واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
«خوشا به حال كسانى كه روحشان فقير است، زيرا ملكوت آسمان به ايشان تعلق دارد. خوشا به حال سوگواران، زيرا تسلى داده خواهند شد». وقتى عيسى (ع) صحبت مىكند، شنوندههاى همعصرش راضى مىشوند، اما ذهن نسل امروز به خصوص ذهن انسان معاصر غربى با چنين بيانات سادهاى خشنود نمىشود و مىخواهد دليلش را بداند، چرا؟ چطور؟ كجا؟ او مىخواهد تمام جزئيات آن كاملاً توضيح داده شود و به استدلال، واقعيت، اثبات، توضيح و بحث نياز دارد. ولى ذهن شرقى اينطور نيست و به هيچ شاهد و دليلى نياز ندارد. او از سطحى والا و غيرمادى با ما صحبت مىكند. ما در مكاشفات او سرگردان ماندهايم، زيرا نمىتوانيم گامهايى كه ما را بدان سو هدايت مىكنند بپيماييم. هر دوى اين نگرشها صحيح و انتخابشان سودمند است. پس بايد آنها را بپذيريم. اين كلمات عيسى، اغلب انسانها را گيج مىكند. اگر جمله را به اين صورت بنويسيد: «خوشا به حال فقيران، زيرا روحشان بركت داده خواهد شد»، شايد درك آن آسانتر شود، اما ابهام همچنان وجود دارد. آيا مفهوم واقعى آن اين است كه كسانى كه از نظر مادى فقيرند، بركت داده خواهند شد؟ اگر معناى دقيق فقر، روح و قلمرو بهشت را دريابيد، به مقصود حضرت عيسى پى خواهيد برد و معناى اين بيان را به درستى - نه فقط در ظاهر - درك خواهيد كرد. معنى اين كلمات را تنها زمانى مىتوان درك كرد كه از ديدگاهى اسرارگرا به آن بنگريم. دنياى امروز با چنين نگرشى آشنا نيست. تنها بخشى از اسرار به دنيا راه يافتهاند و فلسفه كلى آن پوشيده مانده است. كسى مىتواند از نفوذ افكار كه يادآور دنياى مادى هستند، رهايى يابد كه ضمن مراقبه، تلاش كند ذهنش را از محيط بيرونى به سمت عنصر الهى كه در وراى آن وجود دارد سوق دهد. تا زمانى كه فرد نتواند افكار را از ذهنش بيرون براند و موقتاً وجودشان را فراموش كند، حصول به آرامش ذهنى كه همان مراقبه پيشرفته است، غيرممكن خواهد بود. حتى اگر در خلال مراقبه موفق شود بر افكارش غلبه كند، وقتى به زندگى بازمىگردد و دوباره با مسائل مادى روبهرو مىشود، با همان مشكلات مواجه مىگردد. كنارهگيرى درونى از زندگى مادى، در پس توجه بيرونى به آن پنهان مىشود. او از تمام وابستگىها رهاست. فقط در اين صورت است كه مىتوان گفت قلبى فقير دارد. مادامى كه تعلق مادى، ذهنى يا احساسى داشته باشيد و آگاهىتان تحت كنترل اين تعلق باشد، به «فقر روحى» نرسيدهايد. اگر به چيزى تعلق خاطر داشته باشيد و در لحظهاى كه ملكوت شما را فرامىخواند نتوانيد رهايش كنيد، به فقر روحى نايل نشدهايد. از اين روست كه نياز به مراقبه احساس مىشود. براى دستيابى به فقر روحى بايد آگاهانه توانايى كنارهگيرى از دنيا را داشته باشيد. اگر آگاهىتان تحت سلطه دارايى و اموالتان نباشد، مىتوانيد به فقر روحى برسيد. بايد از اعماق قلب و با تمام وجودتان احساس كنيد كه هر قدر دنيا جذاب باشد و هر قدر دارايى، دوستان و فاميلهايتان دوست داشتنى باشند، همگى چيزى جز تصاويرى گذرا نيستند. اتفاقات گوناگون و وقايع مختلف تنها تصاويرى متحرك، موقتى و زودگذرند و هرگز قدرتى واقعى و ديرپا ندارند. هنگامى كه دريابيد هر آنچه از ذهنتان مىگذرد خيال و وهمى بيش نيست، براى آن كشف غايى كه معمولاً در مشرق زمين پوشيده مىماند آماده مىشويد. رويارويى با آن، به شجاعت فكرى نياز دارد. ولى متأسفانه تعداد اندكى از مردم به واسطه آموزشهايى كه ديدهاند شجاع هستند. آن كشف غايى اين است كه جهان و زندگى انسان چيزى به جز خواب و خيال و رؤيا نيست، تصوير ذهنىِ متحركى كه به خودى خود واقعيتى ندارد و از آگاهى مىگذرد. ارزش دنياى اطرافتان همانند ارزش خواب شب پيشين است. وقتى بيدار مىشويد، درمىيابيد تمام آنچه ديدهايد رؤيايى بيش نبوده است، اما تا زمانى كه بيدار نشدهايد فكر مىكنيد واقعى است. اين مطلب كه اين دنيا كه چنين جامد، مادى و واقعى به نظر مىرسد، در حقيقت رؤيايى بيش نيست، بسيار دهشتناك است، ولى مىتوان به راحتى اين را ثابت كرد. كل زندگىتان تا امروز صبح، به كجا رفته است؟ همه، تبديل به خاطره شده است. سالهايى كه با شوق زندگى كرديد، با احساساتى غمانگيز، هيجاناتى قوى و حتى با بدترين رنجها، همگى آنها كجا هستند؟ آنها فقط در حافظهتان هستند. حافظه چيست؟ حافظه، صرفاً يك فكر ساده يا تصويرى ذهنى است و چيزى بيش از آن نيست، حتى اگر بهترين تصوير ذهنى باشد. اگر سالهايى كه سپرى كردهايد، تصاوير و افكارى گذرا و فرّارند، پس سالهاى آينده و زمان حالى كه اكنون در آن زندگى مىكنيد، چيستند؟ آيا آنها هم افكارى گذرا نخواهند بود؟ چرا كه حال و آينده، گذشته خواهند شد. وقتى كه گذشته، حال و آينده، كل زندگى شما را تشكيل مىدهند، چه چيز ديگرى باقى مىماند؟ تنها يك سرى افكار گذرا. پس آنها نيز خيالى بيش نيستند. بنابراين وقتى به حقيقت مىنگريد، درمىيابيد كه تمامى دنيا و زندگى انسان همانند يك رؤياست؛ تصوراتى كه از ذهنتان مىگذرند و شما آنها را به دليل آنچه هستند از ذهنتان بيرون مىكنيد. مىدانيد كه رؤيا تا زمانى رؤياست كه از خواب بيدار شويد و تنها بعد از بيدار شدن است كه درمىيابيد در رؤيا بودهايد. بايد معيارى براى مقايسه داشته باشيد. پس تا زمانى كه معيارى براى تطبيق داريد، زندگى واقعى به نظر مىرسد، و آن معيار چيزى جز خود واقعيت نيست. منبع: تفسيرهاي پل برانتون www.TaalimeHagh.Com 22848777: دفتر فروش
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]