واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: لحظهها با تمام توان مقاومت ميكنند. انگار كه به پاي عقربههاي ساعت گويهايي از سرب بستهاند. گامهاي او اما با گذشت زمان شتاب بيشتري ميگيرند. آرام ندارد. بهسان آدمهايي كه عادت خوابنما شدن دارند مدام راه ميرود. به اتاقش پناه ميبرد تا در اين لحظاتي كه انتظار عميق شدن خواب پدر را ميكشد از چشمان كنجكاو و تيزبين مادر پنهان بماند. گاهي چيزي مثل ترس درونش را به آتش ميكشد و او را تا يك قدمي انصراف هل ميدهد؛ اما قفل غل و زنجير وسوسهاي كه اسيرش شده با هيچ كليدي رهايش نميكند. اين همان وسوسهاي است كه او را براي دزديدن خودروي پدر ترغيب ميكند. جرقه اين آتش را همكلاسياش روشن كرد: «سعيد! تو ديگه هجده سالته. تا كي ميخواي از بابات پول توجيبي بگيري؟ با فروختن ماشيناش ميتوني تا مدتها خوش باشي.» آنقدر گفت و گفت تا او پيش خودش فكر كرد كه كدوم پدري، پسرشو روانه زندون ميكنه. پس كار را بايد هرچه زودتر تمام كرد. آخرين ثانيهها در حال سپري شدن هستند. عقربههاي ساعت 3 بعدازظهر را نشان ميدهند. روي انگشت پا فاصله اتاقش را تا اتاقي كه پدر در آن خوابيده با ترس و لرز طي ميكند. صداي خروپف او را كه ميشنود لبخندي گوشه لبانش جا خوش ميكند. نگاهش را روي دسته كليد خودرو كنار در ورودي روي ديوار ميلغزاند. گامهايش را براي برداشتن كليدها تند ميكند. حالا چشم در چشم پدر در جايگاه متهم نشسته است. آرامش ندارد. مامور آگاهي ميگويد: «براي چندمين بار ميپرسم، سرقت اتومبيل پدرت...» و او هم براي چندمين بار منكر ميشود؟ اما بالاخره ميگويد. ميگويد كه خودرو را به دوستش سپرده تا آن را پنهاني بفروشد. نوعي دزدي صفحه حوادث روزنامهها شايد مملو از اتفاقات اينچنيني باشد؛ اتفاقات بسيار مهمي كه حتي از نگاه جرايد هم دور ميماند، مثل هزاران رويداد و حادثهاي كه در گوشه و كنار شهر رخ ميدهند و كسي از وقوع آنها مطلع نميشود. اين روزها اگرچه نحوه وقوع قتلها و سرقتهاي مسلحانه در كنار افزايش شدت اين جرايم، به كانون توجه تبديل شده؛ اما اتفاقات ناخوشايند ديگري هم هست كه بيگمان نبايد از نگاه ريزبين كارشناسان و صاحبنظران اجتماعي دور بماند. مثل همين رفتاري كه اين نوجوان 18 ساله را به پاي ميز محاكمه كشاند، آن هم به جرم سرقت از اموال والدين؛ البته بعضيها اينگونه ميپندارند كه سرقت يعني بالا رفتن از ديوار ديگران، اما وقتي «ديگران» جاي خود را به پدر و مادر ميدهند، برداشتن و جابهجا كردن اموال آنان نيز ديگر دزدي قلمداد نميشود. اگرچه شايد اين تعبير تا حدودي در سنين زير 18 از سوي مجامع بينالمللي پذيرفتني باشد، اما بايد گفت سرقت از سوي افراد زير هجده سال نيز جز در مواردي كه نياز فرد تشخيص داده شود، پيگرد قانوني دارد. با اين همه، وقتي سن از 18 گذشت سرقت، سرقت است چه از پدر و مادر باشد، چه از ديگران. به باور برخي كارشناسان، وقوع چنين خطاهايي در حال فزوني است، چرا كه آن را با گسست فرهنگي و نازل شدن جايگاه ارزشها نزد جوانترها مرتبط ميدانند؛ اما از ديگرسو گروهي از صاحبنظران چنين ادعايي را رد ميكنند. به اعتقاد آنان چنين موضوعاتي با وجود تهديداتي چون اعتياد به حاشيه رانده ميشوند. فاطمه قاسمزاده، مدرس دانشكده روانشناسي دانشگاه تهران نيز از جمله كساني است كه با گروه دوم موافق است. او كه تخصص روانشناسي كودكان و نوجوانان دارد در جريان اظهاراتش درباره برداشتن اموال والدين توسط فرزندان ميكوشد از به كار بردن كلماتي چون بزهكار يا سارق بپرهيزد، چرا كه معتقد است نبايد بر خطاهاي كودكان و نوجوان انگ بزهكاري زد. چنان كه به گفته او «يونيسف نيز به عنوان سازمان جهاني حامي كودكان و نوجوانان براي پرهيز از ايجاد بار منفي اين كلمات از عباراتي چون بچههاي معارض با قانون بهره ميجويد.» قاسمزاده ميگويد: بررسي چنين رفتارهايي به سنيني كه اين خطاها در آن رخ داده بستگي دارد؛ به نحوي كه كودكان زير