تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را براى بزرگداشت خداوند زيبا بنويسد، خداوند او ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835383299




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقش وقف در ايجاد بناهاي مذهبي و ميراث‏هاي هنري و معماري جهان


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
نقش وقف در ايجاد بناهاي مذهبي و ميراث‏هاي هنري و معماري جهان
نقش وقف در ايجاد بناهاي مذهبي و ميراث‏هاي هنري و معماري جهان نويسنده: محمد تقي سالک بيرجندي در بامداد نخست آفرينش، دست توانمند آفريدگار، آدمي را بر گونه‏اي پسنديده و برتر برآورد و در نهاد او همه بايستگي‏ها را درآميخت و نيروي آفرينندگي، نوآوري و سازندگي در او پديد آورد، تا اين جانشين او، در زمين، خدا گونه برآيد و آزادانه ببالد و در پرتو انديشه‏هاي تازه که مايه نخست آن را، از سرشت پاک خدايي خود، گرفته است، تازه‏هايي از نمودهاي برجسته در پهنه‏ي زمين پديد آورد تا، بيش از آنچه نيازمندي سازنده‏ي خود را برآورده مي‏کند، آيندگان را نيز به کار آيد و ديدار آن، چشم‏ها را بنوازد و دلها را شاد کند و شگفتي ديگران را برانگيزد و ديدار کنندگان را به سوي خويش فراخواند.چنين بود که از دور دست تاريخ، پيش از آن که نگارش خط پديد آيد نگارگري و ديوار نگاري، مردم را به سوي خويش کشيده است و شکوه ساخته‏هاي بنيادين گذشتگان، بينندگان را شگفت زده‏ي خود کرده است. آن روزها که اهرام مصر بر افراشته مي‏شد و پرستشگاههاي يونان و ايران، چون: پانتؤن (1)، آپولون(2)، پانئون (3)، چغازنبيل(4)و آناهيتا (ناهيد(5)) پديد مي‏آمدند و پايه‏هاي کاخ‏هاي کوه آساي آپادانا، پاسارگاد و شوش پي ريزي مي‏شدند، بي‏گمان، سازندگان آن به جز آنچه، تنها، در زندگي خود، از شکوه آن بهره ببرند، انديشه‏ي ديگري نيز در درون آنان بوده و آن کششي خدايي بوده است که نهانخانه‏ي دلشان را پر داشته و پيوسته از اين نيرو، توان مي‏گرفته‏اند و بدان شاد بوده‏اند و از آن براي زندگي و مرگ خويش بهره مي‏گرفته‏اند. و نيز اگر پرستشگاههاي فراز پايه و عبادتگاههاي بلند مرتبه و مساجد شکوهمند در سراسر جهان پديد آمده‏اند همه در پرتور نيروي سازندگي و انديشه‏ي خدا جوي انسان‏ها، سر بر افراشته‏اند و خويش را در چشم روزگاران فرا نموده‏اند.اگر پژوهنده‏ي دل آگاه بخواهد چگونگي اين گستردگي جهاني و راز ماندگاري آن را بيابد، چاره‏اي نخواهد داشت که نخستين ره آموز و فراخوان سازندگان را، کشش دروني آنان بداند که پايه‏اي ايزدي دارد و مايه‏اي جاوداني و سپس از خواسته‏ي نهادين وي براي پايداري جان و روان خويش، به ياد آورد که چون مي‏ديدند، تن آنان که کالبدي خاکي و از ميان رفتني است و نمي‏پايد، مي‏کوشيدند باد و نام و آوازه‏ي خود را به گونه‏اي پايدار کنند تا آيندگان بدانند که در دوردست‏ها چنين توانمندان نام آور و بلند پايگان پر آوازه‏يي بوده‏اند که تارکشان از سرافرازي بر آسمان مي‏سود و گامهاشان خاک را بها مي‏داد و آفتاب از سرزمين‏شان بر مي‏آمد و در دور جاي آن فرو مي‏رفت.اما پژوهشگر تيزبين، چون از دور دست گستره‏ي خاک، گام در سرزمين‏هاي اسلامي مي‏نهد و از هزاره‏هاي نخستين تاريخ، به پانزده سده‏ي پيش، مي‏رسد و چشم به خورشيد جهانتاب آيين پاک اسلام مي‏گشايد، مي‏بيند که ديگر تاب ديدن پديده‏هاي رنگ آميز گذشته را ندارد و مي‏بايد با نگاهي ديگر به پديده‏هاي ماندگار بنگرد، چون آنچه از باستان، از اين دست، بر پاي مانده است، نهادي ديگر دارند و در گردونه‏ي ديگري از تاريخ پيش مي‏روند. ولي در سده‏هاي اسلامي، يکباره، پندار و کردار، دگرگون مي‏شود. در اين بهره از زمان سخن از چيزي ديگر و گفت‏گو از خواسته‏اي ديگر است که به گفته‏ي عنصري:فسانه گشت و کهن شد حديث اسکندرسخن نو آر که نو را حلاوتي است دگردر اين جا، سخن از من و نام و کام نيست، ديگر، جاودانه شدن را در «براي خودسازي» نمي‏بينند بلکه آن را در «خودسازي» مي‏جويند، «من» ها «ما» شده‏اند و قطره‏ها دريا، و فراتر از اين‏ها، خدايان،خداي يکتاي گشته و معابد، مسجد و مدرسه شده‏اند. از اين پس همه در اين انديشه‏اند که اگر گامي بر مي‏دارند و اگر نامي مي‏جويند و اگر ساختماني مي‏سازند، تنها براي او و به سوي او باشد و جز وي را نپرستند و جز به ياد او دم بر نياورند، و جز براي او ساخته‏اي نسازند.آنگاه است که مسجد النبي در مدينه، مسجد الحرام در مکه، مسجد الاقصي در بيت المقدس، مسجد اموي (6) در دمشق و مساجد نامبردار مصر(7)، سودان، عثماني (ترکيه (8))، ايران و هندوستان (9)و کشورهاي آسياي ميانه و جنوب شرقي آسيا و تا دور دست‏هاي جهان، هر آن جا که اسلام، به خواست خدا و پشتکار مسلمين پيش رفت. همه جا، بي گمان، کهن‏ترين، استوارترين، چشم نوازترين و شگفت آورترين ساخته‏هاي ماندگار را در نمود فراز پايه‏ي مسجد، به چشم مي‏توان ديد. امروز در کدام کشور اسلامي است که چون جهانگردان بدان در آيند، نخست به ديدار مساجد و زيارتگاه‏ها روي نياورند و سخت شيفته‏ي هنر اسلامي و سازه‏هاي ديني شرقي نگردند.در خور يادآوري است که اين نمودهاي برجسته‏ي آييني، تنها در سرزمين اسلامي، محدود نمانده بلکه در سرزمينهايي که پيش از اين در زير فرمان مسلمين بوده - چون هندوستان و اسپانيا (10)- بر جاي مانده‏اند وامروز دولت‏هاي اين کشورها از ارزش آن آگاهند و از آن به گونه‏ي يک سازه‏ي باستاني، نگهداري مي‏کنند و جهانگردان را براي ديدار آن بر مي‏انگيزند.شگفتا از اين همه هنر آفريني و زيباسازي و آراستگي که از نيروي ايمان و کشش خدايي، در همه‏ي روزگار، از دل و جان بندگان شايسته و پاکنهاد خداوند سرچشمه گرفته و مايه‏ي شگفتي و گاه دلتنگي و خود کم بيني غربيان گشته است؛ تا بدان جا که پيوسته در پي دست يافتن به نمودي از هنرهاي بي مانند آن بوده‏اند. حتي به کاشي‏اي شکسته و خرده‏اي از گچ نبشته‏ي مسجد يا آرامگاهي، دل خوش کرده‏اند! آنان پيوسته در پي آنند که به هر راه و هر گونه‏اي که باشد، از درياي هنر ايراني - اسلامي، آشامه‏اي بردارند و کام تشنه‏ي خود را بدان سيراب نمايند! چنين بوده و هست که اروپا و غرب، چون از خواب قرون وسطي بيدار شد و خويش را در برابر، شرق از هر جهت کوچک و بي مايه ديد، در انديشه‏ي دست يافتن بر همه‏ي ثروت و هنر و سرزمين‏هاي زرخيز و هنر آفرين خاورميانه‏ي اسلامي افتاد و با بيدادگري و ددمنشي به غارت نمودهاي فرهنگي، ديني و تاريخي اين گستره‏ي خدايي پرداخت و بسياري از پديده‏ها، نمودها، ابزارها و ساخته‏هاي ارزنده‏ي دير سال را، چه از دل خاک و چه از خانه‏ي مردم نا آگاه نيازمند - و چه در اين روزها از موزه‏ها به دست تبه کاران زر اندوز و کج دستان سياه انديش - به چنگ آورد! آنان نه تنها ابزار، که سنگ نبشته‏ها، کتابها، طومارها، سندها و وقف نامه‏ها را نيز به گونه‏اي اهريمنانه به غارت بردند، در اين ميان سود جويان نا آگاه، و آگاهان سود جو، بيشترين نادرستي و پليدي و دژ آهنگي را داشته‏اند که خواسته يا نا خواسته، تيشه بر ريشه‏ي فرهنگ و آيين هستي مينويک مردم اين کشورهاي باستاني زده‏اند، و در اين ميانه، مصر و ايران و عراق بيشترين زيان را ديده‏اند، که ما در اين جا در پي کاوش اين نا هنجاري‏ها و پي گيري اين بد رفتاري و دستبرد و غارت‏ها نيستيم، که اين همه، گشايش سخني بود تا در زمينه‏ي خواسته‏ي فراخوان، بستري شايسته پديد آيد.در اين جا، سخن از «وقف و ايقاف» به ميان مي‏آيد که چگونه مي‏تواند در ساخت و ساز بناهاي مذهبي و ميراث‏هاي هنري - فرهنگي، نقش پايه‏اي و ريشه دار داشته باشد يا انگيزه‏ي پايداري آنها شود؟ در اين راستا، نخست به ويراني بسياري از اين نمودارهاي مذهبي - هنري مي‏نگريم که اگرچه برخي از آنها در ويرانگري‏هاي بيداديان تاريخ در هم کوبيده شده‏اند و با گذشت روزگار از ديده‏ها دور مانده و از يادها رفته‏اند، ولي برخي ديگر با نزديکي به زمان ما باز هم، نيمه ويران رها شده‏اند و در شمار آثار باستاني سازمان ميراث فرهنگي در آمده‏اند ولي به سبب نداشتن پشتوانه‏ي مادي هم چنان فراموش و رها مانده، باد و باران آنها را در هم مي‏ريزد و آفتاب، پيکرشان را مي‏آزارد (11) با نگرشي بر چگونگي ساختار بسياري از اين يادمانها، بايد راز ماندگاري و دير پايي آن ساخت و سازهاي سرافراز و شکوهمند را که ريشه در نهاد آيين و دين دارند، تنها در پديده‏ي ارزشمند وقف جست و جو کرد.چنان که گفته شد: وقف براي نگهداري آثار مذهبي و هنري، در بسياري از کشورهاي غير اسلامي نيز، از دير زمان وجود داشته و اروپاييان به ويژه ايتاليا و فرانسه و انگليس، براي ساختن و نگهداري کليساها، ديرها و صومعه ها، از نهاد وقف بهره جسته‏اند و بنيان آن را چه از نظر ساختاري و چه از نظر درآمد زايي و گردش کارها و نيازهاي روزانه با درآمد موقوفه‏ها و بنيادهاي نيکوکاري، استوار کرده و مي‏کنند و امروز، کليساهاي نتردام (12)، سنت مارک (13)، سنت پير (14)، فلورانس (15)، سنت پل (16)و... فرازمندترين و ماندگارترين نشانه‏هاي هنري اروپا هستند که به ياري انديشه‏هاي آييني و پشتوانه درآمدهاي وقفي پايدار مانده‏اند و جهانگردان را از هر سو به خويش مي‏خوانند. گفتني است که آن چه ميکلانژ با تحمل رنج چند ساله بر سقف نمازخانه سن سيتين و اتيکان انجام داده و هنري ماندگار و کم مانند فرا روي بينندگان قرار داده است همه به نيروي ايمان و خواست رضاي پروردگار و خشنودي مريم مقدس و عيساي مسيح بوده است. بي گمان تيشه‏ي برنده‏ي ميکلانژ بر پيکره‏ي ستبر ستيغ‏ها و قلم سحر آفرين لئونارد اوينچي (17) در تصوير چهره‏ي بانوي بزرگ و مسيح به صليب کشيده، جز به کشش‏هاي دروني خدا گرايانه، فرود نيامده است.امروز کدام جهانگرد دل آگاه است که به اين سرزمين‏ها درآيد و به اين کليساها روي نيارد و از پيکره‏هاي شگفت آور پيکر تراشان و نگارگران هنر آفرين چهره پرداز ديني که در کليساها و موزه‏ها بر جاي است بهره نبرد؟چون بر ايران قبل از اسلام نگرشي زود گذر داشته باشيم مي‏بينيم که نياکان بهدين ما در بينش خدا جويانه و ستايش نمادين آتش، از ساختن پرستشگاه‏هاي استوار براي پايداري فروزندگي آتش پاک، غافل نمانده‏اند و در جاي جاي اين سرزمين اهوارايي، براي ستايش مزداي توانمند، آتشگاه‏هاي فراز پايه و نام برداري چون آتشگاه «برزين مهر» و «شيز» و «آذر گشسب» در کناره‏هاي شهرها و دامنه‏ي کوهستان‏ها، بر افراشته‏اند که هر يک نموداري از نيروي ايمان راستين آنان به خداي يکتا و نشانه‏ي فرمان پذيري ايشان از پيامبرشان - اشوزرتشت - بوده است. اينان در راستاي اين ساخت و سازها، براي گردش کار و ماندگاري آن، موقوفه‏هايي پر درآمد قرار مي‏دادند يا با بخششهاي جوانمردانه و پايدار، از آن به گونه‏اي شايسته، نگهداري مي‏کردند. چنين است که در گوشه و کنار ايران بر دامنه‏ي کوهها، هنوز به چهار تاقي‏هاي کهن سالي برخورد مي‏کنيم که برخي گذشت دو يا سه هزار سال را تحمل کرده‏اند، اگرچهآتشگاههايي که در درون شهرها بوده‏اند با آمدن آيين رهايي بخش اسلام، از بهره دهي فرو ماندند. بعضي از اين آتشکده‏ها ويران شده يا به مسجد تبديل شدند. چنان که کليساهاي روميان در روم شرقي نيز بعد از فتوحات مسلمانان به مسجد تبديل شدند. چنان که جامع اموي در دمشق (18)و جامع حلب نيز در کشورهاي کناره‏ي مديترانه، چنين بوده است.چون به ايران پس از اسلام مي‏نگريم اگر چه تا چندين سده، نشانه‏اي آشکار و پايدار از وقف بر جاي نمانده، ولي نشانه‏هايي در نوشته‏هاي سده‏هاي چهارم و پنجم از بخشندگي‏هاي بزرگوارانه و دهش‏هاي جوانمردانه‏ي بزرگان در تاريخ‏ها و سروده‏ها، ديده مي‏شود که نشان مي‏دهد مسجدها، زيارتگاهها، خانقاهها، مدرسه‏ها و نظاميه‏ها از محل در آمد اوقاف و بخشندگي‏هاي مردمي ساخته مي‏شده و به کار خود ادامه مي‏داده‏اند.در سده‏ي پنجم، توجه شاهان به ساختن خانقاه و خورشخانه و رباط، بيشتر چشمگير است و به سبب وجود اين امکانات، عرفا و صوفيان باليدند و در رهبري مردم کوشيدند و به سادگي جا به جا شدند و از ديدار و رهنمودهاي يکديگر بهره بردند. چنين بود که مدارس و نظاميه‏ها در سايه‏ي توجه بزرگمردان و دست اندر کاران، از توانايي‏هاي مادي و معنوي (مينويک) برخوردار شدند و کار وقف و ايقاف بدين هنجار، پيش رفت و کم کم بر شمار و درآمد آن افزوده شد، بويژه در خراسان و ري و قم و شيراز که به انگيزه‏هاي چندي که چون: پايگاه کار گزاران بودن خراسان و وجود آرامگاه پر کشش امام هشتم در مشهد الرضاي سناباد توس و نيز در شهرهاي ياد شده‏ي ديگر، آرامگاههاي امام زادگاني چند، توجه توانمندان خداجوي و دولتمردان نيک انديش و بخشندگان دل آگاه را به سوي خود کشيد و آنها نيز با دهشهاي در خور ستايش و بنياد کردن موقوفه‏هاي خاص و عام، هم حريم حرم‏ها را حفظ کردند و هم مردم نيازمند را به نوايي رساندند و هم مدرسه‏ها بر پا کردند.در اين سده‏ها، موقوفات بيشتر در زمينه‏هاي ياد شده بوده و کمتر به سوگواري امام حسين (ع) و اطعام عزاداران پرداخته شده است.در سده‏ي هفتم، سروده‏اي که از کارکرد وقف، با عنوان «کارنامه‏ي اوقاف» نام مي‏برد در خراسان پديد مي‏آيد که گوينده‏ي آن «تاج‏الدين نسايي» است. وي در ابياتي مي‏گويد:«... همه معمور شد بقاع الخيرنفع‏ها مي‏رسد به وحش و به طيرکرد معمول باز مدرسه‏هادر مساجد نمود هندسه‏هاشد معين وظايف زهادگشت رايج مواجب عباد... در مدارس ائمه بنشستنددر به تحصيل علم در بستندوقف را رونقي پديد آمداين در بسته را کليد آمد...»و در ابياتي ديگر مي‏افزايد:«پيش از اين خواست خواجه مجدالدين،تا کند يادگاري اندر دين‏در ده خويش ساخت مدرسه‏ايوز عمارت بکرد هندسه‏اي‏مدتي روزگار برد در آنمبلغي مال خرج کرد بر آن‏... طالب علم را طلب فرمودهر کجا نام زيرکي بشنودطلبش کرد و استمالت دادتا مگر مدرسه شود آباد..(19).در قرن هفتم، موقوفات غازاني خان (شنب غازان) و خواجه رشيدالدين فضل الله همداني (ربع رشيدي) به گونه‏اي گسترده در نمودار فرهنگي و نيکوکاري در تبريز پديد آمدند که به انگيزه‏هاي چندي در آن سده‏ها، در شمار برجسته‏ترين و فراگيرترين موقوفات جاي دارند، به ويژه که اين موقوفات نام شاهان مغولي قرن هفتم را زنده نگه داشته است. در شنب غازان، (20) به جز گنبد آرامگاه که در سال 702 هجري پايان يافته و داراي ويژگيهاي باور نکردني است بناهاي مذهبي چندي نيز ساخته شده بود که در خور توجه بوده است که از آن شمار است: مسجد جامع، مدرسه شافعيه، مدرسه حنيفيه، خانقاه دار السياده، جهت اقامت سادات، رصد خانه، دار الشفاء، بيت الکتب (کتاب خانه) بيت القانون و...»اين موقوفات داراي وقف نامه‏اي بوده است که متأسفانه، همچون خود شنب از ميان رفته است، ولي، وقفنامه‏ي ربع رشيدي، بر جاي است اگر چه از ربع آباد و پر از جنب و جوش و شکوه آن، اينک به جز «ربع و اطلال و دمن» چيزي بر جاي نيست تا «معزي» بر آن گريه کند(21).از درآمد هنگفت و چشمگير موقوفات ربع رشيدي نيمي به فرزندان خواجه رشيدالدين مي‏رسيد و نيمي ديگر براي هزينه‏هاي جاري ربع رشيدي اختصاص مي‏يافت. ولي آن چه جالب توجه است اين است که هزينه‏هايي لا يروبي قنوات، کود، سهم زارعان املاک و تعمير اماکن و غيره بر سهم اولاد، از برتري و اولويت برخوردار بوده‏اند.آنچه در دور انديشي واقفان در خور بازنگري است، اين است که، در بيشتر وقفنامه‏هايي که در آن از ساخت و ساز بنايي، ياد شده، نخستين سفارش واقف، نگهداشت و باز سازي آن ساختمان است و هيچگاه سهمي که بايد، به اين کار، اختصاص يابد فراموش نشده است. بدين گونه، اگر چه مي‏توان گفت، که در آغاز، واقف، تنها، صرفه و غبطه موقوفه‏اش را در نظر داشته و خواسته است با پايداري اعياني، عرصه‏ي آن نيز بر جاي ماند و بدين روش «منفعت» يا «انتفاعي» از آن پديد آيد.به همراه اين پندار شايسته، آن بنا، پاييده و کم کم آراسته‏تر و پيراسته‏تر شده است تا اينکه در درازاي زمان، يکي از يادمان‏هاي با شکوه و فرازمند کشور يا جهان شده است.از اين شمار است، آرامگاههاي امامان بزرگوار شيعه در عراق و ايران و گنبد و بارگاه امامزادگان در سوريه و ايران که از بسياري شکوه و جلوه، شگفتي هر بيننده‏اي را بر مي‏انگيزد و چشم سر و کشش دل از ديدن آن سير نمي‏شود و اروپاييان جهانگرد، آرزوي ديدن آن را در سر مي‏پرورند و به سادگي بدان راه پيدا نمي‏کنند! اين يادمان‏هاي شکوهمند، آن چنان سر افراز و پيراسته و دلاويزند که جز خامه‏ي آفرينش نمي‏تواند آن را به توصيف آورد. بي گمان زبان و بيان اين کمترين، در نوشته‏اي کوتاه، از چگونگي آن همه زيبايي و هنر آفريني و ظرافت در آينه کاري و کاشي آرايي و کتيبه پردازي و گچبري و مقرنس کاري و جدول بندي و طراحي و آراستگي همه سوي حرم‏ها، بويژه گنبد و ضريح گلدسته‏هاو آيينه کاري رواقهاي آرامگاه بي مانند امام هشتم ناتوان و گنگ است! من چه مي‏توانم از بازده هنر هزاران هنرمند دلسوخته بگويم که در درازاي زمان از محمد غزنوي و سنجر سلجوقي گرفته تا به گوهر شاد آغا و شاهرخ تيموري و شاه عباس صفوي و جز آن‏ها، رسيده تا به اکنون، با دلي پاک و دروني بي آلايش در اين بارگاه، سنگ بر سنگ نهادند و آجر بر آجر چيدند و خرده خرده کاشي در هم نهادند و تکه تکه آينه بر هم بستند و نقطه نقطه حروف و کلمه به هم پيوستند و قطعه قطعه زر و سيم بر چوب و آهن آراستند و کف به کف رواق‏ها را به گونه گونه هنر، پيراستند و وجب به وجب کف بناها را با اشک چشم شست و شو دادند و غبار رهگذر دل سوختگان آرزومند را سرمه‏سان به ديده‏ي تن و جان کشيدند تا از اين رهگذار، بهتر بتوانند فر و شکوه و پايگاه «مدفون به ارض توس» را باز يابند و در بزرگداشت او به هر گونه که از آنان ساخته باشد، کوتاهي نکنند.اگر چه، از هنجار بايسته‏ي سخن دور شديم، ولي مي‏توان اين ياد آوري‏ها را به گونه‏اي با کارآيي وقف در پايه ريزي ساخته‏هاي بشري، پيوسته دانست، چون گفته آمد که بيشتر آنان که جاني پاک و دستي توانا داشتند و خواستند کاري در خور انجام دهند، نخست بيرون شد راه را سنجيده‏اند و دانسته‏اند که آثار خيرشان، آنگاه خواهد پاييد که پشتوانه‏اي مادي داشته باشد. از اين جاست که به نهاد وقف روي آورده‏اند و هم اينان براي ساختن و آراستن و پيراستن بنايي که پيش چشم داشتند به هنرمندان و ساخته‏هاي زيباي هنري آنان نياز داشته‏اند وايشان را به سوي خويش خوانده‏اند و در بزرگداشت آنان کوتاهي نکرده‏اند.از اين شمارند: قوام‏الدين شيرازي، استاد زبر دست و مهندس دور انديش مسجد گوهر شاد و بايسنغر، (پسر هنر دوست و خوشنويس توانمند گوهر شاد آغا و شاهرخ) و محمد رضا امامي خوشنويس و کتيبه نگار نامي سده‏ي يازدهم و صدها استاد و هنرمند گمنام خدادان پاکدل و کوشا که سالها در اين خدايخانه در جوار بارگاه علي الرضا (ع)، با دلي اميدوار و جاني پاک و دستي توانا، کار کردند و هنر آفريدند، به گونه‏اي که امروز در سراسر جهان اسلام، مسجدي بدين زيبايي و ارزش و بها، از هر ديدگاه، بر جاي نيست.بي گمان از آن هنگام که اين مسجد ساخته شده و ايوان و گنبد مقصوره‏ي آن پرداخته شده است و کاشي نوشته‏ي گرداگرد نماي ايوان، به خط نگاري زيبا و استادانه بايسنغر ميرزا، نقش پايدار خورده است، هزاران هزار بيننده‏ي دل آگاه و خط شناس، آن را به چشم آفرين و تحسين نگريسته‏اند و به روان نويسنده‏ي آن درود فرستاده‏اند، همچنان که همين بينندگان، نا خود آگاه، به باني اين مسجد بي مانند و استادان زبردست آن، آفرين گفته‏اند، آنان که رواق بلند ستايش بر انگيز دار السيادة را در کنار بارگاه امام هشتم بر افراشته‏اند. رواقي که چشم و چراغ همه‏ي ساختمان‏هايي حريم حرم رضوي است. گستردگي اين تاق و ايوان چنان است که بدون کارداني استاد توانايي چون قوام الدين، پوشش آن در توان هيچ کس نبود. اين مهندس هنر آفرين با افزودن ايوانهاي چهار سو و پوشيدن آنها و بر آوردن سقفهاي گوشه‏اي بر روي اين پوشش‏هاو افزودن تاق بر تاق و پوشيدن آنها، هم بر بلندي گنبد افزوده و هم پوشش گنبد پر دامنه و گرد مياني را آسان کرده است، پايگاه هنري اين استاد آن چنان بلند بوده است که مي‏توان گفت پس از آنان کسي به آن جايگاه نرسيده است.اين همه گنبد و ايوان و رواق و چلچراغ و درهاي منبت کاري و زرين و سيمين با گچبري‏ها و ديوار نبشته‏ها و آينه کاري‏ها و مرمر گذاري‏ها و... که هيچ شماري نمي‏تواند بهاي مادي آن را برساند، بي‏گمان پس از ياري جستن از نيروي مينويک (معنوي) همه‏ي کوشندگان و سازندگان، نياز به پشتوانه‏اي استوار و بودجه‏اي هنگفت دارد که مي‏توان آن را در وقف و ايثار و بخششهاي جوان مردانه‏ي واقفان نيکوکار و بنلد نظري يافت که چون گوهرشاد آغا آن بانوي بزرگ تيموري، پس از ساختن اين مسجد گران پايه و هزينه کردن ثروتي بي اندازه از مال پاک و ويژه‏ي خود - در درازاي ده سال (از 811 تا 821 ه) روستاهايي بزرگ و دکان‏هايي چند - در بازارچه‏ي کناري آن - و خانها و آسياب‏ها و باغ و زمين‏هاي پر درآمدي بر آن، وقف کند تا بهره دهي سالانه‏ي آن، پيوسته پشتيبان اين خدايخانه‏ي آسمان مقدار باشد، بدين انديشه بوده است که به دستور او در متن وقف نامه‏ي مورخ به سال 829 هجري، آمده است: «... و عشر ديگر جهت کارکنان و ضابطان و عمال و معمار بقاع مذکوره [قرار دادم] که نظام رتق و فتق و نسق بيوتات و معموري بقاع مذکوره و اوقاف آن به سعي ايشان وابسته و مقرر است...در خور يادآوري است که کشش اين مسجد پرشگون، در سه سده پس از ساخته شدن گروهي از پاکدلان روستاي «پوز مهران» نيشابور را بر آن داشت که همه‏ي دارايي خود را يکباره وقف آن کنند، اينان سي و چهار تن بودند که در وقفنامه‏شان - به تاريخ 1111 هجري - آورده‏اند: «وقف مؤبد و حبس مخلد، بر فروش [فرش‏ها] و روشنايي مسجد جامع کبير مشهد مقدس معلي، اعني آستان واجب التعظيم و آسمان جلالت و تکريم، صانها الله تعالي عن الآفات و البليات، نمودند، جماعت مفصله‏ي ذيل، همگي و تمامي املاک و اراضي و باغات و توتستان و محوطات که در قريه پوژ مهران، من اعمال نيشابور است...»به دنبال اينان، در سال 1116 هجري، توانمندي نيکوکار، وقفي بر مسجد ياد شده انجام مي‏دهد و ياد آور مي‏شود که: «تتمه را در مصارف مسجد جامع مزبور از روشنايي و بوريا و تعميرات به هر نحو که رأي متولي شرعي اقتضا نمايد، [به کار گيرند]...» (محمد رضا تاجر).نيکمردي ديگر در سال 1140 هجري، موقوفه‏اي براي اين خدايخانه‏ي شکوهمند، بنياد مي‏نهد و در وقف نامه‏اش مي‏آورد:«... باقي که بماند به دستور حاصل ساير موقوفات به نحوي که متولي شرعي مناسب داند صرف روشنايي و بوريا و ساير سرکار مسجد جامع مشهد معلي نمايد...» (خواجه محمد اکبر)به جز بر شمرده‏هاي بالا، تا پايان سده‏ي چهاردهم، دوازده موقوفه‏ي ديگر بر مسجد گوهر شاد، بنياد شده است که درآمد هر يک، بخشي از نيازهاي گوناگون آن را برآورده مي‏کند. آخرين وقفي که براي آن ايجاد شده، از حاج سيد سعيد طباطبايي به تاريخ 1332 هجري خورشيدي است، يکي از رقبات آن، وقف پنج هزار جلد کتاب است که بنياد کتابخانه‏ي مسجد گوهر شاد، بر آن نهاده شد و انگيزه‏ي پي ريزي کتابخانه‏ي گسترده و بهره رسان بزرگي شده که به کوشش اداره کل اوقاف خراسان و همکاري آستان قدس رضوي بنا شده است و مي‏تواند يکي از نشانه‏هاي آشکار وقف در خدمت فرهنگ و اجتماع به شمار آيد.همزمان با گوهر شاد آغا، يکي از زنان بزرگزاده و وابسته به وي، پري زاد خانم، در نزديک مسجد گوهر شاد، پيوسته به ساختمان‏هاي حرم رضوي، مدرسه‏اي بنياد مي‏نهد که اينک يکي از يادگارهاي کهن بر جاي مانده از سده‏ي نهم است. اين بانو براي نگهداشت اين مدرسه و ديگر نيازهاي آن، موقوفاتي گسترده بنياد مي‏گذارد که متأسفانه با گذشت روزگار، چند روستاي آن از ميان رفته يا در ملکيت ديگران در آمده است! در وقفنامه‏ي وي مورخ به سال 823 هجري آمده است: «... آن چه اضافه آيد، صرف و خرج پنج طاق دکاکين و مدرسه نمايد، مثل بناي اصلي که به قدر جاي خشتي باير نماند...»ياد آوري مي‏کنيم که چنان که ديده شد، واقفان به پايداري ساختمانهاي ايجاد شده‏ي موقوفه‏شان، توجه خاصي داشته‏اند و نگهداشت و بازسازي، گاه نوسازي آن را فراموش نمي‏کرده‏اند و پيوسته به متوليان آينده‏ي موقوفه سفارش اين مهم را مي‏کرده‏اند و بخشي از درآمد موقوفه را براي اين خواسته، ويژه مي‏کرده‏اند.اگر مي‏بينيم در مشهد، مجموعه‏ي ساختمانهاي حرم امام هشتم، چشم نوازترين ساخته‏هاي بشري در همه‏ي جهان شده، بي گمان با پشتوانه‏ي وقف و بخششهاي نيکوکاران بوده که به کوشش بزرگمردان بلند انديش و هنرمندي استادان زبر دست، چنين فرازمند و پر شکوه، پهنه‏ي خاک را آراسته است.در کنار و نزديک بارگاه امام رضا (ع) مدرسه‏هاي بلند آوازه‏اي چون: مدرسه‏ي ميرزا جعفر، مدرسه نواب و مدرسه‏ي عباسقلي خان، پس از چهار صد سال هنوز قامتي بر افراشته و نامي پر آوازه دارند و آگاهان تاريخ و دوست داران يادمانهاي باستاني، چون به مشهد توس مي‏آيند در اين انديشه‏اند که اين مدارس کهنسال را ببينند و نشانه‏هاي ارزنده‏ي ماندگار آن را بيابند.سازندگان و واقفان هر يک از بناهاي ياد شده براي پا بر جا ماندن آن بناها موقوفه‏هايي را در نظر گرفته‏اند. چنانکه، شادروان ميرزا جعفر مشهدي، در وقفنامه مدرسه‏اش، به تاريخ 1079 هجري آورده است: «... همگي و تمامي مستغلات و طاحونه و خان، مفصله‏ي ذيل را بر اين موجب بر وجود مصالح مدرسه جديده... و طالب علمان و سکنه‏ي آن [وقف نمودم] که وجه اجاره‏ي آن بعد از يک ده يک متولي شرعي و تعميرات ضروريه‏ي شرعيه‏ي مستغلات و طاحونه و خان و غيره، صرف تعمير مدرسه نموده - اگر محتاج به تعمير باشد - و بعد از آن بر طالب علمان و سکنه‏ي آن بالسويه، ماه به ماه، قسمت نمايند، تا به رفاه حال و فراغ بال به تحصيل علوم دينيه اشتغال نمايند...»عباسقلي خان شاملو نيز، در وقفنامه‏ي مدرسه‏ي خويش به سال 1078 هجري آورده است: «... و به جهت تعميرات ضروريه‏ي مدرسه‏ي مزبور، که موجب دوام و بقاي آن تواند بود و مدد معاش جماعت طلبه و صلحايي که در آن مکان شريف، سکني داشته باشند، بعضي از املاک مرغوبه‏ي دايره را که بالفعل در تحت تصرف مالکانه‏ي خود داشت بر مدرسه‏ي مزبوره... وقف ابدي گردانيد...» و با همين انديشه‏ي بزرگوارانه، مدرسه‏ي نواب به دست، ابو صالح رضوي، در سال 1081 ه. ساخته شده که نامبرده موقوفات بسياري بر آن قرار داده است(22).براي کارآيي وقف از گونه‏اي ديگر، مي‏بينيم که در وقفنامه‏ي فراگير نادر شاه افشار، مورخ 1145 هجري، آمده: «... وقف صحيح شرعي نمودند بر مصارف يک باب سقاخانه [سقاخانه] مبارکه‏ي جديده - که حوض مرمر مثمن ان را بعد از فتح دار السلطنه‏ي هرات، صانها الله تعالي عن الآفات - نواب فلک جناب عظمت اياب معظم اليه، بعنوان هديه از آن ديار به دربار عرش مدار سلطان کشور ارتضا و مهر سپهر اجتبي... ابوالحسن علي بن موسي الرضا عليه آلاف التحية و الثناء، آورده، در ميان برکه‏ي صحن مقدس نصب فرمودند که از آب «طرق» شاداب و کام جان متعطشان طواف آن روضه عرض مثال از آن سيراب گردد...»برخي از واقفان دور انديش، بر جاي ماندن ساختمان‏هاي وقفي را بر هزينه کردهاي ديگر برتري مي‏دادند، چنانکه شادروان الله وردي خان، در وقفنامه‏اي که به تاريخ 996 هجري براي موقوفات فراگير و ارزنده‏ي خود نوشته، آورده است که: «... و مخارج خرابي مزارع موقوفه، کاروانسرا و دکاکين متصله به آن، مقدم بر رسانيدن منافع به موقوف عليهم مي‏باشد.»حاج ميرزا اسماعيل شال فروش نيز در وقفنامه‏ي مورخ ربيع الثاني 1283 هجري موقوفه‏ي خود، ياد آور شده است که: «... و خرج تعميرات [منزل وقفي] مقدم است بر تعزيه داري...»در وقفنامه‏ي موقوفه‏ي عماد الملکي تبس مورخ 1300 هجري، چنين آمده است:«... همه ساله بعد از وضع مخارج دهقاني لازمه‏ي املاکات... و صاحب نسقي و تعمير و مرمت و اصلاح جميع اعيان موقوفات، سيما، عمارات و باغ بزرگ طبس و عمارات ارض اقدس و باغ مشهد و غيرها و تنقيه‏ي قنوات موقوفات و شاداب داشتن و لوازم باغباني و آباداني و دهقاني، که بقاي بنيان و اعيان موقوفات است، اقدم به هر مصرفي مي‏باشد...»چنين است که مسجد شاه (مساوي امام) و مسجد شيخ لطف الله اصفهان، هنوز، پس از چهار صد سال در نهايت استواري و زيبايي، چون نگينهاي درخشنده در انگشتري يادمانهاي اسلامي ما، خويش را مي‏نماياند و جويندگان نگين‏هاي جاودانه را به خود مي‏خواند و چون اين هنر شناسان، به شيراز دل نواز روي مي‏آورند، با همان شوق و اشتياقي که از ويرانه‏هاي کاخهاي هخامنشينان در آپادانا و پاسارگاد و نقش رستم ديدار مي‏کنند، از زيباييهاي جانبخش آرامگاههاي امامزادگان شيراز (شاه چراغ) شاد مي‏شوند و از دلگشايي و استواري مسجد وکيل به شگفت مي‏آيند.در پايان بايسته مي‏نمايد از بخش ديگر از آثار هنري وابسته به نهاد وقف ياد کنيم که از گونه‏اي ديگرند و ابزاري کار گشا و ارزنده‏اند که از نهاد وقف بر آمده يا فراهم آمده از دهش‏هاي بي دريغانه‏ي مردم پاکدل است که در ساخته‏هاي وقفي کاربرد داشته است.اين ابزار، که اکنون برخي از آنها، موزه‏هاي بيگانه و آشنا را آراسته است، اگر دري منبت کاري شده و به سيم و زر اندوده‏ي گرانبهايي است، روزگاري بر درگاه ايوان بارگاه امام يا امام زاده‏اي جاي داشته است و اگر چلچراغ و قنديلي سيمين يا برنجين ارزنده‏اي‏اند، که چشم هر بيننده‏اي را در موزه‏ها به خود فرا مي‏خواند، زماني بر گنبد آرامگاه امام زاده‏اي آويز بوده‏اند و شبانگاهان پرتو مهر آميز خود را بر در و ديوار حريم حرمي مي‏افشانده‏اند. و اگر لاله و شمعدان پر بهاي دير سالي است که غرفه‏ي موزه‏اي را ديدني کرده، بي گمان شب‏هايي بر صندوق تربت امام يا امام زاده‏اي، هستي خود را چون شمع سوزانده‏اند و در آن تنگناي ضريح، رؤياي حقيقت و شوق، پديد آورده‏اند.امروز، چون به موزه‏ي پر بار و ديدني آستان قدس رضوي، گام مي‏نهيم، در همان آغاز، سنگاب خوارزمشاهي را مي‏بينيم که بازديد کنندگان را به خويش فرا مي‏خواند و با پرس و جو از راهنما در مي‏يابيم که اين سنگاب بزرگ و ارزشمند در پايان سده‏ي ششم به وسيله‏ي سلطان محمد خوارزمشاه به آستانه‏ي بلند پايه‏ي امام رضا (ع) پيشکش شده است (23).در هر سوي اين موزه، در هر طبقه و غرفه، نشانه‏هاي اين آثار هنري و ابزار وقفي را مي‏توان يافت، از فرشهاي گلابتون باف ابريشمين صفوي گرفته تا پرده‏ها و روکش‏هاي دست دوز حرير و اطلس دوره‏ي پهلوي و سدها ابزار گرانبهاي دير سال ديگر. و در پايان، گنجينه‏ي قرآنهاي دستنويس ارزشمند خوش طرح و خط دير سال منسوب به برخي از امامان را مي‏توان ديد که همگي وقف آستان حضرت شده‏اند. دريغ، که شناساندن هر يک، از ديدگاه هنري و ارزشهاي مادي و معنوي، فراتر از توان کشش اين نوشته است.چه بسيارندت از اين «زيبارويان عالم معني» در موزه‏هاي ديگر و کتابخانه‏هاي سراسر جهان و خانه‏هاي دانش و کتاب! که چون شناسنامه‏ي آنها را بررسي مي‏کنيم در مي‏يابيم که، همه با نهاد وقف، شناسايي کهن دارند و گونه‏اي از آن بر آمده‏اند.شماري ديگر از بر جاي مانده‏هاي ارزشمند وقفي يا به گونه‏اي پيوسته به آن، کتابهاي گرانبهايي هستند که با خطي خوش نوشته شده‏اند و از ديدگاه برجستگي جلد و طرح و جدول بندي و تذهيب و آراستگي‏هاي ديگر، پديده‏هاي شگرف و شگفت انگيز بي ماننداند که خود، بررسي جداگاناي را مي‏جويد.همچنين، رحلها، قلمدانها، دواتها، و بسياري ديگر از ابزار نگارگري و نوشتاري و کنده کاري و... در اين شمارند و همه با پديده‏ي وقف، پيوسته و خويشاونداند.اين نوشته را با سخني از جناب حجة الاسلام و المسلمين جناب آقاي نظام زاده به پايان مي‏آوريم‏که گفته‏اند:... توصيه مي‏شود که مردم خير، احداث مساجد يا احداث مدارس و درمانگاهها و بيمارستانها را در قالب وقف انجام دهند... تا تضميني براي ماندگار اثر خير آنها باشد و بايد يادآوري کرد که جريان بالنده‏ي وقف، تنها منحصر به روضه خواني و اطعام نيست و مي‏توان مواردي همچون ايجاد بيمارستانها و مراکز آموزشي و يتيم خانه‏ها، ساختن پلها و ترميم راهها، تشويق مبتکران و مخترعان و... را زير عنوان وقف گنجاند(24). پی نوشت:1- «اين معبد زيبا در «آکروپوليس» آتن قرار گرفته و يکي از معابد عمده‏اي بوده که براي الهه‏ي آتنا در يونان باستان ساخته شده است، گفته مي‏شود که اين بنا در 438 ق. م تکميل گرديد و تا قرن پنجم بعد از ميلاد سالم بوده است».2- معبد بلند آوازه‏اي براي آپولون خداي روشنايي و هنر در کورنيت يونان در حدود 540 ق. م ساخته شده است.3- اين بناي با شکوه که در رم مي‏باشد به سال 27 ق. م ساخته شده است.برگرفته از دايرة المعارف مهردار مهرين ج 7 صص 95 و 96.4- معبد چغازنبيل: در خوزستان (از پرستش گاه‏هاي ايلاميان)، 1250 پيش از ميلاد.5- معبد آناهيتا (مساوي ناهيد) در استخر فارس قرار داشت و در زمان ساسانيان از رونقي برخوردار بود.6- اين مسجد در دمشق سوريه واقع شده و 430 پا درازا و 145 پا پهنا دارد اين مسجد در گذشته کليسا بوده و اينک برج آن، هنوز بر جاي است. اين بنا در پايان سده‏ي نخست هجري به دستور وليد بن عبدالملک خليفه‏ي اموي ساخته شد. مسجد عمر در بيت المقدس به سال 691 ميلادي بنا شده و ارتفاع گنبد آن 980 پا است.7- مسجد ازهر و مسجد حسن در قاهره‏ي مصر.8- مسجد اياصوفيه: در ترکيه (استامبول) 532 تا 537 ميلادي.9- مسجد جمعه در اصفهان، زير بناي آن، همان کوشک نظام الملک بوده که نشانه‏هايي از ستون‏هاي آتشکده‏ي زرتشتيان در آن پديدار است (ص 78 آثار ايران)، جامع مسجد، در هندوستان: بزرگترين مسجد جهان، بين سنوات 1442 و 1458 ميلادي به دستور شاه جهان ساخته شده است. اين مسجد که در دهلي قديم قرار گرفته، داراي 100 يارد مربع مساحت است. (ص 207 دايرة المعارف مهرداد مهرين ج / 1) مسجد شاه (مساوي امام) در اصفهان از زيباترين مساجد دنياست که در زمان شاه عباس بزرگ ساخته شده (قرن پانزدهم ميلادي) (ص 206 مأخذ بالا).10- مسجد قرطبه، در اندلس (سال 1237 ميلادي).11- براي نمونه مسجد شاه (مساوي هفتاد و دو تن) در مشهد و مسجد کبود در تبريز.12- ساختمان اين کليسا به سال 1163 ميلادي آغاز گرديد، در محل آن قبلا يک معبد رومي بوده، که نخست آن را ويران و سپس کليساي جامع نتردام را بر جاي آن ساختند. (ص ج / 1 دايرة المعارف مهرين).13- اين کليسا، در «ونيز ايتاليا» بين سال‏هاي 1063 و 1067 ميلادي ساخته شده و يکي از بهترين نمونه‏هاي ساختمان‏هاي بيزانس است.14- اين کليسا که بزرگ‏ترين کليساي دنياست در داخل شهر واتيکان قرار گرفته، داراي 694 پا طول و 375 پا عرض و 163000 پاي، مربع مساحت است (ص 219 دايرة المعارف مهرين).15- از کليساهاي بزرگ جهان است که داراي گنبد شگفت انگيزي است.16- کليسايي عظيم است در لندن.17- ميکل آنژ، به مدت چهار سال،براي نقاشي اين نمازخانه مجبور بود که روي داربست چوبي دراز بکشد درحالي که رنگ‏ها روي صورتش مي‏ريخت (1058 ميلادي) اين نقاش بلند پايه ايتاليايي در 1500 ميلادي در فلورانس اقدام به آفرينش آخرين اثر زيباي خود (عذرا و قديسه حنا) کرد که مورد شگفتي و تحسين مردم فلورانس واقع شد. (صص 290 و 281، زنان و مردان نامدار جهان).18- ر. ک. شماره‏ي 7 پي نوشت‏ها.19- تاريخ اجتماعي راوندي ج 4 بخش دوم صفحه 758 و فرهنگ ايران زمين ج 18 ص 8.20- «از اماکن مشابه ربع رشيدي که هم زمان با آن احداث شده بناهاي خيري بود که به نام شنب (مساوي گنبد) غازان در تبريز بوسيله‏ي غازان خان بنا شده بود (704 - 694 ه.) غازان خان در سه فرسنگي جنوب غربي تبريز آن زمان مقبره‏اي براي خود احداث کرد که به نام شنب غازان، معروف بود». (صص 46 و 100 بررسي روش اداري و آموزشي ربع رشيدي / مهدي بروشکي).21- امير الشعراء معزي گوينده تواناي سده‏ي پنجم در سروده‏ي «ديار يار» مي‏گويد:اي ساربان منزل مکن جز در ديار يارمن تا يک زمان زاري کنم بر ربع و اطلال و دمن‏ربع از دلم پر خون کنم خاک دمن گلگون کنماطلال را جيحون کنم از آب چشم خويشتن...(بر گرفته از گنج سخن ج 1، ص 291).22- در سنگ نبشه کهن اين مدرسه‏ي عالي که بتازگي به کوشش آستان قدس رضوي باز سازي شده است، آمده:به عهد شاه سليمان، شهنشه دوران که زنگ کفر از مرآت کاينات زدود!... سپهر عز و شرف، ميرزا ابو صالح محيط مکرمت و علم و فضل و بخشش وجود بناي مدرسه‏اي، خالصا لوجه الله ز بره طالب علم وعمل، تمام نمود...به سعي مصدر خيرات ميرزا صدرا تمام گشت به وقت و به ساعت مسعود.... بگفت هاتفي از بهر سال تاريخش «از اين رفيع بنا، شأن آسمان افزود»(1081 هجري قمري)(مطلع الشمس ص 542).23- (سنگ آب). «اين سنگاب از جهت قدمت مورد اهميت است زيرا تقديمي خوارزم شاه است و نام ابو الفتح سلطان محمد خوارزم شاه، بر روي آن نقش شده، به تاريخ شعبان 597 هجري، داراي نقش و نوشته‏ي برجسته بوده، که پيش از اين در رواق ورودي کفش کن صحن کهنه (انقلاب) بوده است و به همين جهت به آن راه روي سقاخانه مي‏گفتند.» بر گرفته از «راهنماي مشهد» غلام رضا رياضي ص 122.24- ر. ک: «چشمه سار» صص 59 و 60، از انتشارات سازمان اوقاف، تيرماه 1376.منبع: ميراث جاويدانتصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1619]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن