محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827591216
سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
خانواده سبز : اخيرا در برنامههاي طنز، شاهد حضوربازيگراني هستيم كه نقششان را بسيار جدي -بدون هيچ تغيير چهره يا تغيير لهجهاي - ايفاميكنند و همان جديت، بيننده را به خندهمياندازد. يكي از چهرههايي كه او را درسريالهاي طنز ديدهايم، غلامحسين لطفي است;بازيگر طنز سينما وتلويزيون. لطفي هميشه خيلي جدي به ايفاي نقشميپردازد و معمولا رلهاي منفي به او واگذارميشود ولي بر خلاف انتظار، ايفاي اينگونهنقشها به دليل بازي جدي و خوب اين بازيگرموجب محبوبيتش در نزد مخاطبان شده است. غلامحسين لطفي متولد 20 آذر سال 1328 درقزوين ميباشد، وي داراي فوق ديپلم برق و فوقليسانس بازيگري ونيز دكتراي افتخاري تئاتر است . چهار برادر و يك خواهر دارد و تاكنونهمه كارهاي درجه يك سينما را تجربه كرده; ازجمله نويسندگي، كارگرداني، بازيگري و... امروزاو را در نقش يك مجري ميبينيم. برنامه«دوستانه» كه هر شب از شبكه اول پخش ميشود،شاهكار اين هنرمند است. تمام كارهاي اين برنامهاعم از كارگرداني، طرح سوالات، ساخت تيتراژ،نريشن براي معرفي و در نهايت اجرا را خودش بهتنهايي انجام ميدهد. براي اين شماره و از جملهبراي آشنايي شما عزيزان، با او طي يك گفتگويدوستانه سئوالاتي را مطرح كرديم كه چكيدهاياز آن را ميخوانيد: _ در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟ لطفي: به شدت مشغول مونتاژ و آماده كردنبرنامه دوستانه هستم; البته ضبط كليدي قسمتهاتمام شده. _ چي شد به فكر ساخت چنين برنامهايافتاديد؟ لطفي: حدودا دو ماه پيش طرحي از طرفشبكه يك داده شده بود; به اين صورت كه يكمجري با يك هنرمند يا يك ورزشكار گفتگوييانجام دهد و من اين طرح را به شكلي كه ميبينيددر آوردم. _ آيا «دوستانه» يك صندلي داغ است؟ لطفي: به نظر من دوستانه به برنامه صندلي داغاصلا شباهت ندارد، البته من فقط يك قسمت ازاين برنامه را ديدم و معتقدم دوستانه، نه از نظرسوالها و نه برخورد و نوع صحبت، شباهتندارد. _ قشنگترين سوتياي كه دادهايد؟ لطفي: من هميشه با فكر صحبت ميكنم; درنتيجه هيچوقت سوتي نميدهم (باخنده). _ اهل تپق زدن هستيد؟ لطفي: بسيار زياد، براي اينكه معتقدم تپق زدنبخشي از زندگي روزمره است. البته در كارها(سريالها وتئاتر) معمولا نبايد اشتباه لفظي كرد،حالا در تئاتر به دليل اينكه زنده اجرا ميشود،امكان اين اتفاق زياد است. در سينما و تلويزيونهم بستگي به حساسيت كارگردان دارد، به طورمثال خود من اعتقاد دارم اگر تپق زدنها را رفعنكنيم و برداشت مجدد درسريالها نميگرفتيم،سريالها طبيعيتر و جالبتر ميشد. _ كداميك از مصاحبههايي كه دربرنامهدوستانه انجام داديد، جذابتر بود؟ لطفي: جذابيت اين برنامه به مهمان برنامه وبرخورد او با سوالها بستگي دارد. بعضيها راميبينيد كه آدم بستهاي است وتمام سئوالات رادر حد يك يا دو كلمه جواب ميدهد. خب،مسلما با اين فرد، جذاب كردن برنامه مشكلخواهد بود. اما عدهاي هم بودند كه وقتي سوالرا مطرح ميكني، خودشان شروع به توضيحدادن ميكنند، مثل آقاي فريدون جيراني ياخانم مهناز افشار وخيليهاي ديگر. _ بدقلقترين آدمي كه در اين برنامه با اوگفتگو كرديد؟ لطفي: اسم كه نميتوانم ببرم، اما يكي دو نفربودند كه خيلي اذيت كردند. به نظر منپاسخگويي به سوالات بستگي به جهانبيني آدمهاهم دارد. اگر شما اطلاعات كمي در خصوص دنياو محيط اطرافت داشته باشي، طبيعتا خوبنميتواني توضيح دهي در دوستانه افرادي كه بابازيگري سروكار داشتند، بهتر پاسخگو بودند. _ دوست داريد روزي كانديداي رياستجمهوري شويد؟ لطفي: از ماست كه بر ماست. سوال خودم را ازخودم ميپرسيد. تا به حال به اين موضوع فكرنكردم; چون كار بسيار مشكلي است. اما اگر يكروز مردم انتخاب كنند و بخواهند، قبول خواهمكرد (خنده) چون مردم را دوست دارم و بهخواسته آنها احترام ميگزارم. _ اگر روزي رييس جمهور شويد، بزرگترينهدف و برنامتون چه خواهد بود؟ لطفي: رفاه نسبي مردم; چون مردم مااستحقاق زندگي خوب و مرفه را دارند. اگر مردمما در رفاه باشند، فراغت بيشتري را براي انجامكارهاي ديگر خواهند داشت و درنهايتجامعهاي بهتر و ايدهآل خواهيم داشت. درحالحاضر، 48 درصد اقتصاد آمريكا را ايرانيهايمقيم آنجا پيش ميبرند و اين آمار بسيار بالايياست. تآشپزي بلد هستيد؟ لطفي: بله، دست پختي بسيار عالي دارم. _ كدام غذا را بهتر درست ميكنيد؟ لطفي: دم پختك و باقالي پلو را خيلي خوبدرست ميكنم و به عبارتي غذاهايي را كه با برنجدرست ميشود، خوب ميپزم; چون خيلي برنجرا دوست دارم. _ به كداميك از كارهاي منزل بيشتر علاقهداريد؟ لطفي: ظرف شستن; براي اينكه هنگام ظرفشستن به سوژههاي مختلف كارم فكر ميكنم. _ چرا تا امروز ازدواج نكرديد؟ لطفي: چون تاكنون به اين موضوع خيليجدي فكر نكردم، آن هم به اين دليل كهنميخواهم راحتياي كه الان دارم از دستبدهم. (خنده) _ تاكنون خواستگاري رفتيد؟ لطفي: نه، چون فرد مناسبي را كه بتواند با من وروحيات يك بازيگر كنار بيايد و زندگي كند، پيدانكردم. _ اگر به خواستگاري برويد و به شما جواب ردبدهند، عكس العملتان چه خواهد بود؟ لطفي: صد در صد خودكشي نميكنم. (خنده) _ نظرتان راجع به خانمها چيست ؟ لطفي: همه خانمها خوب هستند; مادرها،مادرزنها و مادر شوهرها هم همينطور اصلاآدم بد وجود ندارد مگر اينكه عكسش ثابتشود. _ مادرتان به شما اعتراضي نميكند كه چرامجرد هستيد؟ لطفي: اتفاقا خيلي دلش ميخواست كه مثلامن سرو سامان بگيرم. يك مقدار تلاش كرد وليوقتي ديد به نتيجه نميرسد، نااميد شد. امروز همكه ديگر او زنده نيست. تخدا رحمتشان كند، تا به حال عاشقشديد؟ لطفي: سه بار، يكبار در 23 سالگي، دوبارديگر در 33 سالگي و 46 سالگي بود كه عاشقشدم. _ تنهايي را چقدر دوست داريد؟ لطفي: نميشود تنهايي را دوست داشت، وليتنها خيلي راحتترم و به كارهايم بهتر ميرسم. _ با اينكه ازدواج نكرديد، چهطور در سريالآينه به مشكلات خانوادگي پرداختيد؟ لطفي: نخورديم نون گندم، ديديم دستمردم بالاخره از نزديك شاهد زندگي مشتركبرادر و خواهرم هستم و در كل كار هنرمند، تحقيقدر رابطه با اجتماع هم ميباشد. در دوراندانشجويي، ميرفتم در پاركهاي مختلف و باآدمهاي گوناگون صحبت ميكردم و به دنبالعلت ميگشتم. بر اين اساس، شناختم از جامعهفوق العاده است. اگر در يك مهماني حضور پيداكنم كه كسي را نميشناسم، بعد از گذشت يك ربع،ميتوانم شخصيتها را شناسايي كنم و به شمابگويم چه كسي، چه مشكلي دارد. _ اين تحقيقات، يكي از دلايل شما نسبت به عدم ازدواج نشده است؟ لطفي: من به هيچ عنوان نسبت به امر ازدواجبدبين نيستم. بيتعارف بگويم، زندگي كردن با ماخيلي راحت نيست; براي اينكه هنرمندانداراي روحيه خاصي هستند. بههر حال، اگرخانمي پيدا بشود كه اين شرايط را بپذيرد و كناربيايد، من حاضرم ازدواج كنم. آدم كه نميتواند20 تا زن بگيرد، ببيند كدامشان خوب هستند;بلكه بايد يكبار ازدواج كرده و تا آخر عمر با يكزن زندگي كند. _ دوران كودكي را چگونه گذرانديد؟ لطفي: در تمام دوران بچگي در اين فكر بودمكه چهطور پول به دست آورم. براي رفتن بهسينما چون پدر ثروتمندي نداشتم، به ياد دارممدت سه سال، آپاراتچي يك سينما در قزوينشدم; بدون اينكه پولي بگيرم فقط به دليل آنكهبتوانم فيلمهاي اكران شده را مجاني ببينم و هرفيلمي كه چهار شب در ده سالن اكران ميشد، هرروز و هر ده سانس آن را ميديدم. تبچه شيطاني بوديد؟ لطفي: پدرم را خيلي اذيت ميكردم و الانمتاسفم كه نميتوانم جبران كنم; بهخاطر اينكهايشان سالها پيش فوت كردند. _ در دوران تحصيل درسخوان بوديد؟ لطفي: نه، رياضيات و حسابم بسيار ضعيف بود.هنوز هم وقتي براي خريد ميروم، زمان حسابكردن كيفم را ميدهم تا خودشان مبلغ رابردارند، كه معمولا هم زيادتر برمي دارند، وليادبياتم خوب بود، به طور كلي درس را دوستنداشتم; چون چيزي را كه اجبار براي انجامشوجود داشته باشد، دوست نداشته و ندارم و درسخواندن هم جزيي از آن بود و بايد نمرهميآوردم. البته اگر اجبار در آن نبود، امكانداشت حتي در درس رياضي هم موفق شوم ونمرات خوبي به دست آورم. _ اين اجبار از طرف خانواده هم بود؟ لطفي: معمولا پدر خانواده بچهها را به درسخواندن و گرفتن نمرههاي خوب اجبار ميكند وخانه ما هم از اين قاعده مستثني نبود. _ در دوران تحصيل پيش آمده كه كلاسي رادو سال بخوانيد؟ لطفي: نه، ولي هميشه نمرات ناپلئونيميگرفتم; مثلا با معدل 10،11 قبول ميشدم.البته اين را هم بگويم كه در دانشكده هنرهاي زيبامعدلم سه و جزء بهترينها بود. _ برايتان پيش آمده كه يكي ازمعلمهايتان را سر كار بگذاريد؟ لطفي: بله، كلاس 6 يا 7 بودم كه يك معلمدرس شيمي داشتم به نام آقاي نبوي. ايشانهميشه عادت داشتند به شاگردانش متلك بگويدبدون اينكه خودش بخندد. يكبار جلوي همهبچههاي كلاس به من گفت: «اگه لنگه تو رو پيداميكردم، ميبستم به درشكه شهرداري». بعد تمامبچهها زدند زير خنده. بعد كه سكوت شد، من همگفتم: «آقا اتفاقا ما رفتيم، گفتند لنگه تو آقاي نبوياست» بعد. هم من را از كلاس بيرون كرد تا ببندندبه درشكه شهرداري. _ به يادماندنيترين ضدحالي كه خورديد؟لطفي: چون آدم حاضر جوابي هستم و هميشهجواب توي آستينم پيدا ميشه، ضدحالنميخورم. _ ما شما را در ژانرهاي مختلفي ديديم، به نظرخودتان تا چه اندازه در ايفاي نقش هاي متفاوتموفق هستيد؟ لطفي: اين را من نبايد بگويم، ولي هميشهتلاش ميكنم متفاوت ظاهر شوم و فكر ميكنم تااندازهاي هم موفق بودم. تدر كار اجرا چهطور؟ لطفي: مجريگري را خيلي دوست دارم ومعتقدم هر بازيگري حتما بايد يكي، دو برنامه اينكار را تجربه كند; چون يك مجري چيزي را ازقبل حفظ نميكند و اين امر حضور ذهن بازيگر رازياد ميكند و نيز كمك بزرگي به بداههگويي اوخواهد بود و به نظر من هنرپيشهاي كه فيالبداههبازي كند، بهترين است. _ جديدا در چه كاري حضور داشتيد؟ لطفي: در فيلمهاي سينمايي «قتل آنلاين» ونيز «عروس فراري». _ شما نويسندگي هم ميكنيد; از چه زمانيدست به قلم شديد؟ لطفي: بله: اشتباهاتي را مرتكب شدم (خنده)اولين بار كلاس نهم بودم كه تصميم گرفتمخاطرات روزانه را بنويسم (البته الان هم برخياوقات اين كار را ميكنم) همين طور نوشتم تا بهداستان و فيلمنامه رسيد. _ در حيطه سينما كارهاي مختلفي از جملهنويسندگي، كارگرداني و بازيگري انجام دادهايد،كداميك را بيشتر دوست داريد؟ لطفي: به عقيده من كارگرداني كردنماندگارتر است. وقتي يك اثري خلق ميكنيد،مسلما بيشتر لذت ميبريد تا اينكه مجري افكار وعقايد ديگران باشيد. وقتي يك كارگردان تنبلميشه، بازي ميكند، البته بازي كردن هم سخته،هر كاري خوبش سخت است. _ معمولا سوژه كارهايتان را از كجاميگيريد؟ لطفي: از رفتارها و برخوردهاي اجتماع،روزي n هزار سوژه براي هنرمند وجود دارد. _ آيا شما طنازيد؟ لطفي: هميشه سعي ميكنم آدم خوشروييباشم و با همه رابطه خوب و انساني برقرار كنم،ولي قاعدتا فرد روبهرو بايد دراين باره نظر دهد،ولي تنها چيزي كه ميدانم اين است كه اسممطناز نيست.(خنده) _ بزرگترين تفريح شما؟ لطفي: ديدن فيلم و شنيدن موسيقي. _ يك خاطره خندهدار از ارتباط و برخورد بامردم بگوييد؟ لطفي: خندهدار نيست ولي بعد از پخشسريال خانه به دوش و غريبانه، سرهر چهار راهپشت چراغ قرمز كه ميايستادم، نگاه ميكردمچندين نفر با موبايل دارن از من عكس ميگيرند;بهخاطر همين هميشه سعي ميكنم خيلي مرتبپشت رل بنشينم و مثلا دستم توي گوشم ويا...نباشد يا اينكه بعد از ماه رمضان همه به منميگفتند چرا آنقدر ماشاا... را اذيت ميكني؟من هم توضيح ميدادم: اگر من او را اذيتنميكردمكه درام پيش نميرفت و همينطور بعداز سريال غريبانه انتقاد ميكردند، شما كه معمولانقشهاي مثبت بازي ميكنيد يا مثلا با نمكي، چرااينجا رل خشن را ايفا كرديد؟ بههر حال هنرپيشهوقتي نقشي به او پيشنهاد ميشود، بايد در ابعادمختلف خودش را امتحان كند و من هم دوستدارم خودم را محك بزنم و هميشه نقشهاييكنواخت را قبول نكنم. بههر حال، گذرانزندگيست و مجبوريم قبول كنيم. _ خودتان ترجيح ميدهيد در چه ژانريايفاي نقش نماييد؟ لطفي:اصولا كار طنز و كمدي را دوست ندارم;به اين علت كه مردم طنز را جدي نميگيرند، يعنيبراي همان لحظه طنز را دوست دارند و بعد ازگذشت نيم ساعت، پيام برنامه را فراموشميكنند. از اينرو من خودم دوست دارم هم به عنوان كارگردان جدي بسازم و هم جدي بازيكنم . تطنز را چگونه معنا ميكنيد؟ لطفي:تضادي كه با زندگي روزمره سرو كاردارد; به طور مثال پليس ميگه از چراغ قرمزنبايد عبور كرد. وقتي خودش چراغ قرمز را ردكنه، خنده دار ميشه و اين نوعي طنز ميشود. _ يعني تضاد بين رفتار و گفتار انسانها؟ لطفي: بله، تضادي بين گفتار و رفتار كه انتقاد درآن وجود دارد و اگر قرار باشد عمدي طنزيساخته شود، آن موقع همراه با انتقاد خواهد بودكه معمولا هم بايد سازنده باشد. _ به عنوان آخرين سوال بفرماييد، چهبرنامهاي براي آينده در نظر داريد؟ لطفي: هنرمندان نميتوانند آينده راپيشبيني كنند; چون مشخص نيست چهپيشنهاهايي به آنها شود امكان دارد در آيندهيك فيلم سينمايي بسازم كه به برنامه دوستانه هيچارتباطي ندارد يا بازي در يك سريال را كهصحبتهايي در اين رابطه شده، آغاز كنم; البتههيچكدام قطعي نيست. جيك و پيك زندگي لطفي 1 - دوران نوجواني و جواني را درقزوينگذراندم. 2 - گروه فيلمبرداري فيلم قصاص به قزوينآمده بودند و مرا براي ايفاي نقش شاگردفرشفروش انتخاب كردند، به اين ترتيب قصاصاولين تجربه حرفهاي من در سينما بود. 3 - وقتيكه بچه بودم، مادرم تقليد صداميكرد و معمولا صداي مردها را تقليد ميكرد وبهقدري اين كار را زيبا انجام ميداد كه من شيفتهاين هنر شدم. 4 - در دوران نوجواني عكسهاياستادانتظامي را جمعآوري ميكردم و هميشهعاشق بازي او بودم. 5 - تاكنون در حدود 20 فيلم سينمايي و6سريال بازي كردم و دو فيلم سينمايي با نامهاي«پاكباخته» و «سرخپوستان» را كارگردانيكردم. در تئاتر هم كه تا دلتان بخواهد حضورداشتم. 6 - بدون موسيقي نميتوانم زندگي كنم، بهموسيقي كلاسيك و پاپ البته نه تكنو، علاقه دارم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 688]
صفحات پیشنهادی
سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم
سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم-خانواده سبز : اخيرا در برنامههاي طنز، شاهد حضوربازيگراني هستيم كه نقششان را بسيار جدي -بدون هيچ تغيير چهره يا تغيير لهجهاي ...
سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم-خانواده سبز : اخيرا در برنامههاي طنز، شاهد حضوربازيگراني هستيم كه نقششان را بسيار جدي -بدون هيچ تغيير چهره يا تغيير لهجهاي ...
نان های ایرانی چگونه اند؟
رییس جدید سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی استخدام کننده جاسوس های ضد ایران بوده · سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم · نان هايي كه آجر مي شود . ... جارالله ؛ حسادت ...
رییس جدید سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی استخدام کننده جاسوس های ضد ایران بوده · سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم · نان هايي كه آجر مي شود . ... جارالله ؛ حسادت ...
نان هايي كه آجر مي شود
رییس جدید سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی استخدام کننده جاسوس های ضد ایران بوده · سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم · نان هايي كه آجر مي شود ... دو رکعت نشسته ...
رییس جدید سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی استخدام کننده جاسوس های ضد ایران بوده · سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم · نان هايي كه آجر مي شود ... دو رکعت نشسته ...
اجرای موسیقی خنده دار در جشنواره موسیقی
سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم تدر كار اجرا چهطور؟ ... لطفي: خندهدار نيست ولي بعد از پخشسريال خانه به دوش و غريبانه، سرهر چهار ... 6 - بدون موسيقي نميتوانم زندگي كنم، ...
سه بار عاشق شدم، اما هنوز مجردم تدر كار اجرا چهطور؟ ... لطفي: خندهدار نيست ولي بعد از پخشسريال خانه به دوش و غريبانه، سرهر چهار ... 6 - بدون موسيقي نميتوانم زندگي كنم، ...
جزئیاتی از زندگی شخصی مریم معصومی بازیگر سریال سه ...
جزئیاتی از زندگی شخصی مریم معصومی بازیگر سریال سه دونگ سه دونگ! ... با برادر بزرگتر مجردم خیلی صمیمی هستیم و مشوق اصلی من در كارهایم ایشان هستند. ... ورود به عرصه بازیگری سال 88 فارغالتحصیل شدم و نشستم 8 ماه شدید برای فوق ... شروع شده بود و دو ماه گروه در نانوایی بودند اما ضبط سكانسهای خانه هنوز شروع نشده بود.
جزئیاتی از زندگی شخصی مریم معصومی بازیگر سریال سه دونگ سه دونگ! ... با برادر بزرگتر مجردم خیلی صمیمی هستیم و مشوق اصلی من در كارهایم ایشان هستند. ... ورود به عرصه بازیگری سال 88 فارغالتحصیل شدم و نشستم 8 ماه شدید برای فوق ... شروع شده بود و دو ماه گروه در نانوایی بودند اما ضبط سكانسهای خانه هنوز شروع نشده بود.
تصویری : بزک کردگان خيابان و هوس بازان ارابه سوار
۳۰ثانيه بعد، يک خودروي مگان نيز به جمع مان اضافه شد، مردي پنجاه و دو، سه ساله که او هم ... ها مي خنديدند و درخواست رانندگان را که مي گفتند بياييد بالا رد مي کردند، اما نه با ... در زير رسيد مدارک قيد شده، به راه افتاديم خودروي مگان هنوز متوجه حضور پليس نشد، هر ... حکم ماموريت به او نشان داده شد، يکي دو دقيقه دو سه بار آن را خواند، زير حکم با ...
۳۰ثانيه بعد، يک خودروي مگان نيز به جمع مان اضافه شد، مردي پنجاه و دو، سه ساله که او هم ... ها مي خنديدند و درخواست رانندگان را که مي گفتند بياييد بالا رد مي کردند، اما نه با ... در زير رسيد مدارک قيد شده، به راه افتاديم خودروي مگان هنوز متوجه حضور پليس نشد، هر ... حکم ماموريت به او نشان داده شد، يکي دو دقيقه دو سه بار آن را خواند، زير حکم با ...
گزارشی از بزک کردگان خيابان و هوس بازان ارابه سوار
هنوز تازه راه افتاده بوديم که اطلاع دادند خودروی ون پر شده است، توقف کرديم، ون رسيد، ... چهارراه آزادشهر مشهد بودم، سوار خودروی گشت نامحسوس پلیس امنیت اخلاقی شدم، هنوز تازه .... ها می خندیدند و درخواست رانندگان را که می گفتند بیایید بالا رد می کردند، اما نه با ... حکم ماموریت به او نشان داده شد، یکی دو دقیقه دو سه بار آن را خواند، زیر حکم با ...
هنوز تازه راه افتاده بوديم که اطلاع دادند خودروی ون پر شده است، توقف کرديم، ون رسيد، ... چهارراه آزادشهر مشهد بودم، سوار خودروی گشت نامحسوس پلیس امنیت اخلاقی شدم، هنوز تازه .... ها می خندیدند و درخواست رانندگان را که می گفتند بیایید بالا رد می کردند، اما نه با ... حکم ماموریت به او نشان داده شد، یکی دو دقیقه دو سه بار آن را خواند، زیر حکم با ...
گفتگو با دختر خانواده عشقي ( مریم معصومی )
با برادر بزرگتر مجردم خيلي صميمي هستيم و مشوق اصلي من در كارهايم ايشان هستند. ... اولين بار در سال 88 بدون هيچ دوره و كلاسي در تله فيلم «كادوي در به در» يوسف ... من، هيچ كدام از اين كارها تا الان اكران يا پخش نشده است و من در «سه دونگ سه دونگ» ديده شدم. ... شده بود و دو ماه گروه در نانوايي بودند اما ضبط سكانسهاي خانه هنوز شروع نشده بود.
با برادر بزرگتر مجردم خيلي صميمي هستيم و مشوق اصلي من در كارهايم ايشان هستند. ... اولين بار در سال 88 بدون هيچ دوره و كلاسي در تله فيلم «كادوي در به در» يوسف ... من، هيچ كدام از اين كارها تا الان اكران يا پخش نشده است و من در «سه دونگ سه دونگ» ديده شدم. ... شده بود و دو ماه گروه در نانوايي بودند اما ضبط سكانسهاي خانه هنوز شروع نشده بود.
گفتگوی خواندنی با یوسف تیموری
نه فکر نمی کنم البته از مبلغ قرارداد سایر عوامل بی خبر هستم، اما مبلغ قرارداد من هم معمولی بود. ... من فقط سه کار روتین داشتم، زیر آسمان شهر، کوچه اقاقیا و زندگی به شرط خنده، دو ... خوشبختانه در این مجموعه ها خوب دیده شدم و به خاطر همین شما فکر می کنید که من ... را که نوشته رضا عطاران بود، مخصوصاً اپیزود حسن کچل، عاشق حس کچل هستم.
نه فکر نمی کنم البته از مبلغ قرارداد سایر عوامل بی خبر هستم، اما مبلغ قرارداد من هم معمولی بود. ... من فقط سه کار روتین داشتم، زیر آسمان شهر، کوچه اقاقیا و زندگی به شرط خنده، دو ... خوشبختانه در این مجموعه ها خوب دیده شدم و به خاطر همین شما فکر می کنید که من ... را که نوشته رضا عطاران بود، مخصوصاً اپیزود حسن کچل، عاشق حس کچل هستم.
پنج افسانه مهلک در باره عشق
این باورها و رفتارها علایمی غلط درباره ی ازدواج هستند که به سه دلیل زیر در ما شکل می ... او هنوز نامزد قبلی اش را فراموش نکرده است و نسبت به او احساسات منفی دارد . ... آن ها مدت شش سال بود که با یکدیگر زندگی می کردند ، اما به نظر نمی رسید که بدون .... این مردها در ابتدا خیلی جذاب به نظر می رسند ، به طوری که شدیداً عاشق می شدم و سپس یک ...
این باورها و رفتارها علایمی غلط درباره ی ازدواج هستند که به سه دلیل زیر در ما شکل می ... او هنوز نامزد قبلی اش را فراموش نکرده است و نسبت به او احساسات منفی دارد . ... آن ها مدت شش سال بود که با یکدیگر زندگی می کردند ، اما به نظر نمی رسید که بدون .... این مردها در ابتدا خیلی جذاب به نظر می رسند ، به طوری که شدیداً عاشق می شدم و سپس یک ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها