محبوبترینها
از کجا بفهمیم قاشق چنگال اصل است | قاشق چنگال تقلبی نخرید!
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1799169604
مثل اينكه مرغ يه پا داره
واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: مثل اينكه مرغ يه پا داره
علي شكوري راد
گفت؛ بالاخره آقاي خاتمي مياد يا نه؟
گفتم؛ ايشون كه هنوز تصميمي نگرفته ولي من فكر مي كنم حتماً مياد.
گفت؛ يعني چي؟ شما چيزي ازش شنيده يي كه اينقدر مطمئن حرف مي زني.
گفتم؛ نه. همين ها كه در روزنامه ها و سايت ها از قول ايشان نوشته شده.
گفت؛ از اينها كه چيزي معلوم نمي شه. اتفاقاً خيلي ها برداشت شون برعكسه.
گفتم؛ آره مي دونم. منم از رو اين حرفا نظر نمي دم. من فكر مي كنم خاتمي نمي تونه نياد.
توجه نكرد چي ميگم، گفت؛ فكر مي كني بياد راي مي آره؟
گفتم؛ اون كه قطعيه.
گفت؛ از كجا با اين اطمينان پيش بيني مي كني. ميگن با اين سفرهاي استاني احمدي نژاد، تو شهرستان ها و روستاها بهش راي مي دن. فقط تهرانو نگاه نكن.
گفتم؛ ولي مردم با اين كمك هاي مستقيم زندگي شون بهتر نشده. بالاخره تورم و گراني رو همه با گوشت و پوست شون لمس مي كنن. الان ديگه تو هر خونه يي دانشجو و تحصيل كرده هست. مسائل رو عميق تر و درازمدت تر مي بينن. كمك ها رو مي گيرن ولي معلوم نيست راي بدن. بالاخره حالا رو مقايسه مي كنن با زمان آقاي خاتمي.
گفت؛ نشستين تو تهران داريد شهرستان ها و روستاها رو تحليل مي كنيد.
گفتم؛ نه. بي خبر نيستيم. اينها رو از قول اونايي كه اونجا زندگي مي كنن مي گيم. نظرسنجي هم شده نه اينكه ما كرديم. نظرسنجي صدا و سيما و ايسپا و....تو كل كشور و اونايي كه گفتن تو انتخابات شركت مي كنن راي خاتمي دو برابر رقيبشه. يعني اگر خاتمي بياد با اختلاف زياد راي مي آره.
گفت؛ شايد درست مي گين. حالا اگه قبول كنيم خاتمي اگه بياد راي مي آره، مگه با اون تجربه قبل مي ذارن يه اصلاح طلب دوباره رئيس جمهور بشه؟
گفتم؛ ولي من فكر مي كنم اگه خاتمي بياد هيچ مانعي نمي تونه راهش رو سد كنه.
گفت؛ رد صلاحيت رو چي ميگي.
گفتم؛ اون كه اصلاً. تو دور دوم رياست جمهوري آقاي خاتمي مي خواستن اين كارو بكنن. راي هم گرفتن ولي ردصلاحيت كسي مثل خاتمي به اين سادگي ها نيست. خاتمي آدم ناشناخته يي نيست كه صلاحيتش رو رد كنن بعد بيان به مردم اعلام كنن بگن ما قانون رو اجرا كرديم. كي از اونا مي پذيره.
گفت؛ شما خيلي خوش خياليد. انگار همه چيز جوره كه آقاي خاتمي بياد و دوباره بشه رئيس جمهور.
گفتم؛ نه خوش خيال نيستيم ولي دست قدرت خدا و مردم رو مي بينيم. اگه تحليل من ايراد داره اونو بگو. همين طور هي بگي نميشه و نمي ذارن كه از توش چيزي در نمياد. بشينيم ببينيم ديگران چه جوري تقديرمون رو رقم ميزنن كه نشد كار.
