واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ام جم:ادوارد زوئيک فيلم الماس خون را بر پرده سينماها دارد. او که پس از «آخرين سامورايي» تنها يک فيلم تلويزيوني (life 6/1) کارگرداني کرده ، حالا پس از 3 سال «آخرين الماس» را روانه اکران کرده است. آنچه در پي مي آيد ، گزيده گفتگوي او با هاليوود ريپورتر و شيکاگو سان تايمز در 7 و 10 دسامبر 2006 است. پيش از هر چيز آيا اعتراف مي کنيد الماس خون مي تواند شباهتهايي به آثار کلاسيک اين چنيني داشته باشد؟ به هر حال همه چيز تغيير کرده ، حتي در آفريقا. سينماي کلاسيک بخش مهمي از اعتبار و اصالتش به قدمتش برمي گردد اما اگر بخواهيم کمي سختگيري و تعصب را کنار بگذاريم ، الماس خون مي تواند يکي از آثار کلاسيک سينماي حال حاضر لقب بگيرد و قرابتش به توليدات قديمي فيلمهايي است که به تب و تاب معدنچيان طلا مي پرداخت و سختکوشي و مخاطرات آنها را نشان مي دهد. داستان سي گابي ميشل تا چه حد به واقعيت نزديک است؟ اين تهاجمات و خشونت هاي موجود در فيلم چيزي نيست که ما ديگر در آفريقا نداشته باشيم. اين قبيل اتفاقات و همچنين بيگاري کشيدن از سياهها براي استخراج ثروتشان هميشه بوده است. آنچه در رمان چارلزلي ويت و گابي ميشل نوشته شده ، در واقع حتي مي تواند يک وقايع نگاري روزانه قلمداد شود. تصور کنيد به جاي سيرالئون يا رواندا يا حتي سودان ، منطقه اي ديگر در فيلم مکان شما باشد. آن وقت با اين داستان آيا حرفي براي گفتن مي ماند؟ آفريقا فقط معضل جنگ داخلي و شورش را ندارد. هر گوشه اي از آنجا اگر اين زد و خوردها را نداشته باشد ، حتي درگير معضلات بيشتر و بيشتري است. فاجعه اي مانند ايدز و تجارت انسان در اين مکان طبيعي است که اين معضلات آگرانديسمان شوند. حضور شما و تيم کارگرداني و همچنين بازيگران در آفريقا چقدر طول کشيد؟ در مجموع حضور 7 ماهه اي را براي «الماس خون» در آفريقا داشتيم و بايد بگويم در حالي که آماده بوديم و فيلمنامه آخرين در دست من بود ، وارد آفريقا شديم وگرنه که قطعا حضورمان بيشتر مي شد. اين بار هم فيلمنامه تصويري در اختيار داشتيد يا اين که مجبور شديد سر صحنه چيزهايي را از نو آماده کنيد؟ جنگهاي داخلي سيرالئون ، سکانس هاي مربوط به دهکده دي جي مون و موارد ديگر چيزهايي بودند که کاملا در ذهنم جاي گرفته بودند از اين رو مشکل اين چنيني نداشتيم. شايع شده بود «الماس خون» آنچنان به اصل قضيه يعني اوضاع اسفناک و شرايط زندگي سياهان نپرداخته و بيشتر يک تريلوژي جنايي و يا گنگستري است. آيا واقعا چنين است؟ ما قصد ساخت فيلم سياسي و نشان دادن گناهکار و بي گناه را نداشتيم. هرچند صراحتا مي گويم که «الماس خون» همانقدر که مي تواند به آثار کلاسيک نزديک باشد مي تواند يک تريلر جنايي هم باشد. حتي يک ملودرام عاطفي... اين که اين فيلم را تماما متعلق به يک ژانر بدانيم ، شايد ما را به بيراهه بکشاند. به نظرم «الماس خون» مي تواند فيلمي با رگه هاي عاطفي هم قلمداد شود ، اما اين عنوان کافي نيست. چقدر به حضور يک خبرنگار در فيلمتان اعتقاد يا نياز داشتيد؟ آيا «الماس خون» بدون داشتن شخصيت «مدي بوون» دچار نقص مي شد؟ اين کاراکتر در زيرساخت داستان ريشه دوانيده بود و شخصيتي تاثيرگذار است متفاوت از حضور سمبليک ؛ به نوعي کاراکتر پيشبرنده محسوب مي شود. چقدر به اين که اين خبرنگار مونث باشد و آن هم يک خبرنگار زن امريکايي توجه داشتيد؟ مليت او برايمان مهم نبود همچنان که مليت دي کاپريو در نقش آرچر مي توانست چيز ديگري باشد ، مهم حضور و داشتن هدف مشترک آنها بود. اما به نظر مي رسد شخصيت مدي در مواقعي بويژه در سکانس روستا و آنجايي که او با قلبي پر از درد در جمع دردمند زنان دهکده نشسته ، نقش يک حامي و يا يک قديس را ايفا مي کند ، خصوصا با آن پيراهن آبي و چهره نماي نزديک پر از رنج؟ خب به اين تيپيکال و فيزيک حرکتي و همچنين مواردي که گفتيد به چهره «کانلي» برمي گردد. به هر حال او آدمي است و شغلش اقتضا مي کند درک بيشتري از دردمندها داشته باشد. اما اين حقيقت خواهي او و اصرارها و ديالوگ هاي بعضا کليشه اي به نظر خيلي نمادين نمي آمد؟ اگر هم چنين باشد در حرکت با 2کاراکتر ديگر به اين مرز رسيديم. او حقيقت خواهي اش را به آرچر و سولومون بايد تفهيم کند و ابتدا به ساکن مجبور است که با کلام به آنها هشدار بدهد. چقدر از بازي بازيگران الماس خون راضي هستيد؟ بازي نقش دني آرچر ، انتخاب دي کاپريو چيزي شبيه معجزه بود. نوع بازي او و تفاوت و وزن کاري اش قابل مقايسه با چند سال پيش نيست ، مسلما او مدام در حال پيشرفت است. شايد اصلا نشود بازيگر ديگري را به جاي لئوناردو در نقش دني آرچر تصور کرد اما حضور «دي جي مون هان سو» واقعا غنيمتي بود. او توانايي بازيهاي متفاوت در کمترين ثانيه ها را دارد و لئوناردو از وجود هان سو بهترين استفاده را کرد ، ضمن اين که کانلي نيز مانند هميشه تاثيرگذار کار کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]