واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: يك كارشناس مسائل اجتماعي گفت: ازدواج از روي هيجان زودگذر باعث طلاق ميشود و جوانان بايد در زندگي زناشويي يكديگر را مديريت كنند.اگر جوانان در زندگي زناشويي هنر حل مسئله و مديريت را داشته باشند، طلاق رخ نميدهد.سيد حسن علمالهدي در گفتوگو با خبرنگار اجتماعي فارس افزود: مسئله طلاق به نحوه ازدواج برميگردد به دليل اينكه جوانان فرآيند انتخاب همسر را به صورت نامناسب، ناسالم و ناقص انجام ميدهند. وي گفت: جوانان به جاي اينكه با عقل، منطق و با مشورت بزرگترها همسر آينده خود را انتخاب كنند، با احساسات و هيجانات زودگذر همسر آينده خود را انتخاب ميكنند. اين كارشناس امور اجتماعي افزود: اختلاف فرهنگي، اجتماعي، مذهبي و خانوادگي پسر و دختر باعث بروز چالشها و مسائل مختلفي در زندگي ميشود. وقتي اين چالشها در زندگي جوانان به وجود ميآيند، بلد نيستند مسئله را حل كنند. جوانان ما حل مسئله و برخورد با مشكلات را ياد نگرفتهاند و نميتوانند مشكلاتي كه ايجاد ميشود، شناسايي و براي حل آن اقدام كنند. علمالهدي گفت: جوانان ما از كودكي با روشهاي حل مشكل آشنا نشدهاند. والدين روشهاي حل مشكل را به كودكان خود آموزش ندادهاند و اين باعث ميشود كه مسئله كوچك به يك مشكل بزرگ تبديل ميشود. وي افزود: حدود 80 درصد زنان متقاضي طلاق هستند. جوانان بايد در زندگي زناشويي يكديگر را مديريت كنند و اگر هنر حل مسئله و مديريت را جوانان در زندگي زناشويي داشته باشد، طلاق رخ نميدهد. علمالهدي اضافه كرد: جوانان بايد علايق، احساسات و عواطف يكديگر را شناسايي كنند. بسياري از زوجهاي جوان ما مهارتهاي زندگي را بلد نيستند و قادر به شناسايي جاذبههاي يكديگر نيستند كه يك تقاضاي ساده در يك زمان نامناسب از همسر ميتواند، باعث بروز مشكل و اختلاف بين آنها ميشود. وي گفت: اشتغال، مسكن، توقعات بيش از حد و خشونت عليه زنان از عوامل طلاق است و در شهرهاي كوچك و روستاها خشونت عليه زنان منشاء طلاق و آسيب ميشود. بالا رفتن تحصيلات خود ميتواند باعث جدايي شود. اين كارشناس افزود: فقدان همسر و تنهايي پس از طلاق باعث ميشود كه اكثر زنان پس از جدايي به ناراحتيهاي روحي و جسمي دچار شوند و همچنان نيازهاي عاطفي خود را در شوهر قبلي خود جستوجو كنند. علمالهدي گفت: وضعيت زن و شوهر پس از طلاق روندي از محروميتهاي گوناگون، فقدان همدل، همراز و نبودن محل زندگي مستقل براي طرفين است. طلاق شرايطي را ايجاد ميكند كه منجر به از دست دادن حمايت اجتماعي خانواده از فرد مطلقه، كاهش نفوذ اجتماعي وي و حتي گاه تضعيف موقعيتها و فرصتهاي اجتماعي فرد ميشود. اين كارشناس اجتماعي افزود: در مسئله طلاق همه آسيب ميبينند. خود زنان اولين كساني هستند كه متقاضي طلاقند و آنان به جاي حل مسئله صورت مسئله را از بين ميبرند و اولين كسي كه بعد از طلاق آسيب ميبيند زن است. وي گفت: زنان بعد از طلاق دچار افسردگي و فاقد پشتوانه ميشود. حمايتهاي روحي و عاطفي مرد را از دست ميدهند. مرد در زندگي زنان به عنوان پشتوانه و تكيه گاه از لحاظ طبيعي، اقتصادي و رواني است. اين كارشناس اجتماعي گفت: نارضايتي جنسي نيز از عوامل ديگر طلاق است. به لحاظ طبيعي ازدواج يكي از مزيتهايي كه دارد اين است كه هويت جنسي فرد به صورت تعريف شده در كانون خانواده شكل ميگيرد و هر كدام از طرفين اگر نارسايي جنسي داشته باشند و معالجه نكند ميتواند باعث طلاق شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]