واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: 11 ایده اشتباه برای ازدواج 1- ازدواج به دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر: وقتی وضعیت در خانهی پدری، شوم و اندوهبار باشد، ازدواج یک راه گریز محسوب میشود. تعجبی ندارد که خیلیها این راه گریز را انتخاب میکنند؛ اما بهطور معمول، این مسیری است که شما را از چاله درآورده و به چاه میاندازد. یکی دو سال دیگر در خانهی پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنهاد ازدواج، تن به تاهل دهید، چون آنوقت ممکن است شریک زندگیتان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما گردد. 2- ازدواج به دلیل نگرش یک جانبهی پدر و مادر شما به شخص مورد نظر: البته جای تعجب دارد که پدر و مادر شما بهطور واقعی، همسر آیندهی شما را دوست بدارند؛ اما دوست داشتن این فرد از سوی آنان، دلیل کافی برای مدنظر قرار دادن ازدواج با آن فرد نیست. سالهای آینده، زمانی که (بعد از 120 سال ) از میان شما رفتند، شما کماکان باید اسیر فرد رویاهای آنان باشید؛ فردی که شاید مرد یا زن رویاهای شما نباشد. 3- ازدواج فقط به دلیل پول و ثروت: اگر شما شیفتهی فردی هستید که ثروتمند است و فقط به همین دلیل حاضرید با او ازدواج کنید و به دیگر ابعاد توجه نمیکنید، این ملاک مناسبی نمیباشد. ایدهی ازدواج کردن با یک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفهی قلبی و فقط از روی نگاه مادی گرایانه، بهطور یقین، عقلانی نیست و اشتباه میباشد. 4- ازدواج به دلیل ترحم و دلسوزی به یک فرد: گاهی انگیزهی فرد برای ازدواج، نجات دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکلهای اقتصادی و اجتماعی و دلیلهای دیگر است. برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسوولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را میپذیرد. چنین انگیزههایی بعد از مدتی کوتاه، رو به خاموشی میرود و در نهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه میسازد. 5- ازدواج به دلیل خو گرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی: هنگامی که دو نفر پس از آشنایی، تصمیم به ازدواج با یکدیگر میگیرند، اشکالی ندارد؛ اما موقعی اجبار به دلیل «عادت محض» خطرناک میشود که دو نفر که با هم ازدواج کردهاند و بعد، از یکدیگر طلاق گرفته و به هم عادت کردهاند، تصمیم بگیرند دوباره شانس خود را امتحان کنند؛ مطمئن باشید هرگاه بار نخست، کارساز نبوده باشد، بار دوم نیز، کارساز نخواهد بود. 6- فردی که برای رسیدن به شما از همسرش جدا میشود: بهطور معمول، اینگونه ازدواجها، زیاد دوام نخواهد آورد و پایهای برای یک رابطهی درازمدت نخواهد بود. فردی که به خاطر شخصی حاضر است به همسر یا نامزد خود خیانت کند، بهطور مسلم رابطهی آنان، استحکامی نخواهد داشت؛ زیرا کسی که توسط شما به فرد دیگری خیانت کرده، روزی نیز به خود شما خیانت خواهد کرد. 7- ازدواج، ابزاري براي دستيابي به خواستههاي ديگر: گاهي انگيزهي اصلي در تشکيل زندگي مشترک، عشق به فرد مقابل و نياز روانشناختي به زيستن با فرد مقابل نيست؛ بلکه او وسيلهاي براي رسيدن به هدفهاي ديگر ميشود. براي نمونه، خانمي که دوست دارد در خارج از کشور زندگي کند، ممکن است با پيشنهاد فردي جهت ادامهي زندگي مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولي مسائل فرهنگي، استرسهاي متعددي را به دنبال داشته است؛ بنابراين گاهي ازدواج به خاطر ترس از تنهايي، از دست دادن زيبايي، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگي و ... صورت ميگيرد. در چنين فضايي، امکان سازگاري با مشکلهاي زندگي، ضعيف بوده و در نهايت، ضريب ريسک اين ازدواجها، بالا ميباشد. 8- ازدواج به دليل عشق سطحي و زودگذر: گاهي دو نفر، چنان علاقهاي به يکديگر پيدا ميکنند که گمان ميبرند به راستي، عاشق هم هستند. وقتي هيجان با سرعت چشمگيري در رابطهها پيش برود، شناخت يکديگر به روال عادي و تدريجي خود، پيش نميرود؛ زيرا وقت کافي براي اين امر وجود نداشته است. صراحت، صداقت و اعتمادي که لازمهي يک رابطهي محکم است، احتياج به زمان دارد. يک آشنايي سريع، هر چهقدر هم که هيجانآور باشد، تنها يک صميميت ظاهري به بار ميآورد که به آساني با نزديکي و صميميت واقعي، اشتباه ميشود. به همين دليل، ازدواجهايي که در کوتاهمدت اتفاق ميافتند، ممکن است خطرهايي را به دنبال خواهند داشت. 9- ازدواج فقط به دليل پدر و مادر شدن: بدون شک، يکي از مهمترين عاملهاي تحريک کننده براي ازدواج، اين است که فرد، خود را پدر يا مادر ببيند و دوست داشته باشد که صاحب فرزندي شود؛ اما آيا به اين موضوع آگاهي داريد که قادر هستيد از لحاظ تربيتي، عاطفي، اخلاقي و مادي، شرايطي را براي هرچه بهتر تربيت شدن فرزندتان فراهم کنيد؟ بيشک روزگار سپري ميشود؛ بچهها بزرگ ميشوند؛ ازدواج ميکنند و به دنبال زندگي خويش ميروند. آنگاه است که احساس ميکنيد باز شما هستيد و تنهايي. پس فردي را انتخاب کنيد که فقط در فکر اين نباشيد که با او صاحب فرزند شويد؛ بلکه شخصي باشد که در تمام مراحل زندگي، پا به پاي شما، گام بردارد و مونس و همدم واقعيتان باشد. 10- ازدواج فقط به دليل پايان دادن به دوران نامزدي: دوران نامزدي دستکم، شرايطي را براي آگاهي زوجين از هم فراهم ميآورد. تعدادي از افراد در اين دوران، متوجه تفاوتهاي بسياري بين خود و فرد مقابل ميشوند يا در اين دوران، متوجه ناراحتي و يا مبتلا بودن فرد به يک اختلال رواني يا وابستگي او به مواد مخدر ميشوند؛ اما با وجود آگاهي به اين مسائل، بنا به دليلهاي فرهنگي از جمله اينکه به هم خوردن نامزدي را مساوي با بيآبرويي و از دست دادن حيثيت خود، قلمداد ميکنند، تن به ازدواج ميدهند. چنين تجربههايي در زندگي مشترک، بسيار بحرانزا بوده و احتمال جدايي آنان قابل پيشبيني است. 11- ازدواج فقط به دليل زيبايي ظاهري: اهميت جذابيت جسماني، به عنوان يک عامل مهم در دوستيها و مناسبهاي اجتماعي، غيرقابل انکار است. به نظر ميرسد افرادي که جذابيت ظاهري دارند، رفتارهاي پسنديدهتر و ويژگيهاي شخصيتي زيباتري هم داشته باشند. به خاطر چنين تصوري، تعداد زيادي از دختران و پسران، مجذوب جذابيت جسماني هم ميشوند، زماني که اهميت اين عامل در معيارهاي افراد براي تشکيل زندگي مشترک، بدون توجه به عاملهاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و شخصيتي افراد لحاظ ميشود، ضريب خطرپذيري چنين ازدواجهايي نيز به طور طبيعي، بالا خواهد رفت. نويسنده : محمدرضا دژکام -روانشناس، مشاور ازدواج و خانواده -عضو انجمن روانشناسي ايران پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]