پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850406774
انديشه - غروب بتها
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: انديشه - غروب بتها
انديشه - غروب بتها
محمد صادقي:گروه انديشه، روزبه كريمي: بسياري از گروهها و طيفهاي چپگرايي كه در آغاز انقلاب بر ضديت و ستيزهجويي با بازرگان پا ميفشردند، امروز معتقدند كه «ديروز بزرگترين انحرافشان اين بوده كه ارزشهاي حقوق بشري بازرگان را ارج نمينهادند» تمام اين بازخوانيها را ميتوان زير عنوان سراپا عاطفي و اخلاقي «در حق بازرگان بد كرديم»، مقولهبندي كنيم: فروكاستن تغيير و تحول در موضعگيريها و چينش نيروهاي سياسي به تمنايي اخلاقي. اين فروكاهش در خدمت طبيعيساختن موضعگيريهاي جديد نسبت به بازرگان است؛ چراكه گويا اين ژست اخلاقي تازه از جايگاهي فراجناحي- جهاني است كه همه را خطاب قرار ميدهد؛ و شبيه به همان حكمت عاميانه كه «وقتي خامي و تندي جواني پرشروشور گذشت، بايد خامي و اعتدال پيشه ساخت»؛ بدلساختن سياست به فرآيند خطي طبيعي. واقعيت اما اين است كه اين جلوههاي «بازگشت به بازرگان» هنوز هم از همنشيني واقعا سياسي با بازرگان ابا دارد، ميپرهيزد از اينكه بيمحابا اذعان كند كه از كف رفتن امتيازات دموكراتيك، همه را ناگزير ساخته است از ملاطفت با بازرگان و سنتاش: «نوعي يارگيري در اين وانفسا»: خطاماميها، ناگزيرند بازرگان را بزرگ بدارند، همچنانكه بازرگانيها و ملي- مذهبيها براي اصلاحطلبان دولتي، دل ميسوزانند.
مهندس مهدي بازرگان يكي از شخصيتهاي برجسته در تاريخ معاصر ايران و از ستونهاي جريان نوانديشي ديني در ايران به شمار ميآيد كه در سالهاي پاياني زندگياش نيز همچون دوران جواني و ميانسالي پويا و پركار بود و با نگاهي ديگر و طرح موضوعي تازه جريان نوانديشي ديني در ايران را به چالشي جدي فراخواند، و در شامگاه زندگي خويش، همچون بامدادي بر آسمان انديشه در ايران طلوع كرد.
بازرگان در نخستين سالهاي دهه 1340 و در سالهايي كه در زندان شاه به سر ميبرد، سخنرانيهايي را با عنوان «بعثت و ايدئولوژي»1 ترتيب داد تا با وجود انديشههاي درخشان در دنياي نو بتواند براساس جهانبيني اسلامي به پايهريزي يك ايدئولوژي بپردازد كه در مبارزه با استبداد داخلي و استعمار خارجي به كار آيد و پاسخي باشد به نياز مردم، و بويژه دانشجويان و جوانان ايران كه پس از گذشت چند سال از كودتاي 28 مرداد 1332 در انديشه دگرگوني تازهاي بوده و وضع موجود را بر نميتابيدند. پس از چندي دكتر علي شريعتي پا به ميدان نهاد، هرچند وي آغازگر انديشه اسلام سياسي يا نوانديشي ديني در ايران نبود اما به سرعت توانست به نبض تپنده اين حركت تبديل شود. او از كاركرد و نقش دين به عنوان مهمترين جزء سنت در ايران آگاهي داشت، از اين رو در پيوندي شگفت انگيز با جامعه زمان خويش به نقد و بازنگري در انديشههاي ديني، آزادسازي دين از بند جهل و ستيز با باورها و سنتهاي خرافي پرداخت (البته قصد داوري انديشههايش را ندارم ولي بيترديد همه آثار و انديشههايش سودمند نبودند) و سرانجام نيز به اسلام انقلابي رسيد. شريعتي كه انگار احساس ميكرد به پايان همه راههاي اين جهاني رسيده است! با تزريق شور و هيجان به جامعه زمان خويش در آماده ساختن آن براي بر هم زدن وضع موجود سخت كوشيد «تا سرانجام پيوند دين و دنيا در يك دگرگوني بزرگ انجام پذيرد» ولي مرگ زود هنگامش، اين فرصت را به او نداد تا نتيجه انديشههايش را ببيند هرچند به عبارتي پيش از ديگران آن را ديده بود و درباره فرداي آن نيز انديشيده بود (در كتاب امت و امامت به اين موضوع اشاره دارد)... اما بازرگان اين فرصت را يافت تا در دگرگونيهاي آينده نقشي را عهدهدار شود و همچنين مجال يابد به بازنگري و بازانديشي پيرامون انديشههاي خويش بپردازد.
اگر نيك بنگريم، نخستين بار وي در سال 1364 و در جشن مبعث انجمن اسلامي مهندسين با عنوان «ناگفتههاي بعثت» به سخنراني پرداخت و در آن سخنراني موضوع حكومت يا مديريت جامعه در چارچوب آيه بعثت و رسالت پيامبران را با دقت بررسي نموده پرسشهاي خويش را پيرامون اين موضوع قرار داد. بازرگان با بسياري از انديشمندان ايراني متفاوت است و تفاوت بارز او با ديگران نگاه كاربردياش به موضوعهاي مختلف است و در سراسر زندگياش كمتر به سراغ موضوعهايي رفت كه در عرصه عمل به كار نيايد، و نسبت به موضوعهايي مانند تجدد، استبداد ستيزي و... حساسيت بسياري از خود نشان ميداد و از پرداختن به موضوعهاي نظري و فلسفي كه چندان به كار جامعه نميآمدند پرهيز مينمود، البته در سالهاي پاياني زندگياش جستارهاي نظري و فلسفي را در جهت حل مشكلهاي نظري و عملي به شدت جدي گرفت و پرسشگرانهتر از هميشه به نقد، بررسي و پژوهش پيرامون مسائل جامعه پرداخت، به اين خاطر همواره از موثرترين انديشمندان زمان خويش به شمار ميآمد.
بازرگان سرانجام در سال 1371 و در جشن مبعث انجمن اسلامي مهندسين سخنراني بسيار مهم و تاثيرگذار خويش را انجام داد، عنوان سخنراني «آخرت و خدا، تنها برنامه بعثت انبيا» بود كه واكنشهاي متفاوتي را در پي داشت. انجمن اسلامي مهندسين در تابستان 1372 نسخهاي از متن سخنراني را براي برخي از انديشمندان و صاحبنظران فرستاد تا نظر خويش را درخصوص متن سخنراني ارائه نمايند و فراخواني هم بود تا در سمينار نقد و بررسي اين سخنراني كه در نيمه دوم سال 1372 برگزار گرديد، شركت كنند. و جالبتر آن است كه دكتر عبدالكريم سروش روي برگ دعوتنامه انجمن اسلامي مهندسين براي شركت در سمينار چنين نوشت: «دوستان عزيز، احتراما جزوه ضميمه را مطالعه كردم. لب رأي ارائه شده در اين دفتر را موافق حق و صواب يافتم و از آن بهره بردم و نشر آن را براي پيشگيري و بل درمان انحراف خطرناكي كه در فكر ديني پيش آمد، سودمند ميدانم. خداوند توفيق مولف بزرگوار اين دفتر را در باز نمودن راه عدل و حق افزونتر گرداند.»2 وي در سخنراني خويش در مراسم درگذشت مهندس بازرگان نيز از نگرش تازه او سخن گفت: «بازرگان كه خود روزگاري مفتون ايدئولوژي انديشي ديني بود، با مرگ خود بر آن فكر مهر خاتمت زد. مرگ او نماد مرگ آن انديشه است... »3
بازرگان پس از سمينار نقد و بررسي سخنرانياش، واژه «تنها» را از عنوان آن برميدارد و در اختيار انجمن اسلامي مهندسين قرار ميدهد و انجمن هم تصميم ميگيرد تا متن سخنراني را همراه با نظرهاي منتقدان و صاحبنظران منتشر كند و با وجودي كه بازرگان تغييري در پيام و اصل سخنراني نميدهد، انجمن اسلامي مهندسين باز هم در خرداد 1373 متن سخنراني را براي بررسي بيشتر از سوي صاحبنظران براي آنها ارسال مينمايد! و به اين ترتيب كتاب پس از درگذشت بازرگان منتشر ميشود.
در كتاب «آخرت و خدا، هدف بعثت انبيا» موضوع انتظار از دين مطرح شده است و پرسشهايي درباره آن شكل گرفته است، كه آيا دين براي دنياي بهتر آمده است؟ و بازرگان ميكوشد با توجه به قرآن، آيات بعثت و رسالت پيامبران به بررسي موضوع بپردازد كه آيا اديان تنها براي ساختن دنيايي بهتر آمدهاند يا به هر دو (دنيا و آخرت) نظر داشتهاند و يا اينكه به خاطر خدا و آخرت آمدهاند و در اين صورت چه نظري نسبت به دنياي ما داشته اند؟... بازرگان در اين باره ميگويد: «... چنانچه آخرت و خدا را برنامه اصلي بعثت انبيا بدانيم و امر و اصلاح دنيا هدف و وظيفه اديان الهي نباشد، ديگر ايراد و نقصي براي اديان نخواهد بود كه گفته شود در اصول و احكام دين، همه مسائل و مشكلات زندگي و دستورالعملهاي جامع و كامل سياسي و اجتماعي و اقتصادي مورد نياز جوامع وجود ندارد. يا بگوييم كه يك ايدئولوژي صرفا ديني ميتواند به لحاظ سياست و مديريت و اقتصاد يا به طور كلي دنياشناسي و جهانبيني انساني، فلسفي و فني، كامل و كافي نباشد.»4 و از جهت ديگر، نظري را كه اديان نسبت به دنياي ما دارند «محصول فرعي» ميخواند. در جايي هم اشاره جالبي ميكند: «موضوع ديگري كه بايد مطرح كنم اين است كه پيامبران براي تعليم مسائلي آمدند كه ما نميتوانستيم بدانيم «علم الانسان مالم يعلم» نه براي چيزهايي كه به عقلمان ميرسد. بشر كه عقلش ميرسد تا كره مريخ هم سفينه بفرستد، و تمام اسرار ژنتيك را كشف كند؛ راه درمان همه بيماريها را بشناسد و از علوم مختلف در حد وسيع آگاه شود؛ مسائل حكومت و سياست و اقتصاد وغيره را هم قادر است بفهمد...»5
كتاب «آخرت و خدا، هدف بعثت انبيا»، كتاب چالش برانگيزي بود و هنگامي كه منتشر شد بخش پاياني كتاب نقدهايي را از منتقدان ديدگاه بازرگان دربرداشت و پس از درگذشت او نيز مورد توجه دوستداران و اهالي انديشه قرار گرفت (براي نمونه مجله كيان - در شماره 28 - بخشهايي از سخنراني بازرگان را منتشر كرد). اينك به برخي از نوشتهها و مقالههاي انتقادي درباره اين كتاب ميپردازم، حسن يوسفي اشكوري يكي از منتقدان بود، به نظر او كساني كه غالبا سابقه فعاليت سياسي و اجتماعي از منظر دين نداشته و از قديم، با ورود دين به عرصه سياست و حكومت مخالف بودند از طرح ديدگاه تازه بازرگان استقبال ميكردند و كساني هم ميپنداشتند بازرگان گذشته خود را نقد و حتي نفي كرده كه دو دليل عمده داشته است: 1. تجربه پيوند دين و حكومت پس از انقلاب 2. سخنراني دكتر سروش در مراسم درگذشت بازرگان و طرح ديدگاه تازه بازرگان در آن سخنراني و در جمع انبوه دوستداران، ياران، شاگردان و طرفداران بازرگان، بدون اينكه اصل مطلب مورد نقد و چالش قرار گرفته باشد.6 به باور نگارنده، چنين انتقادي درست نيست چون بايد به خاطر داشته باشيم كه سمينار نقد و بررسي سخنراني بازرگان در چندين نشست انجام گرديده بوده و موافقان و مخالفان (البته تعداد موافقان در مقايسه با تعداد مخالفان بسيار اندك بوده است) پيش از انتشار متن سخنراني نظر و راي خود را در حضور بازرگان به طور شفاهي (و سخنراني) و كتبي اعلام كرده بودند و مقاله انتقادي جناب اشكوري در بخش پاياني همان كتاب موجود است و با توجه به اين نكته چنين سخني جاي پرسش دارد، و انديشه تازه بازرگان قبل از سمينار و در سمينار مورد نقدهاي جدي قرار گرفته بوده است. همچنين در مقالهاي ديگر با عنوان «ثبات در انديشه و عمل بازرگان»، دكتر علي اصغر غروي با بررسي كتابها و انديشههاي بازرگان كوشش مينمايد تا آنجا كه ميتواند به مخاطب بفهماند كه بازرگان ترديدي در انديشههايش نداشته و به لحاظ فكري با ثبات كامل روزگار گذرانيده (و من هنوز نميدانم اين نوشتار جانبدارانه از دكتر غروي تا چه اندازه به نفع بازرگان تمام ميشود!) چنان كه در يك عبارت ميآورد: «مرحوم بازرگان در سال 39 همان هدفي را براي انبيا ذكر كرده و بدان قائل است كه در سال 71»7 اگر نگاه دقيقي به انديشه بازرگان در سالهاي پاياني زندگياش داشته باشيم، چنين سخني چيزي بيش از يك شوخي نميتواند باشد. بايد توجه كنيم، سخنان بازرگان در مقايسه با انديشمندان ايراني از ابهام كمتري برخوردار است و ديدگاه تازهاش در سال 1371 بسيار روشن است و نيازي به تفسيرهاي طولاني و تلاش براي كشف مقصود پديدآورنده ندارد و پيام بسيار روشني را در بر دارد. منتقد ديگر، دكتر حبيب الله پيمان با اشاره به اين مطلب كه بازرگان ميگويد پيامبران درباره آنچه بشر با عقل خود نميتواند از آنها سر در بياورد، سخن گفتهاند و به طور مستقيم به كارهاي مربوط به سياست و جامعه نپرداختهاند؛ چون خارج از ظرفيت عقل بشر نيست و به دو مقوله خدا و آخرت پرداختهاند كه فهم آنها از عقل انسان بر نميآيد، چنين ميگويد:«اين گفتهها بر خلاف نظر برخي علاقهمندان بازرگان، در ادامه و مكمل نظريات قبلي نيستند، بلكه بيانگر يك «تجديدنظر» اند. تجديدنظري كه اگر بازرگان با تامل و تحقيق كافي ميپذيرفت، او را از مسيري كه تا آن زمان پيموده بود، خارج و در جريان ديگري از تفكر ديني قرار ميداد. »8 و در ادامه ميافزايد كه نظر جديد بازرگان در رديف انديشهها و آنچه از كتابهاي پيشين او فهم ميشود، قرار نميگيرد. به خاطر دارم چند سال پيش درباره ديدگاه و رأي پاياني بازرگان با دكتر پيمان گفتوگو ميكردم و ايشان مقالهاي از خودشان - با عنوان گفتارهايي پيرامون چالش ميان سنت و تجدد1 - را كه در خرداد 1378 نوشته بودند در اختيار من گذاشتند و من هم آن را به دقت خواندم، در آن مقاله با انتقاد از ديدگاه بازرگان اظهار داشته بودند كه جريان تجددخواهي ديني راه خود را ميپيمايد و نظر تازه بازرگان توانايي حل مشكل فكري اين جريان را ندارد. اما نگارنده با نظر دكتر پيمان مخالف بوده و بر اين باور است كه انديشيدن درخصوص ديدگاه تازه مهندس بازرگان بيش از همه براي نوانديشان ديني راهگشاست و ميتواند آنان را از بن بستهاي خودساختهاي كه گرفتارشان كرده است، رهايي بخشد اما گويا براي آنان دفاع از هويتي كه براي خود برگزيدهاند، از حركت در مسير عقلانيت و تلاش در جهت جستوجوي حقيقت شايستهتر است و همه توان خود را در اين راه به كار بستهاند. به هر ترتيب موضوع دگرگوني در انديشههاي مهندس بازرگان مهمترين موضوعي است كه از سال 1371 تا به امروز ذهن اهالي انديشه را به خود مشغول داشته و برخي نيز، بر اساس سخن بازرگان در پاسخ به منتقدان در آخرين نشست سمينار نقد و بررسي سخنرانياش كه گفت تجديدنظري در گفتارش نكرده است9، اين بخش از سخن او را برجسته ميسازند اما توجه ندارند بازرگان همان جا ما را متوجه سخنان پيشين خود درباره همان موضوع كرده؛ نخست به سخنرانياش در سال 1364 (ناگفتههاي بعثت) و سپس به سخنراني ديگري (انگيزه و انگيزنده) پيش از انقلاب اشاره مينمايد و جاي ابهامي را باقي نميگذارد. اين انديشه از سالها پيش ذهن او را مشغول ساخته بوده است و آرام آرام شكل بهتري يافته و در سخنراني سال 1371 به طور محكم طرح شده است، چنان كه خودش هم گفته ريشههاي آن را ميتوان در دو سخنرانياي كه به عنوان نمونه آورده، جستوجو كرد.
