واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: همشهری-تا بهحال از خود سوال کردهايد که براي چه بـه اين دنيا آمدهايد؟ براي اين كه صبح با چشمهاي خيس از رختخواب بيرون بياييد و شب، با بغض به خواب برويد؟ براي اين كه هر روز 25 ساعت بنشينيد يك گوشه و به اين فكر كنيد كه كي از شر اين همه مصيبت خلاص ميشويد؟ براي اين كه هر پنج دقيقه يك بار، ياد بدهكاريهايتان بيفتيد و اوقات خودتان و اطرافيانتان را زهرمار كنيد؟ ميگوييد و ميدانيد كه اينطور نيست؛ ولي بعيد نيست كه زندگي شما در عمل آينه سريال «لبه تيغ» شدهباشد! اگر به شما بگويند شما براي اين به دنيا آمدهايد كه شاد باشيد، پوزخند ميزنيد. شايد فکر کنيد چنين اتفاقي فقط در افسانهها رخ ميدهـد و فــقــط شاهزادههاي فيلم هاي والت ديزني، زندگي سراسر شاد و به دور از هر گونه غم و غصهاي دارند. اما اگر اين روزها زيــاد تـلويزيون نگاه کنيد، متوجه ميشويد که همه چيز ممكن است با يـک اتفاق شگرف، غيرمنتظره و عجيب از اين رو به آن رو شود. ممكن است هر روز صبح كه چشم باز ميكنيد، اتفاقي غير منتظره در انتظار شما باشد. گاهي اين اتفاق زندگي را برايتان جهنم ميكند و گاهي بهشت. اين اتفاق فقط در فيلمها نميافتد. زندگي هم همينطور، شگرف، غيرمنتظره و عجيب است. يک تغيير، فقط و فقط يك تغيير ممكن است براي رسيدن به خوشحالي كافي باشد. همانطور كه برعكس، يك تغيير ممكن است همه چيز را به هم بريزد. البته فيلمسازها، اين روزها خيلي اتفاقات مثبت زندگي را تحويل نميگيرند. براي آنها، اتفاقات منفي جذابتر شده، چون اگر به تصادفات مثبت و خوشايند زندگي بپردازند، متهم ميشوند به عامهپسندي. شايد هم حق دارند. به هرحال داستان بايد پيش برود، بايد گره داشته باشد، بايد بالا و پايين داشته باشد و بالاخره پرويز پرستويي بايد در موقعيتي غمانگيز قرار بگيرد تا بتواند بازي فوقالعادهاش را به رخ ما بكشد! زندگي همين اتفاقات غمانگيز است؟ شك نكنيد كه براي همه، زندگي، همانقدر كه پر از اتفاقات غيرقابل پيشبيني غمانگيز است، پر از اتفاقات خوب و اميدواركننده هم هست. گذشته از اين اما، تغييرات زندگي فقط آنهايي نيستند كه خودشان اتفاق ميافتند. در واقع اين تغييرات بــا تغييراتي که در زندگي قهرمانهاي فيلمهاي تلويزيوني اتفاق ميافتد، متفاوت است. چراكه تغيير تنها فيزيکي نيست، بلکه احساسات و عواطف و روح شما را نيز در بر ميگيرد. تغيير فيزيکي، تنها شامل جسم شما مي شود. مربوط به بدن و چيزهايي است که شما قادر به ديدن آنها هستيد، اما تغييراتي كه در درون شما اتفاق ميافتند، باعث ايجاد شادي حقيقي در اعماق وجود ميشوند. كاش جاي پرويز پرستويي بودم! شايد شما هرگز در موقعيت پرويز پرستويي در لبه تيغ قرار نگيريد كه بالاخره با يك تصميم و يك تحول دروني، آشفتگي خود را به سمت آسايش هدايت كنيد، اما در زندگي روزمره هم ميتوان راههايي براي رسيدن به شادکامي يافت. شايد اولين رمزش همين باشد: اين كه براي خود و محيط اطراف خود احترام قايل باشيد. اين احترام است كه زندگي را براي شما شيرين ميكند، حتي اگر ناخواسته بدترين بلا را به سر نزديكترين دوست زندگيتان بياوريد. حتي در آن صورت هم، زندگي ميتواند شيرين باشد، اگر بتوانيد نگاهتان به زندگي را به شيريني آميخته كنيد. لذت بردن از كوچكترين داراييها فضايي که در آن زندگي مي کنيد، مثل منزل، محل کار، حيات خانه و حتي اتومبيل شخصيتان انعکاسي از درون شماست. اين مکانها را با وسايلي که از نگاه کردن و استفاده از آنها لذت مي بريد: کارهاي هنري، گلهاي طبيعي و... همچنين، با وسايلي که شما را به ياد خاطرات خوش ايام گذشته مياندازند مثل قاب عکس، کادو و... پر کنيد. باور كنيد رعايت همين نكات كوچك، به شاد شدن شما كمك ميكند. از توجه به جسم خود هم غافل نباشيد. از غذاهاي مقوي استفاده کنيد و ورزش کردن را نيز فراموش نکنيد. انجام تمرينهاي ورزشي بايد به صورت جزء لاينفک زندگي روزمره شما درآيد. حتما لازم نيست براي آن يک برنامهريزي طولاني مدت داشته باشيد. فعاليت بدني تنها ميتواند به سادگي بالا رفتن از پلههاي خانه، باغباني کردن، قدم زدن و يا حتي بازي کردن با بچهها باشد. البته اگر بتوانيد زماني را براي رفتن به باشگاه ورزشي در برنامه روزانه خود بگنجانيد، عالي است. به خودتان اهميت بدهيد! روانشناسان ميگويند؛ احساسات بخش جدا نشدني وجود شما هستند. شما همواره بايد نسبت به آنها قدردان باشيد و در پروراندن آنها از هيچ تلاشي مضايقه نکنيد. البته اين معنايش آن نيست که در راه رسيدن به شادکامي احساسات منفي خود را مدفون کنيد. اتفاقا اگر شما احساسات منفي خود را درک نکنيد صرفا باعث طولانيتر شدن و عميقتر شدن آنها ميشويد. پس براي اين که از شر آنها خلاص شويد بايد با آنها روبه رو شويد. اين همان كاري است كه پرويز پرستويي كرد! شيريني هم شيرينيهاي ارزان! وقتي آدمهايي هستند كه با خوردن بستني شکلاتي مورد علاقه شان شاد ميشوند، چرا شما نبايد از اين دسته از افراد باشيد؟ يعني شاد شدن اينقدر سخت است؟ اگر براي رسيدن به شادي، لازم است تا در کاري زياده روي کنيد، اين كار را بكنيد. منتظر چه هستيد؟ همين حالا شروع کنيد. به خودتان اجازه دهيد تا در چيزهايي که شما را خوشحال ميکنند غوطه ور شويد. به خود بقبولانيد که استحقاقش را داريد؛ چه مساله مالي باشد، چه زمان گذاشتن براي يك كار خاص؛ و چه حتي يك خوراکي! صداي خودتان را ميشنويد! به نداي درون اعتقاد داريد؟ همان صداي درونتان که گاهي با شما صحبت ميکند: اين شغل را قبول کن؛ با آن آدم ارتباط برقرار نکن؛ از آن طرف برو و ...او هميشه از شما محافظت ميکند و در موارد زيادي زندگي شما را از خطر نابودي نجات مي دهد. او به شما اجازه ميدهد که بدانيد و بدون اين که در مورد برخي مطالب فکرکنيد اطلاعات دقيق و بي نظيري در اختيار شما قرار مي دهد.اين يك واقعيت است كه متاسفانه ما در جهان مدرن امروزي ياد نگرفتهايم كه چگونه ميتوانيم بينش خود را نسبت به مسايل پيرامون خود افزايش دهيم. همانطورکه اگر عضلات بدن تحرک نداشته باشند از کار خواهند افتاد، اگر روح شما نيز پرورش نيابد، بينش خود را از دست خواهد داد. راههاي متفاوتي براي برقراري ارتباط با الهه درونيتان وجود دارد. براي رسيدن به آرامش، ميتوانيد در يک پارک قدم بزنيد، چند نفس عميق بكشيد و يا به يک موسيقي آرام بخش گوش فرا دهيد. فكر ميكنيد مديتيشن كه ميگويند چيست؟ هر کاري که درياي متلاطم ذهن شما را آرام كند، باعث ايجاد برقراري ارتباط با خود حقيقي تان شود، مديتيشن به حساب مي آيد. درس آخر هميشه اين را بهخاطر داشته باشيد: جسم، احساسات و روح خود را پرورش دهيد. اين کار از شما انساني سالم تر و شادتر مي سازد. پس همين حالا راه بيفتيد و در جعبه شکلاتهاي خود را باز کنيد و هر کدام را بيشتر دوست داريد برداريد و به دهان خود بگذاريد تا شيريني آن تمام وجود شما را در بر گيرد؛ فقط بعد از آن پياده روي فراموش نشود!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]