تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هيچ باطلى نيست كه در برابر حق بايستد مگر آن كه حق بر باطل چيره مى شود و اين سخن خ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804114328




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در قصه گم شدم


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در قصه گم شدم
ميليونر زاغه‌نشين
«ميليونر زاغه‌نشين» در هشتاد و يكمين دوره مراسم اسكار، هشت جايزه را از آن خود كرد كه جايزه‌هاي بهترين فيلم، كارگرداني، فيلم‌برداري و فيلم‌نامه اقتباسي از جمله آنها بود.اين فيلم به كارگرداني «دني‌بويل» محصول سينماي انگليس است، ولي قصه‌اش كاملاً در كشور هند اتفاق مي‌افتد. شخصيت نوجوان فيلم (با بازي «ديو پاتل») كه در زاغه‌هاي شهر بمبئي زندگي مي‌كند، با حضور در يك مسابقه تلويزيوني،  به چهره‌اي سرشناس و جنجالي تبديل مي‌شود. او به تمام پرسش‌هاي مسابقه پاسخ درست مي‌دهد و برنده  پول  زيادي مي‌شود، ولي پليس كه احساس مي‌كند جمال تقلب كرده، او را دستگير و مورد بازجويي قرار مي‌دهد. دني‌ بويل كه قبل از اين چند فيلم نوجوانانه را كارگرداني كرده، در يك گفت‌وگوي اينترنتي در باره فيلم اسكاري خود صحبت مي‌كند.وقتي فيلم‌نامه ميليونر زاغه‌نشين را خواندم، آن را پسنديدم. قبل از خواندنش، فكر نمي‌كردم چنين احساسي به آن داشته باشم. قصه فيلم‌نامه حكم يك تجربه فوق‌العاده را داشت. فيلم با نگاهي به مسابقه معروف «چه كسي مي‌خواهد پولدار شود» ساخته شده است. اين قصه چه جذابيتي داشت كه شما را جذب كارگرداني فيلمي در باره آن كرد؟فقط همين نكته نبود كه مي‌خواستم درباره‌اش صحبت كنم. در حقيقت، قصدم اصلاً اين نبود كه فيلمي در اين باره بسازم. خب، من هم مثل خيلي‌هاي ديگر، اين برنامه را از تلويزيون ديده بودم. هيچ‌وقت تماشاچي دائمي و پيگير آن نبودم، ولي متوجه شدم تماشاگران پس از مدتي به آن وابسته مي‌شوند. احساس كردم مي‌توانم با ساختن اين فيلم در باره موضوع‌هاي ديگري هم حرف بزنم. وقتي فيلم‌نامه ميليونر زاغه‌نشين را خواندم، آن را پسنديدم. قبل از خواندنش، فكر نمي‌كردم چنين احساسي به آن داشته باشم. قصه فيلم‌نامه حكم يك تجربه فوق‌العاده را داشت. كل آن هم كه در كشور هند اتفاق مي‌افتاد. از صفحه پانزدهم فيلم‌نامه در آن غرق شدم و ديگر خودم را گم كردم. به همين دليل، به خودم گفتم حتماً مي‌توان فيلم خوبي از آن ساخت.در اين قصه چه چيزي بيشتر از بقيه، توجه شما را جلب كرد؟شهري كه قصه در آن رخ مي‌دهد. بمبئي براي من شهري بود كه حكم ستاره نمايش را داشت. اين خود مسابقه نبود كه مرا جذب خودش كرد، بلكه شهري بود كه اين مسابقه و قصه آن آدم‌ها در آن اتفاق مي‌افتاد. يكي از كارهاي خيلي خوب «سايمن بيوفوي» (فيلم‌نامه نويس فيلم) اين بود كه قصه آدم‌هاي فيلم را در دل موضوع مسابقه مطرح مي‌كند و قصه دوستي (دو شخصيت اصلي فيلم) را به نمايش مي‌گذارد. خود قصه كتاب همه چيز را وابسته به نمايش مسابقه تلويزيوني كرده بود، ولي فيلم‌نامه اين راه را نرفته بود. به اين ترتيب، قصه فيلم، قصه مسابقه نيست، قصه آدم‌هايي است كه درگير آن هستند. بمبئي براي من شهري بود كه حكم ستاره نمايش را داشت. اين خود مسابقه نبود كه مرا جذب خودش كرد، بلكه شهري بود كه اين مسابقه و قصه آن آدم‌ها در آن اتفاق مي‌افتاد.