واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - آنچه فیلم را برایتان لذت بخش میکند سبک بصری بینظیر آن است که ثابت میکند چرا کارگردان آن را از بزرگترین فیلمسازان شاعر سینما میدانند. نزهت بادی: همانطور که حدس زده بودید فیلم هفته پیش «پاریس تگزاس» ساخته ویم وندرس بود. این بار میخواهم بازیمان را به فیلمی اختصاص دهم که در نگاه اول شاید کمی ملالآور به نظر برسد ولی پس از هر بار دیدن آن را بزرگتر و باشکوهتر مییابیم. این فیلم اثری است که با یک خط پلیسی شروع میشود ولی بتدریج به قصهای درباره فقدان ارتباط و تنهایی آدمهای معاصر تبدیل میشود، به طوری که پیرنگ داستان اهمیتش را از دست میدهد و روایت بجای گرهگشایی به سراغ طرح دغدغههای درونی شخصیتها میرود. اساسا آثار این فیلمساز بزرگ که همواره شخصیت محورند، بیشتر بر روایتهای مبتنی بر حذف و خلا با پایانهای باز متکی است. صحنهای که از فیلم انتخاب کردم جایی است که مونیکا ویتی درباره گم شدن دوستش میگوید تا چند روز پیش، از فکر اینکه ممکن است او مرده باشد میخواستم دیوانه شوم ولی حالا از اینکه او زنده باشد میترسم. متوجه شدید درباره چه فیلمی حرف میزنم؟ قبول دارم که این فیلم با چنین دیالوگی که شاهکلید نفوذ به درون آن است، فیلمی به شدت تلخ و ناامیدکننده است، اما به نظرم هیچ فیلمی هنوز نتوانسته با چنین قدرتی بیثباتی روابط انسانی را عیان کند. برای همه ما بارها پیش آمده که در دورهای کسی را آنقدر دوست داشتیم که احساس میکردیم هرگز نمیتوانیم از او جدا شویم و یا دوریاش را تحمل کنیم. اما بعد از مدتی آنچنان او را از یاد بردهایم که در مواجهه دوباره با او دچار این سئوال آزاردهنده شدهایم که اصلا چرا در گذشته او را دوست داشتیم. میبینید که چقدر موجودات غیرقابل اطمینانی هستیم و روابطمان تا چه اندازه تزلزلپذیر و قابل تردید است. پس فیلمسازمان نیز حق دارد که با چنین بدبینی و یاسی روابط عاطفی ما را زیر سئوال ببرد، فقط معلوم نیست چرا با چنین وضعیتی باز هم به یکدیگر دل میبندیم. در پایان فیلم وقتی ویتی که خود به دوستش بیوفایی کرده، مرد محبوبش را در حال بیوفایی میبیند باز هم به رابطهاش ادامه میدهد. شاید به این دلیل که به طرز وحشتناکی خودش را شبیه او مییابد و در چنین دنیایی چارهای جز تحمل یکدیگر وجود ندارد، همان کاری که هر روز همه ما میکنیم. البته آنچه فیلم را برایتان لذت بخش میکند سبک بصری بینظیر آن است که ثابت میکند چرا کارگردان آن را از بزرگترین فیلمسازان شاعر سینما میدانند. صحنهپردازیهای در عمق، استفاده گرافیکی از محیط و برداشتهای بلند توام با حرکت دوربین بیش از هر چیزی شما را جذب فیلم میکند. فیلمبرداری و ترکیببندی آلدو اسکاواردا درخشان است و بازی مونیکا ویتی تاثیر فوقالعادهای به جا میگذارد. بیجهت نیست که ویتی بعد از این فیلم به الگوی زن اثیری در فیلمهای این کارگردان تبدیل شد.حالا نوبت شماست که نظرتان را درباره فیلم بگویید.54
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]