ديد جوابي نداره موضوع رو عوض كرد، گفت؛ خب فرض كن خاتمي بياد. صلاحيتش رو هم تاييد كنن. ايشون هم راي بياره و بشه رئيس جمهور. خب حالا مي خواد چه كار كنه؟ مگه گذاشتن دفعه قبل كاري بكنه. دور قبل هم آقاي خاتمي خيلي حرفاي قشنگ زد. خيلي وعده هاي خوب داد. كدومش رو عمل كرد يا گذاشتن عمل كنه كه حالا بخواد بكنه؟
گفتم؛ نكرد؟ پس اين همه محبوبيت فعلي آقاي خاتمي تو مردم براي چيه؟ آقاي خاتمي تو همه زمينه ها موفق عمل كرد ولي تا اونجا كه تونستن جلوش وايسادن و براش مشكل درست كردن. خودزني بعضي از اصلاح طلب ها هم مزيد بر علت شد تا بعضي ها هم اين جوري كه شما مي گي فكر بكنن. بي انصافي هم واقعاً حدي داره. با اين حال اصلاً فرض كنيم همه اينا كه گفتي درست. فقط اگه جلوي اين خرابكاري ها كه الان داره ميشه هم گرفته بشه خودش خيلي كاره. با اين حال، شما اون طور كه خودت داري ميگي ظاهراً حرفا و وعده ها يا بهتر بگيم برنامه هاي آقاي خاتمي رو قبول داري. ميگي اونا قشنگ و خوب بودن ولي عملي نشدن. ميشه لطف كني بگي اونا چي بودن؟
گفت؛ همين حاكميت قانون، مردمسالاري، جامعه مدني، پاسخگو كردن قدرت، شعار «آزادي در انديشه، منطق در گفت وگو، قانون در عرصه عمل» و حفظ كرامت شهروندان و...
گفتم؛ اقتصادي چي؟ شعار اقتصادي نداشت؟
گفت؛ اتفاقاً شعار اقتصادي كم داد ولي از نظر اقتصادي خيلي خوب عمل كرد.
گفتم؛ الحمدلله اين رو خودت ميگي. خب اگر خاتمي شعار اقتصادي نداده ولي از نظر اقتصادي مملكت رو خوب اداره كرده و پيشرفت خوبي داشته نبايد اينو تو كارنامش منظور كنيم؟ اين كم چيزيه؟
گفت؛ نه اينجارو حرفي ندارم. اتفاقاً به نظر من كارهاي اقتصادي دولت خاتمي نقطه قوتش بوده ولي خيلي گفته نشده و روش تبليغ نشده.
گفتم؛ خودي ها كه مثل شما چند تا ناكامي سياسي رو هي گنده كردن، مخالفان هم از اون بهره بردن و مشكلات معيشتي مردم رو عمده كردن، شد يك اجماع مركب عليه دولت خاتمي. صدا و سيما هم كه هي از دولت بودجه گرفت و عليه اون كار و تبليغ كرد. واقعاً همه از نجابت خاتمي سوء استفاده كردن و به اون جفا كردن.
گفت؛ نجابت نبود، ضعف بود. هي، هرجا كوتاه اومد.
گفتم؛ اين ضعف خاتميه كه توي اصلاح طلب كه الان داري ميگي خاتمي تو اقتصاد موفق بوده، اونو ناديده مي گيري و فرعي حساب مي كني بعد يه چيزايي رو كه اصلاً تو برنامه خاتمي نبوده به حساب ضعف خاتمي مي ذاري.
گفت؛ كدوم رو؟
گفتم؛ همين كه خاتمي دعوا راه ننداخت و قهر نكرد و حرمت ها رو حفظ كرد، مي ذاري به حساب ضعف. خاتمي از اول اومد گفت من براي حفظ و تقويت نظام جمهوري اسلامي اومده ام و صد بار وفاداري شو به قانون اساسي اعلام كرد. هي گفت من از همين ظرفيت قانون اساسي براي تقويت مردمسالاري و آزادي مي خوام استفاده كنم. ملاك سنجش موفقيت هاي هر كس برنامه هاي خودشه نه حرفايي كه اين و اون از ظن خودشون زدن.
گفت؛ اينايي كه من گفتم مگه حرفا و برنامه هاي خاتمي نبود؟
گفتم؛ اونايي كه اول گفتي چرا. براي اونا تلاششو كرد. خيلي كارا كرد. خيلي هم پيش رفت. تا اونجا كه در اختيارش بود اونهارو عملي كرد. اما جايي كه بعد از اون ديگه يا بايد دعوا مي كرد يا استعفا مي داد، آره اونجا متوقف شد.
گفت؛ خب ما هم به همين انتقاد داشتيم. الان هم مي گيم دوباره خاتمي ميره مي رسه به همون نقطه و همون جا. حالا مي خواد چي كار كنه؟ مي خواد دوباره كوتاه بياد و خون به دل مردم بكنه. اگر اون حمايت 22 ميليوني مردم رو هر كس ديگه يي داشت به اين راحتي سپر نمي نداخت و اينقدر عاجز نمي شد. نمي اومد وايسته فقط حرف بزنه و گله كنه كه هر 9 روز برام يك بحران درست كردن. يه كاري مي كرد يه تكوني مي خورد.
گفتم؛ مثلاً چه كار مي كرد؟
گفت؛ تهديد مي كرد. استعفا مي داد. مردم رو مي كشيد تو خيابون.
گفتم؛ بعد چي مي شد؟
گفت؛ اونا مي نشستن سر جاشون.
گفتم؛ به همين سادگي، بعد از ماجراي كوي دانشگاه مگه عده يي نريختند توي خيابون و شعارهاي تند دادن. جمعيت شون هم كم نبود. حرف كسي رو هم گوش نمي كردن. چي شد يكهو تموم شد. اين يه توهمه كه با فشار مردم توي خيابونا مي شد كاري كرد. كاري نداشت، دعوا مي شد. مي ريختن و كارو يكسره مي كردن. آقاي خاتمي از اول هم گفته بود براي دعوا نيومده. مشي دعوا نداشت. اونايي كه براي دعوا و انقلاب و تغيير نظام دنبال آقاي خاتمي اومده بودن اشتباه مي كردن، نه خاتمي كه داشت راه خودش رو مي رفت و برنامه خودشو دنبال مي كرد.
گفت؛ نه ما هم درصدد انقلاب نبوديم ولي معناي اصلاحات هم اين نيست كه هي كوتاه بيايي.
گفتم؛ ولي معناي اصلاحات اين هست كه كار رو به بن بست نكشونيم. ببين اصلاً تو روش اصلاحات نبايد كسي بازنده بشه. بايد همه برنده باشن. يعني بايد به طرف مقابل بفهموني كه اونچه تو ميگي به نفع اون هم هست. اگه فهميد كه مشكل حله. با كمك هم اوضاع رو اصلاح مي كنيد اگه هم متوجه نشد شما نبايد از روش اصلاحي خودت خسته بشي. بايد كار خودت رو درست و اصولي پيگيري كني تا به نتيجه برسي.
به طعنه گفت؛ شايد هم نرسي تا بيفتي و بميري.
گفتم؛ شايد، ولي حالا كه اين طور نشده. ما زنده ايم و پيگير.
دوباره با كنايه گفت؛ نتيجه پايداري خاتمي بر روش اصلاحي خودش، شد روي كار اومدن دولت احمدي نژاد. خيلي بهره برديم از اين روش، احسنت،
گفتم؛ ممكنه بفرماييد اگر از روش پيشنهادي شما بهره مي برديم نتيجه اون چي بود؟ به نظر من اگر خاتمي با قهر و استعفا كنار مي رفت اولاً دولتي كه در اون شرايط بر سركار مي اومد و سياست هايي كه به كار مي گرفت، اگر بدتر از دولت كنوني نبود بهتر هم نبود و در ثاني نه خاتمي و نه اصلاح طلبان ديگه نمي تونستن با اين قدرت و اعتبار در انتخابات حاضر بشن و حضور خودشون رو به مخالفان تحميل كنن. پتانسيل موجود امروز حاصل ذخيره سازي هاي خاتميه. به جرات مي تونم بگم شرايط امروز محصول هنر سياست ورزي و مداراي خاتميه. اونهايي كه مي خواستن قهرمان باشن يا در زماني چهره قهرمان پيدا كردن حالا در حاشيه و كم اثر هستن و خاتمي كه نمي خواست قهرمان باشه حالا در شرايطي هست كه مي تونه منجي كشور از حال و روز وانفساي حالاي اون باشه.
گفت؛ با اين حرفا معلوم ميشه اين دفعه هم اگه خاتمي رئيس جمهور بشه اتفاق خاصي نمي افته. باز هم اميدهاي فراوان و بعدش هم يأس و سرخوردگي، بدبخت مردم.
گفتم؛ نخير، مثل اينكه مرغ يه پا داره. حالا منظور شما چيه؟ ميگي خاتمي نياد؟
گفت؛ نه نميگم. صلاح مملكت خويش خسروان دانند. ولي خب حالا چرا اين قدر ناز مي كنه. كسي رو كه اينقدر نازشو بكشن تا بياد فردا ديگه پاسخگو نيست. ميگه من كه نمي خواستم بيام به زور وادارم كرديد.
گفتم؛ منم نمي دونم. به نظر من تا يه زماني خاتمي فكر مي كرد چرا بياد. بياد كه چه كار كنه. گاهي شرط و شروط مطرح مي كرد. اما حالا فكر مي كنه اگه نياد چه جوابي مي تونه به مردم يا تاريخ بده. توي اين وضعيت كه اين همه آدم صاحب نظر و دلسوز و اين همه مردم مستاصل چشم به اون دوختن، آيا مي تونه خودشو كنار بكشه. به همين دليله كه ميگم حتماً مياد. خاتمي به مردم و به كشور فكر مي كنه نه به خودش و نه به موانع پيش رو. حقيقتش اينه كه منفعت شخصي خاتمي در اين نيست كه بياد. بياد بيچارش مي كنن. بعدشم بياد با اين همه انتظارايي كه شماها دارين چه كار كنه. پدرشو بعضي شماها در ميارين. طرف مقابل پيشكش،
گفت؛ بهش بگيد اولاً بيا، ثانياً محكم وايستا. ما هم محكم پات واميستيم.
گفتم؛ ببين، خاتمي خاتميه. 8سال رئيس جمهور بوده، خوب و بدش رو مي شناسين. يا پاش وامي ستين يا واي نمي ستين. بذاريد خودش باشه. مطمئن باشيد به مردم و مملكت خيانت نمي كنه. پاي برنامه يي كه خودش اعلام بكنه هم هست ولي همه برنامه ها و شعاراش، نه بعضياش و با همون روش اصلاحي. يعني ما فقط همين رو ازش مي خوايم.
گفت؛ يعني چك سفيد امضا مي ديد دستش.
گفتم؛ به خاتمي كه 30 ساله مي شناسيم و 8 سال رئيس جمهور بوده و با مشي و مرامش آشنا هستيم، مردم داري و توجهش به مشكلات مردم و برنامه هاش براي آباداني و پيشرفت كشور و رفاه مردم رو مي دونيم، آره. بهش اين اندازه اعتماد داريم. ولي معناش اين نيست كه بعدش ميريم كنار. ما حزب داريم و كار احزاب هم نظارت مستمر بر حاكما و نهادهاي حكومتيه. نظارت حزبي مون رو ادامه ميديم و هر جا هم بتونيم كمك مي كنيم. البته خود نظارت و نقد رو هم كمك مي دونيم.
گفت؛ يعني هيچ انتقادي به اون ندارين و هيچ چيزي ازش نمي خواين؟
گفتم؛ انتقادامون رو به موقع بهش گفتيم و ميگيم. خواسته هامون رو هم مي دونه. همون چيزاييه كه تو بيانيه هامون هست. فقط اگر از من بپرسي دوتا حرف خودم دارم. يكي رهبري اصلاحات رو خودش برعهده بگيره و دوميش هم اينه كه به تقويت نقش احزاب بيشتر توجه كنه. خودشم يا حزب درست كنه يا رهبري يكي از احزاب رو به عهده بگيره. اگه نظام حزبي تو كشور جا بيفته خيلي از مسائل حل مي شه.
گفت؛ اگه نكرد؟
گفتم؛ بازم مخلصشم. باهاش قهر نمي كنم وچپ نمي افتم.
گفت؛ بالاخره فكر مي كني كي اعلام كنه؟
گفتم؛ چي رو؟
گفت؛ اومدنش رو.
گفتم؛ همين كه نگفته نمياد مثل اينه كه گفته باشه ميام. برو اميدوار باش،
گفت؛ خيلي دلم مي خواد.
يکشنبه 19 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]
-
گوناگون
پربازدیدترینها