واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
قصه مرگ را پاياني نيست كمتر كسي است كه پس از اين همه سال فعاليت، او را نشناسد يا از بازيهاي او خاطرهاي نداشته باشد. او يكي از معصومترين بازيگران زن ايراني است كه بيش از هر چيز آرامشش در بازيهايش به مخاطب القا ميشود. پروانه معصومي اين روزها در نقش «آفاق» در مجموعه ملكوت ظاهر شده است. او علاوه بر بازيگري كارگرداني هم ميكند و تا به حال 2 فيلم كوتاه نيز ساخته است. پروانه معصومي مانند هميشه با كمال آرامش و مهرباني منحصر به فردش پاسخگوي سوالاتمان شد. مايليد مصاحبه را با ملكوت شروع كنيم يا خود پروانه معصومي و دلمشغوليهاي روزانهاش؟ بهتر است با ملكوت شروع كنيم. چون اين سريال در حال حاضر روي آنتن است و بيشتر ميتوان در مورد آن بحث كرد. پس از چگونگي حضورتان در اين سريال برايمان بگوييد. دلايل زيادي وجود داشت كه حاضر شدم در اين سريال بازي كنم. اما اجازه بدهيد اين دلايل گفته نشود يا حداقل در زمان ديگري به آنها اشاره خواهم كرد. زماني كه خواستيد نقش آفاق را بازي كنيد با يك فيلمنامه كامل روبهرو بوديد يا تنها يك سيناپس (طرح اوليه)؟ فيلمنامه ملكوت كامل نوشته نشده بود و حتي هنوز هم آخر آن مشخص نيست. به هر حال اين رويهاي است كه متاسفانه چند سالي است باب شده و كمتر ميبينيم كه كارها قبل از ساخت از يك فيلمنامه كامل برخوردار باشند. از نقش آفاق بگوييد. اين زن را چطور ديديد؟ من اصلا از آفاق راضي نيستم و شخصيت او با آن چيزي كه در ابتدا فكر ميكردم خيلي متفاوت است. او يك زن ساده و حتي توسريخور است كه با اين سن و سال حتي نميتواند خودش به ديدن همسرش برود و حتما بايد كسي او را به بيمارستان ببرد. چه چيز مبهمي در مورد شخصيت آفاق براي شما وجود دارد؟ اين كه اگر او تا اين حد ساده است پس طي اين سالها چه كسي زندگي را چرخانده و بچهها را به ثمر رسانده است. او اصلا مثل زنهايي نيست كه من تا به حال نقش آنها را بازي كردهام. من هيچ وقت نقش يك زن بيچاره و ناتوان را بازي نكرده بودم و آفاق از اين نظر تجربه اول من است. خب در حين كار نسبت به اين موضوع اعتراضي نكرديد؟ خير. به هر حال اين چيزي بود كه نويسنده ميخواست. ضمن اين كه فيلمنامه هم كامل نبود و دائم ميگفتند قرار است بهتر شود و من هم چيزي نميتوانستم بگويم چون نميدانستم قرار است چه اتفاقي بيفتد. فكر ميكنم بازي در ملكوت تجربه سختي براي شما است. سخت نه، اما كار فشرده بود و چون بازيگران زيادي هم در اين سريال بازي ميكردند دائم گروه كارگرداني در حال رج زدن سكانسها و پلانها بودند و براي همين از اين لوكيشن به آن لوكيشن ميرفتيم كه از اين نظر وقتمان هم بسيار گرفته ميشد. در مورد بازيگر مقابلتان يعني آقاي شريفينيا بگويد. معمولا وي در نقشهاي طنز و پرهيجان ظاهر ميشود. چطور توانستيد با اين همه آرامشي كه هميشه در شما وجود دارد با اين بازيگر هماهنگ شويد؟ به نظرم نقش آقاي شريفينيا، نقش سادهاي نيست آن هم با توجه به قصه تلخي كه ملكوت دارد. به هر حال فتاح صبح از خانه بيرون ميرود و بر اثر يك اتفاق مجبور ميشود با مرگ و زندگي دست و پنجه نرم كند. به نظرم آقاي شريفينيا توانستهاند اين نقش را شيرين كنند و به آن چفت و بست بدهند. فكر ميكنيد قصه ملكوت چقدر ميتواند مخاطب را تحت تاثير قرار دهد؟ خيلي زياد! ملكوت قصه آدمي است كه در برزخ اسير شده و نميداند كه تكليفش چيست و در وهله اول آدم متوجه ميشود كه چقدر مرگ به او نزديك است. خب فكر نميكنيد تكرار اين قصهها براي مخاطبان ديگر جذابيتي نداشته باشد،چرا كه در اكثر سريالهاي مناسبتي به اين مساله اشاره شده است. مثل سريال اغما و ...؟ خير. اتفاقا مرگ تنها مسالهاي است كه قصه آن هيچ وقت كهنه نميشود و بايد هر از گاهي ياد انسانهاي فراموشكار بيندازيم كه مرگ در يك قدمي ماست. خيلي آدمها هستند كه در لحظه مرگ آرزو دارند فقط يك روز ديگر به آنها مهلت داده شود. پس قصه مرگ نه شعاري است و نه تكراري. فكر ميكنيد در سريالهاي امروز مطرح كردن چه نوع موضوعاتي تكراري و ناخوشايند است؟ سوال خوبي را مطرح كرديد. من نميدانم چرا دوستان اصرار دارند دامادهاي خانواده هميشه آدمهاي بد و مكاري باشند. آخر همه دامادها كه بد نيستند. كارگرداني محمدرضا آهنج چطور بود؟ خيلي دلگرمكننده و خوب بود و براي رسيدن به نقش آفاق بسيار من را همراهي كردند. آقاي آهنج به عنوان كارگردان قدر بازيگرانش را ميداند و در طول كار از آنها حمايت ميكند. اگر قرار باشد نقدي نسبت به اين مجموعه داشته باشيد چه خواهيد گفت؟ مهمترين نقدي كه وجود دارد اين است كه زمانبندي در اين سريال اصلا درست نيست و از اين نظر بسيار اشتباه وجود دارد. البته نقدهاي ديگري هم هست. خانم معصومي، حس دلسوزي نسبت به آفاق داريد؟ خير. هرگز دلم براي او نميسوزد. آفاق زن ضعيفي نيست. آفاق مهجور نيست. متاسفانه من نتوانستم با نويسنده رودررو شوم و تنها از طريق پيغام با يكديگر در ارتباط بوديم و از اين نظر تا به حال سابقه نداشت كه من با نويسندهام نتوانم صحبت كنم. فكر ميكنيد در نهايت ملكوت توانست تاثيرش را روي مخاطب بگذارد؟ اميدوارم به هدفش رسيده باشد. در اين مدت خيليها را ديدم كه نظرشان نسبت به دنيا عوض شده است و ميگويند به فكر فرو رفتهايم. به نظرم اين خودش ميتواند يك اتفاق خوب باشد. و اما برسيم به خود پروانه معصومي. هيچوقت الگويي براي بازيگري داشتيد؟ هيچوقت كسي را براي خود الگو قرار ندادهام، اما بسياري را تحسين كردهام. ميتوانيد مثال بزنيد؟ بازي جين فوندا را خيلي دوست دارم. هر بار كه او را روي پرده ديدهام فراموش كردهام او مقابل دوربين بازي ميكند. چون بسيار راحت بازي ميكند. در بازيگري به تكنيك اعتقاد بيشتري داريد يا حس؟ به نظرم مكمل يكديگر هستند. البته بعضي از صحنهها بيشتر حس را ميطلبند تا تكنيك مثل صحنهاي كه بايد گريست. اگر با اشك مصنوعي اين صحنهها گرفته شود آن حس آن طور كه بايد به مخاطب القاء نميشود. چرا در اكثر نقشهايتان يك معصوميت خاصي وجود دارد؟ ببينيد معصوميت و آرامش چيزي نيست كه بشود آن را بازي كرد بلكه بايد در وجود آدم باشد. بنابراين اين آرامش نشات گرفته از درون خودم است. خانم معصومي فكر ميكنيد در طي اين سالها توانستهايد همه آن چيزهايي كه در دنياي بازيگري وجود داشته را تجربه كنيد؟ خير، فكر نميكنم. اگر چه هر كاري تجربه خاص خودش را به همراه دارد، اما اين دنيا آنقدر وسيع است كه هيچ وقت سيرابت نميكند. كداميك از نقشهايي كه تا به حال بازي كردهايد به شخصيت واقعي شما نزديكتر بوده است؟ نقشي كه در سريال پليس جوان داشتم تقريبا به من نزديك بود اگر به حاشيه نميرفت و ادامه پيدا ميكرد. متفاوتترين نقشي كه تا به حال بازي كردهايد؟ نقشي كه در سريال «تا صبح» داشتم. اين نقش خيلي جاي كار برايم داشت. زني كه در سريال «تا صبح» بود خيلي جاها براي حفظ آبرويش كوتاه ميآمد و صبر ميكرد. او چون مهر طلاق روي پيشانياش خورده بود نميتوانست در برابر خيلي از اتفاقات از خودش دفاع كند در صورتي كه او حق زندگي داشت. در مورد ملكوت حرفي باقيمانده است كه بخواهيد آن را مطرح كنيد؟ بله. اميدوارم بعد از پايان سريال بتوانيم نشستي با نويسندگان ملكوت داشته باشيم تا بايدها و نبايدها را از زبان خودشان بشنويم چرا نبايد كارگردان و بازيگران از اتفاقات قصه باخبر باشند. اين چه رمز و رازي است من نميدانم. به هر حال اميدوارم در انتهاي كار اين اتفاق بيفتد. بعد از ملكوت چه كاري را از شما خواهيم ديد؟ تصميم دارم مدتي هيچ نقشي را نپذيرم. بايدكارهاي عقب افتادهام را سر و سامان دهم. چند تا داستان كوتاه نوشتهام كه بايد آنها را نهايي كنم و يك فيلم مستند هم در دست ساخت دارم كه بايد آن را تمام كنم. هنوز هم در شمال زندگي ميكنيد؟ بله در منطقهاي از گلستان. اين سرزمين مرا به روياهايم پيوند ميدهد و از آرامش خوبي برخوردار هستم. اگر اشتباه نكنم تا به حال 2 فيلم كوتاه هم ساختهايد. درست است؟ بله. تا به حال 2 فيلم كوتاه ساختهام. يكي از فيلمها عاشقي نام دارد كه درباره تخت سليمان و رمز و رازهايش است و ديگري «چشمان پدر» نام دارد كه درباره زندگي يك جانباز است. محبوبه رياستي / جامجم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]