واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: در میان ادوار مختلف زندگی، میانسالی یکی از مهم ترین دوران است. مرز ۴۰سالگی سنی است که بیشتر افراد در مواجهه با آن به خود می گویند باورنکردنی است یعنی چهل سال از زندگی گذشت. به همین زودی! بله سن و سال در گذر روزها وماه ها و سال ها چنان سریع اما یکنواخت بر همه ما می گذرد که باور کردن رسیدن به ۴۰سالگی دشوار می شود. اما واقعیت این است که سن ۴۰سالگی، مرزی است که انسان در آن به نوعی به بلوغ روحی روانی می رسد و معنای زندگی را از زاویه ای دیگر جست وجو می کند. فرد از شور و شوق دوران جوانی فاصله گرفته است و تا مرز کهنسالی فاصله زیادی دارد. بنابراین در اوج توانمندی و کارآیی قرار دارد. درباره دوران میانسالی و بحران ۴۰سالگی پای صحبت دو تن از کارشناسان نشسته ایم که در ادامه می خوانید. ● تولید و باروری، توانمندی اساسی میانسالی براساس نظریه رشد روانی اجتماعی «اریک اریکسون» در زمینه «روان شناسی تحولی» ، رشد روانی اجتماعی انسان از تولد تا مرگ به ۸ مرحله تقسیم می شود که در هر مرحله، فرد باید به یک وضعیت روانی نسبتا پایدار که خاص آن مرحله است برسد تا بتواند آن مرحله را با موفقیت پشت سربگذارد. برای مثال در مرحله اول که از تولد تا یک سالگی است، نوزاد باید به وضعیت اعتماد برسد، یعنی بتواند به مادر و محیط اطراف خود اعتماد کند. فقط در این صورت است که او می تواند با موفقیت وارد مرحله بعد شود. طبق این نظریه اگر فرد نتواند یک مرحله را با موفقیت طی کند، دچار بحران می شود.دکتر علی پژوهنده مشاور و روان شناس در گفت وگو با خراسان با بیان این مقدمه ادامه می دهد:دوران میانسالی هفتمین مرحله در این تقسیم بندی است و تولید و بارآوری توانمندی اساسی آن و بحران آن رکود و بی حاصلی است. دوران میانسالی بنا به اهمیت فوق العاده آن، نوجوانی دوم نیز نام گذاری شده است زیرا رسیدن به چهل سالگی مایه تحولات فردی و اجتماعی زیادی در طول تاریخ بوده است. در تاریخ ادبیات ناصرخسرو از ۴۰ سالگی از دربار خارج شد و یا لئوتولستوی در ۴۰ سالگی دچار تحول شد. همچنین بیشتر نظریه های علمی نیز توسط افرادی بین سنین ۳۵ تا۵۵ ساله ارائه شده است، نکته مهم این است اگر فرد میانسال با موفقیت این دوران را سپری کند، به تمامیت و انسجام که توانمندی اساسی دوره هشتم زندگی است می رسد و از بحران آن که ناامیدی و یاس است، عبور خواهد کرد. بیشتر افراد در این مرحله از نظر موقعیت شغلی، تحصیلی و اجتماعی به نوعی ثبات دست یافته اند و برای خود و اجتماع سودمند واقع می شوند. درصد بالایی از نیروی کار در جوامع را افراد میانسال تشکیل می دهند و می توان گفت نبض تپنده هر اجتماع انسانی، میانسالان هستند. وی می افزاید: شاید اگر از هر فردی درباره اهداف آینده اش بپرسید درباره شغل و موقعیت اجتماعی خود سخن بگوید و این نشان دهنده تمایل انسان به برآوردن نیاز این دوران یعنی تولید و باروری در این سن است. فردی که احساس کند به تمام یا بخش قابل توجهی از اهداف دوران کودکی یا نوجوانی اش دست یافته است؛ در سنین میانسالی با شور و شوق وصف ناپذیری به کار و تلاش و سازندگی می پردازد. اما فردی که به اصطلاح چیز دیگری می خواسته و چیز دیگری شده است در این سنین (۳۵تا۵۵ سالگی) دچار بحران یعنی احساس بی حاصلی و بی خاصیتی می شود. ● شناسایی مسیر صحیح وی برای درک بهتر موضوع و اهمیت دانستن اطلاعاتی درباره دوره میانسالی مثال جالبی می زند: فرض کنید ۴ راننده قرار است مسیر بین ۲ شهر را مسابقه دهند. در شرایطی که آن ها در انتخاب خودرو دخالتی ندارند، وضعیت این چهار نفر به این قرار است. یکی از آن ها هم خودرو را می شناسد و هم مسیر مسابقه را. دومی فقط خودرو را می شناسد. سومی فقط جاده را می شناسد و چهارمی نه خودرو و نه مسیر مسابقه را نمی شناسد. وقتی مسابقه شروع می شود نفر اول و دوم با اطمینان حرکت می کنند، سومی که فقط جاده را می شناسد، نمی تواند خودرو را کنترل کند و از جاده منحرف می شود. چهارمی که با زحمت به راه می افتد، اندکی پس از شروع مسابقه، انصراف می دهد. از میان ۲ نفر اول، فقط نفر اول بدون حادثه از خط پایان می گذرد.اطلاعاتی که درباره میانسالی ارائه می شود دانشی است که خودشناسی و مسیری را که در زندگی در پیش دارید، به شما ارائه می دهد. طبیعی است که هر قدر انسان درباره شرایطی که در آن قرار دارد، اطلاعات بیشتری داشته باشد، با موفقیت بیشتری آن مرحله از زندگی را طی می کند. دکتر رضا مهدوی روان پزشک نیز در این باره به خراسان می گوید: چهل سالگی در واقع دوران بازنگری به گذشته است. این که فرد ببیند در گذشته چه کارهایی انجام داده، به کدام یک از هدف های خود در زندگی رسیده است، کاری که مطابق با خواسته اش بوده است انجام داده، تا چه اندازه مولد بوده است و چنانچه از پاسخ این سوالات رضایت کافی نداشته باشد، دچار اضطراب، افسردگی و ناامیدی می شود. همچنین در همین سنین است که افراد به صمیمیت بیش از هر چیز دیگری نیاز دارند و بسیاری از افراد که تمایل به ازدواج نداشته اند، حول و حوش ۴۰سالگی تصمیم به تشکیل خانواده می گیرند زیرا از انزوا و گوشه گیری می ترسند. مردان به ویژه در این دوران خسته از روابط با گروه دوستان که ممکن است ناپایدار، سطحی و گذرا باشد به روابط باثبات و پایدار می اندیشند. هم چنین دکتر پژوهنده به نکته جالبی اشاره می کند و می گوید: از نظر علم عصب شناسی در سنین میانسالی و به خصوص حدود ۴۰سالگی تعداد سیناپس ها (فضاهای ارتباطی بین نورون ها که هرچه تعداد آن ها در قشر خاکستری مغز بیشتر باشد، توانایی شناختی فرد بیشتر می شود) به اوج خود می رسد و همین امر موجب می شود که گاهی یک جرقه ذهنی بسیار خلاقانه به ذهن فرد میانسال برسد که به کشف یا اختراع بزرگ منجر شود یا در سطحی ترین حالت، باعث می شود که فرد میانسال در شغل خود بهتر از جوان ها به فوت و فن امور و کارها آشنا باشد. دکتر مهدوی با تایید این نکته اظهار می دارد: خوب است بدانید زمانی که یک نوزاد متولد می شود سیناپس ها بیشترین تراکم را دارد و به مرور و با افزایش سن، تراکم سیناپس ها کمتر اما اختصاصی تر می شود. به این دلیل است که ذهن فرد میانسال گاه مهارت و تبحر خاصی در انجام کارها پیدا می کند و تمام ذهنش درگیر کاری که می کند، می شود. ● عبور از بحران دکتر پژوهنده با اشاره به این که نگرانی و اضطراب در شرایطی که فرد احساس می کند از آنچه می خواسته است، فاصله زیادی دارد به خصوص در دوران میانسالی کاملا طبیعی است، می گوید: دانستن علت نگرانی و اضطراب یک اصل مهم است، وقتی مشکل را می پذیریم بهتر می توانیم راه حل را پیدا کنیم و با یک برنامه ریزی ساده یا تغییر در شیوه زندگی قدم های بعدی را برمی داریم . می توان در این دوران برای شکوفاسازی استعدادهای جسمی، ذهنی و اجتماعی چاره جویی کرد و بدون هراس از تمسخر دیگران در کلاس هنری یا ورزشی ثبت نام کرد یا ادامه تحصیل داد. نباید فراموش کرد که انسان های بزرگ از کودکی بزرگ نبوده اند و بسیاری از آ ن ها تا دوران میانسالی نیز افراد عادی یا کمی بالاتر از عادی بوده اند و زمانی احساس کرده اند که باید رشد کنند و در این زمینه اقدام کرده اند. اما دکتر مهدوی با بیان این نکته که باید دلیل اصلی اضطراب و نگرانی را در دوران میانسالی شناسایی کرد، تاکید می کند: بسیاری از افراد در عین کارآمدی و توانمندی احساس مولدبودن ندارند و از خود توقع زیادی دارند؛ این افراد ممکن است به کمال گرایی میل داشته باشند و پس از سال ها کار و تلاش و به دست آوردن دستاوردهای مهم در زندگی احساس رضایت نداشته باشند. یا ممکن است فردی در این سن به افسردگی مبتلا شده باشد که با مشاوره یا مراجعه به روان پزشک مشکل حل می شود. از سویی ممکن است فرد انگیزه کافی برای پیشرفت در گذشته نداشته و حالا دچار رکود و بی حاصلی شده باشد. در این صورت نیز لازم است با مشاوره و ارائه روش های حل مسئله به فرد کمک کرد تا بحران را پشت سر بگذارد. روزنامه خراسان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 480]