اما يكي از نكتههايي كه در زندگي مهندس بازرگان به خوبي ديده ميشود و جاي انديشيدن بسيار دارد، سالم زيستن و اخلاقي زيستن اوست كه در رفتار، گفتار و پندار او نيك ميدرخشد و مشخص است. بازرگان در كار روشنگري و روشنفكري نيز صداقت و درستي خويش را نشان داد كه خودش بهتر از هر كس ميدانست، آنچه در سخنراني «آخرت و خدا، تنها برنامه بعثت انبيا» بر زبان ميآورد، چالشي بزرگ ميآفريند اما هنگامي كه براي نتايج تازه اش از سالها پژوهش و انديشه ورزي استدلال مناسبي فراهم آورد بدون درنگ و بدون هيچ گونه مصلحت انديشي سخن خويش را مطرح كرد و البته نه خود را و نه سخن خود را حقيقت كامل نپنداشت و در نشستهاي پي در پي شنونده سخن منتقدان و مخالفانش بود، سرانجام نيز در نشست پاياني بر درستي رأي و نظر خويش تاكيد نمود... گاهي برخي افراد ميگويند با اظهارنظرهايي كه او در پايان عمر خويش كرد از باورها و عقايد ديني خويش برگشت، ولي چنين سخني به هيچ روي باوركردني نيست و اين ادعا بيش از هر چيز ساخته ذهن افرادي است كه او را خوب نميشناختند زيرا از نظر دوستان و نزديكانش چنين سخناني واقعيت ندارد و طرح اينگونه موضوعها بيشتر براي دور نمودن ذهن افراد از موضوع اصلي، كاربرد دارد؛ تا نگاه و رويكرد تازه بازرگان درست فهميده نشود و با ارائه نمودن تصويري نادرست از او، انديشهاش را نيز بياساس و بياعتبار نشان دهند...
به هر شكل بازرگان در آغاز يك دگرگوني فكري بزرگ چشم از جهان فرو بست و اين بار، نخستين گامها را، به عبارتي تنها، و شايد به گونهاي بيهمراهي همراهان قديم برداشت و اين آخرين حماسه مردي بود كه يك عمر كوشيد تا در مسير عقلانيت گامبردارد.
پينوشتها:
1. بازرگان، مهدي، مجموعه آثار شماره 2 (بعثت 1)، تهران، بنياد فرهنگي مهندس مهدي بازرگان و انتشارات قلم، 1377، صص 383-233.
2. بازرگان، مهدي، آخرت و خدا هدف بعثت انبيا، تهران، موسسه خدمات فرهنگي رسا، 1377، ص 145.
3. همان، ص 160. (براي مطالعه متن كامل سخنراني سروش نگاه كنيد به: مجله كيان، شماره 23، بهمن و اسفند 1373)
4. همان، ص 72.
5. همان، ص 230.
6. مجله نامه، شماره 20، بهمن 1381، ص69.
7. مجله نامه، شماره 20، بهمن 1381، ص51.
- در مقالهاي ديگر با نام «آخرت و خدا» علي اصغر غروي باز با چنين رويكردي به موضوع مينگرد، براي مطالعه بيشتر نگاه كنيد به:
بازرگان؛راه پاك، مجموعه مقالات همايش علمي فرهنگي بزرگداشت مهندس بازرگان، تهران، كوير، 1384، صص 307-297.
8. مجله نامه، شماره 20، بهمن 1381، ص26.
9. بازرگان، مهدي، آخرت و خدا هدف بعثت انبيا، تهران، موسسه خدمات فرهنگي رسا، 1377، ص233.
شنبه 27 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-