تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832910392




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزارش خواندني حواشي جنجالي سريال نوروزي مهران مديري(2)


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: گزارش خواندني درباره حواشي جنجالي سريال نوروزي مهران مديري- بخش دوم پاسخ صريح امير مهدي ژوله درباره نويسنده بي‌سواد و متن احمقانه، حلقه دروس و مديتيشن، حضور علي پروين در سريال و باقي قضاياي «مرد هزار چهره» است، کسی نمی دانست که هر اپیزود از این سریال توسط چه کسی نوشته شده. از آنجا که این مجموعه توسط گروه نویسندگان نوشته شده بود، گویا تهیه کنندگان آن تمایل چندانی به عنوان کردن نام نویسنده های قسمت های مختلف نداشتند و در تیتراژ سریال هم نامی از نویسنده هر قسمت به میان نمی آمد. اما توکا نیستانی با افشای نام امیرمهدی ژوله به عنوان نویسنده قسمت شعرا که به گفته خودش توسط یکی از دوستان ژوله از آن مطلع شده بود این جو را برهم زد. نیستانی در گفت و گویی که با "فرارو" داشت به شدت نسبت به این سریال و نویسنده قسمت مربوط به شعرا موضع گیری کرد تا حدی که نویسنده موقعیت شعرا را «بی سواد» و متن را «احمقانه» توصیف کرده بود. همچنین نیستانی تعابیری از سکانس های مختلف موقعیت شعرا ارایه داده بود. در همین خصوص با امیر مهدی ژوله گفت و گویی انجام داده ایم. در این گفت و گو ژوله علاوه بر روشن کردن سو تفاهمات در مورد حذفیات این سریال هم صحبت کرده است. این گفت و گو را بخوانید. آقای نیستانی با اشاره به سابقه فعالیت شما در مطبوعات و بعد وارد شدن به کارهای تلویزیونی گفته بودند که به جای «یک کودک فهیم» باید از صفت «زبل» برای امیرمهدی ژوله استفاده کرد، در مود این اظهار نظر، نظری دارید؟ سابقه من مشخص است، چه در مطبوعات و چه در تلویزیون. جاهایی که کار کرده ام و چیزهایی که نوشته ام همه روشن هستند. خوانندگان شما می توانند خودشان قضاوت کنند. در این موضوع چند اشکال وجود دارد. اول اینکه من برای توکا نیستانی دوستم و همیشه برای هم احترام قائل بوده ایم. توقع داشتم اگر شائبه ای برای توکا نیستانی پیش آمده در مورد آن سریال اول به خود من زنگ بزند و جویای موضوع شود. دوم اینکه توکا نیستانی از صمیمی ترین دوست من شنیده که این قسمت را من نوشته ام و بعد علنی اعلام کرده است که این قسمت را من نوشتم. این دومین نامهربانی او است. توجه کنید که چون در تیتراژ از گروه نویسندگان نام برده می شود، یعنی تمام مسئولیت ها با گروه نویسندگان است. وقتی هم که ما کار می کنیم، اینطور نیست که هر کسی دستش را در جیبش کند و هر چه می خواهد بنویسید! یکماه و نیم تا دوماه بحث طراحی کل ماجرا را داشتیم، که تصمیم بگیریم چه موقعیت هایی داشته باشیم و مسعود شصت چی در چه موقعیت هایی قرار بگیرد، و در هر موقعیت چه اتفاقی برایش بیافتد. از اول هم قرار بود موقعیت شاعرها را بر اساس قصه موخوره جلو برویم و هر کسی می نوشت همین اتفاق می افتاد، حالا اینکه شما بیایید و این قسمت را به یک نفر خاص ربط بدهید و قضاوت شخصی و فرا متنی بکنید، فکر می کنم زیاد دوستانه نیست. در گفت و گویی که ما با آقای نیستانی داشتیم به چند نکته در مورد موقعیت شعرا اشاره کرده اند، اول اینکه شعرایی که در این قسمت بودند، همگی سن و سال بالایی داشتند، بنابراین نمی توانسته اند نمادی از «جوجه روشنفکرها» باشند، دوم ایشان اعتقاد داشتند میم تهرانی همان محمود مشرف آزاد تهرانی بوده است و سوم اینکه ایشان معتقد بودند از آنجا که کسی به جز خانم لیلی گلستان در دروس گالری نقاشی ندارند، بنابراین خانم «نیکی» که در این سریال حضور داشته است کنایه ای بوده به خانم «لیلی گلستان»، چهارم اینکه ایشان معتقد بودند عکس استاد مرحومی که در کافه بود عکس زنده یاد منوچهر آتشی بوده و قطعه شعر آوانگاردی که در آن جلسه خوانده شده است کنایه ای به اشعار آقای آتشی بوده است در مورد این اظهار نظرها توضیحی دارید؟ بعد از آنکه آن قسمت پخش شد من نه از دوستان مطبوعاتی نقدی شنیدم، نه از جامعه شعرا و نه از حلقه های ادبی تابحال من چیزی نشنیده ام. فقط آقای نیستانی که به نظر من خیلی کاریکاتوریست خوبی هستند و من خیلی ایشان را دوست دارم و بهشان ارادت دارم این را مطرح کرده اند. من به خودشان هم اس ام اس زدم و گفتم. متاسفانه آقای نیستانی در تطبیق کاراکترهای این سریال با شخصیت های واقعی دچار سوتفاهم شده اند. من می توانم از اول برایتان توضیح بدهم. از اول که قرار شد این اپیزود نوشته شود قرار شد بر اساس داستان «مو خوره» نوشته شود. داستان موخوره بر اساس داستان یک شاگرد نانوا است که وارد یک کافی شاپی می شود و در شرایطی مجبور می شود شعر بخواند و لیست خرید نانوایی را می خواند. این شاگرد نانوا را به عنوان یک شاعر به قار خودشان می برند و بعد هم دفتر مجله و... کاری هم که ما کردیم دقیقا همین بوده است. موقعی که مسعود شصت چی وارد آن کافی شاپ می شود بزرگداشت یک استادی است. من شوخی کرده ام با اسم مستعار گذاشتن ها. اسم مستعار این استاد مرحوم که بزرگداشتش برگزار شده را اسم پلاک ماشین گذاشته ام. برای همین اسم استاد را «تهران. میم» گذاشتم، اصلا «میم. تهرانی» نبود! عکسی هم که کار شده بود، عکس یکی از عوامل پیشت صحنه بود. دوم اینکه وقتی که با پیمان طرح این قسمت را کار می کردیم می خواستیم برای این حلقه یک اسم بگذاریم و چون می خواستیم بالا شهری باشند، و آن موقع قرار بود که دو حلقه رقیب داشته باشیم، یکی حلقه فرشته و دومی یک حلقه بالای شهری دیگر، دو اسم می خواستیم. چون پیمان قاسم خانی منزلشان دروس بود گفت بگذاریم حلقه دروس، من که تا امروز نمی دانستم و فکر هم نمی کنم پیمان قاسم خانی هم می دانسته که خانم لیلی گلستان در دروس نمایشگاه نقاشی دارند. اشعاری هم که قرار بود در آنجا خوانده شود، توسط نیما دهقانی(یکی از دوستان) نوشته شده بود که اصلا در جریان چند و چون کار نبود. من به او گفتم که شخصیت داستان گیر تعدادی شاعر می افتد و یک سری شعر آوانگارد بی سر و ته برای من بگو. و من هم از آنها استفاده کردم. حالا اینکه بگوییم این سری شعرهای آوانگارد بی سر و ته شبیه شعر آقای آتشی است فکر می کنم توهین به آقای آتشی باشد. ما در آن قسمت با عرفان های سطحی، سو استفاده ها، اشعار آوانگارد، به به چه چه کردن ها و استاد استاد گفتن ها و... شوخی کرده بودیم. اما اینکه چرا سن و سال این اشخاص بالا بود چون این آخرین اپیزود بود و اینها آخرین بازیگرانی بودند که با ما قرارداد داشتند. ما قرار بود از این بازیگران استفاده کنیم و اصلا بازیگر جوانی نداشتیم که برای این موقعیت استفاده کنیم. من در گفت و گوی قبلی که با شما داشتم در مورد همین موقعیت گفته بودم آنهایی که شبیه اینها نیستند که نباید بهشان بربخورد و آنها هم که شبیه اینها هستند بهشان بر بخورد. آن موقع نمی دانستم که ممکن است به آقای نیستانی بر بخورد وگرنه این را نمی گفتم! در بخش دیگری ایشان در گفت و گو با ما گفته اند که توسط دوست صمیمی شما از نام نویسنده این قسمت از سریال مطلع شدند و اینکه آن دوست صمیمی شما خوشحال بوده که با ارایه اطلاعات غلط به شما، شما را در نوشتن این موقعیت گمراه کرده است، یعنی شما اطلاعات کارتان را از کسان دیگری می گیرید؟ من تکذیب می کنم. موقعی که من در مورد ذکر هایی که در مانترا می گویند از بزرگمهر حسین پور سوال می کردم به من گفت که بعضی از ذکر ها را نگویم چون برای آنها معنای ارزشی دارد و من هم استفاده نکردم. کل قضیه همین بود. حالا جالب است اگر وبلاگ آقای حسین پور را بخوانید راجب به واکنش استاد یوگایش در مورد این بخش از سریال صحبت کرده، و اینکه استادش از این قسمت خیلی استقبال کرده بوده. و اینکه استاد ایشان گفته بوده که این سریال نشان داده که الان یوگا و مدیتیشن به چه سمت و سویی رفته است و... آقای نیستانی معتقدند که شما به عنوان یک نویسنده می بایست دردی از جامعه را می شناختید و بعد در جهت درمان ، آن درد را به نقد و چالش می کشیدید، در حالی که در این قسمت هیچ دردی مطرح نشده و چیزی درمان نکرده. جز اینکه دردی به دردهای قبلی هم اضافه شده. ایشان معتقدند این یک متن احمقانه است و توسط یک آدم بی سواد نوشته شده. آیا کار شما صرفا یک مجموعه هجو برای خنداندن مخاطب عام بوده؟ نمی دانم در مورد توهین های ایشان چه بگویم، فحاشی تصور نمی کنم پاسخی داشته باشد. به هر حال من برای ایشان به شدت احترام قائلم اما ایشان وقتی با این ادبیات صحت می کنند خواننده حتما در مورد آن قضاوت می کنند، راجب ادبیات ایشان. ولی اینکه ما یک جامعه تعریف کردیم، یک گروه آدم های بیکار و آدم های عشق شاعری، عشق انقلابی گری و عشق مدیتیشن دارند و دایم در حال وقت گذرانی هستند و ادای روشنفکری و ادای عرفان در می آورند. با ادا بازی این آدم ها شوخی کرده ایم، آدم هایی که برای آنکه روزیشان بگذرد مجیز گوی یک خانم هستند. ما با مسعود شصت چی جلو می رویم، مسعود شصت چی است که با وسوسه شهرت و قدرت و محبوبیت قرار می گیرد و در این قسمت در وسوسه محبوبیت قرار می گیرد. اما به دلیل کمی وقت این قسمت خیلی کوتاه ضبط شده است و حق مطلب عدا نشده. مشخص کنید در این مجموعه شما کدام درد و کژ روی اجتماعی را به نقد و چالش کشیده اید، تا بتوان روی آن عنوان یک کار قوی گذاشت که صرفا عامه پسند نبوده؟ این رفتارها و کردار ها مگر درد نیست، همانطور که خیلی از شعرا و روشنفکرها و ادبا از این موضوع استقبال کرده اند، چون دیده اند از این آدم ها. از این آدم هایی که به روشنفکرها و ادبا و شعرای بزرگ می چسبند و از کنار اینها می خواهند ارتزاق کنند و ادا و ژست و بازی های آن را فقط دوست دارند و در چنته هم هیچ چیزی ندارند. این آدم ها هستند، که خیلی بی مایه هم هستند. در مورد اینکه حرف داشت یا نداشت، می توانید به سایت ها و روزنامه ها و مجله ها سر بزنید و تحلیل های جدی که در مورد این کار نوشته شده است را ببینید. تحلیل های روانشناختی، جامعه شناختی و سیاسی که در مورد این کار بوده است را می توانید بخوانید و ببینید که این کار حرفی داشته، موجی ایجاد کرده یا نه. از این سریال بخش هایی حذف شده بود؟ خیر. آقای رشیدپور با خبرگزاری مهر گفت و گویی داشته اند که در آن اظهار کردند که بخضی از نقششان حذف شده؟ بله، نقشی داشت که شوخی با فیلم پدرخوانده بود، که ایشان پیش آقای قداره بندیان می آمد و گله ای می کرد از آقای حسینیان، و آنها می رفتند کله مرغ روی تخت خواب آقای حسینیان می انداختند. قرار بود این سکانس را آقای علی پروین بیاید و ایشان مسعود شصت چی را اشتباهی بگیرد، منتها آقای علی پروین در سفر بودند و هماهنگی با ایشان میسر نبود. بنا براین از آقای رشید پور در سکانس آخر استفاده کردند و چون از ایشان در این سکانس استفاده شده بود بنابراین نمی شد آن شوخی بماند. بنابراین مجبور شدند آن بخش شوخی با فیلم پدر خوانده را از کل سریال خارج کنند. چون می خواستند از آقای رشید پور در سکانس آخر استفاده کنند. پس این حذف سیاسی نبوده است؟ نه اصلا، همه چیز به همین سادگی بوده! عبارت داخل پرانتز فرهنگ از نام فامیل قداربندیان جدا شده بود، دلیل این حذف چه بود؟ نمی دانم، ولی مطمئنم موقع نگارش نویسنده به هیچ عنوان هیچ قصدی از نوشتن این عبارت نداشته و هیچ معنا و مفهوم خاصی را نمی رسانده. اما اینکه چرا حذف شده شاید به خاطر اینکه در قسمت های قبلی آن همه حرف و حدیث و شائبه از هیچ درآمده شاید دیده اند که آن ممکن است که شائبه ایجاد کند بنابراین آن را حذف کردند. چون بود و نبودش هم فرقی نمی کرد و قرار هم نبود از آن استفاده ای شود. بنابراین توسط خود کارگردان در مونتاژ حذف شده، که شائبه ای ایجاد نشود. منبع خبر : پايگاه خبري فرارو




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن