واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: فارس: نويسنده فيلمنامه «به همين سادگي» ضمن اظهار بياطلاعي از ادعاي يك نويسنده در مورد شباهت فيلمنامه اين فيلم با قصه «پرده قرمز»، اظهار داشت: اگر كسي ادعايي دارد، شكايت خود را به شوراي داوري «خانه سينما» ارجاع دهد. «شادمهر راستين» در گفتوگو با خبرنگار سينمايي فارس گفت: من از اين قضيه هيچ اطلاعي ندارم و اين موضوع را تازه از زبان شما ميشنوم. وي افزود: با اين وجود اگر هم كسي ادعايي در اين زمينه دارد يا شكايتي از من دارد، بايد اين موضوع را به جاي رسانهاي كردن، به «خانه سينما» ارچاع دهد تا شوراي داوري خانه سينما به اين موضوع رسيدگي كند. به گزارش فارس، در روزهاي اخير در برخي وبلاگها و سايتهاي اينترنتي، خبرهايي درمورد شباهت داستان كوتاه «پرده قرمز» نوشته علي اصغر عزتيپاك با فيلمنامه «بههمين سادگي» منتشر شده است. داستان «پرده قرمز»، در ضمن مجموعه داستان من با عنوان «ميمانم پشت در»، ارديبهشتِ84 با شخصيتهايي همنام با فيلمنامه «به همين سادگي» توسط انتشارات «هزاره ققنوس»، تهران، به چاپ رسيده بود. عزتيپاك در وبلاگ خط به خط نوشته است: درونمايه «بههمين سادگي» عين درونمايهاي است كه من چند سال پيش آن را دستمايه نوشتن داستان كوتاه«پرده قرمز» قرار دادهام. ( روشن است كه اين اتفاق چندان عجيب نيست.) شخصيتهاي اصلي اين داستان، درست مشكلاتي را باهم و با خودشان دارند كه شخصيتهاي داستان من دارند. (باز هم اتفاق عادي است.) اما شگفتي از اينجا آغاز ميشود كه نام زن فيلم«طاهره» ميشود و نام مردش«امير»؛ نامهائي كه شخصيتهاي داستان من هم دارند! و اين توارد غريب وقتي غريبتر ميشود كه به جزئيات مشترك اين دو داستان ميرسيم: ماجراي پنجره و مرد همسايه؛ انتظار آزارندهي طاهره براي آمدن امير؛ دو كودك دبستاني؛ تلفن مشغول امير يا صداي زن(در داستان من زن اپراتور، در داستان فيلم منشي زن)؛ خوراكي بردن براي بچهها(در داستان من سيب، در داستان فيلم شيريني و شير)؛ ماجراي خريد لباس براي امير( در داستان پيژامه، در فيلم پيراهن)؛ ماجراي عكس دوران ماه عسل(در داستان كنار جادهاي خاكي، در فيلم در مشهد)، جالب اينكه مردهاي هر دو داستان از اين سفر خاطره چنداني ندارند! قسمت آرايش طاهره و ورانداز كردن خود جلوي آينه؛ انداختن ملافه تازه روي تخت؛ بهانهتراشيهاي امير براي دير آمدن يا تا پايان نيامدن، و غذاي بيجهت آمادهي امير و پايانبندي همانند(در آنچه مربوط به طاهره است) و... و من نميدانم يك داستان كوتاه شش هفت صفحهاي چه بايد به يك فيلم سينمائي بدهد تا نويسندهاش و خودش شايستگي اين را پيدا كنند تا توسط يك كارگردان يا فيلمنامهنويسش ديده شوند و يا اصولا به حساب بيايند؟ و... نميدانم!» انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]