شش سال هنوز مفهوم مالكيت را درك نكردهاند، بنابراين ممكن است اشيايي را هم مانند اسباببازي جابهجا كنند؛ اما سرزدن چنين اعمالي از سوي كودكان 6 تا 12 سال برخلاف خردسالان ممكن است با انگيزههاي مختلفي باشد؛ چرا كه آنها ساعاتي را خارج از محيط خانه و مدرسه سپري ميكنند. او فاصله طبقاتي فاحشي را كه كودكان و نوجوانان در مدارس و جامعه شاهد آن هستند و به طور كلي نياز را از مهمترين دلايل چنين خطاهايي ميداند. باور دارد كه گاهي نيز ورق برميگردد و براساس شواهد موجود، كژروي فرزندان، مولتي ميلياردهاي اين سرزمين را هم به كام خود ميكشد. قاسمزاده در اين باره ميگويد: هميشه اين احساس نياز نيست كه سببساز بروز چنين رفتارهايي ميشود. گاهي نيز اين خطاها ناشي از رفتارهاي تبعيضآميزي است كه والدين بر فرزندان خود روا ميدارند، تا جايي كه اين رفتارها ميتواند احساساتي چون دلخوري، نارضايتي و انتقامجويي را در اين افراد بيدار كند. او تاكيد ميكند كه بچهها ذاتا خرابكار نيستند، اما اگر به هر دليلي اين رفتار از آنان سرزد، والدين از بروز رفتارهاي خشن و طردآميز بپرهيزند؛ البته پيش از هر اقدامي بايد علت را شناسايي كنند تا اينگونه از سرايت چنين رفتارهايي به سالهاي آينده و به خارج از محيط خانواده جلوگيري شود. در صورتي كه والدين در مقابل نشان دادن عكسالعملي مناسب احساس ناتواني كردند حتما به مشاوران و روانشناسان مراجعه كنند. تفاوت جرم كودك و بزرگسال در شرايطي كه به زعم روانشناسان و جامعه شناسان اطلاق عناويني چون سرقت و دزدي در زماني كه اين اعمال از سوي كودكان و نوجوانان سر ميزند عواقب جبرانناپذيري به همراه خواهد داشت، اما در حقيقت اين روندي نيست كه افراد جامعه به آن پايبند باشند. علاوه بر روانشناسان، اين حقوقدانان هستند كه معتقدند نبايد به هر بهانهاي پاي كودكان و نوجوانان را به محاكم قضايي كشاند. محمدعلي دادخواه وكيل پايه يك دادگستري، ضمن انتقاد از اين روند ميگويد: متاسفانه قانون مجازات با حذف دادگاههاي اطفال هيچ تفاوتي ميان كودكان و نوجوانان با بزرگسالاني كه مرتكب جرم شدهاند، قائل نيست و براي يك نوجوان 12 ساله به اندازه يك مرد 30 ساله مسووليت كيفري قائل است؛ البته در اين باره استثناهايي هم وجود دارد، اما به طور كلي قوانين مجازات از اين ناحيه دچار ضعف است. فطرت آدمها، دزدي را ناپسند و قبيح ميداند، ولي انگار بعضيها از داشتنش محرومند يا غباري از غفلت فطرتشان را پوشانده كه از زير پا گذاشتن آن ابايي ندارند. هر چند دست درازي به اموال ديگران ممكن است به بهاي سالها محبوس شدن در پشت ميلههاي زندان تمام شود، اما فرقي نميكند. عدهاي چشم طمع از اموال ديگران بر نميدارند و باز هم قوت شب و روز خود را از تصاحب اموال آنان به دست ميآورند. يكي از ديوار راست بالا ميرود و در عرض چشم بر هم زدني، زندگي صاحبخانه بخت برگشته را بار كاميونش ميكند، آن يكي غفلت اطرافيانش در مترو، اتوبوس يا خيابان را دستاويز قرار ميدهد. عدهاي هم زحمت بالا رفتن از ديوار ديگران را به خود نميدهد و با كم فروشي و گرانفروشي روزگار ميگذرانند. چكهاي بلامحل و سرقتهاي مسلحانه را هم بايد به شيوههاي رايج دزدي سنجاق زد. نبايد فراموش كرد كه ميان انگيزههايي كه سارقان حرفهاي را براي سرقت ترغيب ميكند با دلايلي كه كودكان براي خود دارند بايد فرسنگها فاصله پيمود. اگر اعتياد، فقر يا زيادهخواهي، دزديهاي حرفهاي را رقم ميزنند انگيزههايي كه كودكان و نوجوانان را وادار به برداشتن اموال ديگران يا والدين ميكنند از جنس ديگري هستند كه ريشه آنها را بايد از درون خانواده جستجو كرد، چنان كه كارشناسان نيز پيش از هر گونه اظهارنظري درباره انگيزههاي وقوع اين ناهنجاري، سن و سال را در نظر ميگيرند. از اين منظر، خانوادههاي از هم گسيخته به طوري كه كودك يا نوجوان در آن احساس امنيت نكند و از توجه كافي والدين نيز محروم باشد را در صدر فهرست دلايلي قرار ميدهند كه زمينه بروز اين رفتار را از سوي كودكان و نوجوانان تقويت ميكند. حال وقتي صاحبنظران مسائل اجتماعي هرازگاهي با چهرهاي مستاصل از پيشي گرفتن آمار طلاق از آمار ازدواج حتي در شهرهاي كوچك يا روستاها خبر ميدهند، زنگ خطر كاهش سن انواع بزهكاريها هم طنينانداز ميشود. با اين همه به اعتقاد محمدكاظم عاطف وحيد، روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه؛ مقوله دزدي ميان كودكان و نوجوانان از شيوع بالايي برخوردار نيست؛ اما به هر حال بايد جدي قلمداد شود تا در آينده به رفتاري مخاطرهآميز تبديل نشود. در عين حال اين نكته نيز نبايد فراموش شود كه اگر يك بار اين خطا از جانب كودكان و نوجوانان به وقوع پيوست، معنايش اين نيست كه او در آينده حتما تبديل به يك سارق حرفهاي خواهد شد. همه چيز بستگي با نوع برخورد و روش حل و فصل مشكل از سوي والدين و اطرافيان دارد، به نحوي كه ممكن است به طور كامل برطرف يا برعكس زمينهساز مشكلات بعدي شود. او ميگويد: به طور كلي بچههايي كه مرتكب چنين خطايي ميشوند، اعتماد به نفس بالايي ندارند و احساس ناتواني ميكنند؛ بنابراين وقتي نوجواني خودروي پدر را بدون اطلاع او برميدارد، ميخواهد به والدين يا به همسالان خود نشان دهد كه شجاع و پرقدرت است. گاهي نيز وقتي كودكان و نوجوانان محبتي را كه از والدين انتظار دارند دريافت نميكنند با برداشتن اموالي از آنان به شكلي سمبليك نياز خود را به محبت پدر و مادر پاسخ ميگويند. عاطف وحيد باور دارد وقتي فرزندان دست به دزديهاي بزرگ از والدين خود ميزنند، معنايش اين است كه در گذشته هم مشكلاتي وجود داشته، اما در ابعاد كوچكتر كه به دليل بيتوجهي در ابعادي بزرگتر خود را نشان داده است. او در ادامه هيجان، جلب توجه و عصبانيت را هم به دلايلي افزود كه زمينه ارتكاب به اين خطا را از سوي كودكان و نوجوانان فراهم ميكند: در سنين بالاتر ممكن است مشكلات اساسيتري هم به اين امر دامن بزند، مشكلاتي چون اعتياد كه در اين صورت مساله وارد فاز جديدي ميشود. عاطف وحيد وقتي دلايل را يكي يكي برميشمارد در مرحله بعد نحوه برخورد مناسب را گوشزد ميكند: نخستين گام برخورد با چنين خطاهايي اين است كه والدين يا حتي ديگران آن را در قالب يك مشكل اخلاقي ببينند و از اين زاويه به حل و فصل آن بپردازند. در عين حال كه اين موضوع را جدي ميپندارند بايد آرامش خود را حفظ كنند. در خانوادهاي كه اين اتفاق براي اولين بار رخ ميدهد، والدين نبايد تنها به يك تشر بسنده كنند، چراكه در صورت ختم شدن اين ماجرا با يك رفتار خشونتآميز او را به سوي تكرار اين خطا هدايت خواهند كرد؛ بنابراين آنها علاوه بر شناسايي علت بايد از اين موقعيت آموزشي بهره بگيرند، به نحوي كه در سنين پايينتر فرزند خود را وادار به عذرخواهي و بازگرداندن هر آنچه براي خود برداشته كنند و از او بخواهند در ازاي خطايي كه مرتكب شده يك مسووليت علاوه بر مسووليتهاي پيشين خود به عهده بگيرد. او در ادامه ميگويد: گاهي ممكن است والدين اين خطاي فرزند خود را به حساب لجبازي بگذارند كه در اين صورت ممكن است رفتاري از خود نشان دهند كه او را به تكرار اين رفتار تحريك كند. در اين ميان اما والدين اشياي باارزشي را در دسترس فرزند خود قرار ميدهند تا به اصطلاح مچگيري كنند كه توصيه ميكنم از به كار بردن چنين روشهايي پرهيز كنند. اين روانشناس تاكيد ميكند پدر و مادرها هنگام سر زدن چنين خطاهايي از سوي فرزندان خود از تنبيه بدني، تحقيرهاي مداوم و شديد حذر كنند، چراكه نهتنها به حل ريشهاي اين رفتار منجر نخواهد شد كه زمينه ادامه رفتارهاي ناهنجار فرزند خود را فراهم ميكنند. با همه اين موارد، اگر والدين با به كار بردن اين راهكارها همچنان شاهد تكرار اين رفتار از سوي فرزندان خود بودند بايد اذعان كرد كه پاي مسائل ديگري در ميان است و توصيه ميشود به صورت زيربنايي و از سوي مشاوران حل شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]