مثل اين كه قرار نبود فيلم در محل‌هاي واقعي فيلم‌برداري شود؛ اين‌طور نيست؟اصرار خود من اين بود كه اين فيلم را در مكان (لوكيشن)هاي واقعي كار كنيم. به همين دليل است كه شهر بمبئي را به عنوان مكان فيلم‌برداري انتخاب كرديم. در غرب و حتي هند همه ترجيح مي‌دهند فيلم را داخل استوديو فيلم‌برداري كنند. علتش اين است كه در كوچه و خيابان، مردم دور گروه فيلم‌برداري جمع مي‌شوند و در چنين شرايطي، كار گروه سازنده خيلي مشكل مي‌شود. اما ما اين شانس را داشتيم كه (به‌جز «آنيل كاپور» بازيگر نقش مجري مسابقه) بقيه بازيگرانمان آدم‌هايي غيرحرفه‌اي و ناشناس بودند. همه صحنه‌هاي آنيل كاپور هم  در داخل استوديوي تلويزيون بود و از اين جهت مشكلي نداشتيم.
ميليونر زاغه‌نشين
شما هميشه از بازيگران كودك و نوجوان بازي‌هاي خيلي خوبي مي‌گيريد. اين اتفاق چگونه مي‌افتد؟خب، من بچه‌ها را دوست دارم. خودم سه فرزند دارم كه رابطه‌مان خيلي صميمي است. البته آنها را كم مي‌بينم، زيرا هميشه در حال ساختن فيلم و سفر هستم. اما وقتي در خانه هستم، تمام مدت با هم هستيم. هميشه دلم مي‌خواست كودك و نوجوان باقي بمانم و عاشق اين هستم كه سر صحنه فيلم‌برداري فيلم‌هايم پر از بچه باشد. اين مسئله كمك مي‌كند تا آن روحيه كودكانه‌ام را حفظ كنم و بهانه خوبي براي كارهاي بچگانه‌ام مي‌شود! با آنها راحت هستم. بازيگران كودك و نوجوان كمك مي‌كنند تا همه مسائل را جدي و خشك نگيريم. آنها برخلاف بازيگران بزرگسال، چمدان و خرت و پرت با خودشان نمي‌آورند. وقتي برايشان توضيح مي‌دهي كه جلوي دوربين بايد چه‌كار كنند، آنها همان كار را انجام مي‌دهند. بازي‌هايشان ساده، اصيل و بدون اداست؛ به همين دليل خيلي‌ از بازيگران از آنها مي‌ترسند. چون مي‌ترسند  بازي‌شان تحت تأثير صداقت، سادگي و خالص بودن فعاليت بچه‌ها قرار گيرد.بازي گرفتن از آن بازيگر كوچولويي كه قرار بود كور شود، چگونه بود؟يك نكته كلي را بگويم. با بازيگران كودك و نوجوان بايد صادق‌ بود، چون آنها آدم‌هاي راحت و غيرپيچيده‌اي هستند. نبايد به آنها دروغ بگوييد و كلك بزنيد. صحنه‌ها را به صورت كامل براي آنها توضيح مي‌دهم و آنها را در موقعيتي قرار مي‌دهم كه مورد نظرم است. البته استعداد و توانايي خود آنها در درك اين مسائل را نبايد ناديده گرفت. بازيگران كودك و نوجوان اين فيلم، حقيقتاً عالي و شگفت‌انگيز بودند.بله، همين‌طور است؛ به ويژه ديوپاتل. او را از كجا پيدا كرديد؟ما يك آگهي داديم و از بچه‌هاي علاقه‌مند دعوت كرديم براي تست گريم بيايند. وقتي ديوپاتل  آمد، فهميدم او همان كسي است كه مي‌خواهم. بقيه هم همين حالت را داشتند.منبع : همشهری تنظیم برای تبیان : مسعود رضا عجمی  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 318]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن