تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نيت خوب صاحب خويش را به بهشت مى برد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1844908157




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاثير فرهنگ عاشورا بر شعر پس از انقلاب اسلامى (قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاثير فرهنگ عاشورا بر شعر پس از انقلاب اسلامى (قسمت اول)
تاثير فرهنگ عاشورا بر شعر پس از انقلاب اسلامى (قسمت اول) نويسنده: محمد دانشگر مـقـدمـه:در تـاريـخ زنـدگـى بـشـر, بـويـژه مـبارزات حق و باطل , همواره حـركـتـهايى منحصربه فرد و بى نظير در ابعاد گوناگون وجود داشته باشد كه نـه تـنـهـا خـود, آفريننده تحولها و به وجودآورنده شگفتيهاى بديعى شده , بلكه نـقـطـه عـطف والا و شايسته اى گرديده است كه از هر نظر قلبها و انديشه ها را متوجه خود ساخته است . اگر نخستين درگيرى و نبرد ميان دو چهره شاخص و برجسته حق و باطل را كـشته شدن (هابيل ) به دست (قابيل ) بدانيم , بى گمان آنگونه كه قرآن فرموده اسـت ,مـوجـب پـيـدايى بسيارى از مسائل و همزمان با آن , موضوع رقم خوردن حـيـات و مـرگ انسانها و جوامع بشرى مطرح مى شود كه علاوه بر خبر دادن از اهميت شگرف اين مبارزات , تاثير عميق و بى همتاى آنها نيز بيان شده است . (مـن اجـل ذلك كتبنا على بنى اسرائيل انه من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض فـكـانما قتل الناس جميعا و من احياها فكانما احيا الناس جميعا) (مائده / 32) (بـديـن سـبـب بـر بـنى اسرائيل چنين حكم نموديم كه هركس نفسى را بدون حق قصاص و يا بى آنكه فساد و فتنه اى در روى زمين كند به قتل برساند, مثل آن باشد كه همه مردم را كشته . و هركه نفسى را حيات بخشد, مثل آن است كه همه مردم راحيات بخشيده است .) بـعـثـت پـيامبران از سوى حق و آوردن شريعتهاى الهى و دعوت از مردم براى پـذيـرفـتن دين حنيف و روى آوردن به يكتاپرستى و دورى از شرك , و برقرارى قـسط و عدل درجامعه , همواره قرين درگيرى بين نمايندگان شرك و كفر با جبهه توحيد بوده است كه مصداق همان فرموده قرآن كريم است . اندكى تامل و دقت نظر در ابعاد مختلف اين حركتها و مبارزه ها و تاثير آنها, ما را بـه راسـتـى و حق بودن آيه آگاه مى سازد, چراكه بعثت تمام پيامبران همچون نـوح ,ابـراهـيـم , مـوسـى , عيسى و پيامبر اسلام - صلوات اللّه عليهم اجمعين - به منظورزنده كردن و احياى جوامع بشرى بوده است . از سوى ديگر, نبودن امام و جـانـشـيـنى مشخص براى هريك از پيامبران پيشين , باعث مى شد كه با مرور زمـان و وقـوع رويـدادهـاى گـوناگون و دخالت دشمنان و ناآگاهان و بستن پيرايه هاى مختلف برشريعت آنان , به تدريج احكام و دستورهاى دينى به كمرنگى و حـتـى بـى رنگى گرايد, تا جايى كه پيامبر و فرستاده ديگرى از جانب خداوند, مـبـعـوث شـود و بـاشـريعتى تازه , انسانها را به سوى فلاح و رستگارى رهنمون گردد. ديـن خـاتـم پـيـامـبـران و دعـوت ايـشـان , ايـن ويـژگـى را داشت كه امام و جانشينى مشخص , تضمين كننده سلامت دستورهاى دينى بود, و در عين حال با مـعيارى مشخص و ميزانى قابل اعتماد, از تحريف كلام خداوند و ايجاد شكوك و شـبـهـه وبـرداشتهاى نادرست و غرض آلود در كتاب مبين جلوگيرى مى كرد. چـنـين اصلى درپيامبران پيشين وجود نداشت و به همين دليل , كتاب آسمانى آنان تحريف شد واهداف و بيان آنان را تيره و مكدر ساخت و پيروان به گمراهى افتادند و دين ازخاصيت بهره دهى اصلى خويش بازماند. هـمـان حـركـت مـعمول و رايج در جلوگيرى از دعوت حق و گسترش دين توسطپيامبران و رسيدن نداى توحيد به گوش جان انسانهاى منتظر و خسته از بيداد كفر وطاغوت , همزمان با بعثت خاتم پيامبران نيز آغاز شد. اما اين بار, چون نـداى الهى عالمگير و دعوت , فراگير و گسترده بود, و كمتر كسى مى توانست خـود را ازمـخاطب بودن اين ندا مستثنا كند, و دين كامل و پيامبر, آخرين بود, جـبـهه كفر وطاغوت از تمام توان و كوشش خود بهره گرفت , تا بتواند ضربات سـنـگين وخردكننده اى بر پيكر اين نداى رهايى بخش و آزادكننده انسانها وارد كـنـد و بـدين جهت , بارها همه اسلام با همه كفر در صحنه هاى مختلفى روبرو شد. (192) تـمـام تـلاش و كـوشـش پيامبر(ص ) و ياران اندكش در مكه و تحمل فشارهاى ويـرانگرو كشنده اى كه از سوى مشركان وارد مى شد, بيانگر همين بسيج كامل بـه مـنـظـوردرهم كوبيدن حق است . جنگهاى پى درپى مخالفان و مشركان در مـديـنـه , دنـباله همان حركتهاى شوم و مذبوحانه معاندان در مكه بود كه البته عالمى بر فشردگى صفوف مسلمانان و روى آوردن انسانهاى حقيقت جو و سالم و پاك به دين اسلام به شمار آمد. مـخـالـفان داخلى و مشركان از پاى ننشستند و تا زمانى كه پيامبر(ص ) در قيد حيات بود, از تمام امكانات و نيروى خود براى از بين بردن دين اسلام كوشيدند. اما اين تلاشها مؤثر نيفتاد و دين اسلام روزبه روز گسترش بيشترى يافت . پس از رحلت پيامبر اكرم (ص ) سياست و شيوه مخالفان تغيير كرد. آنان دريافتند كه از ميان برداشتن دين , غيرممكن است و لذا نقشه خطرناكى طرح كردند تا از درون ,ضربه هاى ويرانگرى بر دين وارد كنند. و در اين مسير نيز از همه امكانات خـود سـودجستند. از كسانى كه ايمان ضعيفى داشتند, تا دنياپرستان و به ظاهر دوسـتـان بهره بردند و سالها كوشيدند تا به تدريج به هسته هاى مركزى حكومت راه يـابند.(چگونگى كاربرد شيوه هاى آنان در اين زمينه , از جمله مسائلى نيست كه در اين مقال بگنجد و به بحث مستقلى نياز دارد). آنـان كه روزى پرچمدار شرك عليه اسلام بودند و در صف اول مبارزه عليه حق قـرارداشـتـند و شمشير اسلام , جان آنان و نزديكانشان را نشانه رفته بود, امروز عـلـم اسـلام خـواهـى بـر دوش گرفتند و غم دين خوردند و براى زنده كردن شـعارهاى اسلامى اشك تمساح ريختند و در جايگاه خليفه رسول خدا(ص ) بانى تبليغ دين وشناساندن اسلام به مردم و جهاد در راه خدا شدند ايـن گـونـه بـود كـه تـحـريـف از درون آغاز شد و لباس دين وارونه گشت و تـبـليغات دستگاه اموى , حق را از درون مورد تهديد قرار داد, به گونه اى كه نه فقط مؤمنان راستين بلكه اصل اسلام در معرض خطر قرار گرفت . تهديد, بسيار عـمـيـق و جـدى , وسرمايه گذارى مخالفان براى محو آثار اسلام اصيل و قرآن كـريـم , همه جانبه بود. براين اساس , بايد كسى به مصاف اين دشمنان سرسخت مى رفت كه جانش , جان اسلام و خونش , خون پيامبر باشد. از اين رو, نزديك ترين فرد به رسول خدا(ص )مردى از سلاله پاك اهل بيت , حجت زمان , وديعه خداوند در زمين , سالار جوانان بهشت , حضرت امام حسين - سلام اللّه عليه - قيام كرد و مردانه و با اخلاص وصفا, گام در راهى نهاد كه هدفش يارى دين بر حق جدش بـود. در ايـن راه , خود وعزيزترين كسانش را قربانى دين مبين كرد و با شهادت مظلومانه اش , اسلام را براى هميشه تاريخ زنده نگه داشت . حـضـرت حـسـيـن بـن عـلـى (ع ) و يـاران بـاوفـايـش , بـا نـثـار خون خويش , حـمـاسه اى بى همتا در جهان اسلام و فرهنگ بشرى به وجود آوردند كه قاموس مـردانـگـى ,آزادى , حـق طلبى , ايثار و شهادت از آن زنده شد و فرهنگ و تمدن اسـلامى را به يكباره دگرگون ساخت و اكنون پس از صدها سال , شاهد پيروى مسلمانان واقعى در اقصى نقاط جهان از اين حركت خدايى هستيم . مـلـت بـزرگ و امـت فـداكـار ايـران به رهبرى سلاله اى پاك از همان خاندان , حـضـرت امـام خمينى - رضوان اللّه تعالى عليه - همان راه را در طول مبارزات حـق طـلبانه خود پيمود و سرانجام در روز 22 بهمن ماه 1357 توانست با غلبه بر طاغوت زمان ,مظاهر و ار;زشهاى اسلامى را زنده كند و با تبديل اسلام ظاهرى به اسلام ناب محمدى , نداى روحبخش توحيد را به سرتاسر جهان برساند. در ايـن مـرحـلـه از تـاريخ نيز دشمنان اسلام و قرآن , تاب تحمل نداشتند, پس عـلـم مخالفت برافراشتند و با همه امكانات و نيروهاى خود, در نهايت بى رحمى وشـقـاوت بـه جـنگ اسلام و مسلمين آمدند. اما پايدارى ملت مسلمان ايران به رهـبـرى داهيانه حضرت امام خمينى (س ) به شعار الهى (خون بر شمشير پيروز اسـت )مـصداق بخشيد, و ثابت كرد كه (حق ) همواره ماندنى است و آنچه ضايع وازبين رفتنى است كفر و شرك و طاغوت است . اگـر در حـادثـه خـونـبـار عـاشورا, جان انسانهاى آزاده به درد آمد و در سوگ سالارشهيدان , اشك ريختند. و اگر گويندگان و شاعران آگاه و ژرف انديش , در رثـاى حـسين (ع ) و مظلوميت او و ياران شهيدش . آثار ارزشمندى نگاشتند و سرودند وفرياد اين مظلومانه هميشه تاريخ را به گوش جهانيان رساندند, امروز نـيـز شـاعـران ونـويـسندگان دردآشنا, هوشمند و آگاه , ظلم و ستم و بيداد طاغوتيان و مقاومت مردانه و جانانه امت اسلامى و رهبرى بى نظير امام خمينى را در قالب شعر و سرودو كلماتى آهنگين و اديبانه با بيانى شيوا به گوش تمامى انسانهاى آزاده مى رسانند. هـمـانـنـديـهـاى دو حادثه عظيم عاشورا و انقلاب اسلامى ايران , فراوان است وشـاعران و گويندگان , از اين هماننديها به خوبى استفاده كردند و تاثيرپذيرى امـت حـقـيـقت جوى ايران اسلامى را در قالب شعر بيان نمودند و در اين راه به توفيقهاى بزرگ دست يافتند. بـى گـمـان استقصا و جستجوى كامل براى نشان دادن تاثير فرهنگ عاشورا بر ادبـيـات مـعـاصـر - پـس از پيروزى انقلاب اسلامى - آنهم در متون نظم ميسر نيست . اما ازآنجا كه : آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگى بايد چشيد در ايـن مـقـالـه مـى كـوشـيـم تا برخى از جلوه هاى اين تاثيرپذيرى را همراه با نمونه هايى به اجمال و در حد بضاعت ناچيز خويش بنمايانيم . بـيـان ايـن نكته اساسى را نبايد فرو گذاشت , كه تاثيرپذيرى از فرهنگ عاشورا وبـررسى گونه هاى مختلف آن در شعر قبل از انقلاب و ادبيات دوران مقاومت وسـتـمـشـاهـى , خود از اهميت فوق العاده اى برخوردار است . اينكه كدام دسته ازشـاعـران بـه ايـن مـهـم اقـدام كرده اند, بيان چه جنبه هايى را در كلام خود بـرگـزيده اند,تعبيرات لفظى و تشبيهات ادبى و استعاره هاى آنان چگونه بوده , قـدرت كـلام ومـيـزان نـفـوذ نـفـس آنـان تا چه پايه رفته است , چه ابعادى از تاثيرپذيرى را وجهه سخن خويش قرار داده اند و...؟ زمانى كه اين بررسيها صورت گـرفت , آيه هاى فراوانى براى انجام داوريهاى فرهنگى و ادبى همه جانبه حاصل مى شود كه هم با عنايت به افراد و گويندگان و هم با توجه به جنبه هاى كلامى , فـرهنگى , ادبى و... قابل مقايسه و تطبيق و آنگاه نتيجه گيرى است كه فرصت و مجال ديگرى مى طلبد. از آنـجـا كـه آوردن نـمـونه هاى نثر - كه در بسيارى موارد, مثلا به آوردن يك داسـتان يابيش از نيمى از آن مى انجامد - مقاله را بسيار مفصل مى كند تا بتواند حـال و هواى تاثير را به طور كامل نشان دهد, صرفا در اين سطور, متون نظم در قـالب ادبيات معاصر و آن هم شعر پس از پيروزى انقلاب اسلامى مورد بررسى و اسـتـنـاد قرارگرفته است . تا از اين رهگذر, گوشه اى از اين فراخناى بيكران و قطره اى از اين اقيانوس عظيم , به عنوان نمونه ارائه شود. يـادآورى اين نكته مهم ضرورى است كه استشهاد به شعر برخى و فروگذاردن اثـر وكـلام بـرخـى ديگر, نه به معناى برترى و تفضيل يكى بر ديگرى است - كه تـرجـيـح بـلامـرجـح خواهد بود - بلكه فقط از باب ذكر نمونه و مثال است و نه مسئله اى ديگر.كه مجال آوردن تمام نمونه هاى شعرى از هر دست به هيچ رو, در يك مقاله امكان پذير نيست و كتابها و رساله هاى مفصل مى طلبد. انواع ادبى و قالبها: در شـعـر پـس از انـقـلاب مـى توان از جهت قالب مورد انتخاب و يا به اصطلاح , نوع ادبى برگزيده توسط شاعر به قالبها و انواع ادبى زير اشاره كرد: بـيـشـتر شاعران , قالب و نوع غزل و رباعى را به اين منظور برگزيده اند. پس از آن نـوبت به (مثنوى ) و سپس (چهارپاره ) مى رسد. از قالب (شعر نو) نيز بسيارى بـه هـمـيـن منظور استفاده كرده و بهره جسته اند. البته براى تعيين ميزان نوع ادبـى بـرگزيده شده توسط شاعران , بايد ابتدا استقصا و جستجوى كاملى فراهم آيد وسپس با ذكر آمار دقيق , داورى و اظهارنظر قطعى صورت پذيرد كه مجال آن كارمفصل در اين مقاله مختصر فراهم نيست . اين گفته فقط بر پايه حدس و گمان وتخمين و مطالعه برخى از آثار استوار است . تركيبات لفظى و ادبى : بـه طـور كلى تركيبات و تعبيرات مختلف و گوناگون ادبى از سوى شاعران و اربابان سخن در ارائه تاثيرپذيرى از فرهنگ عاشورا انتخاب و بيان شده است , كه ارائه نـمـونـه هـاى كـامل پس از جستجوى زياد امكان پذير خواهد بود. در اينجا فـقـطبـه عـنـوان نـمونه برخى از اين تعبيرات و تركيبات , در هر قسمت پس از بـيـان نـمـونـه هاى شعرى و براى آشنايى بيشتر با انتخاب و گزيده هاى لفظى شاعران ارائه مى گردد. محورها و موضوعات كلى تاثيرپذيرى : بـيـان تـاثـيرپذيرى فرهنگ عاشورا را در شعر پس از انقلاب مى توان در چندين محورو موضوع دانست كه از جمله به موارد زير اشاره , و نمونه هايى ذكر مى شود: الـف . مـوضـوع مـدح , ستايش و تمجيد كه بى ترديد مقوله اى بسيار مفصل و در خـوراعـتـناست . البته اين گونه كلام به هيچ رو, در ستودن و يادكردن از واقعه عـاشـورامـنـحـصـر نمى شود, بلكه مشاهده مى شود كه اكثريت قريب به اتفاق شاعران در اين زمينه كوشيده اند حال و هواى اوضاعى را كه از آن متاثرند, نيز در بـيـان خـودبـگـنجانند, كه گاه با ذكر الفاظ مربوط به صحنه كربلا و نام و ياد قـهـرمـانـان آن واقعه بى نظير و حماسه دينى سترگ همراه است و در پاره اى از موارد نيز به اشاراتى تمثيل گونه بسنده شده و الفاظ مربوط به واقعه ذكر نشده , بـلـكـه ايـن مفاهيم ومضمونهاست كه بر قلم و بيان شاعر گذشته و در شعر او نمودار گشته است . از آن جـمـلـه بـه عـنوان نمونه برخى از ابيات مثنوى بلند (ساقى حق ) از شاعر گرانمايه على موسوى گرمارودى نقل مى شود: اى تشنه عشق روى دلبند برخيز و به عاشقان بپيوند در جارى مهر, شستشو كن وانگاه ز خون خود, وضو كن زان پاى كه در اين سفر آيى گر (دست دهى ), سبكتر آيى رو جانب قبله وفا كن با دل , سفرى به كربلا كن بنگر به نگاه ديده پاك خورشيد, به خون تپيده در خاك افتاده وفا به خاك گلگون قرآن به زمين فتاده در خون عباس على , ابوفضايل (در خانه عشق كرده منزل ) مـثـنـوى بـا مـاجراى شهادت حضرت عباس (س ) پرچمدار كربلا و تشنگى آن بزرگواربا وجود دسترسى به آب و قطع شدن دستان مبارك سردار كربلا ادامه مى يابد و درپايان چنين مى آيد: در حسرت آن كفى كه برداشت از آب و فروفكند و بگذاشت كف بر لب رود و در تكاپوست هر آب رونده در پى اوست هر موج به ياد آن كف و چنگ كوبد سر خويش را به هر سنگ چون مه شب چارده برآيد دريا به گمان فراتر آيد اى بحر بهل خيال باطل اين ماه كجا و بوفضايل گيرم دو سه گام برتر آيى كو حد حريم كبريايى (193) مـشـاهـده مـى شـود كـه چگونه برداشت و تعبيرات جاودانه ادبى از آن حركت بى نظيرتاريخى انجام شده است . حـال بـه بـرخـى از تركيبات لفظى اين مثنوى توجه شود: سرو بلند باغ ايمان , قمرى شاخسار احسان , شاخ درخت باوفايى , ميوه باغ كبريايى , خوبترين , سيراب از آب عـشق , آتش حق , دستان خدا, قامت حيدرى , عمر گل , ماه , كفه كاينات , ساقى حق و... غزل زير نيز نمونه وار نقل مى شود: باز هم در نظرم عرصه جولان پيداست گريه آب روان خيمه عطشان پيداست مـرد شـش مـاهـه چـه گـفـتـه اسـت كـه در بستر خون بر گلويش اثر بوسه پيكان پيداست سيد سبز كه آيينه زلال دل اوست روح درياست كه در دشت نمايان پيداست قد سردار كه در علقمه افراخته است اهتزازى است كه چون پرچم الوان پيداست ايـن حـسـيـن اسـت روان در دل زيـنـب كه صداش در سكوت شب در فاجعه پنهان پيداست بر سر نيزه لب نور تلاوت دارد شام در پرتو اين آيه يزدان پيداست و تـعـبـيرات لفظى : صولت مرد, خنجر عريان , ظهر مجروح , مقتل سرخ , جاده شب ,خون سواران , كوفه ظلمت زده و... (194) و نيز: در اعتلاى دين توحيدى گره خورد نام بلند كربلا با نام كعبه (195) هـمـچـنـيـن غـزلهاى روح آفتاب , خطبه خوان عشق , خون خدا و مثنوى بلند (پـيـرمشعل كش ) و (سنبل سرخ ) از مجموعه شعر در (آينه شقايق ) (196) در اين قسمت قابل توجه است . ب . ترغيب , تشويق و تهييج رزمندگان جبهه هاى نبرد و دفاع مقدس : بـا هـدف الـگو گرفتن , تقليد و پيروى از حركت آزاديبخش و ايثارگرانه سالار شهيدان در تطبيق وضع موجود با هدف الهى و مخلصانه آن حضرت . آنـچـنان كه در مقدمه به اشارتى گذشت , گونه هاى همانندى در ستيز حق و بـاطـل ورويـارويـى اسلام و اسلام نمايان در حركت امام حسين (ع ) و حركتها و فـعـالـيتهاى نظامى پس از انقلاب اسلامى در ايران بسيار فراوان است . شاعران مـتـعـهـد و فـرزانـه ازايـن بـابـت , كلام خود را به عرش برين رسانده , همپايه ارجـمـنـدترين سخنان اولياى حق و جاويدان صحنه كلام قرار داده اند. مى توان گـفـت كـه در عـرصـه هشت سال دفاع مقدس رزمندگان پرتوان اين خطوط جـبهه هاى نبرد و نور, با سلاح آتشين و پرنفوذكلام خود, افزون بر اينكه تيرهاى كشنده اى در كام دشمن نشاندند, نيروى پرتوان وروح قدسى و نفس گرم الهى و فرشتگان مقرب ذات كبريايى بودند كه دمى از جهادقلمى خود باز نايستادند و وظـيـفـه و رسـالـت مـقـدس خود را به خوبى شناختند و دين خود را به سرور آزادگـان عـالـم و رهروان طريق پويا و زنده آن حضرت و تمام آزاديخواهان ادا كردند و نام و يادى جاودانه برجاى گذاشتند. هـم بـا ايـن هـدف اسـت كـه شـاعـر, گـاه صحنه هاى حماسه جاويد كربلا را تـوصـيـف مـى كـنـد و از ايـن رهگذر براى تشويق و ترغيب و تهييج صحنه هاى كربلايى امروزين بهره مى گيرد و گاه با نظيره سازى به اين مهم پرداخته است , از جمله در غزلى بامطلع زير: اى پرستوها كه دارد غبطه بر پروازتان هركه از اوج رهايى بشنود آوازتان ... آمده است : طى راه عـشـق كـرديـد و چـنـيـن ره بـسـپـريـد راهـيـان كـربـلا ياران حق پردازتان (197) و يا مطلع غزلى مشهور و جاودانه : از خوان خون گذشتند صبح ظفرسواران پيغام فتح دارند آن سوى جبهه ياران آمده : در كربلاى تاريخ مردانه در ستيزند رزم آوران اسلام با خيل نابكاران در شـام سـرد سـنـگـر روشـن چـراغ خـون اسـت اى آب ديـده تـر كـن لبهاى روزه داران (198) در غزلى با مطلع : ز هشياران و از مستان جداييد طلوع فجر اخلاص و صفاييد آمده است : غروب فصل بى باران ظلمت طلوع ماجراى كربلاييد (199) و يا: رزم آوران , ياران , دليران شيران خونين يال ايران چنين مى خوانيم : خورشيد را در سينه داريد شب را به بند نور آريد از كربلاى پربلاييد چون جوشش خون خداييد چون عزمتان در آختن بود چون رزمتان در تاختن بود ديو پليد اهرمن را بتهاى شيطانى (من ) را با آختن هاتان زدوديد شعر شقايق را سروديد (200) و يا رباعيهاى زير: ما سالك راهيم ره سرخ حسين از نسل دلاوران بدريم و حنين پوشيده كفن جمله به صف استاديم تا آنكه چه فرمايدمان پير خمين پوشيده به تن دلاوران شربه خون آشفته سپاه خصم از حربه خون (201) در سنگر حق و باطل هنگام نبرد شمشير ستم شكسته از ضربه خوندر غزلى ديگر چنين آمده است :ز جان گذشته به آيين سرخ سربازى سزد به يارى يار يگانه برخيزيد (202) و نيز در غزلى با مطلع : اى جان گرفته در شب توفان صدايتان روييده روى جاده خون جان پايتان آمده : شـوريـدگـى كـنـيـد كـه در عـرصـه خـطـر تـنـهـاسـت هـاى صف شكنان , كربلايتان (203) ج . بـيـان وقـايـع امروزين و توصيف واقعه ها با استفاده از هماننديهاى فرهنگى وانطباق مفهومى : مـقـصـود از بـيـان هـمـاننديها و تشابهات , آن چيزى است كه به عنوان صحنه نـبـردجـاودانـه كـربلا مطرح است , با نمونه موجود و زنده آن كه پيش روى هر بـيننده قراردارد. چنين توصيفى تمام جلوه ها و جنبه هاى انقلاب اسلامى را در بر مى گيرد, ازورود امام راحل - قدس سره الشريف - تا توصيف دقيق و گوياى صـحـنـه هاى نبرد ويادكرد آزادگان , شرح دلاوريهاى رزمندگان , سپاهيان و بـسيجيان جبهه هاى نور,خانواده شاهدان شهيد, رحلت و عروج امام بزرگوار و تمام مظاهر ارزشمند وجاودانه انقلاب اسلامى . ايـنجاست كه بيان اوج مى گيرد, به حركت تعالى مى بخشد, و هر حركت را كه گـام دردنـباله آن حركت سترگ گذاشته است , زنده و پويا مى كند و اين مهم يـكـى از اهـداف بـزرگ و مـتعالى و ارجمند شاعر و اديب است . در واقع , در اين قـسـمـت آنـچـه بيش ازهر چيز توجه خواننده را به خود جلب مى كند, انطباق مـفهومى و هم آوايى وهماهنگى فرهنگى است كه جان كلام و مايه اصلى سخن شاعر است كه به درستى از عهده آن برآمده و آن را در قالب بيان ارائه كرده است . در ايـن محور نيز گاه شاعر از الفاظ مربوط به واقعه عاشورا بصراحت نام برده و يـادكرده و گاهى نيز بدون آوردن آن الفاظ و نام قهرمانان , صرفا بيان مفهومى از مـفـاهيم آن واقعه سترگ در پيش روى شاعر قرار گرفته است . اينك در اين بخش , نمونه هايى به اجمال ذكر مى شود: علمدار سپاه عشق را نازم كه با همت كند بيدست در ميدان مردى رايت افرازى نـبـازم پـاسـدارى را كـه بـا شـور ابـوالـفـضـلـى كند ايثار, دست و جان و سر, مانندخرازى (204) سپاه شوم يزيدى ز كربلا بگريخت حسين عصر ستم آمد از محرم صبح ... به جستجوى شهيدان كربلاى وطن امير قافله با اشك و آه مى آيد (205) من كربلا را دوست دارم آن شهر مثل خانه ماست تصوير هر چيزى كه خوب است در چهره اين خانه پيداست من كربلا را دوست دارم با گنبد زيباى پاكش با مرقد سبز حسينش با سرخى گلرنگ خاكش جز نام خوب كربلا نيست هر روز بر روى زبانم ياد خوشش همواره جارى است چون خون گرمى در رگانم اين روزها صدام كافر اين خانه را از ما گرفته خورشيد گرم خنده ها را از گوشه لبها گرفته اما يقين فردا شود باز با عزم ما اين ره دوباره زيبا شود دنياى ما هم چون آسمان پرستاره اى كربلا, رزمندگان را شوق تو تا آنجا كشانده رزمندگان مژده كه ديگر تا كربلا راهى نمانده (206) در جبهه فروغ مهر جانان ديدم عشاق گذشته از سرو جان ديدم ... از پير و جوان به عشق ديدار حسين دلداده جان به كف فراوان ديدم (207) از باده گلگون بلا مدهوشم با رهسپران كربلا همدوشم اى شـب چـو سـتـاره گـر بـه خـون غـلـتـيـدم خـورشـيـد وش از مـتـن فلق مى جوشم (208) چنانكه گل به سرشاخسار مى لرزد مرا به سينه دل داغدار مى لرزد سموم فاجعه از هر كرانه مى گذرد چو يال توسن بى شهسوار مى لرزد ز سعى توست , هلا, زينب زمانه ما كه كاخهاى ستم را حصار مى لرزد (209) زين پيش حرامى صفتى در حرم دوست نشكست چنين حرمت مهمانى ما را از كرب و بلا با عطش زخم رسيديم يا رب بپذير اين همه قربانى ما را (210) همه نغمه نايى نينوايى به نى نواى نو اگر گرفته ... چو زينب زنانى به رغم اسارت ره دخت زهراى اطهر گرفته (211) زنده عالم ز اشتياق روى اوست در همه ذرات , هاى و هوى اوست قامت صبر زمان پوسيده است لاله هاى كربلا روييده است لاله ها در راه سرخ انتظار پرپرند از اشتياق روى يار (212) وارث پرچم بلند حسين بوى اين خاك بوى عاشوراست و آن غبارى كه مى رسد از دور از هجوم پلشت رهزنهاست (213) در مثنوى (شهيدان ) با مطلع : خورشيد تبعيدى به زندان افق بود شب در هجوم بال خفاشان قرق بود آمده است : چون اوليا بال و پر پروازشان , حق چون مرغ حق , زير و بم آوازشان حق با ذوالجناح نور تا معراج راندند تا وعده گاه عشق تا حلاج راندند تا ورد لبهاشان سرود سرخ (لا) شد هرجا زمينى بود آنجا كربلا شد... با ما بجز اسرار بيدارى نگفتند بيدارمان كردند و خود در خاك خفتند (214) شهر ما آنكه خفته بود آرام سخت افتاد در فغان و خروش ناله يا حسين و يا زينب از زن و مرد مى رسيد به گوش (215) شهيد گر شوم اينك به كربلاى وطن دل تپنده تاريخ مى شود گفتم (216) باز هفتاد و دو تن را اى عزيزان اربعين شد باز ياد كشتگان كربلا با ما قرين شد... چـاوشـان عـشـق بر لب , ذكر تسليما لامرك جاودان زان سرفرازان پرچم فتحا مبين شد (217) مدينه تاب ندارد براى مكه , هنوز نشسته كرب و بلا در عزاى مكه , هنوز... ز دشت ماريه زينب سوى حجاز آمد حسين با تن بى سر به مكه باز آيد (218) ما نواى سرخ خون را نايى ايم از چه مى ترسيم عاشورايى ايم ... صلح قسط و قاسط و ناس است اين قطعنامه دست عباس است , اين دشت خون راهى هى و هو را گرفت پير ما را بغض عاشورا گرفت سايبان دجله و زمزم تويى وارث خون , وارث آدم تويى اى حسين مرد صحراى قيام زينبى رفتار كن با اين پيام (219) در پاسخ آن (سرجدا) شد خون ما پيك از هر سوى آيد جدا لبيك لبيك از اين افق تا آن افق سرخ است يكدست فتح جهان با اين سپاه سربريده است من آمدم مولا فداى آن صدايت يك كربلا لبيك خون ريزم به پايت (220) بهمن اى اسطوره ايثار و خون بوى جان از كربلا آورده اى (221) اى واى خدايا اسرا را كه خبر كرد در كرب و بلا خون خدا را كه خبر كرد... اى شـمـع زبـانـسـوخـتـه در شـام غـريـبان آن چشم و چراغ دل ما را كه خبر كرد (222) در توصيف امام در غزلى با مطلع : بوى گندم بوى باران مى دهى بوى عطر تازه نان مى دهى آمده است : بوى عاشوراى خونين حسين بوى گلزار شهيدان مى دهى (223) د. جنبه هاى ادبى همراه با بهره گيرى از استعاره , تشبيه و تعبيرهاى مجازى : گـرچـه در خـلال اشعار نقل شده در تمام صحنه ها چنين موردى فراوان يافت مى شودو اصولا اين مرحله دستاويز اصلى ارباب سخن است , اما از جهت بازبينى واهـمـيت نظر به ديدگاه خاص شاعران براى نمونه , آثارى را نيز در اين زمينه بـه اسـتـشـهـاد مـى طـلـبيم تا هماننديهاى برگزيده شاعر بيان وجه شبه ها و الهامبخش آنان مشخص گردد. بى درد مردم , ما خدا, بى درد مردم نامرد مردم , ما خدا, نامرد مردم از پا حسين افتاد و ما بر پاى بوديم زينب اسيرى رفت و ما بر جاى بوديم از دست ما بر ريگ صحرا قطع كردند دست علمدار خدا را قطع كردند... نوباوگان مصطفى را سر بريدند مرغان بستان خدا را سر بريدند در برگريز باغ زهرا برگ كرديم زنجير خاييديم و صبر مرگ كرديم ... خورشيد را بر نيزه ؟ آرى اينچنين است خورشيد را بر نيزه ديدن سهمگين است بـر صـخـره از سـيـب ز نـخ بـرمـى تـوان ديـد خـورشـيـد را بـر نـيـزه , كمتر مى توان ديد (224) از لب بام كفترى پر زد از دل زن كبوتر شادى مرد در فكر نينواى نبرد مرد در فكر روز آزادى (225) بـذرى كـه ريـخـت بـرزگـر دل بـه كـربـلا از خـون سرخ مردم ايران شكفته شد (226) من دراى كاروان حسرتم سربدار نينواى محنتم (227) درباره آمدن امام (س ) به خاك وطن : سوار باره نور از پگاه مى آيد دهيد مژده كه آن پير راه مى آيد به جستجوى شهيدان كربلاى وطن امير قافله با اشك و آه مى آيد (228) ه. استفاده از هماهنگى و هم آوايى الفاظ براى قافيه ساختن : وجـه غـالـب در ايـن مـورد آن اسـت كـه شـاعر با استفاده لفظى از هم آوايى و هماهنگى دو لفظ (حسينى ) و (خمينى ) و بيان هماننديهاى فرهنگى و مفهومى , تطابقها,توصيفات و تاثيرات گوناگون واقعه عاشورا را بيان كرده است . نمونه ها در اين زمينه بسيار زياد است كه به بعضى از آنها اشاره مى كنيم : چارده قرن بسى گل وا شد از يكى روح خدا پيدا شد گلى آزاده ز صحراى خمين خونش آميخته با خون حسين (229) مردى كه بود از دوده احمد تبارش در آستين دست على با ذوالفقارش مردى كه بود اندر رگش خون حسينى روح خدا فريد قرن ما خمينى (230) در سوگ امام راحل در شعرى با مطلع : نه چراغى است نه شمعى , همه جا خاموش است كوچه در كوچه عزادار و علم بر دوش است ... آمده است : شام اين باديه صد شور نيستان دارد رنگ , تاريك تر از شام غريبان دارد مردم كوچه ما شور حسينى دارند سوزها بر جگر از هجر خمينى دارند (231) اى علمدار ره سرخ حسين پيشواى شيعيان پير خمين (232) در شعرى با مطلع : اى زن اى رحمت خداوندى، نور ايمان , فروغ خرسندى آمده است : تويى از زن زبان عاشورا، زينب كاروان عاشورا... سر نهادى به خط پير خمين شد جوانت فداى راه حسين (233) و. يـكـى از جنبه هاى بسيار فراگير و گسترده از رهگذر فرهنگ عاشورا, تمام مـفـاهـيـمـى اسـت كـه به طور كلى به شهيد و شهادت , دادن خون , ايثار جان , ازخـودگـذشتگى و...مربوط است . پرداختن به اين فصل و بخش از سخن بسيار مـفـصـل است و به درازامى كشد كه از باب نمونه و براى جلوگيرى از غفلت و فراموشى به ذكر چند نمونه اكتفا مى شود: ديباچه عشق و انقلاب است شهيد منظومه سرخ آفتاب است شهيد فرياد بلند ظهر عاشورا را با سرخى خون خود جواب است شهيد (234) خون شهيد مايه احياى دين ماست مذهب به غير خون تو احيا نمى شود (235) گل اشكم شبى وا مى شد اى كاش همه دردم مداوا مى شد اى كاش به هركس قسمتى دادى خدايا شهادت قسمت ما مى شد اى كاش (236) آن نوجوانانى كه سرخ سرخ رفتند بايد بدانى نخلهاى سبز سبزند آواى شورانگيز نى از نينوايند دلدادگان خاك سرخ كربلايند آنان اقاقيهاى فردايى سپيدند آنان شهيدند و شهيدند و شهيدند (237) نخل دين پژمان شده است از آتش بيداد و جهل تا شود شاداب , بايد دادش از ايثار, ثار (238)كتابنامه منابع و ماخذ: 1 - از نخلستان تا خيابان (مجموعه شعر), عليرضا قزوه , نشر همراه , 1369,تهران 2 - بـا بـلـبـلان سـرمـسـت عشق (مجموعه شعر شب شعر در دانشگاه صنعتى اصـفـهـان )تـنـظـيم از محمد على مشايخى , جهاد دانشگاهى دانشگاه صنعتى اصفهان , 1363. 3 - در آيـنـه شـقايق (مجموعه شعر) احد ده بزرگى , انتشارات برگى , 1367, تهران 4 - رجـعـت سـرخ سـتاره (مجموعه شعر) على معلم , انتشارات حوزه انديشه و هنراسلامى , 1360, تهران 5 - سـاقـه هـاى سـبـز (آثـار بـرگزيده مسابقه قلم ) وزارت آموزش و پرورش , 1366,تهران 6 - سـوگـنـامـه (بـرگـزيـده اشـعـار شـاعران معاصر در سوك عارف كامل , حـضـرت امـام (رض ), مـؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى , چاپ دوم , 1369, تهران 7 - سـوره (جنگ دوم , مجموعه شعر و داستان و مقاله ) انتشارات حوزه انديشه وهنر اسلامى , 1360, تهران 8 - شـعـر انـقـلاب (گـزيـده اشـعار درباره انقلاب اسلامى ) دفتر اول , وزارت ارشاداسلامى , 1365, تهران 9 - شـكـوفـه اى تـازه در بـهـار انقلاب (اشعار برگزيده نخستين كنگره شعر و ادب دانشجويان سراسر كشور) جهاد دانشگاهى دانشگاه مشهد, 136410 - غريبانه (مجموعه شعر) پرويز بيگى حبيب آبادى , امير كبير, تهران , 136911 - كـوثـر (گـاهـنـامـه ادبى و هنرى خواهران ) شماره يك به كوشش فاطمه راكعى ,حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى , 1366, تهران 12 - هـشـت فـصـل عـشق (مجموعه اشعار چهارمين كنگره شعر دفاع مقدس -1373) بنياد حفظ آثار و ارزشهاى دفاع مقدس , 1374, تهران 13 - هـمـصـدا بـا آب و آيـيـنـه (مـجـمـوعـه شـعـر دفاع مقدس ) دفتر سوم , معاونت تبليغات و انتشارات نيروى زمينى , 1371, تهران192- فـرمـوده پيامبر اسلام در جنگ خندق : (برز الايمان كله الى الشرك كله ) 193- على موسوى گرمارودى : مجموعه شعر دستچين , ص 141. 194- شيرينعلى گلمرادى : هشت فصل عشق , ص 171. 195- خليل عمرانى : نقد و تحليل ادبيات انقلاب اسلامى , ص 301. 196- احمد ده بزرگى : مجموعه شعر در آينه شقايق : ص 23, 24, 26, 107, 118. 197- حميد سبزوارى : تذكره شعراى معاصر, ص 189. 198- نصراللّه مردانى : مجموعه سوره , جنگ دوم , ص 27. 199- مهين زورقى : مجموعه شعر كوثر, ص 43. 200- پرويز بيگى : مجموعه شعر غريبانه , ص 76. 201- محمدرضا سهرابى نژاد: مجموعه سوره , جنگ دوم , ص 31. 202- سيمين دخت وحيدى : مجموعه شعر كوثر, ص 85. 203- مهدى فراهانى منفرد: شكوفه اى تازه در بهار انقلاب , ص 21. 204- اصغر حاج حيدرى : هشت فصل عشق , ص 76. 205- سياوش ديهيمى : شعر انقلاب , ص 108. 206- على اصغر نصرتى : همصدا با آب و آيينه , ص 150. 207- حسين لاهوتى : تذكره شعراى معاصر, ص 209. 208- جلال محمدى : ساقه هاى سبز, ص 70. 209- نرگس گنجى : مجموعه شعر كوثر, ص 72. 210- عليرضا قزوه : از نخلستان تا خيابان , ص 26. 211- مهرداد اوستا: نقد و تحليل ادبيات انقلاب اسلامى , ص 181. 212- صديق وسمقى : مجموعه شعر كوثر, ص 1050. 213- حسين اسرافيلى : شعر انقلاب , ص 31. 214- حسن حسينى : مجموعه سوره , جنگ دوم , ص 23. 215- مصطفى رحماندوست : همصدا با آب و آيينه , ص 69. 216- سيمين دخت وحيدى : مجموعه سوره , جنگ دوم , ص 14. 217- سپيده كاشانى , همان , ص 10. 218- افشين علاء, نقد و تحليل ادبيات انقلاب اسلامى , ص 318. 219- احمد عزيزى : همان , ص 160 تا 166. 220- شادروان احمد زارعى : شكوفه اى تازه در بهار انقلاب , ص 42. 221- رضا اسماعيلى : شعر انقلاب , ص 37. 222- صادق رحمانى : سوگنامه , ص 68. 223- نصراللّه مردانى : نقد و تحليل ادبيات انقلاب اسلامى , ص 205. 224- على معلم : رجعت سرخ ستاره , ص 63 تا 66. 225- محمدرضا عبدالمكيان : تذكره شعراى معاصر, ص 212. 226- ده بزرگى : در آينه شقايق , ص 25. 227- حجتى شفق : نقد و تحليل ادبيات انقلاب اسلامى , ص 54. 228- سياوش ديهيمى : همان , ص 24. 229- سپيده كاشانى : همان , ص 42. 230- شاهرخى (جذبه ): همان , ص 140. 231- حسن حسين زاده : سوگنامه , ص 52. 232- رحمت اللّه حسن پور قادرى : شكوفه اى تازه در بهار انقلاب , ص 94. 233- سيمين دخت وحيدى : مجموعه شعر كوثر, ص 90. 234- سيد قاسم ناظمى : ساقه هاى سبز, ص 73. 235- دكتر خليليان : با بلبلان سرمست عشق , ص 73. 236- عليرضا قزوه : از نخلستان تا خيابان , ص 60. 237- شهلا آهيخ : مجموعه شعر كوثر, ص 16. 238- خليل كشاورز: با بلبلان سرمست عشق , ص 68.
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 518]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن