واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: هموطن-فريبرز عربنيا گفت: به جرات ميتوانم بگويم تلقي تمام منتقدان ما از بازيگري، به يك بخش تجارتي و رنگ و لعابش برميگردد كه همه جذب آن شدهاند. فريبرز عربنيا افزود: منتقدان ما متاسفانه ديدگاه درستي نسبت به بازيگري ندارند. وي كه پس از سالها سكوت در يك گفتگوي تلويزيوني در قالب برنامه «شب شيشهاي» حاضر شده بود؛ در مورد دورههاي مختلف حضورش در سينما و ارزيابيهايي كه در اين زمينه صورت ميگيرد، گفت: اگر جغرافياي سينما و مسائل خاص دوران مختلف را در نظر نگيريم، در خيلي موارد به خطا ميرويم. وي گفت:خيلي وقتها من به پيشنهادهايي كه در بالاترين حد محبوبيت و فروش قرار داشتند، پشت كردهام، نه صرفا به اين دليل كه اين يك كار ارزشمند است، بلكه با اين ديگاه كه من هميشه حركات و جستجوهايم را با شاخكهاي خودم انجام ميدهم و نه شاخكهاي مطبوعات. وي در پاسخ به اين پرسش كه در بسياري موارد، كارگردان هاي بنام سينماي ايران شاخكهاي شما را به كار انداختهاند، پاسخ داد:فكرنميكنيد تلقي شما ، كليشهاي و براساس تلقي عمومي، بهخصوص تلقي روزنامهاي است؟ برخورد برخي كسانيكه اسمشان منتقد است برايم خيلي عجيب و غريب بوده است. به صورت خاص پس از سلطان و ضيافت ، منتقد عزيز كممايهاي ميگفت كه انتخاب عربنيا براي بازي در فيلم جهانپهلوانتختي، انتخابي نامناسب بوده است، چون او همه چيزش نشان ميدهد كه بازيگر نقش لمپنهاست اما وقتي فيلم نمايش داده شد، هيچكس هيچ چيز نگفت. عربنيا ادامه داد: بعد وقتي من از آن حيطه رفتم به سمت قالبهاي ديگر، گفتند فريبرز عربنيا اشتباه ميكند. نوشتند كه محمدعلي سجادي با انتخاب عربنيا براي بازي در شيفته، خودكشي ميكند، چون فيزيك عربنيا نميتواند متزلزل باشد. شيفته نشان داده شد و همهشان ساكت شدند. وي افزود: شوكران، حاصل همكاري افخمي، عرب نيا و خيل ديگري از بازيگران است. افخمي با ستارهتر از عرب نيا هم كار كرد و فيلمش نفروخت. معنياش اين نيست كه او بلد نبوده كار كند. به جرات ميتوانم بگويم تلقي تمام منتقدان ما از بازيگري، به يك بخش تجارتي و رنگ و لعابش برميگردد كه همه جذب آن شدهاند. بازيگري مرا آتش ميزند اما اين حواشي من را گرم نميكند. عربنيا اظهار داشت: وقتي باج خور را بازي كردم، در آن شوق و لذتي بود كه تا امروز ادامه داشته و هنوز آن را دوست دارم و ميبينم، اما فيلم نفروخت. آيا پرفروش بودن براي بازيگر اعتبار است؟ به عقيده من بازيگري مثل تام كروز در تمام عمرش بازيگر نبوده و حتي در فيلم خداي كارگردانها، استنلي كوبريك هم به نظرم بازيگر بسيار متوسطي است، اما بالاترين حد سودآوري را در سينماي هاليوود كه بالاترين حد در سينما و سرمايهداري دنيا را دارد، به خود اختصاص داده است. البته اين الزاما به اين معنا نيست كه من حضور در فيلم پرفروش را دوست نداشته باشم اما حقيقتا هدفم نيست. وي متذكر شد: من از خيلي كارهايم پشيمان نيستم و به نظر من، حقيقت در حفظ هويت يك انسان و از جمله يك بازيگر، در اشتباهاتي كه مي كند، نهفته است. من همه مسير را درست آمدهام چون پاي اشتباهاتم هستم. اختلاف نظر در نگاه به مسير است.كسي كه عملي را ميخواهد انجام دهد، اگر با مسووليت پذيري تام باشد، معنايش اين است كه «نميدانم بعدها اين كار مورد تاييد من خواهد بود يا نه اما اين كار را ميخواهم انجام دهم». مثل بچهاي كه غذايي را انتخاب ميكند و اگر حتي به نظر او غذا خوشمزه نبود، ديگرگريه نميكند، بلكه ميگويد دلم خواست. وي در بخش ديگري از سخنانش گفت: شما اوج و فرود را شكست ميدانيد؟ اساسا اوج و فرود طبيعت هر حركتي است و اگر هميشه يك آدم يا هرچيزي در اوج باشد، اين يك حركت مصنوعي است. شما در كجاي طبيعت، همه چيز را در اوج ميبينيد؟ عرب نيا ادامه داد: من به اين دليل، به آدمهايي كه همه دوستشان دارند يا همه از آنها متنفرند، مشكوك هستم چون آدمهايي طبيعي نيستند، كارهايي كه دلشان ميخواهد نميكنند و بر اساس پسند زمانه حركت ميكنند. عربنيا متذكرشد: براي شما اعتبار اين است كه هر فيلم من از فيلم بعدي بهتر باشد، اما اعتبار براي من بازيگر اين است كه عرصههاي جديدي را تجربه كنم حتي اگر كارنامهام زير سوال برود. وي ادامه داد: براي منتقداني كه كارنامه كاري من يا هر بازيگر ديگري را ارزيابي ميكنند، مهر و دوستي قايل هستم ولي واقعا اين برايم ارزشي ندارد چون ديدگاه درستي نسبت به بازيگري ندارند. بازيگر سلطان و شيفته گفت: حرفهاي مردم، گاه زمين تا آسمان با حرفهاي روزنامهها فرق دارد. متاسفانه سالهاست كه معني حقيقي واژهها را فراموشكردهايم...من وقتي ميگويم فلان منتقد كممايه، توهين نميكنم، بلكه واژه را بهدرستي به كار ميبرم. او در جريان هست اما مايهاش كم است. همين. من سالهاست كه نشريات سينمايي را نميخوانم اما دوستي نوشتهاي نشانم داد كه در آن كممايهاي نوشته بود كه عربنيا تنها بازيگري است كه قدرش را به او نبخشيدهاند چون خودش قدر خود را نميداند. كاري به اين ندارم كه اين حرف دفاع است يا نه. حقيقتا عنوان ميكنم كه قدر يعني چه؟ همه موافقان، مخالفان، طرفداران و منتقدان بر اين اتفاق نظر دارند كه عرب نيا بايد يك بار لااقل كانديداي دريافت سيمرغ بلورين ميشده. چرا نشده؟ به خاطر كم اعتباري بوده؟ به دليل قدر خود را ندانستن بوده؟ يا دلايل ديگر؟ البته اينها برايم مهم نيستند و اتفاقا اين بيقدري بعضي مواقع مزاياي بزرگتري دارد تا قدرشناسيها! وي ضمن تكذيب قرارداد ماهانه 8 ميليونياش در مجموعه مختارنامه، گفت: چرا نشريات ميآيند و با انتشار اين اخبار، در مردم توهم ايجاد ميكنند؟ اينجا چرا متوليان از بازيگران حمايت نميكنند؟ عربنيا افزود: يك بار منتقد كممايهاي از من پرسيد كه نظرت درباره زرافه چيست و من گفتم مينشينم و ساعتها تماشايش ميكنم. چندماه بعد مدير برنامههاي او زنگ زد كه اين سخن را ميخواهيم در يك كتاب منتشر كنيم و بيا تا عكس ويژهاي را هم بگيري. من به او گفتم كه اصلا موافق نيستم و من اين حرفرا براي انتشار روزنامهاي زدهام. او هم گفت ما اين كار را چه تو بخواهي وچه نه انجام ميدهيم. من به روابط عمومي معاونت كتاب وزارت ارشاد هم از اين بابت شكايت كردم كه اينها بدون اجازه ميخواهند از من بازيگر نان دربياورند،اما نه تنها آن كتاب چاپ شد كه عكس من را در يكي از فيلمهايم، در آن چاپ كردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]