تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):کم گویی ، حکمت بزرگی است ، بر شما باد به خموشی که آسایش نیکو و سبکباری و سبب تخفی...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804028764




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت‌وگوي نوروزي با عموپورنگ، مجري محبوب كودكان


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: من هنوز هم 18ساله‌ام چند ماه پيش به پشت صحنه برنامه «بوستان دوستان پورنگ» رفتم تا با او درباره ساختار و محتواي برنامه‌اش صحبت كنم، اما موضوع مصاحبه دوباره‌مان عيد نوروز بود. در اين مصاحبه چندان كاري به شيوه‌هاي اجراي او نداشتيم. داريوش فرضيايي در گفت‌وگو با ويژه‌نامه نوروزي «جام‌جم»، از شيطنت‌هايش در دوران كودكي گفت و خاطراتي كه از آيين باستاني نوروز دارد. در اين گفت‌وگو سعي كردم به پاسخ اين سوال برسم كه يك مجري چطور مي‌تواند اينقدر شاد و پرشور و نشاط باشد. فرضيايي، شادترين مجري حال حاضر تلويزيون است. او سعي مي‌كند در برنامه‌هايش بخشي از اين شادي را به بينندگانش هم منتقل كند. معمولا استادان روزنامه‌نگاري مي‌گويند تغييرات رفتاري مصاحبه‌شونده را بايد داخل پرانتز نوشت. در اين مصاحبه چون عموپورنگ دائما شاد و خندان بود، از نوشتن اين كه كجاها خنديد خودداري كرديم! اين گفت‌وگو در پشت صحنه برنامه «بوستان دوستان پورنگ» انجام شد. عمو پورنگ لحظه سال تحويل و سر سفره هفت‌سين چه آرزويي مي‌كند؟ اين را صادقانه مي‌گويم نه از روي خودنمايي، آرزو مي‌كنم همه مردم در رفاه و شادي و نشاط باشند. مطمئن باشيد وقتي ديگران شاد باشند من هم شادم. شما هم شاديد. وقتي همه آرام و بشاش باشند اين آرامش روي شما هم تاثير مي‌گذارد. خب همه دوست دارند شاد باشند. راه رسيدن به اين شادي چيست؟ ما شاد شدن را خيلي دشوار كرده‌ايم. شادي را در دست‌انداز قرار داده‌ايم و توي دالان‌ها برديمش. از نظر من شادي همان لحظه‌اي است كه تو به هيچ چيزي فكر نمي‌كني. به اين فكر مي‌كني كه تن سالم داري و نفس مي‌كشي. آن لحظه‌اي است كه دم را غنيمت مي‌داني. الان معناي شادي عوض شده است. الان شادي يعني پول زياد، تفريح زياد و داشتن امكانات فراوان. در صورتي كه خيلي‌ها اين امكانات را دارند اما قلب شاد ندارند. مي‌گويند شادي مثل پروانه‌اي است كه نبايد دنبالش بدوي. بايد آرامش داشته باشي تا پروانه خودش بيايد روي شانه‌هايت بنشيند. درست است؟ بله. كاملا قبول دارم. بچه‌ها با داشتن يك عروسك كهنه دست‌ساز شاد و خوشحال مي‌شوند. نمي‌خواهم بگويم كه آدم بزرگ‌ها هم بايد شاديشان در يك عروسك باشد، اما آدم‌بزرگ‌ترها مي‌توانند شاديشان را در چيزهاي قشنگ و ساده پيدا كنند. مي‌توانند با يك كارت تبريك دستنويس شاد بشوند. ما با خودمان مي‌گوييم طرف با اين همه سرمايه چرا يك كارت تبريك خشك و خالي فرستاده. چرا سكه و تراول ضميمه‌اش نكرده است. تا حالا چند برنامه در ايام عيد اجرا كرده‌اي؟ نشمرده‌ام، اما پنج شش سالي مي‌شود كه عيدها در خدمت بچه‌ها هستم. ‌در اين برنامه‌ها به لحاظ موضوعي بيشتر روي چه مسائلي تاكيد مي‌كنيد؟ در عيد به موضوعاتي مثل عيدي گرفتن، آداب ديد و بازديد و احترام به بزرگ‌ترها مي‌پردازيم. به بچه‌ها يادآوري مي‌كنيم كه در بهار همه چيز نو مي‌شود. پس بايد غم و كدورت را كنار گذاشت. من خيلي دوست دارم كه نوروز ما سنتي بماند و مدرن نشود. نوروز سنتي يعني همان تخم‌مرغ‌هاي رنگي و ديد و بازديدهايي كه روستايي‌ها انجام مي‌دهند. اول صبح كوچك‌ترها به ديدن بزرگ‌ترها مي‌رفتند و هديه مي‌گرفتند. ‌ منظورت از نوروز مدرن تبريك گفتن عيد با پيامك است؟ بله. الان طرف زورش مي‌آيد به ديد و بازديد برود، مي‌نشيند پشت رايانه با دوستش چت مي‌كند يا اين كه با اين موبايل‌ها پيامك مي‌زند. قبلا اين چيزها نبود. من حتي با نامه نوشتن هم مخالفم. به نظر من آدم بايد زحمت بكشد، مسافتي را برود، دوستانش را ببيند و برگردد. لذت عيد به اين است. بيشتر دوست داري عيدي بدهي يا بگيري؟ من خيلي دوست دارم عيدي بگيرم خيلي‌ها ممكن است بخندند. بگويند مرد به اين گندگي عيدي گرفتن ندارد كه. بابا بايد عيدي من را بدهيد! شما شايد بخنديد، اما هنوز خيلي از روحيات كودكانه در من زنده است. من خيلي دوست دارم عيدي بگيرم. خيلي‌ها ممكن است بخندند. بگويند مرد به اين گندگي عيدي گرفتن ندارد كه. بابا بايد عيدي من را بدهيد! حالا حتما كه نبايد پول باشد. يك شاخه گل هم بدهيد قبول است. بعضي‌ها مي‌خندند و اين قضيه را جدي نمي‌گيرند. بعضي‌ها خجالت مي‌كشند به يك آدم بزرگ عيدي بدهند. در صورتي كه برادر به برادر بايد عيدي بدهد. حالا خودت هم به بزرگ‌ترها عيدي مي‌دهي؟ من دارم از خودم هم انتقاد مي‌كنم. نمي‌خواهم فقط ديگران را زيرسوال ببرم. من سعي مي‌كنم اين فضا را بشكنم. چند وقت پيش تولد مادرم بود. براي اولين بار برايش در 79 سالگي جشن تولد گرفتم. خودش خبر نداشت. البته نه جشني كه شما تصورش را مي‌كنيد. همه جمع شديم. 2 كيلو كيك هم خريديم و به مادرم گفتيم تولدت مبارك. بچه خواهرم برف شادي مي‌زد. بعد از تحويل سال، اول از همه به چه كسي عيدي مي‌دهي؟ اول به پدر و مادرم، بعد به خواهرها و برادرزاده‌هايم. به برادرهايم عيدي نمي‌دهم، چون سنشان زياد است. اول از همه صورت مادرم را مي‌بوسم و بغلش مي‌كنم. به ديگران عيد را چطوري تبريك مي‌گويي؟ رو در رو تبريك مي‌گويم. تبريك پيامكي را دوست ندارم. موبايلم را مي‌بندم، چون مي‌دانم باراني از پيامك برايم مي‌آيد. همه يك سري جملات ثابت را از روي هم كپي مي‌كنند. صد تا پيامك يك جور مي‌آيد. من دوست دارم هر كس زاييده فكرش را برايم بفرستد؛ مثلا بزند به يادت بودم. عيدت مبارك. ميانه‌ات با سبزي پلو با ماهي روز اول سال چطور است؟ بعضي وقت‌ها پيش آمده اين غذا را بخورم و بعضي وقت‌ها نشده. الان چهار پنج سالي است كه سبزي پلو با ماهي نخورده‌ام. سن مادرم بالا رفته. من هم انتظار ندارم سبزي پلو با ماهي را با آن ظرافت براي من بپزد. مگر خودت بلد نيستي درست كني؟ ماهي را بلدم؛ اما سبزي پلو را نه. كاري ندارد كه يك كم سبزي را قاتي پلو مي‌كني و ادامه ماجرا! بله، گفتنش راحت است. به خود شما هم بدهند درست كني به جاي سبزي پلو يك چيز ديگري مي‌شود. بايد سبزي را پاك كني و تفت بدهي و از اين جور كارها. من بلد نيستم. ‌ تا حالا عيد شمال بوده‌اي؟ من هيچ عيدي شمال نبوده‌ام. بيشتر تهران بودم يا خارج از كشور. 5 سال ممتد هم بازيگر برنامه زنده راديو بودم. با خانم ژاله صادقيان و آقاي نصرت‌الله اكبري برنامه اجرا مي‌كرديم. برايت سخت نبود لحظه سال تحويل در حال كار باشي؟ نه اتفاقا خيلي خوش گذشت. لحظه سال تحويل همه گريه مي‌كرديم. همه دعا مي‌كرديم مخصوصا براي مريض‌ها. لحظه سال تحويل چون هيچ كس ما را نمي‌ديد راحت‌تر مي‌توانستيم گريه كنيم. اين‌ اشكي كه مي‌ريزي اشك شوق است يا حسرت؟ اشك شوق است، اشك حسرت نيست. در آن لحظه سال تحويل يك حس قشنگي به تو دست مي‌دهد. بعضي‌ها مي‌گويند تبريك گفتن عيد كاري بي‌معناست. مگر يك سال پيرتر شدن هم تبريك گفتن دارد؟ نه، من مي‌گويم ما يك سال عمر از خدا گرفته‌ايم. يك سال بيشتر عمر كرده‌ايم و بيشتر بندگي خدا را كرده‌ايم. پس بايد جشن بگيريم. شما چرا 40 سالگي‌تان را جشن مي‌گيريد؟ چون عقل‌تان در اين سن كامل مي‌شود. حالا راستش را بگو، عقل تو كامل شده است؟ من سنم را نمي‌گويم. من 18 سال دارم. اصلا فرض كن تاريخ تولد من 1320 باشد. چه اهميتي دارد. مهم اين است كه من 18 سال دارم. چرا وقتي اين را مي‌گويم همه مي‌خندند؟ ما به سن شناسنامه‌اي آدم‌ها نبايد كاري داشته باشيم. من 18 سال دارم. وقتي من اين را تكرار كنم يك اميد و نشاطي را به ديگران منتقل مي‌كنم. دارم خودم را با يك دنياي شاد هماهنگ مي‌كنم. كسي نبايد بگويد چون تو سنت بالا رفته بايد كنار بروي. به نظر من خلاقيت و پويايي ربطي به سن ندارد. يك نفر 70 سالش است و هنوز هم ديگران را از ذهنش تغذيه مي‌كند. چه ربطي دارد؟ وسايل سفره هفت‌سين را خودت مي‌چيني يا آماده مي‌خري؟ من معمولا خودم به خريد نمي‌روم، چون خريد كردن من براي همه جالب است. مي‌خواهند بدانند چي مي‌خواهم بخرم، چطوري مي‌خرم و چقدر مي‌خرم. من معمولا اجناس را نشانه مي‌گيرم و كسي را مي‌فرستم كه بخرد. بعضي وقت‌ها خواهرم مي‌خرد و بعضي وقت‌ها همسايه‌ها. به نظر تو چرا در سفره هفت‌سين تنگ ماهي مي‌گذارند؟ ماهي نشانه سرزندگي است. ماهي در دريا و اقيانوس زندگي مي‌كند و دريا هم بيكران است. ما بايد خود ماهي را در نظر بگيريم نه تنگش را. خود ماهي نماد حركت روبه جلوست. اين كه مي‌گويند ماهي در لحظه سال تحويل دمش را تكان مي‌دهد درست است؟ من يكي دو بار لحظه سال تحويل به ماهي توي تنگ خيره شدم، تكان نخورد. برايش بشكن هم زدم، اما تكان نخورد. من جز حركت ماهي چيزهاي ديگري هم شنيده‌ام. يك نفر سفارش مي‌كرد، سه تا سكه را در لحظه سال تحويل زير خاك مدفون كن. بعد از سال تحويل آنها را در جيبت بگذار چون بركت دارد. مي‌گويند لحظه تحويل سال هر كاري بكني تا آخر سال مشغول همان كار هستي. تو لحظه سال تحويل چه كار مي‌كني؟ من لحظه سال تحويل قرآن به دستم مي‌گيرم. مي‌دانم اين قرآن به من كمك مي‌كند. كمكم مي‌كند در ناملايمات دچار كم لطفي و بي‌مهري به مردم و خانواده‌ام نشوم. به نظر تو سالي كه نكوست از بهارش پيداست؟ خودم را دارم با يك دنياي شاد هماهنگ مي‌كنم كسي نبايد بگويد چون تو سنت بالا رفته بايد كنار بروي. به نظر من خلاقيت و پويايي ربطي به سن ندارد بله، من به اين رسيده‌ام. بعضي وقت‌ها در بهار باران خيلي خوبي مي‌آيد. همه خوشحال مي‌شوند؛ اما اگر بهار خشك باشد تا آخر سال هم خبري از باران نمي‌شود. ‌ نظرت درباره ضرب‌المثل صد سال به از اين سال‌ها چيست؟ من آخرش نفهميدم 100 سال به اين سال‌هاست يا 100 سال به از اين سال‌ها. احتمالا بايد «به» باشد. شايد هم سيب، گلابي و پرتقال! ‌به نظر تو با يك گل بهار مي‌شود يا نمي‌شود؟ واقعا نمي‌شود. در بهار بايد دشت‌ها و لاله‌زار‌ها پر از گل بشود. وقتي يك گل مي‌رويد تو بايد بفهمي كه آن بهار اساسا مشكل دارد. نمي‌شود كه در فصل شكوفايي فقط يك گل شكوفا بشود. بايد همه چيز با هم هماهنگ باشد. من بچه پايين شهر تهرانم. روز اول عيد لباس‌هاي نويمان را مي‌پوشيدم و مي‌آمديم بيرون به بقيه بچه‌ها نشان مي‌داديم. وضع‌مان خوب نبود؛ اما اين‌جوري نبود كه بچه‌ها نتوانند لباس نو داشته باشند.يادم مي‌آيد قبل از اين كه با مادرم به خريد برويم، من تنهايي مي‌رفتم لباس‌ها را نشان مي‌كردم و به مادرم مي‌گفتم همان‌ها را برايم بخرد. انشاي علم بهتر است يا ثروت را چطور مي‌نوشتي؟ آن موقع ما بچه بوديم. مي‌نوشتيم ما علم را مي‌خواهيم. الان مي‌فهمم كه علم و ثروت هر دو در امتداد هم خوب هستند. اين كه در تعطيلات نوروزي هم برنامه اجرا مي‌كني برايت سخت نيست؟ چرا، كار زياد من را خسته مي‌كند. بعضي وقت‌ها از كار زده مي‌شوم. درست است كه كار عشق است و ما با عشق كارمان را انجام مي‌دهيم، اما بعضي وقت‌ها ممكن است عشق‌زده بشويم. روز سيزده به در مي‌روي به دامان دشت و طبيعت؟ اگر بروم با پوششي مي‌روم كه كسي من را نشناسد. دروغ 13 هم مي‌گويي؟ من به اين چيزها اعتقاد ندارم. دروغ سيزده من اين است كه عدد 13 اصلا وجود ندارد. يعني بايد بگويي يازده و بعد سيزده. اينها خرافات است. تازه من سبزه هم گره نمي‌زنم. مي‌گويند اگر گره بزني بختت باز مي‌شود. خوب شد يادم انداختي. حالا كه صحبت بخت و ازدواج و اينها شد، مي‌خواهم يك سوال خصوصي بپرسم. خيلي‌ها به من گفتند از عمو پورنگ بپرس آيا خودش هم بچه‌اي دارد و كي ازدواج كرده و از اينجور سوالات. من از اين آدم‌ها يك سوالي مي‌پرسم. مساله ازدواج من براي شما چه جذابيتي دارد؟ من دوست ندارم درباره اين مساله شخصي صحبت كنم. من خودم بچه ندارم؛ اما دارم به بچه‌هاي مردم خدمت مي‌كنم. احسان رحيم‌زاده




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 664]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن