واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: منصور اوجي، شاعري كه در آستانه 72 سالگي است در شيراز به دنيا آمده و جز سالهايي در جواني كه هياهوي تهران و ادامه تحصيل او را از شهرش دور كرد، ديگر شيراز را ترك نكرده است. او تا به حال حدود 18 دفتر شعر به چاپ رسانده و در تمامي اين سالها به غير از گفتن شعر مشغول تدريس در دانشگاه هم بوده است. با اين حال او در 70 سالگياش اعلام كرد، اگرچه هنوز به بازنشستگياش سالها مانده اما ميخواهد كه كار تدريس را رها كند و مابقي عمر را صرف شاعري در هواي خوش و هميشه عاشقانه شيراز كند. او يك بار در همان آغاز دهه 70 زندگيش گفته بود: «در حوزه تدريس از 20سالگي تا الان كه 70ساله شدهام، چه در تربيت معلمها و چه در دانشگاه، حدود 20هزار معلم و مدير تربيت كردهام كه خيلي از آنها سالهاي سال است كه بازنشسته شدهاند و اگر تعريف از خود نباشد، به گواهي آنهايي كه با آنها كار كردهام يا با من كار كردهاند در اين حوزه آدم موفقي بودهام و اگر خدا بخواهد، بعد از 50 سال تدريس، ميخواهم در اين حوزه، خودم، خودم را بازنشسته كنم؛ گرچه هنوز توان كار كردن دارم، گرچه هنوز در جايي كه تدريس ميكنم، مرا ميخواهند؛ اما ميخواهم در اين حوزه مصداق اين عبارت باشم: بمير پيش از آنكه تو را بميرانند!» منصور اوجي در خانوادهاي شعردوست كه پدرش شعر ميگفت و حافظ خواني از علايق مهم خانواده به حساب ميآمد بزرگ شد. در سالهاي آخر دبستان شروع به شعر گفتن كرده و با خيام آشنا شده و در دوران دبيرستان هم شاملو و اخوان را كشف كرده است. مدتي بعد هم به تهران ميآيد و دانشجوي رشته فلسفه ميشود. بعد از اتمام دوران دانشگاه هم دوباره به شيراز برميگردد اما در آنجا هم در رشته زبان و ادبيات انگليسي شروع به تحصيل ميكند. بيشتر معروف است كه او شاعر طبيعت است و خودش در اين باره ميگويد: «در حوزه شعر و سرايش شعر نيز 5 دهه عمر گذاشتهام و از 20 سالگي شعرهايم به چاپ رسيدهاند، با حدود 20 كتاب شعر. اما در اين حوزه تازه كارم شروع شده است. شاملو در 60 سالگي ميگفت تازه به زبان فارسي و زير و بم آن آشنا شدهام و من در 70 سالگي ميگويم تازه بلد شدهام كه چگونه شعر بگويم؛ بنابراين در حوزه شعر تازه اول كارم است و ميخواهم درس و تدريس را بهطور كلي كنار بگذارم و بقيه عمرم را اگر عمري باقي باشد، صرف كارهاي هنريام كنم، شعرهايم را جمعوجور كنم كتابهايم را بهچاپ برسانم، خاطراتم را بنويسم، به ترجمه شعر بنشينم، به سير و سفر بروم و در فصل بهار با نوه چهار سالهام (ماني) به چيدن بهارنارنج بروم براي چاي عصرانه، آن هم در شيراز؛ شهري كه نام ديگر مرا بر خود دارد.» منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]