محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832922313
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
ایران :اميد توشه «نورالدين زرين كلك» را پدر انيميشن ايران مى دانند. هر چند خودش اين لقب را نشان لطف شاگردانش مى داند. در يكى از كوچه هاى نزديك به پارك قيطريه كه استاد ۵۰ سال قبل آنجا خودش را براى كنكور آماده مى كرد، ساختمانى قرار دارد كه هم دفتر كار او به شمار مى رود و طبقه ديگر منزلش. از قبل به من مى گويد كه «ساعت ۸ قرار مهمى دارم.» اندكى از ساعت ۷ گذشته است اما دكتر پشت كامپيوترش در كنار انيماتورهاى جوانش در پى ساخت آخرين كارش است. با اينكه نزديك به ۷۰ سال سن دارد اما نه تنها به مانند برخى هم سالانش از تكنولوژى رويگردان نيست بلكه معتقد است بايد از صنعت در خدمت به هنر بهره گرفت. شايد به همين دليل باشد كه با ذوق و شوق همراه نوه هايش كارتون «شرك» را مى بيند و لذت مى برد. هر چند ته دلش را اگر بكاويد در خواهيد يافت، كارتون هاى دوبعدى كمپانى والت ديزنى را فراموش نشدنى مى داند. باز هم تأكيد مى كند هر نسلى نوستالژى خودش را دارد. عقربه ها به سرعت به ساعت ۸ مى رسند. صداى همسر استاد مى آيد كه: «من آماده ام...» با اينكه كلى سؤال روى دست من مانده و كلى حرف در دل «نورالدين زرين كلك» اما او قول و قرار با همسرش را بر هر مصاحبه اى ترجيح مى دهد. * اولين كارتونى كه شما را به خود جلب كرد تا انيميشن را جدى بگيريد، چه بود؟ كارتون چيزى نيست كه كسى براى اولين بار آن را ببيند، دلش نخواهد بار ديگر تماشايش كند. اين علاقه مندى در همه حوزه ها و سنين صدق مى كند. از كودك ۵-۴ ساله تا آدم كهنسال انيميشن را دوست دارند. چرا كه به طور معمول كارتون تجسم خيال هر آدمى است. البته به صورتى كه لطيف و غيرمكانيك وار باشد... * اين تعريف در مورد سينما و ساير هنرهاى نمايشى هم صدق مى كند؟ البته، اما در سينما رئاليسم و واقع گرايى غالب است و جاى تخيل را محدود مى كند اما راستش من به طور دقيق يادم نمى آيد چه كارتونى مرا جذب كرد. چرا كه آن زمان نسل ما يعنى دهه ۲۰ و ۳۰ كه سينما مى رفتيم در ابتداى هر پخش تا شروع فيلم ، فيلم هاى كوتاه استوديوهاى آمريكايى و گاهى هم ميكى و مينى موس نشان مى دادند. فكر مى كنم همان كارتون هاى كوتاه بعدها باعث شد تا دنبال اين راه بروم. * منظورتان از بعدها چه زمانى است؟ در سن بلوغ تشخيص دادم كه اصلاً سينما، فيلم و كارتون چيست. اما براى من پيگيرى جدى انيميشن در اواسط دهه چهل و از كانون پرورش فكرى كه تازه شكل گرفته بود، آغاز شد. آن زمان با برپاشدن فستيوال فيلم هاى كودكان و نوجوان راه ورود فيلم هاى انيميشن باز شد. منتهى اين بار نوع متعالى آن، كه بيشتر محصول كشورهاى اروپاى شرقى بودند. فيلم هايى كه الآن هم يادشان مى افتم، دلم براى دوباره ديدن شان به لرزه مى افتد. * راستى يادم رفت بپرسم، بيشتر هم نسلان شما از سختگيرى پدرانشان براى سينما رفتن مى گويند. پدر شما هم چنين اخلاقى داشت؟ نه پدر من انسان فوق العاده خاصى بود. آدمى جست وجوگر و جوينده كه آرام و قرار نداشت. زمانى كه من در سال ۱۳۱۶ در شهر مشهد متولد شدم پدر شغل مهمى در شهردارى مشهد داشت. عكس هايى كه از آن زمان برجا مانده پدرم را در ميان كاركنان بلندپايه دولتى استان خراسان نشان مى دهد. اما هنوز يك ساله نشده بودم كه مهاجرت شهر به شهر خانواده ما شروع شد. آن زمان مأموريت به شهرستان ها چندان باب ميل كاركنان نبود. كارهاى متفاوتى را در شهرهاى مختلف امتحان كرد اما كمتر كارى راضى اش كرد و سرانجام ميراث خانوادگى خرج و تمام شد. * پس دوران تحصيل جالبى داشتيد؟ خيلى هم جالب بود. دوره دبستان را در اصفهان، شهررى، تهران و رشت گذراندم. اما از دوره دبيرستان ديگر در تهران ساكن شديم. البته تهران كه نه، آن زمان رستم آباد مى گفتند و الآن ديباجى مى گويند. تمام محوطه اطراف پر از گندمزار بود و ما در اين زمين ها درس مى خوانديم. پارك قيطريه آن زمان به باغ قيطريه معروف بود و بهترين جا براى درس خواندن بود. من همان جا خودم را براى كنكور آماده كردم و قبول هم شدم. * حتماً سينما هم قبول شديد؟! ( مى خندد) در سال ۱۳۳۴ اصلاً رشته هاى هنرى تدريس نمى شد. من در دانشكده پزشكى دانشگاه تهران قبول شدم و رشته داروسازى را برگزيدم. آن زمان هر كس در دانشكده پزشكى قبول مى شد مى بايد از ميان سه رشته، دندانپزشكى، داروسازى و پزشكى يكى را انتخاب مى كرد. پس از اتمام دوره تحصيلى ام در يك لابراتوار تشخيصى كارم را آغاز كردم. اما در همه دوران زندگى ام به صورت موازى كار هنرى ام را ادامه دادم. به خصوص در جوانى، نيمى از وقتم را صرف تصويرسازى، نقاشى، طراحى و كاريكاتور مى كردم. البته به كلاس هاى آزاد استاد كمال الملك مى رفتم. همين تجربه ها باعث شد تا بعدها چند سال طرح روى جلد مجله كيهان بچه ها را من بكشم. البته از كودكى يادم هست كه با قلم و رنگ سر و كار داشتم. زمانى كه قدم از يك متر بيشتر نمى شد يك تابلوى سه مترى براى خرازى كنار مدرسه كشيدم. بعد كه كار تمام شد زورم نمى رسيد تا تابلو را جابه جا كنم. * پس انيميشن چه زمانى وارد زندگى شما شد؟ داستان ورود انيميشن به ايران شنيدنى است، پس از فوت استاد كمال الملك چند سالى كلاس هاى آزادى كه ايشان به راه انداخته بودند به حالت نيمه تعطيل درآمد. از اين ميراث كمال الملك، اداره فرهنگ و هنر سربرآورد. از زمان تأسيس اين اداره يعنى حدود سال هاى ۱۳۲۰اولين سه پايه و دوربين انيميشن در آنجا به راه افتاد و همين آقاى اسفنديار احمديه كه در همين جشنواره اخير انيميشن به ايشان لوح تقدير داديم به ابتكار خودش با آن دوربين چند فريم فيلم كوتاه ساخت كه به نوعى منشأ انيميشن را در زمين ايران كاشت. آن زمان من هنوز دانشكده ام را تمام نكرده بودم و ۳۰ سال بعد تازه فهميدم كه چه اتفاقى روى داده است. اما عشقم به كارتون كم نشده بود. * پس، مسير پرپيچ و خمى را براى رسيدن به هدفتان طى كرديد. بله در واقع پس از كيهان بچه ها و اطلاعات جوانان من براى اولين بار در ايران كتاب هاى درسى اول تا چهارم دبستان را تصويرسازى كردم. آن زمان انتشارات فرانكلين چاپ كتب درسى را برعهده داشت و من و چند نفر ديگر كه سابقه تصويرسازى داشتيم اين كارها را انجام داديم. در همان انتشارات هم براى اولين بار جلد يك كتاب را به صورت رنگى طراحى كردم. فكر مى كنم سال هاى اول دهه چهل بود كه اين اتفاقات رخ داد. وقتى براى اولين بار كتاب تصوير رنگى كه كار خودم بود را ديدم، ذوق عجيبى داشتم. * اگر اشتباه نكنم پس از آن به كانون پرورش فكرى كودك و نوجوان رفتيد؟ تصورى كه شما الآن از كانون داريد با آن چه كه در ابتدا شكل گرفت خيلى متفاوت است. سنگ بناى كانون در سال ۴۲ گذاشته شد. ابتدا دو اتاق در خيابان بهار اجاره كرده بودند و خانمى به نام ليلى جهان آرا مسؤول آن جا بود. اين خانم بعدها به نام همسرش كه امير ارجمند بود شناخته شد. يكى از دوستان من كه در انتشارات فرانكلين مسؤول گروه آتليه بود معرف من به كانون شد. تقريباً حدود سال ۱۳۴۵ بود كه به كانون رفتم و براى اولين بار كتاب هاى كودكانه را تصويرسازى مى كردم. يادم هست اولين كتاب كلاغ ها نام داشت كه من براى تصويرسازى آن از نمايشگاه براتيسلاوا جايزه گرفتم. آن زمان سيب طلايى نمايشگاه براتيسلاوا جايزه مهمى بود. همراه اين اتفاق براى آموزش فيلمسازى انيميشن به بلژيك رفتم و در ابتداى دهه پنجاه به عنوان فيلمساز انيماتور به كانون برگشتم. آن زمان من دكتر داروسازى بودم كه لباس افسرى نظام وظيفه بر تن مى كردم و در كانون دنبال علاقه ام، انيميشن بودم. * پس اولين كارتون هاى ايرانى در كانون پرورش فكرى ساخته شد؟ بله آقاى احمديه دو ثانيه كار به نام ملانصرالدين ساخت. بعد هم نوبت به نصرت كريمى و نفيسه رياحى رسيد كه در كانون و پيش از حضور جدى من يك استوديوى كوچك راه انداخته بودند و فيلم هاى كوتاه تا چند دقيقه ساختند. اگر اشتباه نكنم بلندترين كار ارائه شده آن دوره زندگى نام داشت كه آقاى نصرت كريمى به مدت ۱۵ تا ۲۰ دقيقه آن را كارگردانى كرده بود. اين فيلم در جشنواره فيلم كودك و نوجوان به سال ۱۳۴۸ نمايش داده شد. من هم يكى دو كار كوتاه مثل دنياى ديوانه، تداعى و اتل متل ساختم. اما اين ها مرا راضى نمى كرد. براى همين تصميم گرفتم تا يك فيلم بلند انيميشن از قصه هاى عاميانه ايرانى بسازم. اين كار به نام «امير حمزه دلدار و گور دلگير» اولين تلاش جدى براى ساخت فيلم كارتون بلند ايرانى بود. * يعنى سه دهه قبل چنين امكاناتى در ايران وجود داشت كه بشود فيلم كارتون بلند ساخت؟ معلوم است كه وجود نداشت. وقتى بلندترين كار ۲۰ دقيقه بود. چيزى كه من در ذهنم داشتم به راحتى قابل اجرا نبود. به همين دليل پافشارى كردم تا در نهايت اولين مدرسه انيميشن ايران براى تربيت انيماتور راه افتاد. چون من تنهايى كه نمى توانستم يك فيلم بلند خلق كنم و چون تعداد انيماتورها به تعداد انگشتان دست هم نبود مجبور شدم تا فارغ التحصيل شدن بچه هاى آن دوره صبر كنم. كسانى كه در آن دوره شركت كردند الآن براى خودشان استاد هستند. عبدالله عليمراد و وجيه الله فردمقدم از شاگردان همان دوره هستند. به واقع من پس از آمادگى مقدماتى دو سال صبر كردم تا اين جوانان تازه نفس برسند و كار را پيش ببريم. يك سال هم اين مرحله طول كشيد و فيلم در سال۱۳۵۶ آماده نمايش شد. اين فيلم فقط يك بار و آن هم در جشنواره فيلم تهران همان سال در يك سانس روى پرده رفت و ديگر امكان نمايش پيدا نكرد. * به چه دلايلى... اين فيلم با معيارهاى پيش از انقلاب ساخته شده و داستان شاهزاده خانمى اسير در دست ديو بود. * فكر كنم حالا دستگيرم شد كه چرا به شما لقب «پدر انيميشن» ايران را داده اند. اما من مطمئنم كه شما اشتباه حدس زديد... * اولين مدرسه انيميشن ايران را راه اندازى كرديد و اولين فيلم بلند انيميشن اين كشور هم به دست شما با كمك شاگردانتان ساخته شده است. براى اين مى گويم اشتباه حدس زديد كه من خودم را لايق اين عنوان نمى دانم و اگر عده اى از جوانان چنين نگاه دوستانه و محبت آميزى به من دارند، از سر لطف و صفاى خودشان است. * جناب زرين كلك! چرا همين جوانان شخص ديگرى را به نام پدر انيميشن ايران خطاب نمى كنند؟ من افتخار مى كنم كه به چنين لقبى مفتخر شوم. شايد اين كه من در ميان آنهايى كه براى اولين بار انيميشن را در ايران جدى گرفتند، با وجود زخم هاى فراوان از پا نيفتادم. بيشتر دوستان همدوره سراغ كارهاى ديگر رفتند. اما من اين كار را ادامه دادم با آنكه اميد و سودى در آن نبود اما تا بخواهى در اين كار عشق داشتم. * وضعيت حال حاضر انيميشن ايران را چگونه مى بينيد؟ اين سؤال بارها و بارها پرسيده شده اما مهم پاسخ آن است كه بايد به آن توجه شود. انيميشن دنيا به سرعت در حال گسترش و باليدن است. به طورى كه اغلب كشورهاى عقب افتاده سال هاى گذشته به سرعت از ما پيشى گرفتند و انيميشن به يكى از صنايع اصلى آنها تبديل شده است. در ايران هم پس از فاصله اى كه در دهه ۶۰ و ۷۰ به وجود آمد حالا با وجود كامپيوتر مقدارى از آن خلأ مطلق درآمديم و كارهايى شده كه اميدبخش است. سازمان هايى هم تشكيل شدند كه مى توانند بستر خدماتى خوبى براى صنعت كارتون و انيميشن ما باشند. اما به دليل آن كه ما دچار بى برنامگى هستيم، اين امكانات هدر مى رود. * شما انيميشن هاى جديد كمپانى هاى هاليوود را تهديدى براى انيميشن كارتونى نمى دانيد؟ به هيچ وجه اين طور نيست. چرا كه ابزارها هميشه كمك دهنده هستند اگر اختراع مى شوند براى رفع نياز ماست. اما بايد به روش صحيح اداره شوند تا به هنر خدمت كنند. استفاده نابجا و مبالغه آميز هم نتيجه عكس مى دهد. آن ها به هيچ وحه به ضرر هنر نيستند چون اصل هنر است و ما اختيار كامپيوتر را داريم نه اين كه كامپيوتر ما را در اختيار خودش داشته باشد. * شما در جريان ساخت فيلم كارتونى «جمشيد و خورشيد» هستيد؟ بله. اگر كارهاى اين چنينى سامانى بيابند سرآغاز يك تحول هستند. اما اگر جرقه اى باشند به مرداب ريخته خواهند شد. بايد برنامه ريزى وجود داشته باشد وگرنه نمى گذارد اين توليدها افزايش رشد كمى و كيفى خوبى پيدا كند. * خودتان كارى در دست توليد نداريد؟ فيلمى به نام سازمان ملل يك سال است كه مرا مشغول خود كرده. مخاطب اين فيلم گروه سنى بزرگسال است و مضمون طنز سياسى دارد. البته اين كار شخصى است و هيچ مؤسسه يا ارگانى زير بال ما را نگرفته. * اگر بخواهيد ميان كارتون هاى قديمى ديزنى با فيلم هاى كامپيوترى فيلمى يكى را انتخاب كنيد، كدام را نام مى بريد؟ فيلم هاى جديد مثل شرك كه من دوستش دارم از نظر كيفى راضى كننده هستند اما در ميان طيف انيميشن هاى جديد در مقايسه با ساخته هاى شكوهمند ديزنى مثل سفيدبرفى يا زيباى خفته از نظر محتوا قابل مقايسه نيستند. البته نمى شود همه را با يك چوب زد. به نظر من وجوه انسانى كارتون هاى قديمى قوى تر بود. مثلاً فيلم در جست وجوى نمو با اين كه كيفيت فنى خوبى داشت از نظر محتوا غنى نبود. شايد بايد اين سؤال را از مخاطبان امروزى اين فيلم ها بپرسيد. حتماً خيلى از آنها شرك را به سيندرلا ترجيح بدهند. لازم است اينجا نكته اى را بگويم. دليل آن كه من توانستم با همه مشكلات در عرصه بمانم تطبيق با شرايط زمانه بود. من تمام سعى خودم را به كار مى گيرم تا متناسب با امروز حركت كنم. گذشته ها را با مهربانى به ياد مى آورم و به آينده اميدوارم. * مى دانم سؤالى سخت است اما اگر بخواهيم فقط يك فيلم انيميشن را به عنوان فيلم محبوبتان انتخاب كنيد، چه مى گوييد؟ مى گويم امكان ندارد فقط يك فيلم را نام برد (مى خندد) شايد بتوانم صد شاهكار انيميشن را نام ببرم ولى فكر مى كنم خوانندگان شما حوصله اش را نداشته باشند. كارهاى هنرى ساخته اروپاى شرقى مثل «دست» ساخته «يرى ترينكا» كه ۵۰ سال پيش ساخته شده و «لابى رنت» كار جان بينيكار جزو انيميشن هاى هنرى فوق العاده هستند. از محصولات كمپانى هاى غربى هم زيباى خفته، سفيد برفى و هفت كوتوله يا پينوكيو را دوست دارم هر چند الآن پيش پا افتاده به نظر مى رسند اما با اين حال بايد با نگاه مجدد به آن ها قله هاى جديدى را بيافرينيم. * به عنوان آخرين سؤال، اين كه فاميل شما زرين كلك است ارتباطى با كارهاى هنرى شما دارد؟ به كارهاى من ارتباطى ندارد (مى خندد) اما به كارهاى پدربزرگم مربوط است. چون او هنرمند و نويسنده بود اين نام را براى خودش انتخاب كرده بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 707]
صفحات پیشنهادی
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم-ایران :اميد توشه «نورالدين زرين كلك» را پدر انيميشن ايران مى دانند. هر چند خودش اين لقب را نشان لطف شاگردانش مى داند.
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم-ایران :اميد توشه «نورالدين زرين كلك» را پدر انيميشن ايران مى دانند. هر چند خودش اين لقب را نشان لطف شاگردانش مى داند.
احمدی نژاد: غرب برای ایجاد خشکسالی در ایران برنامه ریزی کرده ...
احمدی نژاد: غرب برای ایجاد خشکسالی در ایران برنامه ریزی کرده است · «زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم · شوروی سابق بدون دخالت انسان می توانست حمله .
احمدی نژاد: غرب برای ایجاد خشکسالی در ایران برنامه ریزی کرده است · «زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم · شوروی سابق بدون دخالت انسان می توانست حمله .
ميزان صادرات در استان كردستان 13 درصد افزايش يافت
ميزان صادرات در استان كردستان 13 درصد افزايش يافت · «زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم · سالن ورزشي شهر هشتجين خلخال بهره برداري شد ... هشدار:"بحران جاده ...
ميزان صادرات در استان كردستان 13 درصد افزايش يافت · «زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم · سالن ورزشي شهر هشتجين خلخال بهره برداري شد ... هشدار:"بحران جاده ...
سایه – روشن فو
سایه – روشن فو · مفاد آيين نامه مدون حمل و نقل دانش آموزان · «زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم ... ناگفته های خنده! ... جشنواره هاي هنري بايد معرف فرهنگ والاي ايراني ...
سایه – روشن فو · مفاد آيين نامه مدون حمل و نقل دانش آموزان · «زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم ... ناگفته های خنده! ... جشنواره هاي هنري بايد معرف فرهنگ والاي ايراني ...
چه کنیم تا کودکمان خوش ذوق شود !
سایه – روشن فو · مفاد آيين نامه مدون حمل و نقل دانش آموزان · «زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم ... ناگفته های خنده!؟ ماجرا مربوط است به ابتکار و خلاقیت یک پزشک ...
سایه – روشن فو · مفاد آيين نامه مدون حمل و نقل دانش آموزان · «زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم ... ناگفته های خنده!؟ ماجرا مربوط است به ابتکار و خلاقیت یک پزشک ...
بار ديگر فيلمهايي كه دوست داريم
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم كارتون چيزى نيست كه كسى براى اولين بار آن را ببيند، دلش نخواهد بار ديگر .... فيلم هاى جديد مثل شرك كه من دوستش دارم از ...
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم كارتون چيزى نيست كه كسى براى اولين بار آن را ببيند، دلش نخواهد بار ديگر .... فيلم هاى جديد مثل شرك كه من دوستش دارم از ...
سنگها را از پيش پاي صنعت سنگ بر داريم
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم سنگ بناى كانون در سال ۴۲ گذاشته شد. ابتدا دو اتاق در خيابان بهار اجاره كرده بودند و ... سازمان هايى هم تشكيل شدند كه مى توانند ...
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم سنگ بناى كانون در سال ۴۲ گذاشته شد. ابتدا دو اتاق در خيابان بهار اجاره كرده بودند و ... سازمان هايى هم تشكيل شدند كه مى توانند ...
تجلیل از پدر انیمیشن ایران
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم فكر كنم حالا دستگيرم شد كه چرا به شما لقب «پدر انيميشن» ايران را داده اند. اما من مطمئنم كه شما اشتباه حدس زديد... * اولين ...
«زيباى خفته» را همراه با «شرك» دوست دارم فكر كنم حالا دستگيرم شد كه چرا به شما لقب «پدر انيميشن» ايران را داده اند. اما من مطمئنم كه شما اشتباه حدس زديد... * اولين ...
تاثير فرهنگ عاشورا بر شعر پس از انقلاب اسلامى (قسمت اول)
آنـان كه روزى پرچمدار شرك عليه اسلام بودند و در صف اول مبارزه عليه حق ... ايـن مـقـالـه مـى كـوشـيـم تا برخى از جلوه هاى اين تاثيرپذيرى را همراه با نمونه هايى به .... كربلا را دوست دارم با گنبد زيباى پاكش با مرقد سبز حسينش با سرخى گلرنگ ... با ما بجز اسرار بيدارى نگفتند بيدارمان كردند و خود در خاك خفتند (214) شهر ما آنكه خفته بود آرام ...
آنـان كه روزى پرچمدار شرك عليه اسلام بودند و در صف اول مبارزه عليه حق ... ايـن مـقـالـه مـى كـوشـيـم تا برخى از جلوه هاى اين تاثيرپذيرى را همراه با نمونه هايى به .... كربلا را دوست دارم با گنبد زيباى پاكش با مرقد سبز حسينش با سرخى گلرنگ ... با ما بجز اسرار بيدارى نگفتند بيدارمان كردند و خود در خاك خفتند (214) شهر ما آنكه خفته بود آرام ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها