تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زباله را شب در خانه هاى خود نگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل كنيد،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815568696




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازگشت به عظمت گذشته


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بازگشت به عظمت گذشته
بازگشت به عظمت گذشته
 سينماي روسيه اين روزها به شدت در فكر احياي مجدد خود است تا به روزهاي باشكوه چند دهه قبل خود برگردد.روزگار طلايي سينماي شوروي سابق، اين روزها براي هنرمندان داخلي حكم يك خاطره خوش را دارد و اهالي صنعت سينماي روسيه مي‌خواهند در شرايطي كه ديگر حكومت كمونيستي در اين كشور وجود ندارد، سينماي درخشان آن دوران را تكرار كنند. از آنجا كه در حال حاضر برخلاف دوران حكومت كمونيست‌ها، يك اتحاديه و تشكل پرقدرت فيلمسازي در اين كشور قديمي و كهنسال وجود ندارد، هنرمندان و فيلمسازان روسي حركت‌هاي فردي خود براي ساخت فيلم‌هاي مردم‌پسند و در عين حال روشنفكرانه را ادامه مي‌دهند. تازه‌ترين اين اقدامات را آلكسي بالا بانف انجام مي‌دهد، كسي كه بيشتر از هر چيز با فيلم «برادر» (1997) در سطح بين‌المللي شناخته مي‌شود. اين فيلم كه در دوران حكومت يلتسين ساخته شد، كاري دلهره‌آور بود كه قصه‌اش را به زباني تند و تلخ مطرح مي‌كرد. منتقدان سينمايي مي‌گويند با توجه به پس‌زمينه خوبي كه از اين كارگردان در سطح بين‌المللي وجود دارد، فيلم جديد او هم مورد توجه محافل هنري داخلي و بين‌المللي قرار خواهد گرفت.سينماي روسيه اين روزها به شدت در فكر احياي مجدد خود است تا به روزهاي باشكوه چند دهه قبل خود برگردد.«برادر» كه در روسيه با استقبال خوب تماشاگران روبه‌رو شد و در سطح بين‌المللي جوايزي را به خود اختصاص داد، فيلمي سرد و خشن درباره روزهاي سياه و تاريكي بود كه منجر به اولين جنگ در چچن شد. بالا بانف در اين فيلم تلاش كرد تا واقعيت‌هاي تلخ موجود در زندگي مردم روسيه در آن دوران را به تصوير بكشد. فيلم، يك ضدقهرمان را به عنوان كاراكتر اصلي مطرح كرد و منتقدان سينمايي روسيه او را هنرمندي نيهيليست خطاب كردند. تلاش كاراكتر اصلي فيلم براي بقا در يك شرايط سخت، چيزي بود كه به شدت مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. با چنين حال‌وهوا و پس‌زمينه‌اي است كه «كارگو 200» آلكسي بالابانف ، راه خود روي پرده سينما باز مي‌كند.
بازگشت به عظمت گذشته
كساني كه فيلم قبلي اين فيلمساز را ديده بودند، طي اين سال‌ها سخت چشم‌انتظار اكران عمومي كار جديدش بوده‌اند. نام فيلم برگرفته از اسم رمز نظامي در ارتباط با زخمي‌هاي نظامي ارتش روسيه در طول جنگ افغانستان و حضور نيروهاي نظامي ارتش سرخ شوروي در خاك اين كشور آسيايي است.به صورت طبيعي، چنين قصه‌اي بر پايه يك ماجراي واقعي ساخته شده است. همان‌طور كه فيلم قبلي بالابانف هم درباره تاريخ واقعي كشورش (و يك جنگ خونين و تلخ) بود، فيلم جديد او نيز همان حال‌وهوا را دارد. فرق اين دو فيلم در اين است كه قصه «كارگو 200» در دنياي ديوانه‌كننده دهه 80 و قبل از پروستاريكاي ميخائيل گورباچف و ايجاد فضاي باز سياسي در اتحاد شوروي آن دوران است. ديالوگ‌هاي تلگرافي، كاراكترهاي عجيب و غريبي كه در يك شهر غريب گير افتاده‌اند و تضاد معماري افغاني با فضاي شهرهاي بزرگ روسيه، از مشخصه‌هاي اصلي «كارگو 200» هستند. همه اين مسائل به بالابانف  كمك مي‌كنند تا فيلم جذابي خلق كند كه به شدت يادآور كارهاي درخشان ساموئل فولر در دهه‌هاي 60 و 70 ميلادي است.اما سؤالي كه منتقدان سينمايي (به ويژه روسي) مطرح مي‌كنند اين است كه حرف اصلي و بيانيه كلي فيلم درباره چيست؟ مكاشفه سياسي و افشاگري‌هاي اجتماعي قصه فيلم در خدمت چه چيزي است و چه نكته تازه‌اي را مي‌خواهد مطرح كند؟ آنچه در ادامه قصه فيلم مي‌آيد، فضاي وحشت‌باري است كه كارگردان فيلم خلق مي‌كند تا ديدگاه ضدجنگ خود را به زبان بياورد.آلكسي شخصيت اصلي قصه فيلم (با بازي آلكسي سربرياكف) كه روحيه‌اي متزلزل دارد، يك افسر ارتش شوروي است، اما برادر او آرتيوم (با بازي ليويند گروموف) يك پروفسور است كه براي ديدن اقوامش به سن‌پترزبورگ سفر كرده است. آرتيوم مي‌خواهد مادرش را ملاقات كند كه در حوالي لتينسك زندگي مي‌كند، اما در طول راه ماشين او خراب مي‌شود و وي از ادامه سفر بازمي‌ماند. او براي گرفتن كمك خودش را به نزديك‌ترين خانه‌اي كه در آن حوالي است مي‌رساند، اما خيلي زود متوجه مي‌شود كه از سوي جماعتي كه به شكلي كليشه‌اي آدم‌هايي غيرمعمول هستند، محاصره شده است. خانه‌اي كه آرتيوم وارد آن مي‌شود، متعلق به يكي از اعضاي معمولي حزب كمونيست است و در آنجا با سونكا (با بازي ميكائيل اسكروبين) آشنا مي‌شود كه مدتي در ويتنام بوده است. آنچه در ادامه قصه فيلم مي‌آيد، فضاي وحشت‌باري است كه كارگردان فيلم خلق مي‌كند تا ديدگاه ضدجنگ خود را به زبان بياورد. از آنجا كه تمام كاراكترهاي قصه برگرفته از آدم‌هايي واقعي هستند، «كارگو200» تماشاگران خود را دعوت مي‌كند كه خودشان ادامه ماجرا و اقدامات شخصيت‌ها را حدس بزنند. همراه با تعريف قصه‌اي درباره جنگ افغانستان، فساد موجود در دستگاه پليس دوران حكومت شوروي هم به تصوير كشيده مي‌شود. كل قصه فيلم در خدمت اين نكته است كه بگويد مام وطن با وجود تمام مصائب و مشكلات، توانست زنده بماند و به حيات خود ادامه دهد.اما از آنجا كه فيلم‌هاي روسي با تعريف يك قصه قديمي تلاش دارند اوضاع فعلي كشور را مورد بحث و بررسي قرار دهند، «كارگو200» هم فضاي رعب‌آور 1984 كشور شوروي را به روسيه امروزي پيوند مي‌زند. همين نكته باعث مي‌شود تا تماشاچي هنگام ديدن فيلم به ياد روسيه تحت حكومت پوتين بيفتد و ارتباطي بين اين  دو دوره تاريخ برقرار كند. بالابانف براي تعريف قصه فيلمش از زباني غيرمتعارف بهره گرفته است. در عين حال، او خيلي خوب مي‌داند در حال تعريف چه چيزي است. قصه او تا زمان حال امتداد مي‌يابد و تنها بيانيه‌اي سياه و سفيد درباره دوران گورباچف نيست. منتقدان سينمايي مثل هميشه خشونت موجود در فيلم را- كه اين روزها در فيلم‌هاي روسي به‌وفور ديده مي‌شود- نكوهش كرده‌اند. «كسي مثل ماركوپولو قابليت آن را دارد كه مورد توجه صنعت سينما قرار گيرد و فيلم‌هاي زيادي درباره‌اش ساخته شود. چنين فيلمي فقط قصه زندگي يك نفر نخواهد بود، اين فيلم تاريخ اجتماعي يك دوران را تعريف مي‌كند و نشان مي‌دهد كه مردم آن دوره چگونه زندگي مي‌كردند و چه ديدگاه‌هايي داشتند.» اما سرگئي بودروف، فيلمساز جوان سينماي روسيه كه سال قبل با درام تاريخي «مغول» توجه همگان را به خود جلب كرد، مي‌گويد در فيلم تازه‌اش «ماركوپولو» روايت جذاب‌تر و زيباتري از تاريخ گذشته را در معرض ديد تماشاگران قرار مي‌دهد. بودروف كه «مغول» را براي صنعت سينماي قزاقستان كارگرداني كرد (ولي به عنوان يك محصول روسي به جهان معرفي شد) «ماركوپولو» را با همكاري ايتاليايي‌ها مي‌سازد و فيلم به صورت محصول مشترك روسيه و ايتاليا خواهد بود.سينماي روسيه در دوران حكومت كمونيست‌ها چندين فيلم سينمايي و حتي مجموعه تلويزيوني، درباره اين كاشف و سياح جوان قرن سيزدهمي ايتاليا توليد كرد. ولي سرگئي بودروف مي‌خواهد نگاهي تازه به اين شخصيت بيندازد و او را به دور از تعابير و تفسيرهاي كمونيستي به نمايش بگذارد. به گفته او: «كسي مثل ماركوپولو قابليت آن را دارد كه مورد توجه صنعت سينما قرار گيرد و فيلم‌هاي زيادي درباره‌اش ساخته شود. چنين فيلمي فقط قصه زندگي يك نفر نخواهد بود، اين فيلم تاريخ اجتماعي يك دوران را تعريف مي‌كند و نشان مي‌دهد كه مردم آن دوره چگونه زندگي مي‌كردند و چه ديدگاه‌هايي داشتند.»
بازگشت به عظمت گذشته
سرگئي بودروف براي فيلم خود الگوي «آندره روبلف» ساخته آندره تاركوفسكي (محصول دهه 70) را درنظر دارد و مي‌خواهد «ماركوپولو»ي خودش را به آن شكل بسازد.مسئولان دولتي در روسيه مي‌‌گويند «قلعه‌برست» اولين فيلم از مجموعه محصولاتي است كه قرار است با كمك مالي دولتي ساخته شود. براساس سياست‌هاي جديد اين كشور، فيلم‌هاي ميهن‌پرستانه از كمك‌هاي وسيع مالي دولت مركزي بهره‌مند خواهند شد. اين فيلم‌ها قرار است از سال 2010 سالن‌هاي نمايش را در سينماهاي سراسر كشور در اختيار خود بگيرند. هزينه‌اي كه براي كمك به توليد «قلعه برست» درنظر گرفته شده، تقريبا ده برابر هزينه يك فيلم معمولي در روسيه سال‌هاي اخير است. حتي آن دسته از فيلم‌هاي جنگي هم كه در اين سال‌ها ساخته شده‌اند، با هزينه‌هاي شخصي و خصوصي جلوي دوربين رفته‌اند. براي مثال، «كمپاني نهم» كه قصه‌اش درباره جنگ افغانستان است و با هزينه‌اي ده ميليون دلاري توليد شده، فقط توانست يك ميليون دلار كمك از دولت بگيرد، چنين وضعيتي براي «1612»هم به وجود آمد. اين درام تاريخي جنگي كه با هزينه‌اي 12 ميليون دلاري توليد شد، نتوانست بيشتر از يك ميليون دلار از منبع دولتي كمك بگيرد.تحليلگران سينمايي اختصاص كمك هزينه‌هاي بيشتر به محصولات سينمايي را در راستاي واكنش مسكو نسبت به بحران روبه‌رشد صنعت سينماي كشور ارزيابي مي‌كنند. در حقيقت، اقدام جديد آنها نوعي بازگشت آشكار به سياست‌هاي هنري در دوران حكومت شوروي است، در آن زمان فيلم‌ها مي‌توانستند صددرصد هزينه توليد خود را از منابع دولتي بگيرند و فيلم‌هاي تبليغاتي، ميهن‌پرستانه و ملي‌گراي خود را بسازند.اهالي دست‌اندركار سينمايي در روسيه از اقدام جدي دولت حمايت كرده‌اند و خواستار تداوم آن شده‌اند. در عين حال، آنها درخواست كرده‌اند اين يارانه به صورت عادلانه بين آنها تقسيم شود. كليد فيلمبرداري «قلعه برست» ماه مارس در مينسك زده مي‌شود و قرار است همزمان با شصت‌وپنجمين سالگرد پايان جنگ (كه هم روس‌ها و هم بلاروس‌ها از آن به عنوان «جنگ كبير ميهني» ياد مي‌كنند) در سال 2010 اكران عمومي شود. تماشاگران فيلم يك‌بار ديگر از نزديك شاهد وحدت مليت‌هاي مختلف اتحاد شوروي سابق خواهند بود كه دوش‌به‌دوش هم از سرزمين مادري‌شان دفاع كردند. با آنكه در قصه فيلم- برخلاف تعدادي ديگر از كارهاي سال‌هاي اخير سينماي روسيه- كمونيست‌ها موجودات منفي ماجرا نيستند، ولي لحن روايتي فيلم شبيه كارهاي دوران اتحاد شوروي نخواهد بود كه كاراكترهاي آلماني و روسي را به شكلي كليشه‌اي و تك‌بعدي به تصوير مي‌كشد. صنعت سينماي روسيه به موفقيت مالي و انتقادي اين محصولات جديد خود اميد (و در عين حال اطمينان) دارد و دست‌اندر كارانش مي‌گويند تماشاگران عادي از اين فيلم‌ها استقبال خيلي خوبي خواهند كرد.ترجمه - كيكاووس زياري ( همشهري )





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن