تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در اما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799155952




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نخستين جنبش آزاديخواهانه در روسيه


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: جنبش دسامبريست.ها و شورش 14 دسامبر سال 1825 در روسيه



● نويسنده: احسان - نراقى

● منبع: روزنامه - اعتماد ملی



مرگ ناگهاني الكساندر اول در حقيقت شروع يك حركت انقلا.بي جديدي در روسيه تزاري بود كه سوابق آن به سال.ها پيش ارتباط داشت- همين قدر مي.توان درباره اهميت اين حادثه گفت كه نه فقط اثر آن در طول 30 سال نيكولا.ي اول قوياً محسوس بود بلكه شروع يك سنت انقلا.بي بود كه نزديك يك قرن يعني تا انقلا.ب 1917 ادامه داشت.

جرياني كه منجر به شورش 14 دسامبر 1825 شده بود مربوط به مرگ الكساندر اول بود كه در كمتر از يك ماه يعني در 19 نوامبر همان سال در شبه.جزيره كريمه اتفاق افتاده بود قاعدتاً اين مرگ ناگهاني نمي.بايست هيچ مشكلي را به وجود آورد- زيرا جانشين اول الكساندر پسر بزرگش كنستانتين بود كه او در سال 1822 انصراف خود را از سلطنت به نفع برادر كوچكتر از خودش يعني نيكلا. اعلا.م داشته بود- منتها چون اين واگذاري سلطنت به صورت كاملا. محرمانه انجام گرفته بود مردم روسيه از آن به كلي بي.خبر بودند البته نسخ متعدد اين وصيتنامه در كليساي مسكو و در صندوق محرمانه سنا به ثبت رسيده بود ولي به علت اينكه كنستانتين در آن زمان مقام نايب.السلطنه لهستان را داشت ارسال مكاتبات ميان سن.پترزبورگ و ورشو چندين روز وقت مي.گرفت نتيجتا انتقال علني سلطنت از وارث قانوني يعني كنستانتين به نيكولا. فقط در 12 دسامبر به دست نيكلا. رسيد.

توطئه.گران يعني دسامبريست.ها از اين خلا.‡ چند هفته.اي يعني از 19 نوامبر تا 14 دسامبر استفاده كردند و خودشان را براي روز 14 دسامبر يعني همان روزي كه نيكلا. قصد داشت تاج.گذاري خود را اعلا.م كند براي حمله به نيروهاي دولتي آماده كردند اين مطلب را هم بايد اضافه كرد كه كنستانتين شاهزاده.اي بود بسيار متواضع و به ليبرالي شهرت داشت در صورتي كه برادرش نيكلا. معروف به خشونت بود و نزديكانش او را فرعون.صفت مي.پنداشتند.



سوابق تحولا.ت سياسي و نظامي در روسيه

الكساندر اول كه در سال 1801 به عنوان تزار روسيه به تخت سلطنت نشست. وعده.هاي آزاديخواهي فراواني را در كشور مطرح كرد به خصوص كه او افراد روشنفكر و دموكرات.منش را اطراف خود جمع كرد و در آغاز سلطنتش صحبت از يك مجلس موسسان براي برقراري دموكراسي و عدالت اجتماعي را دائما تكرار مي.كرد. به خصوص لشگركشي روسيه به فرانسه و جنگ.هاي طولا.ني با ناپلئون و همراهي چهارصد افسر گارد جوان اشراف.زاده با آشنايي كامل آنها به زبان فرانسه و حضور پنجاه هزار سرباز و افسر روس در شمال فرانسه تا سال 1818 يعني سه سال بعد از پايان جنگ با ناپلئون سبب شده بود كه روس.ها با تفكرات آزاديخواهانه انقلا.ب فرانسه آشنايي نزديك پيدا كنند. به خصوص كه به علت اين حضور در فرانسه فرماندهان ارتش تحت تاثير محيط اين كشور دست از تنبيهات بدني برداشته بودند در صورتي كه اين روش.هاي خشن در خود روسيه همچنان ادامه داشت. .

ولي با وجود اين تحولا.تي كه در محيط نظامي به وجود آمده بود پيروزي روسيه در جنگ با ناپلئون و ديگر موفقيت.هاي ديپلماتيك تزار را آنچنان مغرور كرده بود كه از همه وعده.هاي اوليه خود از نظر حقوق ملت عقب.نشيني كرده بود.

در حالي كه همين تزار يعني الكساندر اول در سال 1909 به كشور فنلا.ند كه در حوزه فرمانروايي او بود قانون اساسي اعطا كرده بود و فرانسه.اي كه از روسيه شكست خورده بود بعد از سقوط ناپلئون بلا.فاصله در سال 1915 داراي رژيم سلطنت مشروطه شده بود و در اين سال.ها افسران دسامبريست اين تحولا.ت را با علا.قه دنبال مي.كردند.



تشكيل جوامع سري

اولين جامعه سرّي ناميده مي.شد كه در سال 1816 در سن.پترزبوگ تاسيس شد- بيشتر اعضا اين گروه افسران گارد تزار و افسران ستاد ارتش از جمله سرهنگ آپستل به خصوص پستل فرزند فرماندار سابق سيبري بود. اعضاي اين گروه دو هدف را دنبال مي.كردند: 1- لغو سرواژه (يعني وابستگي دهقانان به زمين) و برقراري يك دولت منتخب مردم- الكساندر پوشكين شاعر بزرگ هم بدون اينكه عضو رسمي اين گروه باشد با اشعار جذابش از اين جريان به شدت حمايت مي.كرد. بايد اين مطلب را اضافه كرد كه اين گروه نظير ديگر گروه.ها در ابتدا با انگيزه نوعدوستي و خدمات امدادي شروع به كار كردند ولي به تدريج مسير سياسي را پيش گرفتند وقتي هم پليس از نيات سياسي آنها مطلع مي.شود و گزارشي به تزار الكساندر عرضه مي.كند تزار مي.گويد

به غير از جامعه ديگري به نام به رهبري پستل تشكيل مي.شود با روحيه راديكال.تري نسبت به پستل يك جزوه.اي به نام به چاپ مي.رساند كه كاملا. نظريات انقلا.بيش را نظير تاسيس جمهوري به جاي رژيم تزاري و ايجاد مجلس موسسان و توجه به زندگي كشاورزان و غيره را منعكس مي.كند- اين جمعيت حوزه عملش را بيشتر در اكرائين قرار داده و افسران روشنفكر را جلب كرده است.



روز 14 دسامبر

شورشيان خواستند از تزلزلي كه در حكومت ايجاد شده بود استفاده كنند- ولي از اين مساله غافل بودند كه نيكلا. كه دو روز پيش نامه واگذاري سلطنت را از كنستانتين برادرش دريافت كرده بود علي.رغم قلت وقت توانسته بود ترتيبي بدهد كه روز 14 دسامبر ساعت 7 صبح بتواند در مقابل مجلس سنا سوگند پادشاهي خود را ياد كند يعني از اول بامداد روز 14 دسامبر كه دسامبريست.ها ترتيب حمله را به كاخ سلطنتي داده بودند او خود را تزار قانوني در مقابل ملت معرفي كرده بود و از روز پيش هم توانسته بود ترتيبي بدهد كه قبل از اينكه براي مقابله با شورشيان نيروي كافي را تجهيز كند و سربازان قبل از اينكه دسامبريست.ها اقدام به عملي كنند به روي آنها آتش گشودند و ترتيبي داده بود كه قبل از اينكه دسامبريست.ها اقدامي كنند به روي آنها آتش گشوده شود و تعداد بسياري از ياران دسامبريست.ها را به قتل رساندند و تقريبا كليه نفرات آنها كه تعدادشان متجاوز از هزار نفر بود بازداشت كردند و بلا.فاصله آنها را تحويل دادگاه نظامي دادند كه اين دادگاه 5 نفر از رهبران دسامبريست.ها محكوم به اعدام شدند و بقيه به زندان و يا تبعيد به سيبري محكوم شدند. چون نيكولا. شخصا بازپرسي از سران آنها را به عهده گرفته بود. ما در اينجا سه مورد نمونه از اين بازپرسي.ها را نقل مي.كنيم تا خوانندگان به شهامت و از خودگذشتگي اين افراد پي ببرند و بدانند كه اين هر سه دسامبريست قبل از به دار آويخته شدن با تزار چگونه سخن گفته.اند.

يوشكين كه گفتيم رسما از اين ماجرا جانبداري مي.كرد و در عين حال هم نيكلا. از سال.ها پيش نهايت علا.قه و احترام را نسبت به او ابراز مي.داشت رسما گفته بود



نمونه.اي از بازجويي.هاي تزار

پطركاخوفسكي: عمر او هم به 30 سال نرسيد و همان مدت براي او بسنده بود تا پريشان- روزگاري را بسيار در جواني بيازمايد؛ افسرده سيما، تنها، گوشه.گير، بي.هيچ دوست يا خويشاوند نزديك؛ و زني كه دوستش مي.داشت، تركش گفته بود، اين گونه بود كه با جان و دل خود را تسليم انقلا.ب كرد. او در چهاردهم دسامبر 1825 در ميدان سنا از مرگ خود و ديگران نهراسيد: دو نفر از فرماندهان ارتش را در سوي ديگر ميدان از پاي درآورد. بعدها، هنگام بازجويي.ها.، با شرح تيره.بختي.هاي مردم ولا.يت خود، نيكلا.ي اول را به گريه انداخت، اگرچه اين اشك.ها مانع آن نشد كه كاخوفسكي از چوبه دار رهايي يابد.



بازجويي پستوژف به وسيله تزار

تزار به طرف پنجره رفت، پشتش را به كاخوفسكي كرد، مثل اينكه مي.خواست به او آزادي كامل بدهد تا رنج.هايي را كه در دلش عقده گرديده بود به صورت اشك بيرون بريزد.

او صداي بريده بريده كاخوفسكي را شنيد: اعليحضرت، آن زمان فقط 14 سالم بود. من نورس بودم. ولي اكنون هم كه 14 سال از آن زمان مي.گذرد، عشق من نسبت به ميهن باز هم بيش از پيش شدت يافته است. فقط اين، و تنها اين عشق، راهبر من در تمام اقداماتم بوده و تا آخرين لحظه زندگيم خواهد بود... پس گوش كنيد اعليحضرت...

سخنان هيجان.انگيز كاخوفسكي مدت زيادي در اتاق كار تزار ادامه داشت و فقط به ندرت به وسيله سخنان تاييدآميز تزار قطع مي.شد.

ديگر شب خيلي از نيمه گذشته بود كه تزار، كاخوفسكي را به همراه يادداشتي براي سوكين فرمانده دژ به زندان فرستاد:



تزار در موقع خداحافظي به كاخوفسكي گفت: تمام چيزهايي را كه من از تو شنيدم آنقدر جالب بود كه ميل داشتم چاپي آنها را ببينم. براي من بنويس...



كاخوفسكي هم از سلول زندان شروع به نوشتن آنها كرد:

افشا شده است. ما توطئه.كنندگاني عليه شما بوديم. هدف ما عبارت بود از: نابود كردن تمام خانداني كه اكنون سلطنت مي.كنند و بنيان گذاردن حكومت ملي، حتي اگر به قيمت سيلا.ب مهيبي از خون تمام شود. ما در قسمت اول خيلي ساده مي.توانستيم موفق شويم: به اندازه كافي افراد از جان گذشته داشتيم. اوليش خود من كه نه فقط قرباني كردن زندگي، بلكه شرافتم را به خاطر منافع ميهن سعادت مي.شمردم. مگر مردن روي سكوي اعدام، شقه شدن و يا مردن در بهترين لحظه لذت.بخش زندگي فرقي دارد؟ ولي چه چيزي شيرين.تر از اين است كه مردن متضمن نفعي باشد. انساني كه سرشار از پاكي است نه به خاطر كسب افتخار و يا اشغال چند سطر از تاريخ، خود را قرباني مي.كند، بلكه بدون چشمداشت، نيكويي را فقط به خاطر نيكويي انجام مي.دهد. من اين طور فكر مي.كردم و همين طور هم عمل كردم. من كه به ميهن عشق آتشين و به آزادي شور و اشتياق فراوان داشتم، چيزي را براي سعادت جامعه جنايت نمي.شمردم... از ترس مجازات نيست كه به شما مي.نويسم: من توانستم دشمن شما باشم ولي نمي.توانستم پست باشم.

علت قيام ما چه بود؟ آيا فلا.كت ميهن نبود؟ من اشك دلسوزي را در چشمان شما ديدم شما انسان هستيد، شما حرف.هاي مرا مي.فهميد. آيا ممكن است به يك شخص، كه مثل همه ماست اجازه داد كه سرنوشت 50 ميليون انسان را بنا به اراده خود بچرخاند؟ كجا، به ما نشان بدهيد، تاريخ را باز كنيد، كجا و كي ملت.هايي تحت حاكميت استبداد سعادتمند بوده.اند؟ اعليحضرت چه فكر مي.كنيد، اگر بلا.يي به سر شما مي.آمد، آيا اكثر كساني كه اكنون در اطراف شما هستند دلشان صادقانه به خاطر شما مي.سوخت؟ كسي كه از ته دل به منافع ميهن وفادار نباشد، نمي.تواند كسي و چيزي را جز نفع خود دوست داشته باشد. پادشاهان مستبد اشخاص انگشت.شماري را خيلي خوش.بخت مي.كنند. امپراتور فقيد هم پول، نشان و درجات زيادي تقسيم كرد. ولي آيا اينها هيچ نفع عمومي داشت؟ آخرين لقمه نان اكثريت مردم ربوده مي.شود تا آن را در حلقوم فرد سيري.ناپذيري فرو كنند. نه، اعليحضرت، نه اشخاص منفرد، بلكه تمام ملت را بايد خوشبخت نمود. آن وقت حكومت شما سعادتمند، آرام و بدون شورش... خواهد بود. امپراتور الكساندر بدبختي.هاي زياد به ما تحميل كرد و به خصوص او عامل قيام 14 دسامبر بود. مگر او نبود كه مشعل آزادي را در قلوب ما برافروخت، مگر باز هم او نبود كه در قدم.هاي بعدي آزادي را نه تنها در ميهن ما، بلكه در سرتاسر اروپا با آن خشونت سركوب كرد.

ببخشيد اعليحضرت، من با كمال صراحت صحبت خواهم كرد: هنگامي كه شما والا.حضرت بوديد ما نمي.توانستيم درباره شما جز آنچه ظاهرتان نشان مي.داد، قضاوت كنيم. اشتغالا.ت ظاهري شما: مشق صف جمع و تعليمات سربازي بود، و ما وحشت داشتيم كه يك فرمانده تيپ پر تخت سلطنت بنشيند... حقوق مردم را عطا كنيد، عدالت را مستقر نماييد و سرچشمه..هاي ثروت ملي را بيهوده نخشكانيد، از فرهنگ حقيقي حمايت نماييد، دوست و ولي نعمت مردم مهربان ما بشويد چه كسي جرات مي.كند فكر نمايد كه اين مردم فاقد آن استعدادهايي هستند كه ساير ملل دارند؟...

آخر روسيه كه فقط پايتخت نيست و ملت آن به دربار خلا.صه نمي.شود. چاپلوسان درباري به ندرت راست مي.گويند. براي آنان خشم ملوكانه وحشتناك و عنايت ملوكانه گرانبها.تر از نفع عمومي است. در كشور ما قسمت اعظم آنها خارجي هستند. آنها تمام عمرشان را در پايتخت و غرق در جلا.ل زندگي مي.كنند چه لزومي دارد كه به وضع ملت توجه نمايند، چرا؟... اعليحضرت خدا كند كه شما نه بر پايه ترس، بلكه بر مبناي علا.قه حكومت كنيد. ترساندن ملت محال است ولي به خود علا.قه.مند كردن آسان... اگر حكومت فقط آنها را كالا.ي بنجل خود به حساب نياورد، بلكه به آنان به مثابه انسان بنگرد. آنها هميشه آماده.اند كه شاه مهربان را پدر و ولي.نعمت خود بشمارند.

خودم احساس مي.كنم كه نامه.ام جسورانه است، ولي تنها آرزوي مفيد بودن بر من تسلط دارد. با گفتن حقيقت به شما، وظيفه مقدس يك هموطن با حميت را اجرا مي.كنم و به خاطر آن از اعدام، ننگ و حبس با اعمال شاقه وحشت ندارم.

ميخاييل بستوژف- ريومين: افسر جواني كه اندكي بيش از 24 سال زندگي كرد و از جهاتي شبيه برخي از رهبران جناح امروزي بود. مخاطب خود را بيش از آنكه با نيروي استدلا.ل مجاب كند، با سحر بيان تحت تاثير قرار مي.داد. او عده زيادي از افسران تازه.كار ارتش را به قيام واداشت و توانست جمعيت.هاي مخفي روسي و لهستاني را كه تا آن زمان دشمن يكديگر بودند را با هم متحد كند و آنان را به پشتيباني از راهي كه در پيش داشتند وادارد. احتمالا. همان خصلت والا. و سحر بياني كه در او بود، مقامات حكومتي را واداشت فردي خطرناكش بپندارند و سرانجام به چوبه دارش بسپارند.

نيكلا در همين دفتر جلد چرمي در ميان صفحه.اي كه ورود الكساندر بستوژف- متخلص به مارلينسكي- را يادداشت كرده بود، نامه.هاي او را گذاشته بود نامه.هايي را كه اين نويسنده اسير از بند نيكولسكي، دژ پطروپاولوفسك نوشته بود.

بستوژف در اين نامه.ها كه به وسيله يكي از كارمندان شماره.گذاري شده بود مايوسانه مي.كوشيد تا با نيروي قريحه ادبي خود روي تزار تاثير بگذارد.

را خود حكومت به كار برد. خود حكومت نوشته.هاي درباره سوءاستفاده ناپلئون از قدرت نامحدود، منتشر كرد و صداي تزار روس در سواحل رود رن و سن طنين انداخت. هنوز جنگ ادامه داشت كه رزمندگان به خانه.هاي خود برگشتند و براي اولين بار زمزمه نارضايتي را در بين مردم پخش كردند. آنها مي.گفتند:

سپاهياني كه به ميهن برگشته بودند. از ژنرال گرفته تا سرباز، فقط درباره آزادي در سرزمين.هاي خارجي صحبت مي.كردند. با مقايسه با سرزمين خودشان، طبيعتا اين سوال برايشان مطرح مي.شد: پس چرا در وطن ما آن طور نيست؟ ابتدا، تا بدون مانع در آن باره صحبت مي.كردند باد هوا مي.شد؛ زيرا فكر مانند باروت تحت فشار خطرناك است. اميدواير بود كه امپراتور مشروطه خواهد داد؛ زيرا او در موقع افتتاح مجلس نمايندگان در ورشو در اين باره قول داده بود، و كوشش بعضي از اشراف براي آزاد كردن غلا.مان خود، بسياري را اميدوار كرد.

ولي از 1817 همه چيز تغيير يافت. افرادي كه جنبه.هاي منفي را مي.ديدند و يا آرزوي وضع بهتري را داشتند، از ترس تعداد كثير جاسوسان مجبور شدند كه مخفيانه صحبت كنند. راز پيدايش همين جا بود. فشار فرماندهان سبب فعاليت افكار گرديد. آن گاه نظاميان هم مي.گفتند:

چون زمزمه نارضايتي ملت كه منشا آن سوء كردار حكام و رسيدن كارد به استخوانشان بود، خطر انقلا.ب خونيني در پي داشت. تصميم گرفتند با مصيبت كمتري جلو بلا.ي بزرگتري را بگيرند و عمليات خود را در اولين فرصت مناسب آغاز كنند. >

بستوژف در سطور بعدي، فقر سياه جامعه دهقاني روس، دزدي كارمندان دولت و توصيف مي.كند و پس از بيان عللي كه باعث نارضايتي در ساير طبقات جامعه روس مي.گردد، ادامه مي.دهد:

سرگئي موراويف- آپوستول: فرزند يك سناتور، در پاريس تحصيل كرد، در 15 سالگي ستوان ارتشي شد كه با ناپلئون جنگيد. او در تمام جنگ.هاي اصلي حضور داشت و در 1814، سروان 17 ساله ارتش فاتح پاريس بود. مردي عميقا مذهبي بود، در بحث.هاي عقيدتي شركت مي.كرد و هميشه از ايثار و فداكاري دفاع مي.كرد، او خود در اوكراين نداي انقلا.ب سر داد، اما نمي.خواست خونريزي و جنگ داخلي به راه بيندازد، او زود طعم شكست را چشيد و در گير و دار شورش زخم برداشت و چندي بعد در 29 سالگي به اعدام محكوم شد. در شب اعدام به برادرش (كه او نيز يك دسامبريست بود و به تبعيد با اعمال شاقه در سيبري محكوم شده بود) وصيت كرد كه از يأس بپرهيزد و به خاطر مردم زنده بماند.



بازجويي آپوستول به وسيله تزار

سرانجام سرگئي مورايوف- آپوستول را به سن.پترزبورگ آوردند و به نزد تزار بردند كه تزار خود در اين باره يادداشت دقيقي به جاي گذارده است: .



او سرش را به زير انداخت و چيزي نگفت. پس از آنكه بازجويي تمام شد من و لواشف مجبور شديم او را از جا بلند كنيم و تا بيرون در، او را ياري دهيم>!

اما ناقلا.ن اخبار چنين مي.گويند:



نظر تزار درباره گريبايدوف

نيكلا.ي اول هرچه عميق.تر، اطلا.عات مربوط به را كه پيوسته روي هم انباشته مي.گرديد بررسي مي.كرد و هرچه بيشتر مي.كوشيد سرچشمه.هاي ايده.هاي و گسترش آنها را تشخيص دهد، همان.قدر بيشتر به اين نتيجه مي.رسيد كه گريبايدوف نمي.تواند دست نداشته باشد.

تزار از گزارش ماموران آگاهي اطلا.ع يافته بود كه كمدي گريبايدوف، كه جامعه آن را به مثابه اعتراض شديد، نه فقط عليه حقوق رژيم ارباب رعيتي، بلكه عليه مظاهر زيادي از نظم موجود تلقي مي.كند، مانند در نسخه.هاي دستنويس در پايتخت و سرتاسر روسيه انتشار مي.يابد.

همان ماموران گزارش مي.دادند كه گريبايدوف با عده زيادي از شركت.كنندگان قيام 14 دسامبر است.

آنها همچنين ملا.قات گريبايدوف را با گردانندگان اصلي و شاهزاده تروبتسكوي در كي يف، در راه مسافرت به قفقاز گزارش داده بودند.



ميراث دسامبريست.ها

مهم.ترين امتيازي كه دسامبريست.ها از نظر تاريخي به دست آوردند حمايت بي.دريغ پوشكين بود. پوشكين بدون اينكه به عضويت مجامع آنها درآيد عملا. چه در زمان فعاليت و چه بعد از سركوب سياسي و نظامي آنها دست از حمايت دسامبريست.ها بر نداشت دو سال بعد از اعدام رهبران دسامبريست.ها، وقتي ژاندارم يا دوست نزديك دسامبريست پوشكين يعني كوهلبك را به طرز زننده.اي در خيابان براي اعزام به تبعيد در سيبري بازداشت كردند- يوشكين شعري در همدردي با او بدين مضمون گفت:

دوست من، خدا به همراهت، در فراز و نشيب زندگي و در راه انجام وظيفه، در ضيافت.ها، آنجا كه دوستي.ها در هم آميخته است

و در فرازگاه رموز عشق!

دوست من، خدا به همراهت،

در توفان.ها و در اندوه روزگاران،

در سرزمين.هاي ناآشنا و امواج خروشان درياها

در مغاك.هاي عبوس و كور زمين!

كه ده سال بعد يكي از دسامبريست.ها شاعري 35 ساله شعري را براي كوهلبك گفته بود پوشكين و آن شعر را خطاب بكر همه دسامبريست.ها تلقي كرد و بدين شرح به پوشكين پاسخ داد:

از كلمات نيرومند و پيامبرگونه

نغمه.هاي توان.بخشي به گوش مي.رسد

دستان آرزومند ما شمشير برگرفت

گرچه اكنون زير فشار زنجيرهاست

با اين حال آسوده.ايم و قضا را درود مي.گوييم

زنجيرها را با غرور تحمل مي.كنيم اينجا پشت اين حصارهاي زندان

قدرت شاهان را به مسخره مي.گيريم

جان كندن خويش را بيهوده نمي.دانيم

جرقه.ها شعله.ها را برخواهد افروخت

مشعلي خواهد شد تا خلق را به پيش براند

به سوي آزادي، اين نام مقدس

از زنجيرها شمشيرها مي.سازيم

و آزادي را احيا مي.كنيم

خودكامگان را بر سريرشان به لرزه مي.اندازيم

بار دگر خلق آزادانه نفس خواهد كشيد

در اين اثنا پوشكين سرنوشت غم.انگيزي پيدا كرد يك افسر فرانسوي كه تحمل انقلا.ب فرانسه را نداشت به دربار تزار پناه برده بود طبيعي بود كه به دلا.يل سياسي روس.هاي درباري نهايت توجه را نسبت به او رعايت مي.كردند او خود را از اشراف مي.دانست ولي از نظر دانش و فرهنگ آدمي متوسط.الحالي بود، عده.اي معتقدند كه او از طرف بعضي از عوامل ارتجاعي كه تحمل آزادگي پوشكين را نداشتند تقويت مي.شد به اين جهت كه خيلي علني نسبت به همسر پوشكين كه زني زيبا و در عين حال به غايت عفيفه.اي بود اظهار عشق مي.كرد تا اينكه پوشكين از رفتارناپسند او خشمگين شد و بالا.خره او را به دوئل دعوت كرد. طبيعي بود كه پوشكين در مقابل يك افسر ورزيده فرانسوي طاقت شمشيربازي را نداشت و آن افسر توانست در اولين برخورد، شمشيرش را در دل پوشكين جاي دهد. نتيجه ضربه شمشير اين بود كه بعد از دو روز پوشكين در حالي كه 38 سال بيشتر نداشت جان به جان آفرين تسليم كرد.

در اين ايام ليرمونتوف با عشق عجيبي كه به پوشكين داشت در پترزبورگ بود كه خبر مرگ تراژيك بت ادبي.اش را شنيد. بلا.فاصله مرثيه.اي 56 سطري تحت عنوان سرود و در آن، هم.اندوهش را از آنچه روسيه از دست داده بود بيان كرد و هم قاتل و محافل اشرافي را كه به اعتقاد او شاعر آزادمنش را به دوئل كشانده بودند به باد مذمت گرفت. اين شعر بلا.فاصله در پترزبورگ دست به دست گشت، رونويسي شد و عده.اي آن را حفظ و در محافل دكلمه كردند. چيزي نگذشت كه خبر به ليرمونتوف رسيد كه عده.اي آشكارا طرف د/ آنتس يعني افسر فرانسوي را گرفته.اند و از نتيجه دوئل ابراز رضايت مي.كنند. عكس.العمل ليرمونتوف اين بود كه تكمله كوتاهي به مرثيه.اش افزود و در آن گناه را مستقيما متوجه دربار و دستگاه تزار كرد.

اي جماعت طماع حلقه زده گرد تاج و تخت

اي جماعت جلاد آزادي

اي جماعت جلاد ذوق و استعداد

قانون را بهانه مي.كنيد و در لواي آن

زبان عدل مي.بريد و دهان حقيقت را مي.بنديد

اما عدل مقدس در كمينتان است

و رحم بر شما نخواهد كرد اي شيادان

با همه سكه.هاي زرين.تان

وانخواهيد رست از مكافات سنگين.تان

باز مي.خواهيد به پشت دروغي ديگر بخزيد؟

اما اين بار ديگر اميدتان بر باد است؛

اگر كه سيلي خوفناك هم از خون پليدتان برپا كنيد،

باز هرگز نخواهيد توانست پنهان داريد

خون زلا.ل شاعر را كه بيگناه بر زمين ريخت

شخصي نسخه.اي از اين شعر را براي تزار فرستاد و روي آن نوشت در نتيجه ليرمونتوف در خانه.اش محبوس شد و تحت نظر قرار گرفت و رايفسكي كه نقشي اساسي در دست به دست گشتن شعر داشت زنداني شد. بازجويي.هايي كه در پي آمد منجر به تبعيد رايفسكي به شمال روسيه شد. به ليرمونتوف نيز دستور داده شد به گروهان سواره نظام در قفقاز كه مشغول عمليات بود، بپيوندد.



1-رجوع شود به كتاب نويسندگان روس تاليف خشايار ديهيمي- نشر ني

در كتاب افكار انقلا.بي در روسيه در سال 1850 كه در حقيقت 25 سال بعد از اعدام 5 نفر از رهبران دسامبريست.ها بود كه به زبان آلماني منتشر كرد و مي.خواست اهميت تاريخي اين قيام را به خوبي روشن كند تا سال 1855 هم در مقالا.ت متعدد هر سال نهضت دسامبريست.ها را به صورت مختلف نشان داده است.

ضمناً تاثير اين جنبش را كه به همراهي با كونين در مبارزات ملت لهستان كه در راه استقلا.ل خودشان تلا.ش مي.كردند را نشان داده است.

در 1850 با تلا.ش فراوان توانست چاپخانه.اي به زبان روسي در لندن برقرار كند. و در بيان فداكاري.هاي مختلف جوانان دسامبريست تحقيقات خودش را به وسيله اين چاپخانه به اطلا.ع علا.قه.مندان مي.رساند تا اينكه در سال 1862 به كمك اطلا.عات جديدي كه از فداكاري.هاي دسامبريست.ها به دست آورده بود به صورت يك تحقيق علمي به زبان.هاي فرانسوي و آلماني انتشار داد.

او در اين تحقيق از آثار سوسياليست.هاي فرانسوي نظير و هم استفاده كرده است.

خارج از تحقيقات سياسي هرزن كوشكين قبل از تمام خلا.قيت.هاي ادبي و هنري دسامبريست.ها را بيان كرد و او به تمام معنا مفسر كامل و پيامبرگونه.اي از روح ملي مردم روسيه بود.

از طرف ديگر پوشكين با بينش جهاني.اش و مهارتي كه خواست او بود به تفصيل مطرح كرده است، او چراغ راهنمايي بود كه روسيه را به مأموريت خود براي درك فرهنگ اروپايي هدايت مي.كرد.

پوشكين و با تمام قوا سعي كردند رسالت فرهنگي و سياسي دسامبريست.ها را با يك بينش فلسفي و جهاني در قرن نوزدهم نشان دهند.

در خاتمه بي.مناسبت نمي.دانم براي علا.قه.مندان به تاريخ انديشه سياسي در جهان اشاره.اي هم به تفسير تحريف آميز ماركسيست.ها در زمان دولت شوروي در اين باره بكنم.

در سال 1980 سميناري از محققين تاريخ روسيه كه در كشورهاي مختلف هستند درباره جنبش دسامبريست.ها تشكيل داده بود كه نتايج آن در همان سال به چاپ رسيده است كه در حال حاضر نسخه.اي از آن در دست اينجانب است- در اين كتاب كه محققين درباره نقش سياسي و اجتماعي دسامبريست.ها و اثرات آن در داخل و خارج روسيه و از نقشي كه تاكنون به علت سكوت دولت شوروي و محافل چپ ماركسيست.ها در خارج شوروي مورد توجه نبوده است بحث مي.شود- محققين ماركسيست در داخل آن كشور برخلا.ف ديگر تحقيقات شوروي كه معمولا.ً به زبان.هاي رايج خارجي ترجمه مي.شد به هيچ زبان خارجي ترجمه نشده است. نتيجه آنكه اين تحقيقات به خاطر ماركسيسم خشك و تعصب.آميز نتايج متضادي به بار آورده و همه را سرگردان كرده است. مثلا.ً در يك تحقيق گفته شده است كه اين افسران جوان به نمايندگي طبقه مالكين بزرگ براي تحكيم موقعيت طبقه خود مبارزه مي.كردند در يك نتيجه گيري ديگر اينكه جوانان تمايلا.ت بورژوايي داشتند و مي.خواستند بدانند در جامعه آينده طبقه بورژوا چه وضعي خواهد داشت كه در نتيجه آنها بتوانند نقشي داشته باشند.

در صورتي كه تاريخ ثابت كرده است كه دسامبريست.ها در درجه اول به آزادي مي.انديشيدند.

خلا.صه در اين تحقيقات وسوسه دائم طبقاتي و نقش آنها را رها نمي.كرده است تا به مسائل ديگربينديشند.

در صورتي كه هرزن مي.گويد:

رجوع شود به تاريخ ادبيات روس در دو جلد به قلم ويكتور تراس با ترجمه عالمانه آقاي علي بهبهاني- انتشارات نيلوفر






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن