واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تيرماه 67، يازده سپتامبر فراموش شده حمید موذنی 1ـتاريخ جهان آكنده از روزهاي تلخ، سياه و زشتي است كه آزمندي، شهوت و خشونت طلبي آدمي مسبب آن بوده و انسانهاي بسياري متأثر از اين خصايص و خصايل برخي آدميان، لطمه ديده،بي خانمان شده، از بين رفته، معلول شده و زجر كشيدهاند. اين وقايع زشت،برگهاي بسياري از تاريخ بشريت را شامل شده و سيهروزي اين ايام و مصيبتها و آلام آن بايست هر دم به انسان گوشزد شود تا تاريخ مكرر جنايت و سفاكي آن در سيكل تكرار خشونت كمي كندتر بچرخد و يا آرماني و اتوپيايي آرزو نمائيم كه هرگز نچرخدجنگهاي جهاني اول و دوم،دوران سياه قرون وسطي، جنايتهاي جنگي دوران كمونيسم استالين، نژاد پرستي در آفريقاي جنوبي، خشونت و آپارتايد كوكلوس كلانهاي آمريكايي، كشورگشاييهاي پادشاهان ايران و روم، جنگ ايران و عراق، خشونت تروريستهاي بنيادگرا در عراق، حمله اسرائيل به غزه و فلسطينيان، برخورد خشن با دانشجويان در 18 تير خمرهاي سرخ، هولوكاست و ... 11 سپتامبر 2001 از اين جملهاند. اما چرا برخي از اين جنايتها، بسيار برجسته شدهاند و با بعضي بسيار معمولي برخورد شده است؟ براي پاسخ به سرعت توپ را به زمين دشمن نياندازيم و امپرياليست و بيگانگان را مقصر جلوه ندهيم،بلكه واقع گرا باشيم، فكر ميكنم خود ما نيز مقصر هستيم. ما اگر از وضعيتي(حاكميت سياسي خود) ناراضي بودهايم در نتيجه همه آن را بد شمردهايم و حتي جنايت مخالفان آن را محكوم نكردهايم. براي مثال به نظر ميآيد در خصوص بزرگي و زشتي واقعهي تروريستي 11 سپتامبر بسيار نوشتهايم و آن را محكوم كردهايم ولي در خصوص جنايت 12 تيرماه 67 كه ناو «ونيسنس» آمريكايي هواپيماي مسافربري ايران را با شليك موشك هدف قرار داد و انسانهاي بيگناهي كشته شدند و بسياري داغديده اما هيچ ننوشتهايم، مراسمي برگزار نكردهايم و مخالف مدني خود را علني نكردهايم و جهان را با خود همراه نساختهايم. در صورتي كه اين نيز 11 سپتامبر ديگري و جنايتي عليه بشريت است. چرا اين جنايت!! با سكوت ما مواجه شد!!. در اين خصوص به عنوان يك انسان، مسئوليت داريم آن را فرياد بزنيم و همينطور خود را سرزنش كنيم.2ـ روشنفكر مهمترين ركن موجوديتاش در اين است كه خودي و غيرخودي نكند. براي روشنفكر بايد انسان مهم باشد. روشنفكر، بايد به نقد برخورد با جنبش دانشجويي بپردازد. حمله اسرائيل به غزه را محكوم نمايد، از جنبش زنان حمايت كند،تروريستهاي عراق را محكوم نمايد. بن لادن و بوش و ديگر جنايتكاران را در وطن و خارج از وطن نقد كند. به دلداري خانوادههاي سربازان آمريكايي كشته شده در عراق بپردازد و از خانوادههاي داغدار فلسطيني و لبناني نيز دلجويي كند. روشنفكر بايست نگران انسان باشد و از اين نگراني، رنج بكشد. اما قضيهي 12 تيرماه 67 در ايران به گونهاي متناقض است. با اينكه جنايت بشري صورت گرفته و هواپيمايي مسافربري با سرنشينان وطني مورد اصابت يك موشك آمريكايي قرار گرفته، اما مشخص نيست چرا روشنفكران، حداقل اگر دغدغهي جهاني ندارند،تعصبات ملي و قوميتي خود را در محكوم كردن اين جنايت بروز نداده و نميدهند؟!! البته هنوز هم دير نشده و همينطور كه در طول ساليان جنايت نازيها در آلمان و ديگر سفاكان بشري به صورتهاي گوناگون رسانهاي و هنري به آثار ارزشمند انتقادي درآمده و يا جوايزي صلح آميز در نفي خشونت گرايي اهدا ميشود ميتوان به اين قضيه نيز با رويكردي انتقادي نگريست و نگاه انتقادي به آن را احياء نمود و آن را گسترهاي جهاني داد. همان طور كه «ميشل فوكو» گفته :«كار روشنفكر اين است كه از رهگذر تحليلهايي كه در عرصههاي خاص خود انجام ميدهد امور بديهي و مسلم را از نو مورد پرسش و مطالعه قرار دهد، عادتها و شيوههاي عمل و انديشيدن را تنزلزل كند. آشناييهاي پذيرفته شده را بزدايد، قاعدهها و نهادها را از نو ارزيابي كند و بر مبناي همين دوباره مسئله كردن در شكل گيري اراده سياسي شركت كند.» بر همين اساس به نظر ميآيد لازم است 12 تيرماه 1367 دوباره مسئله شود.3ـ پارادايم «مأمور و معذور» ايراني متأثر از ميراث تاريخي استبداد، ايرانيان را بري از مسئوليت كرده و « كي بود كي بود من نبودم» منتج از همين پارادايم،ضرب المثل تاريخي ايرانيان شده تا در برابر ناعدالتيها و جور و ظلم تأثر خود را نبيند و دچار عذاب وجدان نشوند.ايرانيان، اگر دانشجو باشند در 18 تير معتضرند و اگر سرباز، مأمور و معذورند و به دانشجو،يورش ميآورند. احساس مسئوليت در منش ايرانيان به گفتمان،تبدل نشده و در اين جامعه «وظيفه» بيشتر كاركرد دارد تا «مسئوليت». 12 تير 1367 نيز با خاموشي و سكوت ايرانيان روبرو شده و تنها اگر سيستم رسمي دعوت كند مردم همسو در راهپيمايي محكوم كردن مسببان شركت ميكنند و حركت خودجوش و مدني در برابر آن صورت نميگيرد و اين بسيار جاي تأسف دارد.گرچه نبود و ضعف جامعه مدني شايد دليلي براي خموشي و سكون باشد اما لازم است در اين خصوص NGO هايي تشكيل و هر سال طي مراسمي نمادين، جهانيان را به اين جنايت متوجه سازند تا حداقل مدال افتخار فرماندهي ناو پس گرفته شود يا خود فرمانده ناو از سر شرمساري آن را پس دهد!! به گفتهي اريك فروم در كتاب «فراسوي زنجيرهاي پندار»: «اگر روزي در قتل و عام هستهاي خاك شويم، علت شرارت يا ناتواني ما نيست، بلكه بلاهت جمعي، حجابي بر فهم واقعيت و جستجوي حقيقت شده است علت اين است.» و در اصل علت شرارت، خشونت و جنگ طلبي انساني همين حجابي است كه متأثر از گفتمان مأمور و معذور جامعهي انساني را فرا گرفته است 4ـلازم است در خانوادهها به آموزش ارزشهاي انساني بيش از پيش توجه داده شود و در نظام آموزشي نيز به اين ارزشهاي جهاني توجه ويژه گردد. «كرت و نه گوت» نويسنده شهير آمريكايي كه مدتي پيش از پيش ما رفت و به خاك پيوست در گفت و گويي كه ترجمه آن در روزنامه شرق ـ 27/2/1384 ـ منتشر شد به زيبايي به نكاتي اشاره ميكند كه بسيار آموزنده و انساني است و لازم است به گفتمان آموزشي تبديل شود. «و نه گوت» ميگويد:«تازگيها كه براي دانشجويان سخنراني ميكنم، نتيجهي اخلاقي را هم در سخنراني ميگنجانم: به آنها ميگويم بيش از نيازتان چيزي نگيريد، آزمند نباشيد. به آنها ميگويم، آدم نكشيد،حتي براي دفاع از خود. به آنها ميگويم آب و هوا را آلوده نكنيد. به آنها ميگويم گنجينه خلق را چپاول نكنيد. به آنها ميگويم براي آنها كه آب و هوا را آلوده ميكنند كار نكنيد، براي كساني كه گنجينه خلق را چپاول ميكنند كار نكنيد. به آنها ميگويم براي كساني كه مر تكب جنايت جنگي ميشوند و يا به كسي كه جنايت جنگي ميكند كمك نكنيد.»«اريك فروم» روانكاو و اعضاي مكتب فرانكفورت نيز در اين زمينه ميگويد:«امروز كه عقل بشر عصر اتم را پديد آورده هنوز بسيارند كساني كه به لحاظ عاطفي در دوران سنگ سر ميكنند. اگر بشريت دست به خودكشي بزند از آن روست كه ملتها، فرمانبر حكامي هستند كه وادارشان ميكنند تا دكمههاي مرگ را بفشارند. از آن روست كه از ترس، نفرت و آز اطاعت ميكنند و به بتهايي چون «حاكميت دولت» و «افتخار ملي» گردن مينهند.» يك روز انسانها بايد براي رهايي از شرارت و پليدي تصميم بگيرند در هيچ كارخانهي اسلحه سازي، مين سازي و بمب سازي كار نكند، اسلحه به دست نگيرند و ديگري را نكشند حتي براي دفاع از خود تا ... شايد به آرزوي شاملوي بزرگ برسيم كه: روزي ما دوباره كبوترهايمان را پرواز خواهيم داد ... و من آن روز را انتظار ميكشم. حتي روزي كه ديگر نباشم.*ارم نیوز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]