصوصيات اجتماعي و اقتصادي وقف ... مي کند اين نصوص شرعي در زمانه هاي گذشته انگيزه مهمي بود تا مسلمانان صدقه دهند واموال ...
وقف هديه اي ماندگار
گذشتگان و پيشينيان ما با اينكه در آن زمانها روز و هفته اي هم در سال بدين نام نبود و رسانه هاي مدرن امروزي هم وجود نداشت بطور خودجوش و براساس احساسات و انگيزه هاي پاك ...
گذشتگان و پيشينيان ما با اينكه در آن زمانها روز و هفته اي هم در سال بدين نام نبود و رسانه هاي مدرن امروزي هم وجود نداشت بطور خودجوش و براساس احساسات و انگيزه هاي پاك ...
وقف در عصر مماليک مصر مطالعهي موضوعي وقف به عنوان بيتالماده
همزمان با اين تحولات، نظام وقف در ابعاد وسيعي رشد و گسترش يافت. در اين زمان که عصر طلايي وقف نيز به شمار ميرود، مردم با انگيزههاي متفاوت حاضر بودند زمين، خانه ...
همزمان با اين تحولات، نظام وقف در ابعاد وسيعي رشد و گسترش يافت. در اين زمان که عصر طلايي وقف نيز به شمار ميرود، مردم با انگيزههاي متفاوت حاضر بودند زمين، خانه ...
- نقش چشمگیر وقف در محروميت زدايي
نقش چشمگیر وقف در محروميت زدايي-راسخون: معاون فرهنگي و اجتماعي شهرداري ... داشت: افراد خيرخواه زيادي در جامعه وجود دارندكه انگيزه و تمايل بسياري براي وقف كردن دارند، اما متوجه آثار مثبت آن نيستند و يا زمينه هاي مطلوبتر خيرخواهي و وقف را نمي دانند.
نقش چشمگیر وقف در محروميت زدايي-راسخون: معاون فرهنگي و اجتماعي شهرداري ... داشت: افراد خيرخواه زيادي در جامعه وجود دارندكه انگيزه و تمايل بسياري براي وقف كردن دارند، اما متوجه آثار مثبت آن نيستند و يا زمينه هاي مطلوبتر خيرخواهي و وقف را نمي دانند.
نقش وقف در ايجاد بناهاي مذهبي و ميراثهاي هنري و معماري جهان
در اين جا، سخن از «وقف و ايقاف» به ميان ميآيد که چگونه ميتواند در ساخت و ساز بناهاي مذهبي و ميراثهاي هنري - فرهنگي، نقش پايهاي و ريشه دار داشته باشد يا انگيزهي ...
در اين جا، سخن از «وقف و ايقاف» به ميان ميآيد که چگونه ميتواند در ساخت و ساز بناهاي مذهبي و ميراثهاي هنري - فرهنگي، نقش پايهاي و ريشه دار داشته باشد يا انگيزهي ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها