واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: هنگامیکه شما خوب بازی کنید، زشتی چهره دیده نمیشود و جزئی از آن شخصیت میشود. امیدوارم که بازیگران جوان این مقوله را جدی بگیرند که... پایان سریال را نمیدانمبعد از درگذشت «حمیده خیرآبادی»، حالا دیگر به مادری دوست داشتنی معروف شده است. «معصومی» که این روزها با سریال «ملکوت» در ماه مبارک رمضان میهمان تلویزیون است عقیده دارد، هیچ وقت نقش یک زن ضعیفه را بازی نکرده ام تمام تلاش خود را کردم که آفاق فقط برای دکور در سریال نباشد. ادامه سخنان این پیشکسوت عرصه سینما و تلویزیون را از زبان خود او بخوانید. به طور حتم شما از سریال «مثل هیچ کس» که در ماه مبارک رمضان چند سال پیش بازی کردید، رضایت داشتید که بازی در سریال «ملکوت» را پذیرفتید؟فیلم نامه سریال «ملکوت» آماده نیست و هنوز نمیدانم پایان این سریال چه خواهد شد. تنها خلاصه فیلم نامه ای به دستم رسیده است. برای بازی در این سریال، شاید ۲ ماه دنبال من بودند تا متقاعدم کنند. دوستان بسیار اصرار کردند و گفتند که نقش کوتاهی است و تنها ۷ جلسه در منزل «آفاق» و ۳ جلسه در بیمارستان بازی دارید. سپس خلاصه فیلم نامه را به من دادند. ابتدا تصور کردم که نقشم کم است و پذیرفتم، ولی هنگامیکه سر صحنه رفتم دیدم، نقشم فراتر از آن چیزی است که برایم تعریف کردند. اکنون که سریال را تماشا میکنم میبینم روی روالی افتاده است که خوشحالم این نقش را بازی کردم. قصه «ملکوت» تکان دهنده بود، سریالی که انسان حس کند مرگ بغل دستش است و هر آن ممکن است اتفاق بیفتد، کمتر ساخته شده است. قصد دفاع از سریال «ملکوت» را ندارم ولی داستان آن ملموس است. هنگامیاین سریال را بازی میکردم که متاسفانه خواهرم (خدابیامرز) در بستر بیماری بود و به کما رفت. وقتی از کما خارج شد در حالت وهم به سر میبرد. یعنی با آدمهایی صحبت میکرد که ما نمیدیدیم. به همین سبب این قصه و نقشی که بازی میکردم، خیلی برایم پذیرفتنی بود. از این که فیلم نامه کامل نیست مشکلی ندارید؟برایم مشکل است، زیرا باید در رفت و آمد میان تهران و محل سکونتم (صومعه سرا) باشم. برنامه ریز سریال تلاش میکند تا حدی که امکان دارد، قسمتهای بازی ام را رج بزند که هر دفعه ۲-۳ روز به شمال بیایم و برگردم. برای این که به ورطه تکرار نیفتید چه ویژگیهایی برای شخصیت «آفاق» در نظر گرفتید، تا متفاوت با دیگر نقشهایی باشد که تاکنون ایفا کرده اید؟ نقش «آفاق» برایم خیلی مشکل بود، وقتی با کارگردان درباره نقشم صحبت کردم، به ایشان گفتم همیشه تلاش کرده ام نقش زنی که برای خودش کسی است و میتواند روی پای خود بایستد را بازی کنم. اما این نقش در اجرا این گونه نیست. در فیلم نامه «آفاق» زنی بیچاره بود. به فرزندان خود التماس میکرد که برای او آژانس بگیرند، تا به دیدن شوهرش برود. به کارگردان گفتم انتخاب من برای نقش «آفاق» اشتباه بوده است. وقتی همه تصمیمها را به «آفاق» واگذار میکنند، چه طور او نمیتواند حتی یک آژانس بگیرد و به دیدن شوهرش برود. یکی از ایرادهای من این بود که ما «آفاق» را بالای سر «حاج فتاح» نمیبینیم. حتی این نکته را به کارگردان گفتم و ایشان پاسخ داد: «درباره «پروانه معصومی» فیلم نمیسازم!» به او گفتم دقیقا من هم این نظر را دارم. هیچ وقت نقش یک زن ضعیفه را بازی نکرده ام. «آفاق» داشت به یک ضعیفه بدبخت تبدیل میشد، ولی من تمام تلاش خود را کردم که او فقط برای دکور در سریال نباشد. نوع همکاری شما با کارگردان «ملکوت» -محمدرضا آهنج- چگونه بود؟ فیلم نامه هر جلسه به دست ما میرسد. مانند این است که شما را به مهمانی دعوت کنند و ابتدا پیش غذایی به شما بدهند. سپس بگویند تا پس فردا صبر کنید تا به شما غذا بدهیم. دو روز دیگر تحمل کنید دسر بدهیم. فاصله افتادن و دیر رسیدن فیلم نامه، برای بازیگر بد است چون تداوم حسی خود را از دست میدهد. ما بازیگران سریال «ملکوت» شانسی بازی میکنیم. همه منتظر هستیم که قسمت بعدی چه اتفاقی میافتد. آیا حسی که اکنون دارم به سکانسهایی که قرار است در آینده بازی کنم میخورد یا نه؟ به خاطر آماده نبودن فیلم نامه خیلی مشکل داریم، ولی با آهنج راحت کنار میآیم. چون نگران این قضیه بودم به من گفتند میدانم که بازیگرم را بی خود خرج نکنم. این خیلی مهم است که جایگاه بازیگر را، خود کارگردان بداند کجاست و به جا از او استفاده کند. آهنج خیلی با من راه آمد. شاید اگر کارگردان دیگری بود، درباره ایرادهایی که من میگیرم به گونه ای دیگر رفتار میکرد. از هم بازی شدن با بازیگرانی که سکانسهای مشترکی داشتید، بگویید.من در گذشته در فیلم تلویزیونی «بی بی خاتون»، با «محمدرضا شریفی نیا» بازی کرده بودم. خیلی راحت با هم کار میکنیم. «فریبا متخصص» هم بازیگر خوبی است و در سریال با ایشان بده بستانهای حسی خوبی داریم. برخی معتقدند که جلوههای ویژه سریال «ملکوت»، تصنعی از کار درآمده است. شما چه نظری دارید؟برخی صحنهها، تصنعی از کار درآمده است. خود کارگردان هم راضی نبود، اگر «آهنج» فرصت بیشتری داشت، کار بهتری ارائه میداد. با این شیوه پخش که سریالهای ماه مبارک رمضان پشت سر هم پخش میشوند، موافق هستید؟ برای ماه مبارک رمضان، چاره ای جز این ندارند. چون همه قصهها تم نزدیک به هم دارند. بعضی اوقات بینندگان سریالها را با هم اشتباه میگیرند. به تلویزیون پیشنهاد میکنم یکی از سریالها را هنگام سحر پخش کند. اگرچه مردم در این ساعات به دعا و مناجات میپردازند. ولی اگر سریالی مناسب سحر با مدت زمان کوتاه پخش کند خیلی خوب است. مسئله رقابت سریالها خیلی خوب است. ولی رقابت این گونه که هرکس به من میرسد میپرسد که فکر میکنید چندم میشوید، خیلی بد است.باور کنید دفعه اول که شنیدم شوکه شدم و پرسیدم کجا چندم میشوم! یعنی آدم سریال بسازد که ببینند چندم میشود! این خیلی بد است! یعنی اجر کار آدم کم میشود، همان قدر که بیننده سریال را دوست داشته باشد و او را به تفکر وادارد که باید پاسخ گوی اعمالش باشد، برایمان کافی است. بازخوردها را چگونه دیدید؟به خاطر بازی در این سریال، کم تر با مردم در ارتباط هستم. اما در مراسم چهلم خواهرم دیدم که همه میهمانان مشتاق دیدن این سریال هستند. من در خانواده ای مذهبی بزرگ شده ام. برایم خوشایند بود که دیدن این سریال برای آنها جالب است. ویژگیهایی چون پشتکار، انضباط، آموزش، سخت کوشی و گزیده کاری، در رسیدن به موفقیت کنونیتان چه نقشی ایفا کرده است؟ صددرصد تاثیر داشته است. به یاد میآورم سریالی بازی میکردم که چند بازیگر جوان هم، در این پروژه بودند. یک روز خصوصی به کارگردان گفتم هیچ کدام از بازیگران جوان سریال، بازیگران موفقی نخواهند شد. زیرا عقیده دارم بازیگر از زمانی که وارد صحنه میشود، گریم میکند و لباس خود را میپوشد، نسبت به نقشی که میخواهد بازی کند تعهد دارد. ۳۸ سال است که بازیگر هستم، اما از لحظه ورودم به صحنه، گوشیام خاموش است. اگر با کسی کاری داشته باشم، بین دو پلان در حین استراحت با او تماس میگیرم. ولی شاهدم که بازیگر سر صحنه فیلم برداری است. ما در حال بازی هستیم اما او با تلفن همراهش در حال پیامک بازی است! این آدم چه طور میتواند حس بازیگری بگیرد مگر او «مارلون براندو» است! البته به طور حتم «براندو» هم چنین رفتاری سرصحنه نداشته است. متاسفانه اکنون همه بازیگرهای خانم و آقا، به فکر زیبایی چهره خود هستند. گذشت آن زمانی که در سینما تنها چهره کافی بود.مگر «آنا مانیانی» در فیلم «رم شهر بی دفاع» بازی نکرد. مگر زشتتر از او هم داریم. اما او به اندازهای زیبا بازی کرد که به هیچ عنوان زشتی او به چشم نمیآید. هنگامیکه شما خوب بازی کنید، زشتی چهره دیده نمیشود و جزئی از آن شخصیت میشود. امیدوارم که بازیگران جوان این مقوله را جدی بگیرند که متاسفانه نمیگیرند! بعد از بازی در سریال «ملکوت»، کار خاص دیگری هم دارید. بعد از پایان فیلم برداری سریال «ملکوت»، باید کارهای ناتمام بسیاری را انجام دهم. فیلم نامه ای به نام «قصههای روستا» نوشته ام که مربوط به مکانی است که در آن جا زندگی میکنم. تمام قصههایش را براساس واقعیت نوشته ام.آن را با موافقت شبکه باران کار خواهم کرد. علاوه بر آن، یک مستند ناتمام درباره مادر یک قهرمان ملی دارم که امیدوارم به اتمام برسانم. اگر سخنی مانده است بگویید.عوامل خوبی در سریال «ملکوت»، دور هم جمع شده اند و در حقیقت اگر فشردگی کاری نبود، از در کنارهم بودن و کار کردن لذت بیشتری میبردیم.ولی این فشردگی و نبود فیلم نامه، همه را اندکی اذیت میکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]